نکات کلیدی
1. حل مسئله فراتر از دانستن نحو است
در واقع، بیشتر کتابهای برنامهنویسی برای مبتدیان نحوهی خواندن یک برنامه را آموزش میدهند، نه نحوهی نوشتن آن.
نحو در مقابل حل مسئله. بسیاری از برنامهنویسان آیندهدار به دلیل تمرکز صرف بر یادگیری نحو یک زبان برنامهنویسی دچار مشکل میشوند و آن را با توانایی نوشتن برنامههای اصلی اشتباه میگیرند. درک نحو ضروری است، اما تنها اولین گام است. چالش واقعی در حل مسئله نهفته است: توانایی ترجمهی توصیف یک مسئله به یک برنامهی کاربردی.
مهارتهای خلاقانه در مقابل تحلیلی. حل مسئله نیازمند مجموعهای متفاوت از مهارتهای ذهنی نسبت به یادگیری نحو است. یادگیری نحو عمدتاً یک فعالیت تحلیلی و "نیمکره چپ" است که شامل حفظ و درک میشود. از سوی دیگر، نوشتن کد اصلی یک فعالیت خلاقانه و "نیمکره راست" است که نیاز به ابتکار و توانایی ترکیب ابزارهای آموخته شده به شیوههای نوین دارد.
فراتر از کتابهای آشپزی. تکیه صرف بر مثالهای "کتاب آشپزی" یا دستورالعملهای از پیش نوشته شده میتواند توسعهی مهارتهای واقعی حل مسئله را مختل کند. در حالی که چنین منابعی میتوانند زمانسازهای ارزشمندی باشند، اما درک عمیق از مواد، روشهای آمادهسازی و تکنیکهای آشپزی را که به یک آشپز بزرگ اجازه میدهد تا غذاهای اصلی را خلق کند، پرورش نمیدهند. به همین ترتیب، یک برنامهنویس بزرگ نحو زبان، چارچوبهای کاربردی، الگوریتمها و اصول مهندسی نرمافزار را درک میکند و به او این امکان را میدهد که برنامههای اصلی را از مشخصات بسازد.
2. بازنویسی رسمی راهحلهای پنهان را باز میکند
بازنویسی مسئله به شیوهای رسمیتر یک تکنیک عالی برای کسب بینش در مورد یک مسئله است.
کسب دیدگاههای جدید. بازنویسی یک مسئله به اصطلاحات یا زاویهای متفاوت میتواند راهحلهایی را که قبلاً پنهان بودند، آشکار کند. این مانند بررسی یک تپه از تمام زوایا قبل از تلاش برای صعود به آن است، در جستجوی آسانترین مسیر به قله. این تکنیک میتواند هدف واقعی را روشن کند که ممکن است آنچه در ابتدا به نظر میرسید، نباشد.
محدودیتها و عملیات. بازنویسی رسمی شامل شناسایی محدودیتها (قوانین غیرقابل شکستن) و عملیات (اقدامات ممکن) درون مسئله است. با فهرست کردن صریح این عناصر، میتوانید راهحلهای بالقوهای را که ممکن است نادیده گرفته شده باشند، کشف کنید. به عنوان مثال، در معمای کلاسیک "روباه، غاز و ذرت"، بیان رسمی محدودیتها و عملیات، امکان بردن یک مورد به سمت دیگر رودخانه را نشان میدهد، حرکتی که بسیاری در ابتدا به آن توجه نمیکنند.
تفکر در مقابل حل. فکر کردن به خود مسئله میتواند به اندازهی فکر کردن به راهحل، یا حتی بیشتر، تولیدی باشد. با بازنویسی رسمی مسئله، خود را مجبور میکنید تا اجزا و روابط آن را تحلیل کنید که اغلب به بینشهای ارزشمند و مسیری واضحتر به سمت راهحل منجر میشود.
3. تقسیم و تسخیر: شکستن پیچیدگی
پیدا کردن راهی برای تقسیم یک مسئله به مراحل یا فازها میتواند مسئله را بسیار آسانتر کند.
