نکات کلیدی
1. همدلی اساس قضاوت اخلاقی است
از آنجا که ما تجربهی فوری از احساسات دیگران نداریم، نمیتوانیم تصوری از نحوهی تأثیرگذاری آنها بر خودشان داشته باشیم، مگر اینکه خود را در موقعیت مشابهی تصور کنیم.
تخیل و همدلی. آدام اسمیت بر این باور است که ظرفیت ما برای همدلی—توانایی درک و به اشتراک گذاشتن احساسات دیگران—اساس قضاوتهای اخلاقی ماست. از آنجا که نمیتوانیم بهطور مستقیم احساسات دیگران را تجربه کنیم، از تخیل خود استفاده میکنیم تا خود را در موقعیت آنها قرار دهیم و بدین ترتیب تصوری از احساساتشان شکل دهیم. این تمرین تخیلی به ما اجازه میدهد با دیگران ارتباط برقرار کنیم و پایهگذار قطبنمای اخلاقی ماست.
بازتاب احساسات. این فرآیند محدود به غم نیست؛ بلکه به تمام احساسات گسترش مییابد. ما در خوشحالی شخصیتهای داستانها شاد میشویم، از کسانی که به آنها کمک میکنند سپاسگزاریم و نسبت به کسانی که به آنها خیانت میکنند، احساس کینه میکنیم. احساسات یک ناظر بازتابدهندهی آن چیزی است که تصور میکند فرد رنجکشیده باید احساس کند و این نشاندهندهی وسعت تأثیر همدلی است.
محدودیتهای همدلی. با این حال، همدلی خودکار یا جهانی نیست. برخی از ابراز احساسات، مانند خشم کنترلنشده، میتواند ما را دور کند تا زمانی که علت آن را درک کنیم. همدلی ما نه تنها از دیدن احساس ناشی میشود، بلکه از درک وضعیتی که آن را تحریک میکند نیز ناشی میشود. این درک به ما اجازه میدهد قضاوت کنیم که آیا احساس مناسب است یا خیر و پایهگذار تأیید یا عدم تأیید اخلاقی ماست.
2. لذت از همدلی متقابل ناشی میشود
اما هر چه که علت همدلی باشد، یا هر طور که برانگیخته شود، هیچ چیز برای ما خوشایندتر از مشاهدهی همدلی دیگران با تمام احساسات درون خودمان نیست؛ و هیچگاه به اندازهی ظاهر مخالف آن شوکه نمیشویم.
احساسات مشترک. مشاهدهی دیگران که احساسات ما را به اشتراک میگذارند، لذت عمیقی به همراه دارد، در حالی که مواجهه با بیتفاوتی یا مخالفت با احساسات ما، ناراحتی قابل توجهی ایجاد میکند. این لذت تنها به خودخواهی یا انتظار کمک محدود نمیشود؛ بلکه یک پاسخ فوری و تقریباً غریزی به تأیید تجربیات درونی ماست.
به اشتراکگذاری غم. ما اغلب تمایل داریم غمهای خود را بیشتر از شادیهایمان به اشتراک بگذاریم و در همدلی دیگران تسکین مییابیم. این به اشتراکگذاری ما را سبک میکند، گویی شنونده بخشی از ناراحتی ما را جذب میکند. عدم همدلی در زمانهای غم، توهین عمیقی است که نیاز ذاتی ما به ارتباط عاطفی را برجسته میکند.
کینه و عشق. عشق و کینه نمونههایی از این دینامیک هستند. ما بیشتر تمایل داریم که دیگران کینههای ما را به اشتراک بگذارند تا محبتهای ما را. قدرت درمانی غم مشترک و تأیید شادی مشترک، تمایل بنیادی انسان به درک متقابل و همصدایی عاطفی را تأکید میکند.
3. خودفرمانی و حساسیت فضیلت را تعریف میکنند
و از این روست که احساس زیاد برای دیگران و کم برای خود، و مهار احساسات خودخواهانه و پرورش احساسات نیکوکارانه، کمال طبیعت انسانی را تشکیل میدهد و میتواند تنها میان انسانها هماهنگی احساسات و عواطفی را ایجاد کند که تمام زیبایی و شایستگی آنها در آن است.
عمل متعادل. فضیلتها از طریق تعامل بین ظرفیت ما برای همدلی با دیگران و توانایی ما در تعدیل احساسات خود پرورش مییابند. "فضیلتهای دوستداشتنی" از تلاشهای ما برای ارتباط و درک احساسات اطرافیان ناشی میشود. برعکس، "فضیلتهای محترم" از توانایی ما در خودداری و کنترل ناشی میشود.
