نکات کلیدی
۱. خودادراک اغلب تحت تأثیر تعصبات و توهمها قرار دارد.
بسیاری از ما به طرز عجیبی قادر نیستیم پیشبینی کنیم چه چیزهایی را دوست خواهیم داشت یا نخواهیم داشت.
خودستایی توهمی. افراد معمولاً خود را بهتر از آنچه واقعیت نشان میدهد میبینند؛ پدیدهای که به «اثر لیک ووبگون» معروف است. این شامل بزرگنمایی تواناییها، محبوبیت و ویژگیهای اخلاقی میشود. این خودستایی با حافظه انتخابی و ترفندهای شناختی که گذشته را به گونهای بازنویسی میکنند تا با تصویر ایدهآل از خود هماهنگ شود، تقویت میشود.
خطاهای پیشبینی عاطفی. ما اغلب در پیشبینی واکنشهای احساسی خود نسبت به رویدادهای آینده ناتوانیم و تأثیر تجربیات مثبت و منفی را بیش از حد برآورد میکنیم. دلیل این امر تصور بهترین یا بدترین سناریوها به جای واقعیتهای معمولی است.
تأثیرات فرهنگی. زمینه فرهنگی ما میتواند بر نحوه دیدن خود در جهان تأثیر بگذارد. برای مثال، آمریکاییهایی با پیشینه آسیایی ممکن است خود را از دید یک ناظر بیرونی ببینند، در حالی که کسانی با پیشینه اروپایی بیشتر بر دیدگاه خود تمرکز دارند.
۲. مغز یک اندام پیچیده و سازگار است که واقعیت ما را شکل میدهد.
مانند موتور خودرو با قطعات نامتناسب و ویژگیهای عجیب، مغز چیزی است که مهندسان آن را «کلوج» مینامند.
پیچیدگی و انعطافپذیری عصبی. مغز با میلیاردها نورون و تریلیونها اتصال، اندامی بسیار پیچیده و قابل تغییر است. این توانایی را دارد که ساختار و عملکرد خود را بر اساس نیازهای وظیفه تغییر دهد؛ ویژگیای که به آن نوروپلاستیسیتی میگویند.
ساختار و عملکرد مغز:
- قشر مغز: پشتیبان عملکردهای ذهنی عالی مانند تفکر آگاهانه و حافظه.
- مخچه: نقش حیاتی در حرکت و یادگیری دارد.
- هیپوکامپ: برای شکلگیری حافظه ضروری است.
- آمیگدالا: در حافظه عاطفی و ترسهای آموخته شده نقش دارد.
مطالعه مغز. دانش ما از مغز از منابع مختلفی مانند آزمایشهای حیوانی، تصویربرداری مغزی و مشاهده بیماران آسیبدیده به دست آمده است. این روشها به ما کمک میکنند تا محل عملکردها را شناسایی و نحوه همکاری بخشهای مختلف مغز را درک کنیم.
۳. حواس ما تجربه ما از جهان را فیلتر و میسازند.
به جای اینکه تصور کنید دیدی بینقص و بدون مانع نسبت به جهان دارید، بهتر است ادراک خود را به عنوان بهترین حدس در نظر بگیرید.
توجه انتخابی و منابع محدود. ادراک ما از جهان به شدت ویرایش و فیلتر میشود زیرا منابع توجهی ما محدود است. پدیدههایی مانند نابینایی تغییر و نابینایی توجهی نشان میدهند که چقدر ممکن است وقتی توجه ما به جای دیگری معطوف است، چیزهای زیادی را از دست بدهیم.
محدودیتهای حسی و ساخت تجربه. ما تنها میتوانیم جهان را از طریق ابزارهای حسی موجود خود پردازش کنیم که محدودیتهای ذاتی دارند. مغز ما با پر کردن اطلاعات ناقص و پیشبینی آنچه قرار است اتفاق بیفتد، تجربهای ساخته شده به جای تجربه خام واقعیت ارائه میدهد.
