Searching...
فارسی
EnglishEnglish
EspañolSpanish
简体中文Chinese
FrançaisFrench
DeutschGerman
日本語Japanese
PortuguêsPortuguese
ItalianoItalian
한국어Korean
РусскийRussian
NederlandsDutch
العربيةArabic
PolskiPolish
हिन्दीHindi
Tiếng ViệtVietnamese
SvenskaSwedish
ΕλληνικάGreek
TürkçeTurkish
ไทยThai
ČeštinaCzech
RomânăRomanian
MagyarHungarian
УкраїнськаUkrainian
Bahasa IndonesiaIndonesian
DanskDanish
SuomiFinnish
БългарскиBulgarian
עבריתHebrew
NorskNorwegian
HrvatskiCroatian
CatalàCatalan
SlovenčinaSlovak
LietuviųLithuanian
SlovenščinaSlovenian
СрпскиSerbian
EestiEstonian
LatviešuLatvian
فارسیPersian
മലയാളംMalayalam
தமிழ்Tamil
اردوUrdu
The Human Condition

The Human Condition

توسط Hannah Arendt 1958 349 صفحات
4.20
9.1K امتیازها
گوش دادن
Try Full Access for 7 Days
Unlock listening & more!
Continue

نکات کلیدی

۱. اضطراب‌های مدرن نشانه‌ای از بحران در فعالیت انسانی

آنچه من پیشنهاد می‌کنم بسیار ساده است: چیزی جز این نیست که بیندیشیم دقیقاً چه می‌کنیم.

ماهواره اسپوتنیک و اتوماسیون. پرتاب ماهواره اسپوتنیک و ظهور اتوماسیون در دهه ۱۹۵۰ نشان‌دهنده تغییرات عمیقی در وضعیت انسان است. اسپوتنیک نماد امکان فرار انسان از زمین است و اتوماسیون وعده رهایی از کار را می‌دهد. اما این رویدادها بیشتر با اضطراب همراه‌اند تا شادی، که نشان‌دهنده بحرانی عمیق‌تر است.

شورش علیه وجود داده‌شده. به نظر می‌رسد انسان در آرزوی فرار از محدودیت‌های زمینی خود و بازآفرینی خویش از طریق علم و فناوری گرفتار شده است. این شورش مرزهای طبیعی را به چالش می‌کشد و پرسش‌های بنیادینی درباره معنای انسان بودن مطرح می‌کند. توانایی نابود کردن حیات ارگانیک یا خلق حیات مصنوعی ما را وادار می‌کند با انتخاب‌هایی روبرو شویم که علم به تنهایی قادر به پاسخگویی آن‌ها نیست.

غفلت فراگیر. با وجود قدرت بی‌سابقه، دوره ما با نوعی «بی‌فکری» گسترده مشخص می‌شود. ما قادر به انجام کارهای شگفت‌انگیزیم اما در درک معنا و پیامدهای آن‌ها دچار مشکلیم. آرنت از ما می‌خواهد فعالیت‌های انسانی را از منظر این تجربیات و ترس‌های نوین بازنگری کنیم و به سادگی «بیندیشیم که چه می‌کنیم.»

۲. زندگی فعال: کار، ساخت و عمل

با اصطلاح «زندگی فعال» قصد دارم سه فعالیت بنیادین انسانی را مشخص کنم: کار، ساخت و عمل.

سه فعالیت اصلی. آرنت سه فعالیت بنیادین انسانی را که با شرایط اساسی زندگی روی زمین مرتبط‌اند، از هم متمایز می‌کند: کار، ساخت و عمل که هسته زندگی فعال را تشکیل می‌دهند. هر کدام ماهیتی متفاوت دارند و به گونه‌ای متفاوت به وضعیت انسان مربوط می‌شوند.

تعریف کار، ساخت و عمل.

  • کار: مربوط به فرآیند زیستی است که برای بقا فرد و گونه ضروری است. شرط آن خود زندگی است.
  • ساخت: مربوط به غیرطبیعی بودن وجود انسان است که دنیایی مصنوعی از اشیای پایدار می‌سازد. شرط آن جهان‌مندی است.
  • عمل: مربوط به کثرت است، واقعیتی که انسان‌ها در میان انسان‌ها زندگی می‌کنند و از طریق گفتار و کردار هویت‌های یگانه خود را آشکار می‌سازند. شرط آن کثرت است.