دوستداشتنی در مقابل محترم. فضیلتهای دوستداشتنی، مانند مهربانی و همدلی، به خاطر لطافت و ظرافتشان مورد ستایش قرار میگیرند. فضیلتهای محترم، مانند خودداری و خودمدیریتی، به خاطر قدرت و انضباطشان احترام میطلبند. هر دو مجموعه فضیلت برای شخصیت متعادل و جامعهای هماهنگ ضروری هستند.
مسیحیت و طبیعت. ایدهآل این است که تعادلی برقرار کنیم، به دیگران عمیقاً احساس کنیم در حالی که حس خودفرمانی را حفظ کنیم. این تعادل با اصل مسیحی دوست داشتن همسایه به اندازهی خودمان همخوانی دارد و تمایل طبیعی به دوست داشتن خود را تنها به اندازهای که همسایه قادر به دوست داشتن ماست، نشان میدهد. این هماهنگی احساسات و عواطف، جوهر زیبایی و شایستگی انسانی است.
4. بیطرفی کلید ارزیابی اخلاقی است
هر توانایی در یک انسان معیاری است که او بر اساس آن توانایی مشابه در دیگری را قضاوت میکند. من بینایی شما را با بینایی خودم، شنوایی شما را با شنوایی خودم، عقل شما را با عقل خودم، کینه شما را با کینه خودم و عشق شما را با عشق خودم قضاوت میکنم. من هیچ راه دیگری برای قضاوت دربارهی آنها ندارم و نمیتوانم داشته باشم.
استانداردهای مشترک. ما احساسات و اعمال دیگران را با مقایسه آنها با تجربیات و درک خود ارزیابی میکنیم. این مقایسه پایهگذار قضاوت ماست، زیرا ما از تواناییهای خود به عنوان معیاری برای اندازهگیری تواناییهای دیگران استفاده میکنیم. این موضوع برای تجربیات حسی، مانند بینایی و شنوایی، و برای احساسات پیچیده، مانند کینه و عشق، صادق است.
سلیقه و قضاوت. هنگام ارزیابی مسائل سلیقه یا عقل، ما احساساتی را که با احساسات خود همراستا و حتی آنها را ارتقا میدهند، ارزشمند میدانیم. ما کسانی را که حس زیبایی یا درک جامعتری نسبت به ما دارند، تحسین میکنیم. این تحسین ناشی از شناخت درک برتر آنهاست.
ارتباط شخصی. با این حال، قضاوت احساسات مرتبط با تجربیات شخصی، مانند بدبختی یا آسیب، نیاز به رویکردی دقیقتر دارد. حفظ هماهنگی و همخوانی دشوارتر است زیرا دیدگاههای فردی ما به شدت تحت تأثیر قرار میگیرد. دستیابی به بیطرفی نیاز به تلاشی آگاهانه برای پل زدن بین تجربه شخصی و ارزیابی عینی دارد.
5. شایستگی و ناپسندی از سپاسگزاری و کینه ناشی میشود
بنابراین، برای ما، آن عمل باید به نظر برسد که شایستهی پاداش است، که به عنوان شیء مناسب و تأییدشدهی سپاسگزاری به نظر میرسد؛ و از سوی دیگر، آن عمل باید به نظر برسد که شایستهی مجازات است، که به عنوان شیء مناسب و تأییدشدهی کینه به نظر میرسد.
پاداش دادن به خوبی، مجازات کردن بدی. حس شایستگی ما ریشه در سپاسگزاری دارد، احساسی که ما را به تلافی کارهای نیک وادار میکند. برعکس، حس ناپسندی ما از کینه ناشی میشود، تمایل به تلافی علیه اعمال مضر. این احساسات محرکهای فوری تمایل ما به پاداش یا مجازات هستند.
تلافی و جبران. هم پاداش و هم مجازات به عنوان اشکالی از تلافی عمل میکنند، خوب را با خوب و بد را با بد بازمیگردانند. این تبادل متقابل برای درک ما از عدالت و انصاف بنیادی است.
همراستایی همدلانه. یک عمل زمانی شایستهی پاداش است که سپاسگزاری را برانگیزد که با هر ناظر بیطرفی همخوانی دارد. به همین ترتیب، یک عمل زمانی شایستهی مجازات است که کینهای را برانگیزد که هر فرد معقولی آن را به اشتراک میگذارد. این پاسخ عاطفی مشترک، قضاوت ما دربارهی شایستگی یا ناپسندی را تأیید میکند.