ادغام چندحسی. حواس ما به صورت جداگانه عمل نمیکنند؛ ارتباط قابل توجهی بین آنها وجود دارد. اثر مکگورک، جایی که حرکات لب بر آنچه میشنویم تأثیر میگذارد، نشان میدهد که تجربه ادراکی ما بر اساس ترکیب اطلاعات از حواس مختلف شکل میگیرد.
۴. خاطرات بازسازیشوندهاند، نه ضبطهای کامل.
انگار هر یک از ما یک پزشک خاطرهسازی داریم که ما را در بهترین نور ممکن به خودمان معرفی میکند.
تحریفها و تعصبات حافظه. خاطرات ما ضبطهای ثابت نیستند بلکه بر اساس کلیت آنچه اتفاق افتاده بازسازی میشوند. این باعث میشود که در معرض تحریفها و تعصباتی مانند بزرگنمایی نمرات و یادآوری انتخابی چکهای سلامتی قرار گیرند.
انواع حافظه:
- حافظه خودزندگینامهای: ثبت منسجم داستان زندگی ما.
- حافظه معنایی: ذخیره حقایق درباره جهان.
- حافظه رویهای: ذخیره مهارتها و عادتها.
- حافظه کاری: نگهداری و دستکاری موقت اطلاعات.
خاطرات کاذب و حرکت نمایشی. ما مستعد خاطرات کاذب هستیم، جایی که رویدادهایی را به یاد میآوریم که هرگز اتفاق نیفتادهاند، و خاطرات ما در جهت حرکت ضمنی تغییر میکنند؛ پدیدهای که به آن حرکت نمایشی میگویند.
۵. تصمیمگیری تحت تأثیر هورستیکها و احساسات غیرمنطقی است.
بسیاری از پژوهشگران اکنون معتقدند که هر یک از ما جامعهای از خودهای رقابتکننده هستیم که خوشبختی یکی اغلب باعث رنج دیگری میشود.
فراوانی انتخاب و هزینه فرصت. انتخاب بیش از حد میتواند منجر به افزایش هزینه فرصت و کاهش رضایت شود. «ماکزیمایزرها» که به دنبال بهترین انتخاب ممکن هستند، اغلب کمتر از «سایتسیفایسرها» که به انتخاب خوب قانعاند، خوشحالاند.
هورستیکها و تعصبات. تفکر ما اغلب با میانبرهای ذهنی و تعصباتی مانند تعصب وضعیت موجود، اجتناب از زیان و تعصب تأیید آلوده میشود. اینها میتوانند به تصمیمات غیرمنطقی منجر شوند که به نفع ما نیستند.
نقش احساسات. احساسات نقش حیاتی در تصمیمگیری دارند و گاهی حتی پیش از آگاهی ما راهنمایی میکنند. آسیب به بخشهای مغزی مرتبط با احساسات میتواند توانایی تصمیمگیری را مختل کند.
۶. رشد فرایندی پیوسته است که توسط طبیعت و پرورش شکل میگیرد.
بسیاری از پژوهشگران اکنون معتقدند که هر یک از ما جامعهای از خودهای رقابتکننده هستیم که خوشبختی یکی اغلب باعث رنج دیگری میشود.
رشد اولیه. دوران جنینی زمانی است برای رشد سریع که جنین حرکات، واکنشهای حسی و تواناییهای یادگیری ابتدایی را نشان میدهد. وضعیت روانی مادر باردار میتواند بر فرزندش تأثیر بگذارد.
نوزادی و کودکی. نوزادان با تمایلات و ترجیحات ذاتی به دنیا میآیند که یادگیری آنها را هدایت میکند. تمرکز توجه آنها گستردهتر از بزرگسالان است و آنها خودآگاهی، خودکنترلی و تخیل را توسعه میدهند.
دوران نوجوانی. نوجوانی مرحلهای منحصر به فرد است که با تغییرات هورمونی و بلوغ مغز مشخص میشود. نوجوانان ممکن است ریسکپذیری و واکنشهای احساسی بیشتری نشان دهند، اما همچنین مهارتهای اجتماعی مهمی را کسب میکنند.