ریشه در تولد و مرگ. هر سه فعالیت به تولد و مرگ پیوند خورده‌اند. کار بقای زندگی را تضمین می‌کند، ساخت در برابر مرگ دوام می‌آورد و عمل، به ویژه از طریق بنیان‌گذاری نهادهای سیاسی، یادآوری و تاریخ را می‌آفریند. عمل بیش از همه با تولد مرتبط است، زیرا هر تولد نوید آغازهای تازه را می‌دهد.

۳. تمایز کهن: خانه خصوصی در برابر شهر عمومی

بر اساس اندیشه یونانی، ظرفیت انسان برای سازماندهی سیاسی نه تنها متفاوت بلکه در تقابل مستقیم با آن پیوند طبیعی است که مرکز آن خانه (اویکیا) و خانواده است.

دو حوزه متضاد. یونانیان باستان حوزه خصوصی خانه (اویکیا) را به شدت از حوزه عمومی شهر-دولت (پولیس) متمایز می‌کردند. خانه عرصه ضرورت بود که توسط سرپرست اداره می‌شد تا بقا تضمین شود. پولیس عرصه آزادی بود که شهروندان به عنوان برابر در آن گرد می‌آمدند.

ضرورت در برابر آزادی. فعالیت‌های خانه، مانند کار، بر اساس نیازها و خواسته‌ها بود و پیش‌سیاسی و حتی برده‌وار محسوب می‌شد. آزادی تنها در پولیس یافت می‌شد، جایی که شهروندان در عمل و گفتار شرکت می‌کردند و فراتر از صرف حفظ زندگی می‌رفتند. تسلط بر ضرورت در حوزه خصوصی پیش‌شرط آزادی در حوزه عمومی بود.

برابری میان همتایان. برابری در پولیس به معنای زندگی در میان همتایان بود، آزاد از دینامیک حاکم/محکوم در خانه. این برابری جهانی نبود و طبقه‌ای از «ناهمتایان» (بردگان، بیگانگان) را که خارج از حوزه سیاسی باقی می‌ماندند، فرض می‌کرد. شجاعت فضیلت کلیدی بود که برای ترک امنیت حوزه خصوصی و ورود به فضای عمومی در معرض خطر لازم بود.

۴. ظهور حوزه اجتماعی مرزها را محو می‌کند

ظهور جامعه—رشد فعالیت‌ها، مشکلات و سازوکارهای خانه‌داری—از درون سایه‌دار خانه به نور حوزه عمومی، نه تنها مرز قدیمی میان خصوصی و سیاسی را محو کرده بلکه معنای این دو واژه و اهمیت آن‌ها برای زندگی فرد و شهروند را تقریباً به کلی دگرگون ساخته است.

خانه‌داری به عرصه عمومی می‌آید. دوران مدرن شاهد ظهور حوزه جدیدی به نام «اجتماعی» بود که فعالیت‌هایی که پیش‌تر محدود به خانه خصوصی بودند، وارد حوزه عمومی شدند. خانه‌داری و مسائل اقتصادی به امور جمعی تبدیل شدند و سازماندهی سیاسی به شکلی از «خانه‌داری جمعی» یا اقتصاد ملی بدل گشت.

رفتار جایگزین عمل می‌شود. جامعه از اعضا انتظار دارد که مطابق با هنجارها رفتار کنند، نه اینکه به طور یگانه عمل نمایند. این تأکید بر رفتار، که قابل اندازه‌گیری و پیش‌بینی است، اساس علوم اجتماعی مدرن مانند اقتصاد و آمار را تشکیل می‌دهد. این با حوزه عمومی باستان که مختص تمایز فردی از طریق عمل بود، تفاوت چشمگیری دارد.

برابری همسانی. برابری مدرن، برخلاف برابری سیاسی باستان، بر اساس همسانی و انطباق در جامعه است. این برابری شبیه برابری اعضای خانه در برابر سرپرست است، اما اکنون توسط قدرت جمعی جامعه تحمیل می‌شود. این برابری اجتماعی حوزه عمومی را فتح کرده و تمایز را به مسئله‌ای خصوصی تبدیل کرده است.