6. عدالت ضروری است؛ نیکوکاری زینتی است
نیکوکاری همیشه آزاد است، نمیتوان آن را به زور تحمیل کرد، فقدان آن به هیچ مجازاتی منجر نمیشود؛ زیرا فقدان نیکوکاری به هیچ شر واقعی مثبت منجر نمیشود.
مهربانی داوطلبانه. نیکوکاری، یا عمل انجام کار خوب، فضیلتی داوطلبانه است که نمیتوان آن را به زور تحمیل کرد. در حالی که فقدان نیکوکاری ممکن است ناامیدکننده یا ناخوشایند باشد، اما به دلیل عدم ایجاد آسیب مستقیم، مستحق مجازات نیست.
کینه و دفاع. از سوی دیگر، کینه احساسی دفاعی است که عدالت را محافظت میکند و از بیگناهی دفاع میکند. این احساس به واسطهی اقداماتی که آسیب واقعی و مثبتی ایجاد میکنند، تحریک میشود و نقض عدالت را به یک جرم قابل مجازات تبدیل میکند.
پایه در مقابل زینت. عدالت پایهگذار جامعه است و برای بقای آن ضروری است. نیکوکاری، در حالی که مطلوب است، بیشتر به عنوان زینتی است که کیفیت زندگی را افزایش میدهد اما برای نظم اجتماعی بهطور ضروری لازم نیست. این تمایز اهمیت حیاتی حفظ عدالت به عنوان یک وظیفه بنیادی را برجسته میکند.
7. ثروت و مقام به دنبال همدلی هستند، نه نیازها
مشاهده شدن، مورد توجه قرار گرفتن، و با همدلی، رضایت و تأیید مورد توجه قرار گرفتن، تمام مزایایی است که میتوانیم از آن derive کنیم. این خودخواهی، نه آسایش یا لذت، است که ما را جلب میکند.
فراتر از نیازهای اساسی. جستجوی ثروت و مقام فراتر از تأمین نیازهای اساسی است. حتی دستمزد کمترین کارگر نیز میتواند آنها را تأمین کند. نیروی محرکهی پشت جاهطلبی، تمایل به جلب توجه، تحسین و تأیید از سوی دیگران است.
جاذبهی خودخواهی. افراد ثروتمند از ثروت خود لذت میبرند زیرا آنها نگاه دنیا را جلب میکند و همدلی و تأیید را الهام میبخشد. این توجه، خودخواهی آنها را تغذیه میکند و باعث میشود ثروت خود را بیشتر به خاطر تأثیر اجتماعیاش از نظر مادی ارزشمند بدانند.
هزینهی بزرگی. جستجوی بزرگی اغلب شامل قربانی کردن آسایش، راحتی و امنیت است. با این حال، این قربانیها به خاطر تحسین عمومی ارزشمند تلقی میشوند. این دینامیک تأثیر قدرتمند تأیید اجتماعی بر انگیزه و رفتار انسانی را برجسته میکند.
8. عادت و مد perceptions اخلاقی را شکل میدهند
اثرات دور از این احساسات که خوشایند هستند؛ اثرات فوری به شخصی که علیه او هدایت میشوند، آسیب میزند.
فراتر از احساسات طبیعی. در حالی که احساسات طبیعی پایهگذار قضاوتهای اخلاقی ما هستند، عادت و مد تأثیر قابل توجهی دارند و perceptions ما از آنچه که قابل قبول یا مطلوب است را شکل میدهند. این نیروها میتوانند منجر به تغییرات در استانداردهای اخلاقی در جوامع و دورههای زمانی مختلف شوند.
تأثیر عادت. عادت برخی رفتارها را عادی میکند و آنها را قابل قبول میسازد حتی اگر از اصول طبیعی درست و نادرست منحرف شوند. این عادیسازی میتواند حساسیت ما را نسبت به نادرستی ذاتی برخی اعمال کاهش دهد.
تأثیر مد. مد برخی رفتارها یا ویژگیها را ارتقا میدهد و آنها را با اعتبار و مطلوبیت مرتبط میکند. این ارتباط میتواند قضاوت ما را تحریف کند و ما را به ارزشگذاری ویژگیهای سطحی به جای فضایل واقعی وادار کند. تعامل عادت و مد، انعطافپذیری احساسات اخلاقی و اهمیت تأمل انتقادی را برجسته میکند.
9. عقل و احساس هر دو راهنمای عمل اخلاقی هستند
بنابراین، ذهن به ندرت آنقدر مختل میشود که حضور یک دوست آن را به مقداری آرامش و سکون بازنگرداند. سینه، به نوعی، به محض اینکه به حضور او میرسیم، آرام و متعادل میشود.
