نکات کلیدی
1. اثربخشی AA اثبات نشده و نرخ موفقیت آن پایین است
مطالعات بررسیشده توسط همتایان، نرخ موفقیت AA را بین ۵ تا ۱۰ درصد تخمین میزنند.
کمبود شواهد. با وجود پذیرش گسترده، اثربخشی الکلیهای گمنام هرگز از طریق مطالعات علمی دقیق اثبات نشده است. همکاری کوکران، یک سازمان پژوهشی معتبر، در سال ۲۰۰۶ نتیجهگیری کرد که "هیچ مطالعه تجربی بهطور قاطع اثربخشی AA را در درمان الکلیسم نشان نداده است."
نرخ موفقیت پایین. در حالی که AA ادعای نرخ موفقیت بالایی دارد، مطالعات مستقل نشان میدهند که تنها ۵-۱۰٪ از کسانی که وارد AA میشوند به هوشیاری پایدار دست مییابند. این نرخ بهسختی بهتر از نرخ بهبودی خودبهخودی است - افرادی که بدون هیچ درمانی بهبود مییابند. بسیاری از کسانی که AA را ترک میکنند، وضعیت بدتری نسبت به زمانی که هرگز شرکت نکرده بودند، دارند.
آمار گمراهکننده. AA اغلب آمار چشمگیری را ارائه میدهد، اما این آمار بر اساس روشهای ناقص است:
- فقط اعضایی که میمانند را شمارش میکند و اکثریت که ترک میکنند را نادیده میگیرد
- تکیه بر دادههای خودگزارشی از اعضای متعهدتر
- نادیده گرفتن نتایج بلندمدت فراتر از سال اول
- عدم استفاده از گروههای کنترل مناسب برای مقایسه
2. رویکرد ۱۲ مرحلهای پایه علمی ندارد و افسانههای مضر را تداوم میبخشد
اگر خودتنبیهی اخلاقی میتوانست اعتیاد را درمان کند، مطمئن بودیم که تعداد کمی معتاد وجود داشت.
مدل قدیمی. ۱۲ مرحله بر اساس مفاهیم دینی و اخلاقی دهه ۱۹۳۰ است، نه درک روانشناختی مدرن. آنها ایدههایی مانند ناتوانی، نقصهای شخصیتی و موجودی اخلاقی را ترویج میکنند که توسط علم اعتیاد پشتیبانی نمیشوند و ممکن است مضر باشند.
افسانههای مضر. AA بسیاری از افسانهها درباره اعتیاد را تداوم میبخشد که میتواند بهبودی را مختل کند:
- شما باید "به پایینترین نقطه" برسید تا بهتر شوید
- شما باید اراده خود را به یک قدرت بالاتر تسلیم کنید
- اعتیاد یک بیماری مادامالعمر است که شما بر آن ناتوانید
- فقط معتادان دیگر میتوانند اعتیاد را درمان کنند
- شمارش روزهای هوشیاری مفید است (میتواند به چرخههای شرم منجر شود)
- همه معتادان نقصهای شخصیتی یکسانی دارند
رویکرد یکسان برای همه. AA همه معتادان را به یک شکل درمان میکند و روانشناسی و شرایط فردی را نادیده میگیرد. این امر به علل زیربنایی اعتیاد هر فرد نمیپردازد.
3. مراکز بازپروری امکانات لوکس ارائه میدهند اما درمان مبتنی بر شواهد کمی دارند
بازپروری جایگاه ویژهای در تخیل آمریکایی دارد.
شبهعلم گرانقیمت. بسیاری از مراکز بازپروری هزینههای گزافی (۳۰,۰۰۰ تا ۹۰,۰۰۰ دلار در ماه) دریافت میکنند در حالی که درمان مبتنی بر شواهد کمی ارائه میدهند. آنها به شدت به مدل ۱۲ مرحلهای تکیه میکنند، با وجود عدم اثبات اثربخشی آن.