۵. کار: ضرورت چرخه‌ای زندگی

هر آنچه کار تولید می‌کند قرار است تقریباً بلافاصله وارد فرآیند زندگی انسانی شود و این مصرف، که فرآیند زندگی را بازتولید می‌کند، نیروی «کار» جدیدی تولید می‌کند که برای ادامه بقای بدن لازم است.

متابولیسم با طبیعت. کار فعالیتی است که به متابولیسم بدن با طبیعت مربوط می‌شود و نیازهای فوری را تولید می‌کند. این فرآیند چرخه‌ای و بی‌پایان است و بر اساس نیازهای زیستی موجود زنده شکل می‌گیرد. محصولات آن مانند غذا به سرعت مصرف شده و ناپدید می‌شوند.

تولیدگری به مثابه باروری. دوران مدرن، به ویژه از طریق مارکس، کار را به خاطر «تولیدگری» آن ستایش کرد. اما این تولیدگری در خلق اشیای پایدار نیست بلکه در باروری نیروی کار انسانی است که قادر به تولید مازاد فراتر از نیازهای فوری است. این مازاد، مانند فراوانی طبیعت، به امکان تکثیر زندگی پیوند دارد.

بی‌ثمر بودن و بی‌جهانی بودن. کار از منظر جهانی بی‌ثمر است و چیزی پایدار باقی نمی‌گذارد. حیوان کارگر، که توسط ضرورت هدایت می‌شود، در فرآیند زندگی غرق است و از جهان اشیای پایدار غافل است. این بی‌جهانی بودن با کناره‌گیری فعال متفاوت است؛ بلکه زندانی شدن در نیازهای بدن است.

۶. ساخت: بنا نهادن دنیای پایدار انسانی

دوام مصنوع انسانی مطلق نیست؛ استفاده‌ای که از آن می‌کنیم، حتی اگر مصرفش نکنیم، آن را به پایان می‌رساند.

ساختن جهان. ساخت، فعالیت هوموفابر، دنیای مصنوعی اشیایی را می‌سازد که ثبات و پایداری به وجود انسان می‌بخشد. برخلاف محصولات کار که برای مصرف فوری‌اند، محصولات ساخت برای استفاده‌اند و دوام آن‌ها از عمر فرد فراتر می‌رود.

شی‌وارگی و پایداری. ساخت شامل شی‌وارگی است، تبدیل ماده به اشیای پایدار تحت هدایت یک مدل یا ایده. این فرآیند نیازمند قدرت و عنصری از خشونت علیه طبیعت است (مثلاً قطع درخت). پایداری مدل که پس از محصول نهایی باقی می‌ماند، بر آموزه ایده‌های افلاطون تأثیر گذاشت.

کاربرد و بی‌معنایی. جهان ساخت تحت سلطه دسته‌بندی‌های وسیله و هدف، کاربرد و سودمندی است. اما دیدگاه صرفاً سودگرایانه در یافتن معنای نهایی دچار مشکل است، زیرا هر هدف می‌تواند وسیله‌ای برای هدفی دیگر شود. پرسش «فایده فایده چیست؟» این معضل را برجسته می‌کند و ممکن است به کاهش ارزش جهان منجر شود.

۷. عمل: آشکار ساختن هویت و آغازهای نو

با کلام و کردار خود را در جهان انسانی وارد می‌کنیم و این ورود مانند تولدی دوباره است که در آن واقعیت عریان ظاهر فیزیکی اولیه خود را تأیید و بر عهده می‌گیریم.

گفتار و کردار. عمل و گفتار فعالیت‌هایی هستند که انسان‌ها را به عنوان افراد یگانه به یکدیگر نشان می‌دهند و «کیستی» آن‌ها را آشکار می‌سازند. این آشکارسازی متفاوت از نشان دادن «چیستی» آن‌ها (ویژگی‌ها، استعدادها) است. این یک ابتکار است، «تولد دوم» که پاسخ به واقعیت تولد است.

کثرت و یگانگی. عمل تنها در میان کثرت افراد متمایز ممکن است. اگر همه یکسان بودند، عمل و گفتار بی‌معنی می‌شد. یگانگی بیان انسانی تمایز است که هر فرد را به آغازگری قادر به شروع چیزی نو و غیرمنتظره تبدیل می‌کند.