تأثیرات دوگانه. قضاوتهای اخلاقی تحت تأثیر هر دو عقل و احساس شکل میگیرند. عقل چارچوبی از قوانین و اصول را فراهم میکند، در حالی که احساس این قوانین را با وزن عاطفی و ارتباط شخصی پر میکند.
نقش عقل. عقل به ما این امکان را میدهد که عواقب اعمال خود را درک کنیم و قوانین کلی رفتار را تدوین کنیم. این به ما کمک میکند تا پیامدهای بلندمدت انتخابهای خود را تشخیص دهیم و رفتار خود را با ارزشهایمان هماهنگ کنیم.
نقش احساس. احساس پاسخهای فوری و احساسی را فراهم میکند که ما را در موقعیتهای خاص هدایت میکند. این قطبنمای عاطفی است که ما را به سمت آنچه درست است و دور از آنچه نادرست است، هدایت میکند. تعامل بین عقل و احساس، یک چشمانداز اخلاقی پویا و پیچیده ایجاد میکند.
10. قانون الهی وظیفه اخلاقی را تقویت میکند
نویسندگان الهامبخش قطعاً به این دلیل که هر درجهای از این احساسات را به عنوان بد و شرور میدانستند، به طور مکرر یا قوی از خشم و غضب خدا صحبت نمیکردند، حتی در یک موجود ضعیف و ناقص مانند انسان.
تأیید الهی. باور به اینکه قوانین اخلاقی بهطور الهی مقرر شدهاند، لایهای از مقدس بودن و اقتدار به حس وظیفه ما اضافه میکند. این باور تعهد ما به رفتار اخلاقی را تقویت میکند و چشمانداز پاداش یا مجازات الهی را معرفی میکند.
فراتر از عدالت زمینی. مفهوم عدالت الهی فراتر از محدودیتهای سیستمهای زمینی است. این امید را ارائه میدهد که نادرستیها اصلاح خواهند شد و فضیلت پاداش خواهد گرفت، حتی اگر در این زندگی نادیده گرفته شوند.
قطبنمای درونی. این باور به یک قدرت بالاتر و حسابرسی آینده، عزم ما را برای عمل اخلاقی تقویت میکند، حتی در مواجهه با وسوسه یا سختی. این چارچوبی برای پیمایش در معضلات اخلاقی پیچیده و حفظ یکپارچگی در برابر فشارهای اجتماعی فراهم میکند.
آخرین بهروزرسانی::
FAQ
What's The Theory of Moral Sentiments about?
- Moral Philosophy Focus: The book explores the nature of morality, emphasizing how human sentiments influence our judgments about right and wrong.
- Role of Sympathy: Adam Smith delves into the role of sympathy in moral decision-making and how it shapes our interactions with others.
- Structure and Themes: The text is divided into parts addressing propriety of action, merit and demerit, and the influence of custom and fashion on moral sentiments.
- Human Nature Examination: Smith examines innate human tendencies towards sympathy, compassion, and the desire for approbation, arguing these emotions are foundational to moral judgments and social cohesion.
Why should I read The Theory of Moral Sentiments?
- Foundational Text: This work is a cornerstone of moral philosophy and provides insight into the development of modern economic thought.
- Understanding Human Behavior: It helps readers understand the psychological underpinnings of moral judgments and the importance of empathy in social interactions.
- Influence on Economics: Smith's exploration of moral sentiments lays the groundwork for his later work in economics, particularly in The Wealth of Nations.
- Historical Context: Reading this work provides context for Smith's later economic theories, illustrating how his views on morality underpin his economic ideas.
What are the key takeaways of The Theory of Moral Sentiments?
- Sympathy as Central: Sympathy is a fundamental human emotion that influences moral judgments and actions, crucial for social harmony.
- Propriety of Action: Actions are judged based on their propriety, determined by societal norms and the sentiments of others.
- Merit and Demerit: Smith distinguishes between actions deserving reward (merit) and those deserving punishment (demerit), rooted in intentions and consequences.
- Social Approval: The desire for approval from others shapes our moral actions and decisions, fostering a sense of community and shared values.
What are the best quotes from The Theory of Moral Sentiments and what do they mean?
- "How selfish soever man may be supposed...": This quote underscores the idea that humans are inherently social beings, driven by emotions like compassion and empathy.
- "Pity and compassion are words appropriated...": Smith highlights the significance of empathy in moral philosophy, suggesting our ability to feel for others' suffering is key to moral behavior.
