نکات کلیدی
۱. فرهنگ متنوع آمریکا ریشه در چهار موج متمایز مهاجرت مردمان بریتانیایی دارد.
امروزه کمتر از ۲۰ درصد جمعیت آمریکا دارای نیاکان بریتانیایی هستند، اما از نظر فرهنگی، بیشتر آمریکاییها را میتوان فرزندان آلبیون دانست، فارغ از اینکه اجدادشان چه کسانی بودهاند.
چهار موج متمایز. از سال ۱۶۲۹ تا ۱۷۷۵، ایالات متحده کنونی میزبان حداقل چهار موج بزرگ مهاجرت انگلیسیزبانان بود که هرکدام از منطقهای خاص در بریتانیا آمده و فرهنگهای مردمی منحصر به فردی را به همراه داشتند. این گروهها با وجود اشتراک زبان و میراث حقوقی، در دین، جایگاه اجتماعی و نسل تاریخی تفاوتهای چشمگیری داشتند. فرهنگهای متمایز آنها پایههای تنوع منطقهای پایدار آمریکا را شکل داد.
فراتر از ژنها. اگرچه نسبت نیاکان بریتانیایی مستقیم در آمریکاییها طی قرنها کاهش یافته، الگوهای فرهنگی این گروههای بنیانگذار به طرز شگفتآوری پایدار ماندهاند. این فرهنگهای مردمی که از زبان و معماری تا ایدههای آزادی و نظم اجتماعی را دربرمیگیرند، نسل به نسل منتقل شده و توسط گروههای مهاجر بعدی پذیرفته شدند و به عاملی بنیادین در هویت آمریکایی بدل گشتند.
ریشههای جامعهای داوطلبانه. این کتاب در پی توضیح منشأ و پایداری نظام اجتماعی منحصربهفرد آمریکا است — نظامی دموکراتیک، سرمایهداری، لیبرترین، فردگرا و چندصدایی. استدلال میکند که تعامل این چهار جریان فرهنگی بریتانیایی متمایز، هرکدام با برداشت خاص خود از نظم، قدرت و آزادی، نوعی کثرتگرایی گسترده پدید آورد که از هر فرهنگ منفردی لیبرترینتر بود و بستر جامعهای داوطلبانه را فراهم کرد.
۲. پیوریتنهای شرق انگلستان فرهنگ آزادی منظم را در نیوانگلند بنیان نهادند.
ما همچون شهری بر فراز تپه خواهیم بود که چشم همه مردم به سوی ماست.
هجرت مذهبی. نخستین موج بزرگ مهاجرت (۱۶۲۹–۱۶۴۰) حدود ۲۱ هزار پیوریتن را عمدتاً از شهرستانهای شرقی انگلستان (شرق انگلستان) به خلیج ماساچوست آورد. آنان که با ایمانی عمیق و آرزوی ساختن «جمهوری کتاب مقدس» به عنوان الگویی برای بشریت سفر میکردند، بیشتر در قالب خانوادهها، از طبقه متوسط، باسواد و هنرمندان ماهر بودند، نه کارگران فقیر.
آزادی منظم. فرهنگ آنها بر باورهای کالوینیستی (فساد ذاتی، عهد، انتخاب، فیض، محبت) و سنتهای شرق انگلستان شکل گرفت. آنها آداب و رسوم خاصی داشتند: لهجه بینی «یانکی»، خانههای چوبی چارچوبدار به سبک «سالتباکس»، ساختار خانواده «متعهد» با تأکید بر سلسلهمراتب سنی و تربیت فرزند به شیوه «شکستن اراده»، ازدواج مدنی با امکان طلاق و سبک مذهبی «جلسه و سخنرانی». ایده سیاسیشان «آزادی منظم» بود که بر وحدت جمعی، قوانین سختگیرانه و خودگردانی از طریق جلسات شهری تأکید داشت.
تأثیر ماندگار. با وجود تنشهای داخلی و چالشهای بیرونی مانند ترس از جادوگری و مخالفان، این فرهنگ به سرعت تثبیت شد. تأکید بر سوادآموزی، آموزش (تأسیس هاروارد و مدارس عمومی) و اخلاق کاری قوی (هرچند طمع را محکوم میکرد) اثر ماندگاری بر جای گذاشت. میراث پیوریتنی تلاش اخلاقی و نظم جمعی، هرچند دگرگون شده، همچنان در هویت منطقهای نیوانگلند طنینانداز است.
۳. کاوالیرها و خدمتکاران جنوب انگلستان جامعهای سلسلهمراتبی با آزادی هژمونیک در ویرجینیا ساختند.
ویرجینیا تنها پناهگاه باقیمانده در قلمروهای پادشاهی برای کاوالیرهای گرفتار بود.
پناهگاه سلطنتطلبان. دومین موج بزرگ مهاجرت (حدود ۱۶۴۲–۱۶۷۵) گروه کوچکی از نخبگان سلطنتطلب و شمار زیادی خدمتکار قراردادی، عمدتاً از جنوب و غرب انگلستان، به ویرجینیا آمدند. این حرکت به رهبری افرادی چون سر ویلیام برکلی، پناهگاهی برای شکستخوردگان جنگ داخلی انگلستان بود که میخواستند جامعهای سلسلهمراتبی بر پایه ایمان انگلیکان و ایدهآلهای اشراف روستایی بازسازی کنند.