تار و پود روابط. عمل و گفتار «تار و پود» روابط انسانی را می‌سازند، شبکه‌ای نامحسوس اما واقعی که هر جا انسان‌ها با هم زندگی می‌کنند وجود دارد. این شبکه عرصه امور انسانی است که داستان‌ها در آن اجرا و آشکار می‌شوند، هرچند هیچ بازیگری نویسنده کل روایت نیست.

۸. شکنندگی عمل: غیرقابل پیش‌بینی و غیرقابل بازگشت

شکنندگی نهادها و قوانین انسانی و به طور کلی همه امور مربوط به زندگی مشترک انسان‌ها ناشی از وضعیت تولد انسان است و کاملاً مستقل از شکنندگی طبیعت انسانی است.

بی‌مرزی و غیرقابل پیش‌بینی بودن. عمل برخلاف ساخت هرگز به تنهایی انجام نمی‌شود و پیامدهای آن بی‌مرز و غیرقابل پیش‌بینی است. عمل در شبکه روابط به معنای آن است که هر واکنش می‌تواند به واکنش زنجیره‌ای تبدیل شود و دیگران را به شیوه‌های غیرمنتظره تحت تأثیر قرار دهد. این غیرقابل پیش‌بینی بودن ذاتی است، نه صرفاً ناشی از پیچیدگی.

غیرقابل بازگشت بودن. وقتی عملی انجام شد، پیامدهای آن قابل بازگرداندن نیست. فاعل در فرآیندی که آغاز کرده گرفتار می‌شود و هم انجام‌دهنده و هم متحمل عواقب کار خود است. این غیرقابل بازگشت بودن همراه با غیرقابل پیش‌بینی بودن، عرصه امور انسانی را ذاتاً شکننده و نامطمئن می‌سازد.

گریز به سوی حکم‌رانی. در طول تاریخ، تمایل به فرار از شکنندگی عمل با جایگزینی آن با ساخت یا حکم‌رانی وجود داشته است. پادشاهی، استبداد و حتی برخی اشکال دموکراسی مبتنی بر فرمان و اطاعت تلاش کرده‌اند قابلیت اطمینان ساخت را بر امور انسانی تحمیل کنند. این کثرت و حوزه عمومی را از میان می‌برد اما نمی‌تواند غیرمنتظره را حذف کند.

۹. درمان‌های عمل: بخشش و قدرت وعده

رهایی ممکن از وضعیت غیرقابل بازگشت بودن—ناتوانی در بازگرداندن آنچه انجام شده هرچند انجام‌دهنده نمی‌دانسته و نمی‌توانسته بداند چه می‌کند—توانایی بخشیدن است.

بخشش گذشته. درمان غیرقابل بازگشت بودن عمل، توانایی بخشیدن است. بخشش هم انجام‌دهنده و هم متحمل را از پیامدهای عمل رها می‌کند و زنجیره انتقام را می‌شکند. این واکنشی غیرمنتظره است که به نو عمل می‌کند و مشروط به گذشته نیست.

وعده دادن به آینده. درمان غیرقابل پیش‌بینی بودن آینده، توانایی دادن و وفای به وعده است. وعده‌ها «جزایر امنیت» در دریای نامطمئن آینده ایجاد می‌کنند و اطمینان در روابط انسانی فراهم می‌آورند. آن‌ها امکان حاکمیت محدود بر آینده را می‌دهند.

وابسته به کثرت. هم بخشش و هم وعده دادن از امکانات خود عمل‌اند و کاملاً به حضور دیگران وابسته‌اند. هیچ‌کس نمی‌تواند خود را ببخشد یا به وعده‌ای که فقط به خود داده شده پایبند باشد. این توانایی‌ها اصول زندگی مشترک بر اساس رهایی متقابل و تعهد متقابل را برقرار می‌کنند که با خودحکومتی متفاوت است.

