نکات کلیدی
۱. پسران در دنیایی بدون راهنمایی عاطفی بزرگ میشوند.
داستانهای زنان—از جین ایر و زنان کوچک تا براد سیتی و بریجرتون—همه دربارهی این موضوع هستند.
کمبود سواد عاطفی. از سنین پایین، پسران آموزش رسمی کمی در مورد درک و ابراز احساسات خود دریافت میکنند. برعکس دختران که معمولاً تشویق میشوند تا احساساتشان را بیان کنند، پسران آموزش میبینند که احساسات خود را سرکوب کنند، که منجر به کمبود سواد عاطفی میشود. این عدم راهنمایی آنها را برای مواجهه با پیچیدگیهای زندگی درونیشان ناتوان میسازد.
مدلهای نقش محدود. پسران در رسانهها و ادبیات مدلهای قابل ارتباطی ندارند که ابراز سالم احساسات را نشان دهند. در عوض، آنها معمولاً با شخصیتهای ساکت و عاطفی محدود مواجه میشوند که ایدهی آسیبپذیری را به عنوان نشانهای از ضعف تقویت میکنند. این کمبود نمایندگی مثبت چرخهی سرکوب عاطفی را ادامه میدهد.
عواقب بیسوادی عاطفی. عدم راهنمایی عاطفی میتواند عواقب عمیقی برای پسران داشته باشد و منجر به دشواری در ایجاد روابط معنادار، مدیریت استرس و درخواست کمک در مواقع نیاز شود. این موضوع همچنین به فرهنگ مردانگی سمی کمک میکند، جایی که احساسات به عنوان تهدیدی برای مردانگی فرد دیده میشوند.
۲. ارتباطات مردان غالباً شوخی را بر آسیبپذیری ترجیح میدهد.
پسران مست میتوانند دربارهی چیزهایی صحبت کنند که پسران هوشیار نمیتوانند.
شوخی به عنوان سپر. ارتباطات مردان معمولاً حول شوخی میچرخد، شکلی از شوخی و بازیگوشی که به عنوان سپری در برابر آسیبپذیری عمل میکند. در حالی که شوخی میتواند تجربهای برای نزدیکی باشد، اما میتواند مانع از آن شود که مردان در گفتگوهای عمیقتر و معنادارتر دربارهی احساسات و تجربیات خود شرکت کنند.
ترس از ابراز احساسات. مردان غالباً میترسند که ابراز آسیبپذیری به عنوان ضعف یا نقض هنجارهای مردانه تلقی شود. این ترس میتواند آنها را از گفتگوهای عاطفی به طور کلی دور کند و ترجیح دهند به موضوعات ایمنتری مانند ورزش، کار یا علایق مشترک بپردازند.
شکستن چرخه. برای پرورش الگوهای ارتباطی سالمتر، مردان باید هنجارهایی را که آسیبپذیری را منع میکند به چالش بکشند و فضاهایی ایجاد کنند که در آنها ابراز احساسات ارزشمند و حمایتشده باشد. این نیاز به تلاشی آگاهانه برای فراتر رفتن از شوخی و شرکت در گفتگوهای واقعی و معنادار دارد.
۳. ایدههای غیرواقعی بدنی بر مردان نیز تأثیر میگذارد، اما بدون سیستم حمایتی.
پدرسالاری به همان اندازه که بر زنان تأثیر میگذارد، مردان را نیز تحت فشار قرار میدهد.
فشار برای عضلانی بودن. مردان تحت فشار فزایندهای برای تطابق با ایدههای غیرواقعی بدنی قرار دارند که توسط رسانهها از بدنهای فوقالعاده عضلانی به تصویر کشیده میشود. این فشار میتواند منجر به مشکلات تصویر بدنی، اضطراب و حتی اختلالاتی مانند بیگورکسیا شود، جایی که مردان خود را کوچکتر از آنچه که هستند، میبینند.
کمبود مثبتاندیشی بدنی. برعکس زنان که دارای جنبش مثبتاندیشی بدنی برای به چالش کشیدن استانداردهای زیبایی غیرواقعی هستند، مردان از یک سیستم حمایتی مشابه برخوردار نیستند. فرهنگ کمی برای جشن گرفتن انواع مختلف بدن مردانه وجود دارد و این موضوع بسیاری از مردان را احساس ناامنی و شرم از بدنشان میکند.
عواقب مشکلات تصویر بدنی. مشکلات تصویر بدنی میتواند تأثیر قابل توجهی بر سلامت روان مردان داشته باشد و منجر به افسردگی، اضطراب و حتی افکار خودکشی شود. عدم بحث و گفتگو و حمایت باز، باعث میشود که مردان نتوانند به این مسائل پرداخته و کمک بگیرند.
۴. انتخابهای پوشش مردان غالباً تحت تأثیر انتظارات اجتماعی محدود میشود.