۷. پویاییهای اجتماعی تأثیر عمیقی بر رفتار فردی دارند.
بسیاری از پژوهشگران اکنون معتقدند که هر یک از ما جامعهای از خودهای رقابتکننده هستیم که خوشبختی یکی اغلب باعث رنج دیگری میشود.
نظریه دلبستگی. روابط اولیه با مراقبان پیامدهای روانی مادامالعمر دارند. سبکهای دلبستگی مانند ایمن و ناایمن از نسلی به نسل دیگر منتقل میشوند.
دوستی و تأثیر اجتماعی. دوستیها تحت تأثیر سهولت، شانس و شباهت شکل میگیرند. ما معمولاً با کسانی دوست میشویم که نگرشهای مشابهی دارند و شبکههای اجتماعی ما میتوانند بر خوشبختی و رفتار ما تأثیر بگذارند.
پویایی گروهی. موقعیتهای گروهی میتوانند نتایج مثبت و منفی به همراه داشته باشند. گروهها ممکن است قدرت را سوءاستفاده کنند و همنوایی را ترویج دهند، اما همچنین میتوانند همکاری و مقاومت در برابر ظلم را تقویت کنند.
۸. اصول روانشناسی میتوانند اثربخشی کسبوکار و سازمانها را بهبود بخشند.
در هر سطح سازماندهی مغز، از نواحی و مدارها تا سلولها و مولکولها، مغز مجموعهای نامرتب و ناکارآمد از اجزا است که با این حال به طرز شگفتآوری کار میکند.
انتخاب کارکنان. آزمونهای هوش و شخصیت میتوانند برای شناسایی کارکنان پربازده به کار روند. وجدان کاری و پایین بودن نوروتیسیزم با عملکرد بهتر در کار مرتبط است.
رضایت شغلی. رضایت شغلی با بهرهوری مرتبط است. عواملی مانند استقلال، کار معنادار و روابط مثبت با همکاران میتوانند رضایت کارکنان را افزایش دهند.
رهبری. رهبران مؤثر چشمانداز ارائه میدهند، صداقت نشان میدهند و حس هویت مشترک را در پیروان خود تقویت میکنند. آنها همچنین تصمیمات منطقی میگیرند و از سوءاستفاده از قدرت پرهیز میکنند.
۹. درک روانشناسی پول میتواند به تصمیمات مالی بهتر منجر شود.
در هر سطح سازماندهی مغز، از نواحی و مدارها تا سلولها و مولکولها، مغز مجموعهای نامرتب و ناکارآمد از اجزا است که با این حال به طرز شگفتآوری کار میکند.
پول و خوشبختی. پول میتواند رفاه را بهبود بخشد، اما تأثیر آن محدود است. ثروت نسبی و مقایسههای اجتماعی نقش مهمی در خوشبختی ما دارند.
حسابداری ذهنی. ما تمایل داریم پول خود را به حسابهای ذهنی مختلف تقسیم کنیم که میتواند به تصمیمات مالی غیرمنطقی منجر شود. برای مثال، ممکن است پول «پاداش» را راحتتر خرج کنیم تا درآمد عادی.
پسانداز و اعتماد به نفس بیش از حد. بیشتر افراد به اندازه کافی پسانداز نمیکنند و درباره دانش مالی خود اعتماد به نفس بیش از حد دارند. آگاهی از این تعصبات میتواند به تصمیمات بهتر در پسانداز و سرمایهگذاری کمک کند.
۱۰. بینشهای روانشناختی میتوانند در اقناع سیاسی و سیاستگذاری مؤثر باشند.
در هر سطح سازماندهی مغز، از نواحی و مدارها تا سلولها و مولکولها، مغز مجموعهای نامرتب و ناکارآمد از اجزا است که با این حال به طرز شگفتآوری کار میکند.
نیتهای رأیدهی. عواملی مانند محل شعبه رأیگیری، ظاهر نامزد و موقعیت برگه رأی میتوانند رفتار رأیدهی را تحت تأثیر قرار دهند. رأیدهندگان همچنین تحت تأثیر احساسات قرار میگیرند و تمایل دارند انتخابهای خود را توجیه کنند.