۱۰. نقطه ارشمیدسی و بیگانگی از جهان

بدون آنکه واقعاً در جایی که ارشمیدس می‌خواست بایستد (دوس موی پو استو) قرار گرفته باشیم، اما همچنان به واسطه وضعیت انسانی به زمین وابسته‌ایم، راهی یافته‌ایم که بر زمین و طبیعت زمینی چنان تأثیر بگذاریم که گویی از بیرون، از نقطه ارشمیدسی، بر آن تسلط داریم.

نگاه از بیرون. اختراع تلسکوپ و ظهور علم مدرن به انسان امکان داد زمین را از منظر کیهانی ببیند و «نقطه ارشمیدسی» را به دست آورد. این نقطه خارج از زمین، کشف قوانین جهان‌شمولی را ممکن ساخت که بر اجرام آسمانی و زمینی حاکم‌اند.

بیگانگی از زمین و جهان. این دیدگاه کیهانی به «بیگانگی از زمین» منجر شد، جدایی از محیط زمینی نزدیک. همراه با «بیگانگی از جهان» که ناشی از مصادره مالکیت و رشد انباشت ثروت بود، شرایط مدرنی پدید آمد که انسان را بیش از پیش از طبیعت و مصنوع انسانی جدا کرد.

علم فرآیند. علم مدرن به علمی درباره فرآیند بدل شد که می‌کوشد «چگونه» پدیده‌ها به وجود می‌آیند را بفهمد نه «چیستی» آن‌ها را. آزمایش که فرآیندهای طبیعی را تقلید می‌کند، روش کلیدی شد. این رویکرد که ریشه در توانایی عمل انسان (آغاز فرآیندها) دارد، طبیعت را به نظامی از فرآیندها تبدیل کرد.

۱۱. وارونگی مدرن: فعالیت بر تفکر مقدم می‌شود

رادیکالیسم این وارونگی تا حدی توسط نوع دیگری از وارونگی که اغلب با آن اشتباه گرفته می‌شود و از زمان افلاطون بر تاریخ اندیشه غربی حاکم بوده، پنهان شده است.

کاهش جایگاه تفکر. دوران مدرن وارونگی بنیادینی در سلسله مراتب سنتی ایجاد کرد که در آن زندگی متفکرانه بر زندگی فعال برتری داشت. حقیقت و دانش دیگر به صورت منفعلانه از طریق تفکر دریافت نمی‌شد بلکه به طور فعال از طریق عمل تولید می‌شد. خود تفکر بی‌معنا شد.

تفکر در خدمت عمل. تفکر به خدمتکار عمل تقلیل یافت و به «محاسبه پیامدها» بدل شد. یقین نه در مشاهده حقایق ابدی بلکه در درون‌نگری و استدلال ریاضی یافت می‌شد که تنها با آنچه ذهن خود تولید می‌کرد سروکار داشت. این منجر به تمرکز بر فرآیندهای ذهنی شد.

ظهور هوموفابر. در ابتدا، فعالیت‌های هوموفابر (ساختن، ساختن) برجسته شدند، زیرا دانش علمی از طریق ابزارها و آزمایش‌ها به دست آمد. خود آزمایش شکلی از ساختن است که فرآیندهای طبیعی را تقلید می‌کند. تولید و خلاقیت به آرمان‌های عالی تبدیل شدند که معیارهای سازنده را منعکس می‌کردند.

۱۲. پیروزی حیوان کارگر و خطر انفعال بالقوه

کاملاً ممکن است دوران مدرنی که با انفجاری بی‌سابقه و امیدوارکننده از فعالیت انسانی آغاز شد، به انفعالی کشنده و بارورترین انفعال تاریخ بدل شود.

زندگی به عنوان عالی‌ترین خیر. پیروزی نهایی در دوران مدرن نه به هوموفابر بلکه به حیوان کارگر رسید. این امر با تأکید مسیحیت بر تقدس زندگی تسهیل شد که پس از سکولاریزاسیون نیز باقی ماند. خود زندگی، فرآیند زیستی، به عالی‌ترین خیر تبدیل شد و بر سایر ظرفیت‌های انسانی غلبه کرد.

جامعه کارگران. ظهور جامعه به معنای بروز فرآیند زندگی گونه بود. کار، فعالیت مرتبط با این فرآیند، به فعالیت غالب انسانی بدل شد و همه فعالیت‌های دیگر را به وسیله‌ای برای «کسب معاش» تقلیل

آخرین به‌روزرسانی::

نقد و بررسی

4.20 از 5
میانگین از 9.1K امتیازات از Goodreads و Amazon.