کاهش دشواری. تقسیم یک مسئله به قطعات کوچکتر و قابل مدیریتتر میتواند به طور قابل توجهی دشواری کلی آن را کاهش دهد. تلاش مورد نیاز برای حل هر قطعه معمولاً بسیار کمتر از تلاش مورد نیاز برای حل کل مسئله به طور همزمان است. این به این دلیل است که ترکیب تکنیکهای برنامهنویسی بسیار دشوارتر از استفاده از تکنیکها به تنهایی است.
تشبیه مرتبسازی. تصور کنید که 100 فایل را به ترتیب الفبایی مرتب میکنید. مرتبسازی چهار گروه از 25 فایل به صورت جداگانه کار بسیار کمتری نسبت به مرتبسازی کل مجموعه 100 فایل به طور همزمان است. این به این دلیل است که کار مربوط به وارد کردن یک فایل واحد با افزایش تعداد فایلهای موجود افزایش مییابد.
تکنیکهای ترتیبی در مقابل ترکیبی. کدی که از یک سری عبارات if
درون یک حلقه while
که خود درون یک حلقه for
است استفاده میکند، نوشتن و خواندن آن دشوارتر از بخشی از کد است که از تمام آن عبارات کنترلی به صورت ترتیبی استفاده میکند. با تقسیم مسئله، میتوانید کد را ساده کنید و بار شناختی را کاهش دهید.
4. تشبیهات فاصله بین مشکلات را پر میکنند
حلکنندگان خبره مسائل به سرعت تشبیهها، شباهتهای قابل استفاده بین یک مسئله حل شده و یک مسئله حل نشده را شناسایی میکنند.
استفاده از شباهتها. شناسایی تشبیهها، یا شباهتها بین یک مسئله فعلی و یک مسئله قبلاً حل شده، یک تکنیک قدرتمند در حل مسئله است. شباهت ممکن است تنها شامل بخشی از مسائل باشد، اما میتواند بینشها و میانبرهای ارزشمندی را فراهم کند.
مثال قفل قواراسی. مسئله قفل قواراسی، که با جزئیات اضافی و فناوری بیگانه پنهان شده است، در واقع همانند معمای "روباه، غاز و ذرت" است. شناسایی این تشبیه به شما این امکان را میدهد که راهحل را از مسئله اول ترجمه کنید به جای اینکه یک راهحل جدید ایجاد کنید.
ساخت یک کتابخانه راهحل. هرچه بیشتر مسائل را حل کنید و به طور کامل درک کنید، انبار تشبیههای بالقوه شما بزرگتر میشود. به همین دلیل است که اجتناب از میانبرهایی مانند کپی کردن کدی که به طور کامل درک نمیکنید، بسیار مهم است. هر برنامه موفقی که مینویسید بیشتر از یک راهحل برای یک مسئله فعلی است؛ این یک منبع بالقوه برای تشبیهها برای حل مسائل آینده است.
5. برنامهریزی از ناامیدی جلوگیری میکند و پیشرفت را هدایت میکند
شما همیشه باید یک برنامه داشته باشید، به جای اینکه در فعالیتهای بیهدف مشغول شوید.
حکمت آیزنهاور. "من همیشه دریافتهام که برنامهها بیفایده هستند، اما برنامهریزی ضروری است." در حالی که جزئیات یک برنامه ممکن است با مواجهه با چالشهای غیرمنتظره تغییر کند، عمل برنامهریزی خود برای موفقیت حیاتی است.
تنظیم اهداف میانی. بدون یک برنامه، تنها یک هدف دارید: حل کل مسئله. این میتواند منجر به ناامیدی شود، زیرا تا پایان هیچ تقویت مثبت از تلاشهای شما وجود ندارد. یک برنامه به شما این امکان را میدهد که اهداف میانی تعیین کنید، پیشرفت خود را پیگیری کنید و اعتماد به نفس بسازید.
کشف فلمنگ. کشف پنیسیلین یک تصادف خوششانس نبود؛ بلکه نتیجهی آزمایشهای دقیق و کنترل شده بود. برنامهریزی به شما این امکان را میدهد که اهمیت رویدادهای غیرمنتظره را شناسایی کنید و آنها را به بینشهای ارزشمند تبدیل کنید.
6. آرایهها: ابزارهای بنیادی برای سازماندهی دادهها
موضوعات پوشش داده شده در این کتاب نمایانگر زمینههایی است که من بیشتر اوقات شاهد تلاشهای برنامهنویسان جدید بودهام.