لوکس بر درمان. مراکز بازپروری با ارائه امکاناتی مانند:
- درمان با اسب
- درمان ماجراجویی
- ماساژ و طب سوزنی
- یوگا و مدیتیشن
- غذای لذیذ و محیطهای زیبا
درمان محدود. بیشتر مراکز بازپروری درمان فردی کمی با متخصصان واجد شرایط ارائه میدهند. یک روز معمولی ممکن است شامل تنها ۱-۲ ساعت درمان گروهی باشد، با بقیه زمان پر شده با سخنرانیها، جلسات ۱۲ مرحلهای و فعالیتهای غیر درمانی.
نتایج ضعیف. با وجود هزینههای بالا، نتایج بازپروری ضعیف است. مطالعات نشان میدهند ۴۰-۶۰٪ از بیماران در عرض یک سال عود میکنند. اقامتهای مکرر رایج است و یک اثر درب گردان ایجاد میکند.
4. اعتیاد یک اجبار روانشناختی است، نه یک بیماری یا نقص اخلاقی
اعتیاد به نظر میرسد جایگاه ویژهای در تخیل آمریکایی دارد.
اجبار، نه بیماری. اعتیاد بهتر است به عنوان یک اجبار روانشناختی مشابه با رفتارهای ناخواسته دیگر درک شود، نه یک بیماری یا نقص اخلاقی. این امر برای فرد یک عملکرد روانشناختی دارد.
برگرداندن ناتوانی. محرک اصلی اعتیاد تلاشی برای برگرداندن احساسات ناتوانی فراگیر است. اعمال اعتیادی حس قدرت و کنترل را فراهم میکنند، حتی اگر مخرب باشند.
رفتار جایگزین. اعتیاد جایگزینی برای اقدام مستقیمتر برای پرداختن به مسائل احساسی زیربنایی است. این یک مکانیزم مقابلهای است، هرچند ناسازگار.
نه درباره لذت. برخلاف باور عمومی، اعتیاد عمدتاً درباره جستجوی لذت نیست. این امر مدتها پس از اینکه رفتار دیگر لذتبخش نیست، ادامه مییابد.
5. درک روانشناسی اعتیاد کلید درمان مؤثر است
باز کردن اعتیاد آن را به زمین بازمیگرداند.
رویکرد فردی. درمان مؤثر نیازمند درک محرکهای روانشناختی منحصر به فرد هر فرد برای اعتیاد است. هیچ راهحل یکسانی برای همه وجود ندارد.
شناسایی محرکها. معتادان باید یاد بگیرند که موقعیتها، افکار و احساسات خاصی که تمایلات آنها را تحریک میکنند، شناسایی کنند. این امر به آنها اجازه میدهد تا پیشبینی و مدیریت هوسها را انجام دهند.
پرداختن به مسائل زیربنایی. درمان باید بر حل مسائل احساسی و تروماهای اصلی که رفتار اعتیادی را تغذیه میکنند، تمرکز کند، نه فقط پرهیز.
توانمندسازی، نه تسلیم. به جای ترویج ناتوانی، درمان باید به معتادان کمک کند تا احساس توانمندی برای ایجاد تغییرات و پرداختن به مسائل خود بهطور مستقیم داشته باشند.
رواندرمانی کلیدی است. گفتار درمانی فردی با یک متخصص واجد شرایط برای کشف و پرداختن به ریشههای روانشناختی اعتیاد ضروری است.
6. AA میتواند برای برخی به دلیل حمایت اجتماعی و توانمندسازی کار کند، نه ۱۲ مرحله
قدرت AA در ارائه یک شبکه اجتماعی است که در آن افراد تازه هوشیار میتوانند به راحتی در حمایت متقابل گرد هم آیند.
مزایای اجتماعی. AA حمایت اجتماعی و جامعه ارزشمندی برای برخی معتادان فراهم میکند که میتواند به بهبودی کمک کند. این ممکن است دلیل موفقیت محدود آن باشد.
توانمندسازی برای برخی. برخی اعضا مفهوم "قدرت بالاتر" را توانمندساز میدانند که میتواند به برگرداندن احساسات ناتوانی کمک کند. با این حال، این اثر ناپایدار است و میتواند نتیجه معکوس داشته باشد.
تطابقهای ناخواسته. AA گاهی اوقات زمانی کار میکند که رویکرد آن بهطور تصادفی با روانشناسی فردی هماهنگ شود، نه به دلیل خود ۱۲ مرحله.