کتاب «وضعیت انسانی» اثری فلسفی پیچیده است که به بررسی جنبه‌های بنیادین وجود انسان می‌پردازد. هانا آرنت در این کتاب، کار، فعالیت و عمل را به‌عنوان اجزای کلیدی زندگی فعال مورد بررسی قرار می‌دهد و آن‌ها را در مقابل تأمل قرار می‌دهد. او به تحلیل حوزه‌های عمومی و خصوصی، تأثیر مدرنیته بر فعالیت‌های انسانی و اهمیت مشارکت سیاسی می‌پردازد. اگرچه برخی خوانندگان این کتاب را چالش‌برانگیز می‌دانند، بسیاری از اصالت، عمق و ارتباط آن با مسائل معاصر تمجید می‌کنند. دیدگاه‌های آرنت درباره فناوری، مصرف‌گرایی و ابهام مرزهای حوزه‌های عمومی و خصوصی، سال‌ها پس از انتشار کتاب همچنان برای خوانندگان قابل تأمل و الهام‌بخش است.

Your rating:
4.59
30 امتیازها

درباره نویسنده

هانا آرنت، فیلسوف برجسته‌ی سیاسی قرن بیستم، در سال ۱۹۰۶ در آلمان به دنیا آمد. او که به‌دلیل شرایط سخت دوران نازی‌ها مجبور به ترک آلمان شد، در نهایت در ایالات متحده مستقر گردید و به یکی از اندیشمندان تأثیرگذار آن کشور تبدیل شد. آثار آرنت عمدتاً بر موضوعاتی چون توتالیتر بودن حکومت‌ها، کنش سیاسی و وضعیت انسان متمرکز بود. دو اثر مشهور او، «ریشه‌های توتالیتر بودن» و «وضعیت انسان»، تأثیر عمیقی بر مباحث دانشگاهی و عمومی گذاشتند. فلسفه‌ی آرنت به بررسی مفاهیمی همچون آزادی، اقتدار و ماهیت زندگی سیاسی می‌پرداخت. او در دانشگاه‌های مختلف آمریکا به تدریس مشغول بود و تا زمان درگذشتش در سال ۱۹۷۵ به نوشتن ادامه داد. میراث فکری غنی او همچنان در شکل‌دهی به اندیشه‌های سیاسی نقش مهمی ایفا می‌کند.

Listen
Now playing
The Human Condition
0:00
-0:00
Now playing
The Human Condition
0:00
-0:00
1x
Voice
Speed
Dan
Andrew
Michelle
Lauren
1.0×
+
200 words per minute
Queue
Home
Swipe
Library
Get App
Create a free account to unlock:
Recommendations: Personalized for you
Requests: Request new book summaries
Bookmarks: Save your favorite books
History: Revisit books later
Ratings: Rate books & see your ratings
200,000+ readers
Try Full Access for 7 Days
Listen, bookmark, and more
Compare Features Free Pro
📖 Read Summaries
All summaries are free to read in 40 languages
🎧 Listen to Summaries
Listen to unlimited summaries in 40 languages
❤️ Unlimited Bookmarks
Free users are limited to 4
📜 Unlimited History
Free users are limited to 4
📥 Unlimited Downloads
Free users are limited to 1
Risk-Free Timeline
Today: Get Instant Access
Listen to full summaries of 73,530 books. That's 12,000+ hours of audio!
Day 4: Trial Reminder
We'll send you a notification that your trial is ending soon.
Day 7: Your subscription begins
You'll be charged on Jul 24,
cancel anytime before.
Consume 2.8x More Books
2.8x more books Listening Reading
Our users love us
200,000+ readers
"...I can 10x the number of books I can read..."
"...exceptionally accurate, engaging, and beautifully presented..."
"...better than any amazon review when I'm making a book-buying decision..."
Save 62%
Yearly
$119.88 $44.99/year
$3.75/mo
Monthly
$9.99/mo
Start a 7-Day Free Trial
7 days free, then $44.99/year. Cancel anytime.
Scanner
Find a barcode to scan

Settings
General
Widget
Loading...