مجموعههای متغیرها. آرایهها ساختارهای داده بنیادی هستند که متغیرهای همنوع را تحت یک نام واحد سازماندهی میکنند و از طریق یک ایندکس عددی به آنها دسترسی پیدا میشود. این سازماندهی امکان ذخیرهسازی و بازیابی کارآمد دادههای مرتبط را فراهم میکند.
عملیات پایه. عملیات کلیدی آرایه شامل ذخیرهسازی مقادیر، کپی کردن آرایهها (یا بخشهایی از آنها)، بازیابی مقادیر بر اساس ایندکس، جستجوی مقادیر خاص، مرتبسازی عناصر به ترتیب دلخواه و محاسبه آمار بر اساس محتوای آرایه است.
فراتر از دادههای ساده. آرایهها میتوانند انواع داده پیچیده، مانند ساختارها یا اشیاء را ذخیره کنند و به شما این امکان را میدهند که مجموعههای اطلاعات مرتبط را سازماندهی و دستکاری کنید. این انعطافپذیری آرایهها را به ابزاری قدرتمند برای حل طیف وسیعی از مسائل برنامهنویسی تبدیل میکند.
7. اشارهگرها: تسلط بر مدیریت حافظه دینامیک
C++ واقعاً یک زبان برنامهنویسی بدون چرخهای آموزشی است.
تخصیص دینامیک. اشارهگرها امکان تخصیص حافظه دینامیک را فراهم میکنند و به شما این امکان را میدهند که ساختارهای دادهای با اندازههای تعیین شده در زمان اجرا ایجاد کنید. این انعطافپذیری در هنگام کار با مجموعههای داده با اندازه نامشخص یا متغیر بسیار حیاتی است.
اشتراکگذاری حافظه. اشارهگرها اشتراکگذاری حافظه را تسهیل میکنند و به بخشهای مختلف یک برنامه اجازه میدهند تا به همان داده بدون بار اضافی کپی دسترسی پیدا کنند. این میتواند به طور قابل توجهی عملکرد را بهبود بخشد، به ویژه در هنگام کار با ساختارهای داده بزرگ.
مسئولیت. تسلط بر اشارهگرها نیازمند توجه دقیق به مدیریت حافظه است. شما باید در زمان نیاز حافظه را تخصیص دهید، اشارهگرها به حافظه تخصیص یافته را پیگیری کنید و حافظه را زمانی که دیگر مورد استفاده نیست آزاد کنید تا از نشت حافظه و سایر خطاها جلوگیری کنید.
8. کلاسها: کپسولهسازی برای قابلیت استفاده مجدد و وضوح
با مطالعه این رویکردها، میتوانید خلاقیت خود را آزاد کنید.
ترکیب داده و کد. کلاسها داده و کدی که بر روی آن داده عمل میکند را در یک واحد قابل استفاده مجدد کپسولهسازی میکنند. این امر موجب مدولار بودن، سازماندهی و استفاده مجدد از کد میشود.
پنهانسازی اطلاعات. کلاسها با کنترل دسترسی به اعضای داده، پنهانسازی اطلاعات را تحمیل میکنند و از دستکاری مستقیم از خارج از کلاس جلوگیری میکنند. این امر از یکپارچگی دادهها محافظت میکند و به شما این امکان را میدهد که پیادهسازی را بدون تأثیر بر کد مشتری تغییر دهید.
گسترش زبان. کلاسها با ایجاد انواع داده جدید با رفتارهای سفارشی، زبان را گسترش میدهند. این به شما این امکان را میدهد که اشیاء و مفاهیم دنیای واقعی را در کد خود مدلسازی کنید و آن را خواناتر و قابل نگهداریتر کنید.
9. بازگشت: راهحلهای زیبا برای ساختارهای پیچیده
این کتاب به شما نمیگوید دقیقاً چه کاری باید انجام دهید؛ بلکه به شما کمک میکند تا تواناییهای نهفتهی حل مسئله خود را توسعه دهید تا بدانید چه کاری باید انجام دهید.
توابع خودارجاعی. بازگشت یک تکنیک است که در آن یک تابع خود را مستقیماً یا غیرمستقیم فراخوانی میکند. این به شما این امکان را میدهد که مسائل پیچیده را با شکستن آنها به زیرمسائل کوچکتر و خود مشابه حل کنید.