پنجاه درصد از مشکلات جوانان به دلیل ترس از اینکه "دخترانه"، "نرم" یا بهویژه "همجنسگرا" نامیده شوند، رخ میدهد.
ترس از قضاوت. انتخابهای پوشش مردان غالباً تحت تأثیر انتظارات اجتماعی و ترس از قضاوت به عنوان "غیرمردانه" یا "همجنسگرا" محدود میشود. این ترس میتواند مانع از ابراز فردیت و کاوش در سبکهای مختلف شود.
گزینههای محدود. در مقایسه با زنان، مردان گزینههای کمتری در مورد سبکها و رنگهای پوشش دارند. فشار برای تطابق با هنجارهای سنتی مردانه میتواند خلاقیت و ابراز خود را سرکوب کند.
شکستن قالب. برای به چالش کشیدن این محدودیتها، مردان باید فردیت خود را بپذیرند و بدون ترس از قضاوت، در سبکهای مختلف آزمایش کنند. این نیاز به تغییر در نگرشهای اجتماعی نسبت به مردانگی و پذیرش بیشتر اشکال متنوع ابراز خود دارد.
۵. مردان در بحث دربارهی بدن و سلامت جنسی خود با مشکل مواجهاند.
ما حرفهای در کنترل آلت تناسلی هستیم.
موضوعات تابو. مردان غالباً در بحث دربارهی بدن و سلامت جنسی خود به دلیل تابوهای اجتماعی و ترس از اینکه به عنوان ضعیف یا ناکافی تلقی شوند، با مشکل مواجهاند. این سکوت میتواند مانع از درخواست کمک پزشکی برای شرایط جدی شود.
کمبود آموزش. بسیاری از مردان دانش پایهای دربارهی بدن و سلامت جنسی خود ندارند که منجر به سردرگمی و اضطراب میشود. این کمبود آموزش همچنین میتواند به گسترش اطلاعات نادرست و کلیشههای مضر کمک کند.
شکستن سکوت. برای بهبود نتایج سلامت، مردان باید احساس راحتی کنند تا دربارهی بدن و سلامت جنسی خود به طور باز با شریکان، دوستان و ارائهدهندگان خدمات بهداشتی صحبت کنند. این نیاز به تغییر در نگرشهای اجتماعی نسبت به مردانگی و تأکید بیشتر بر آموزش سلامت جنسی دارد.
۶. ترس و اطلاعات نادرست دیدگاه مردان را دربارهی جنس و رضایت شکل میدهد.
ما همیشه اشتباه میکنیم.
تصورات نادرست دربارهی رضایت. مردان غالباً دربارهی رضایت اطلاعات نادرستی دارند که منجر به سوءتفاهمها و رفتارهای بالقوه مضر میشود. عدم ارتباط واضح و آموزش میتواند فرهنگی از ابهام و عدم قطعیت در مورد مرزهای جنسی ایجاد کند.
ترس از اتهامات کاذب. برخی از مردان از ترس اینکه به طور نادرست متهم به تجاوز جنسی شوند، دچار اضطراب و بیاعتمادی در تعاملات خود با زنان میشوند. این ترس میتواند با اطلاعات نادرست و پوشش رسانهای جنجالی تشدید شود.
ترویج نگرشهای سالم. برای پرورش فرهنگی از احترام و رضایت، ضروری است که مردان اطلاعات دقیقی دربارهی مرزهای جنسی، ارتباط و اهمیت احترام به خودمختاری زنان دریافت کنند. این نیاز به گفتگوهای باز و صادقانه دربارهی جنس، رضایت و روابط سالم دارد.
۷. پورنوگرافی تأثیر قابل توجهی بر توسعه جنسی مردان جوان دارد.
پورنوگرافی آموزش جنسی من بود.
انتظارات غیرواقعی. پورنوگرافی غالباً تصاویری غیرواقعی و تحریفشده از جنس را به نمایش میگذارد که منجر به انتظارات غیرواقعی و مشکلات تصویر بدنی میشود. مردان جوانی که به عنوان منبع اصلی آموزش جنسی به پورنوگرافی تکیه میکنند، ممکن است تصورات نادرستی از آنچه که در واقعیت جنس است، توسعه دهند.
اعتیاد و اختلال. مصرف بیش از حد پورنوگرافی میتواند منجر به اعتیاد، اختلال نعوظ و دشواری در ایجاد روابط معنادار شود. قرار گرفتن مداوم در معرض محتوای شدید و غیرواقعی میتواند مردان را نسبت به محرکهای جنسی عادی بیحس کند و فاصلهای بین خیال و واقعیت ایجاد کند.
ترویج جنسیت سالم. برای مقابله با تأثیرات منفی پورنوگرافی، ضروری است که به مردان جوان آموزش جنسی جامع ارائه شود که بر رضایت، ارتباط و روابط سالم تأکید کند. این آموزش همچنین باید کلیشههای مضر را به چالش بکشد و دیدگاهی واقعیتر و مثبتتر از جنس را ترویج کند.