کاربرد محدود. AA احتمالاً فقط برای یک زیرمجموعه کوچک از معتادان که با رویکرد آن همخوانی دارند، مفید است. ارجاع همه معتادان به AA نادرست و بالقوه مضر است.
7. تحقیقات فعلی اعتیاد به علل روانشناختی زیربنایی نمیپردازد
آنچه در این ادبیات گم شده است، هرگونه مطالعهای است که بهطور قطعی به سؤالات بنیادی بازمیگردد: اعتیاد چیست؟ چگونه باید آن را درمان کنیم؟ چرا در برخی افراد رخ میدهد و در برخی دیگر نه؟
تمرکز ناقص. بیشتر تحقیقات فعلی اعتیاد بر ژنتیک، نوروبیولوژی یا معیارهای رفتاری سطحی تمرکز دارد. این امر جنبههای روانشناختی حیاتی اعتیاد را نادیده میگیرد.
تعصب به سمت کمیت. تأکید بیش از حد بر مطالعات کمی و آمار وجود دارد، حتی زمانی که رویکردهای کیفی برای درک رفتار انسانی روشنتر باشند.
کمبود کنترلها. بسیاری از مطالعات اعتیاد که بهطور گستردهای استناد میشوند، گروههای کنترل مناسب ندارند، که نتایج آنها را غیرقابل اعتماد میکند.
استدلال دایرهای. بسیاری از تحقیقات اعتیاد با فرضیات نادرست درباره ماهیت اعتیاد شروع میشوند، که به یافتههای خودتقویتکننده اما در نهایت بیمعنی منجر میشود.
مطالعات موردی کمارزش. این حوزه مطالعات موردی دقیق را که میتواند بینشهای غنی درباره روانشناسی اعتیاد ارائه دهد، کمارزش میکند.
8. یک رویکرد جدید به درمان و تحقیقات اعتیاد به شدت مورد نیاز است
بخشی از آنچه آمریکاییها برای بازپروری هزینه میکنند، کل مطالعه را پوشش میدهد و حتی بیشتر.
تغییر پارادایم مورد نیاز است. ما به یک تغییر بنیادی در نحوه مفهومسازی، تحقیق و درمان اعتیاد نیاز داریم، که از مدل بیماری و تسلط ۱۲ مرحلهای دور شود.
مطالعه جامع مورد نیاز است. یک مطالعه بزرگمقیاس و بلندمدت که رویکردهای درمانی مختلف (از جمله رواندرمانی پویا) را مقایسه کند، مدتهاست که به تأخیر افتاده است. این میتواند درک ما از آنچه کار میکند را متحول کند.
تمرکز روانشناختی. تحقیقات و درمانهای آینده باید اولویت را به درک محرکهای روانشناختی فردی اعتیاد بدهند، نه فقط تظاهرات بیرونی آن.
درمان مبتنی بر شواهد. مراکز درمان اعتیاد باید ملزم به ارائه درمانهای مبتنی بر شواهد و پیگیری نتایج بلندمدت باشند.
آگاهی عمومی. نیاز فوری به آموزش عمومی درباره محدودیتهای رویکردهای فعلی و پتانسیل درمانهای مبتنی بر روانشناسی وجود دارد.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب حقیقت هوشیارانه بهطور انتقادی به بررسی انجمن الکلیهای گمنام و برنامههای ۱۲ مرحلهای میپردازد و ادعا میکند که این برنامهها نرخ موفقیت پایینی دارند و از شواهد علمی کافی برخوردار نیستند. این کتاب مدل بیماری اعتیاد و پایههای مذهبی انجمن الکلیهای گمنام را به چالش میکشد. بسیاری از منتقدان این نقد را قانعکننده یافتند، اگرچه برخی احساس کردند که پیشنهادات جایگزین نویسنده کافی نیست. خوانندگان از افشای محدودیتهای انجمن الکلیهای گمنام قدردانی کردند اما به احتمال تعصب نسبت به رویکرد رواندرمانی مورد علاقه نویسنده اشاره کردند. این کتاب بحثهایی درباره اثربخشی درمان اعتیاد و نیاز به تحقیقات بیشتر در مورد جایگزینهای برنامههای ۱۲ مرحلهای برانگیخت.