موارد پایه و مراحل بازگشتی. یک تابع بازگشتی باید یک مورد پایه داشته باشد که شرطی است که بازگشت را متوقف میکند و یک مقدار را مستقیماً برمیگرداند. همچنین باید یک مرحله بازگشتی داشته باشد که تابع را با ورودی تغییر یافته خود فراخوانی میکند.
بازگشت سر و بازگشت دم. بازگشت سر قبل از پردازشهای دیگر فراخوانی بازگشتی را انجام میدهد، در حالی که بازگشت دم پس از پردازشهای دیگر فراخوانی بازگشتی را انجام میدهد. انتخاب بین این دو میتواند بر کارایی و خوانایی کد تأثیر بگذارد.
10. استفاده مجدد از کد: تعادل بین کارایی و درک
درس اصلی در اینجا اهمیت شناسایی تشبیهها است.
اجتناب از اختراع دوباره چرخ. استفاده مجدد از کد برای توسعه نرمافزار کارآمد ضروری است. به جای نوشتن همه چیز از ابتدا، میتوانید از اجزای موجود، مانند الگوریتمها، الگوها، انواع داده انتزاعی و کتابخانهها بهرهبرداری کنید.
استفاده مجدد خوب در مقابل بد. استفاده مجدد خوب شامل درک مفاهیم زیرین و سازگاری آنها با مسئله خاص شما است. استفاده مجدد بد شامل کپی کردن کورکورانه کد بدون درک آن است که میتواند منجر به خطاها و مشکلات نگهداری شود.
ساخت یک کتابخانه مؤلفه. سعی کنید یک کتابخانه شخصی از مؤلفههای به خوبی درک شده بسازید که میتوانید در پروژههای آینده از آنها استفاده کنید. این به طور قابل توجهی بهرهوری شما را افزایش میدهد و کیفیت کد شما را بهبود میبخشد.
11. نقاط قوت خود را بشناسید، نقاط ضعف خود را کاهش دهید
هدف من این است که شما و هر خواننده دیگری از این کتاب یاد بگیرید که به طور سیستماتیک به هر وظیفه برنامهنویسی نزدیک شوید و اطمینان داشته باشید که در نهایت یک مسئله خاص را حل خواهید کرد.
خودآگاهی کلید است. مؤثرترین رویکرد حل مسئله، رویکردی است که از نقاط قوت شما بهرهبرداری کرده و نقاط ضعف شما را جبران میکند. این نیازمند ارزیابی صادقانه خود و تمایل به سازگاری تکنیکهای شما است.
نقاط ضعف در کدنویسی و طراحی. خطاهای رایج کدنویسی و نقصهای طراحی خود را شناسایی کنید. این به شما این امکان را میدهد که استراتژیهایی برای اجتناب از این مشکلات توسعه دهید و کیفیت کلی کد خود را بهبود بخشید.
از استعدادهای خود بهرهبرداری کنید. نقاط قوت برنامهنویسی خود را شناسایی کنید و برنامه اصلی خود را برای حداکثر کردن تأثیر آنها طراحی کنید. این نه تنها به نتایج بهتر منجر میشود، بلکه فرآیند حل مسئله را نیز لذتبخشتر و پاداشدهندهتر میکند.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب بهعنوان یک برنامهنویس فکر کنید نظرات متفاوتی را به خود جلب کرده و میانگین امتیاز آن ۳.۸۶ از ۵ است. خوانندگان به رویکرد حل مسئله و تمرینات آن توجه کرده و آن را برای توسعه مهارتهای برنامهنویسی مفید میدانند. برخی از توضیحات نویسنده قدردانی کرده و آن را منبعی ارزشمند برای مبتدیان تلقی میکنند. با این حال، منتقدان بر این باورند که وابستگی کتاب به زبان C++ دسترسی به آن را محدود میکند و برخی محتوا را بیش از حد ابتدایی یا آکادمیک میدانند. تمرکز کتاب بر تفکر منطقی و تجزیه و تحلیل مسائل بهطور کلی مورد استقبال قرار گرفته، هرچند نظرات در مورد کارایی آن برای برنامهنویسان با تجربه متفاوت است.
Similar Books