ایدئولوژی سیاسی. محافظهکاران و لیبرالها در ویژگیهای شخصیتی و ارزشها تفاوت دارند. محافظهکاران معمولاً وجدان بیشتری دارند و نسبت به تهدید حساسترند، در حالی که لیبرالها بیشتر به تجربه باز هستند.
اقناع و سیاستگذاری. اصول روانشناسی میتوانند برای اقناع رأیدهندگان و اطلاعرسانی سیاستهای سیاسی به کار روند. تکنیکهایی مانند چارچوببندی، هنجارهای اجتماعی و نادها میتوانند تصمیمات مردم را تحت تأثیر قرار دهند.
۱۱. عوامل روانشناختی نقش حیاتی در سلامت جسمانی و رفاه دارند.
در هر سطح سازماندهی مغز، از نواحی و مدارها تا سلولها و مولکولها، مغز مجموعهای نامرتب و ناکارآمد از اجزا است که با این حال به طرز شگفتآوری کار میکند.
رفتارهای سلامت. انتخابها و رفتارهای ما مانند سیگار کشیدن، رژیم غذایی و ورزش تأثیر مستقیمی بر سلامت جسمانی دارند. درک عوامل روانشناختی مؤثر بر این رفتارها برای ارتقای رفاه ضروری است.
استرس و سلامت. استرس میتواند سیستم ایمنی و فرایندهای بهبودی را تحت تأثیر منفی قرار دهد. مدیریت استرس با تکنیکهایی مانند ذهنآگاهی و حمایت اجتماعی میتواند نتایج سلامت را بهبود بخشد.
اثر دارونما. باورها و انتظارات ما میتوانند بر سلامت جسمانی تأثیر بگذارند. اثر دارونما قدرت ذهن را در بهبود بدن نشان میدهد.
۱۲. اختلالات روانی پیچیدهاند و نیازمند درک دقیق هستند.
در هر سطح سازماندهی مغز، از نواحی و مدارها تا سلولها و مولکولها، مغز مجموعهای نامرتب و ناکارآمد از اجزا است که با این حال به طرز شگفتآوری کار میکند.
اختلالات رشدی. اختلالاتی مانند اوتیسم، بیشفعالی و تورت پیچیده و چندوجهی هستند. درک عوامل شناختی و عصبی زیربنایی میتواند به توسعه مداخلات مؤثر کمک کند.
افسردگی و اضطراب. افسردگی و اضطراب اختلالات روانی شایعی هستند که میتوانند کیفیت زندگی را به شدت تحت تأثیر قرار دهند. درمانهای روانشناختی، دارویی و تغییرات سبک زندگی میتوانند مؤثر باشند.
برچسب اجتماعی و حمایت. کاهش انگ اجتماعی مرتبط با بیماری روانی و ارائه حمایت به افراد درگیر، برای بهبود نتایج سلامت روان حیاتی است.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب «راهنمای جامع روانشناسی» عمدتاً با بازخوردهای مثبت مواجه شده و میانگین امتیاز آن ۳.۹۸ از ۵ است. خوانندگان این اثر را بهعنوان یک مقدمهی آموزنده و گسترده در زمینهی روانشناسی میستایند که موضوعات متنوعی را پوشش میدهد. بسیاری آن را جذاب و قابل فهم برای مبتدیان میدانند، هرچند برخی معتقدند در بخشهایی ممکن است مطالب کمی سنگین یا سطحی به نظر برسد. این کتاب بهخاطر ارائهی دیدگاهی جامع، حکایات جالب و تواناییاش در برانگیختن علاقهی بیشتر به روانشناسی مورد تحسین قرار گرفته است. برخی خوانندگان اشاره کردهاند که کتاب کمی قدیمی است (منتشرشده در سال ۲۰۱۱) و فاقد ارجاعات مستقیم میباشد، اما در مجموع بهعنوان نقطهی شروعی مناسب برای آشنایی با روانشناسی توصیه میشود.