۸. مردان غالباً از دوستیهای عاطفی و حمایتی قوی برخوردار نیستند.
من قطعاً باید از دختران و زنان یاد بگیرم که چگونه گفتگوهای عاطفی بیشتری داشته باشم. قطعاً.
ارتباطات سطحی. دوستیهای مردان غالباً حول فعالیتها و علایق مشترک میچرخد تا صمیمیت عاطفی. این میتواند مردان را در مواجهه با چالشهای شخصی احساس تنهایی و عدم حمایت کند.
ترس از آسیبپذیری. مردان غالباً میترسند که ابراز آسیبپذیری به دوستیهایشان آسیب بزند یا به عنوان ضعف تلقی شود. این ترس میتواند مانع از ایجاد ارتباطات عمیقتر و معنادارتر با دیگر مردان شود.
ایجاد پیوندهای قویتر. برای پرورش دوستیهای حمایتیتر، مردان باید هنجارهایی را که آسیبپذیری را منع میکند به چالش بکشند و فضاهایی ایجاد کنند که در آنها ابراز احساسات ارزشمند و حمایتشده باشد. این نیاز به تلاشی آگاهانه برای فراتر رفتن از گفتگوهای سطحی و شرکت در تعاملات واقعی و معنادار دارد.
۹. مردان نیاز دارند که به مراقبت از خود و سلامتشان دعوت شوند.
هرگز به یک زن آسیب نزنید، هرگز از خط اعتصاب عبور نکنید.
انتظارات اجتماعی. مردان غالباً به گونهای اجتماعی میشوند که نیازهای دیگران را بر نیازهای خود ترجیح دهند، که منجر به نادیده گرفتن سلامت جسمی و روانیشان میشود. این نگرش خودفدایانه میتواند به سلامت آنها آسیب برساند.
کمبود تشویق. برعکس زنان که غالباً تشویق میشوند تا به مراقبت از خود بپردازند، مردان کمترین تشویق را برای مراقبت از خود دریافت میکنند. این کمبود حمایت میتواند ایدهای را تقویت کند که مراقبت از خود خودخواهانه یا غیرمردانه است.
ترویج مراقبت از خود. برای تشویق مردان به اولویت دادن به سلامت خود، ضروری است که هنجارهایی را که مراقبت از خود را منع میکند به چالش بکشیم و فضاهایی ایجاد کنیم که در آن مردان احساس راحتی کنند تا کمک و حمایت بخواهند. این نیاز به تغییر در نگرشهای اجتماعی نسبت به مردانگی و تأکید بیشتر بر اهمیت سلامت مردان دارد.
۱۰. مردان نیاز دارند که یک مرحله سوم رضایتبخش فراتر از کار و خانواده پیدا کنند.
من فکر میکنم، بر خلاف بیشتر باورها، پدری جایی است که همه چیز آسانتر میشود، از نظر مرد بودن.
کمبود هدف. با افزایش سن، مردان ممکن است در پیدا کردن هدف و معنا فراتر از شغل و خانواده خود با مشکل مواجه شوند. این میتواند منجر به احساس تنهایی، انزوا و افسردگی شود.
گزینههای محدود. مردان غالباً گزینههای کمتری برای شرکت در فعالیتهای معنادار در سالهای بعدی زندگی خود نسبت به زنان دارند. این میتواند به دلیل انتظارات اجتماعی، محدودیتهای مالی یا کمبود ارتباطات اجتماعی باشد.
ایجاد یک مرحله سوم رضایتبخش. برای شکوفایی در سالهای بعدی، مردان نیاز دارند که علایق جدیدی را کشف کنند، روابط معناداری را پرورش دهند و راههایی برای کمک به جوامع خود پیدا کنند. این نیاز به رویکردی فعال در خودشناسی و تمایل به چالش کشیدن تصورات سنتی از مردانگی دارد.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب مردان چه؟ نظرات متفاوتی را به خود جلب کرده است. برخی از خوانندگان به شوخطبعی و بینشهای مورن در مورد مردانگی، بهویژه فصلهای مربوط به پورنوگرافی و تأثیرات سمی، تمجید میکنند. در مقابل، برخی دیگر به تحقیقات سطحی کتاب، اتکای آن به کلیشهها و دیدگاه محدودش انتقاد میکنند. بسیاری از خوانندگان نسبت به همدلی مورن با مردان ابراز رضایت میکنند، اما تعمیمهای او را مشکلساز میدانند. این کتاب بحثهایی را در مورد دینامیکهای جنسیتی و مردانگی مدرن به راه میاندازد، هرچند نظرات در مورد کارایی آن متفاوت است. برخی آن را نقطه شروعی تحریککننده برای تفکر میدانند، در حالی که دیگران آن را فرصتی از دست رفته برای تحلیل عمیقتر تلقی میکنند.