- "The practice of truth, justice, and humanity...": This quote highlights the intrinsic value of moral behavior, suggesting that acting virtuously leads to social approval and personal fulfillment.
How does Adam Smith define sympathy in The Theory of Moral Sentiments?
- Empathetic Connection: Sympathy is the ability to share and understand the feelings of others, allowing individuals to connect emotionally.
- Imaginative Process: It involves an imaginative process where we place ourselves in another's situation to understand their emotions.
- Foundation of Morality: According to Smith, sympathy is the foundation of moral behavior, driving individuals to act in ways that consider others' feelings and well-being.
What role does custom and fashion play in moral sentiments according to Smith?
- Influence on Perception: Custom and fashion shape our notions of beauty and morality, affecting how we perceive actions and sentiments.
- Moral Appropriation: Customs can lead to moral approbation or disapprobation, influencing how individuals judge others' actions.
- Cultural Context: Moral sentiments are influenced by cultural contexts, suggesting that what is deemed moral in one society may not be viewed the same way in another.
How does Smith differentiate between justice and beneficence in The Theory of Moral Sentiments?
- Nature of Justice: Justice is a strict moral obligation that must be upheld to maintain social order, often enforced by societal laws.
- Nature of Beneficence: Beneficence is a voluntary act of kindness arising from goodwill, commendable but not obligatory.
- Consequences of Actions: Violations of justice warrant punishment due to their harmful effects, while failures in beneficence may lead to disappointment but not direct harm.
What is the significance of the consciousness of merited praise or blame in Smith's philosophy?
- Self-Reflection: It is crucial for self-assessment and moral development, encouraging individuals to reflect on their actions.
- Moral Accountability: This consciousness fosters accountability, as individuals strive to act in ways that earn approval.
- Emotional Response: Feelings of pride from praise or shame from blame are powerful motivators for ethical conduct.
How does fortune influence the perception of merit and demerit in The Theory of Moral Sentiments?
- Impact of Outcomes: Outcomes significantly affect how we perceive actions' merit or demerit, with well-intentioned actions viewed differently based on results.
- Accidental Consequences: Actions leading to unintended positive outcomes may be perceived as more meritorious, highlighting fortune's role in moral evaluations.
- Human Sentiment: Fortune reflects the complexity of human sentiment, where emotions can be swayed by external circumstances.
What is the relationship between self-love and moral judgment in Smith's work?
- Self-Interest vs. Altruism: Smith discusses the tension between self-love and moral sentiments promoting altruism.
- Impartial Spectator: The concept serves as a counterbalance to self-love, allowing individuals to evaluate actions from a broader perspective.
- Moral Development: Recognizing self-love's influence helps align actions with moral principles promoting others' well-being.
How does The Theory of Moral Sentiments relate to Adam Smith's later work, The Wealth of Nations?
- Foundation of Economic Thought: The book lays the groundwork for Smith's economic theories by emphasizing human behavior and moral sentiments in economic interactions.
- Moral Sentiments in Economics: Economic transactions are influenced by moral considerations, such as trust and cooperation.
- Human Nature Exploration: Both works explore human nature, with the former focusing on moral behavior and the latter on economic behavior.
What are the implications of Smith's ideas for contemporary society?
- Understanding Moral Behavior: Smith's insights help understand contemporary moral dilemmas and motivations behind human behavior.
- Guiding Ethical Frameworks: His emphasis on virtues like justice and benevolence can inform modern ethical frameworks and policies.
- Encouraging Moral Development: The work encourages cultivating virtues and moral sentiments contributing to personal and societal well-being.
نقد و بررسی
کتاب نظریه احساسات اخلاقی به بررسی رفتار انسانی و اخلاق میپردازد و فضایل، عدالت و نظم اجتماعی را مورد تحلیل قرار میدهد. خوانندگان از بینشهای آدام اسمیت در مورد طبیعت انسانی و سبک نوشتاری واضح او قدردانی میکنند، هرچند برخی آن را تکراری مییابند. این کتاب بهعنوان پیشدرآمدی بر کتاب ثروت ملل شناخته میشود و پایهگذار فلسفی برای ایدههای اقتصادی اسمیت فراهم میآورد. بسیاری از منتقدان به ارتباط این کتاب با روانشناسی و اقتصاد مدرن اشاره میکنند و مشاهدات اسمیت در مورد همدلی، وجدان و قضاوتهای اخلاقی را ستایش میکنند. برخی از خوانندگان زبان کتاب را چالشبرانگیز میدانند، اما در نهایت آن را پاداشدهنده مییابند.