آزادی هژمونیک. این فرهنگ با لهجه نرم و کشیده جنوبی، خانههای آجری بزرگ و خانههای چوبی «تالار و اتاق»، ساختار خانواده پدرسالار با تأکید بر خویشاوندان گسترده و سلسلهمراتب سنی و جنسی، ازدواج مقدس انگلیکان که قابل فسخ نبود و سبک مذهبی «عبادی-تشکیلاتی» شناخته میشد. ایده سیاسیشان «آزادی هژمونیک» بود که بر حق حکومت، استقلال فردی و نظم اجتماعی سلسلهمراتبی تأکید داشت و اغلب با کار دیگران حمایت میشد.
جامعه طبقاتی. ویرجینیا جامعهای عمیقاً نابرابر با نخبگان قدرتمند، طبقه متوسط کوچک و طبقه پایین بزرگی از مستأجران، خدمتکاران و بعدها بردگان شکل داد. این طبقهبندی با توزیع زمین به صورت اعطای بزرگ و رسوم ارثی که حق تقدم فرزند اول را تأکید میکرد، تقویت شد. با وجود ایدهآل مهماننوازی و شرافت، این فرهنگ نرخ بالایی از نزاعهای خانوادگی و خشونت عمومی داشت.
۴. کویکرها از شمال میدلند فرهنگ چندصدایی آزادی متقابل را در دره دلاور بنیان نهادند.
دوستان من که رفتهاند یا میروند تا در آمریکا مستعمره بسازند، مستعمرات خود را در دلهایشان حفظ کنید.
آزمایش مقدس. سومین موج بزرگ مهاجرت (حدود ۱۶۷۵–۱۷۲۵) کویکرها و دیگر مخالفان پروتستان، عمدتاً از شمال میدلند انگلستان و ولز، به دره دلاور (پنسیلوانیا، وست جرسی، دلاور) آمدند. به رهبری ویلیام پن، آنها به دنبال آزادی مذهبی و ایجاد «آزمایش مقدس» بر اساس اصول مسیحی صلح، برابری و تسامح بودند.
آزادی متقابل. فرهنگ آنها بر باورهای کویکری (نور درونی، نجات جهانی، صلح) و سنتهای شمال میدلند (سادگی، بیآلایشی) شکل گرفت. آداب و رسوم خاصی داشتند: لهجه میدلندی، خانههای سنگی «طرح کویکر» با سقفهای شیروانی، ساختار خانواده کمتر سلسلهمراتبی «خانواده محبت» با تأکید بر برابری و تربیت فرزند به شیوه «تقویت اراده»، ازدواج سختگیرانه اما مبتنی بر توافق و سبک مذهبی «روحگرای خاموش». ایده سیاسیشان «آزادی متقابل» بود که بر آزادی وجدان، حداقل حکومت و کثرتگرایی تأکید داشت.
پارادوکس برابریطلبانه. در حالی که بر برابری معنوی و تسامح مذهبی تأکید داشتند، این فرهنگ نابرابریهای مادی نیز داشت، هرچند کمتر از ویرجینیا. آنها سوادآموزی را تشویق میکردند اما آموزش عالی را نه، خیریهمحور بودند و نخستین گروه بزرگ بودند که به طور فعال علیه بردهداری بر اساس قاعده طلایی مخالفت کردند. میراث کثرتگرایی و حکومت محدود آنها تأثیر عمیقی بر ایالات میانی آمریکا گذاشت.
۵. مرزبانان شمال بریتانیا فرهنگ مستقلی سرسختانه از آزادی طبیعی را در مناطق دورافتاده شکل دادند.
محلههای کامل گروههایی برای مهاجرت تشکیل دادند؛ بنابراین ترک وطن دیگر تبعید نیست.
فرار از مرزها. چهارمین موج بزرگ مهاجرت (۱۷۱۷–۱۷۷۵) بیش از ربع میلیون نفر از مناطق مرزی شمال بریتانیا (دشتهای اسکاتلند، شمال ایرلند، شمال انگلستان) را به مناطق دورافتاده آمریکا آورد. آنها به دنبال زمین و زندگی بهتر، نه ایدهآلهای مذهبی یا سیاسی، در قالب خانوادهها آمدند و از فقر، اجارهنشینیهای سنگین و خشونت مزمن فرار میکردند.
آزادی طبیعی. فرهنگ آنها بر پایه قرنها زندگی در منطقهای خشن و بدون قانون شکل گرفت. آداب و رسوم خاصی داشتند: لهجه «کوهستانی جنوبی» با اشکال کهن و واژگان زمینی، معماری موقتی «کلبه و اصطبل»، ساختار خانوادگی قبیلهای با تأکید بر وفاداری و تربیت فرزند به شیوه «تقویت اراده»، مراسم ازدواج وحشیانه که اغلب شامل ربودن بود و سبک مذهبی «جلسه میدانی» جنگجو. ایده سیاسیشان «آزادی طبیعی» بود که بر خودمختاری، بیاعتمادی به حکومت و حق مقاومت مسلحانه تأکید داشت.
فرهنگ جنگجو. این فرهنگ با نابرابری شدید مادی، حس افتخار شخصی قوی (شجاعت) و سنت عدالت انتقامی (قانون تلافی) شناخته میشد. خشونت از نزاعهای قبیلهای تا درگیریهای خشن رایج بود. با وجود فقر، آنها به شدت مغرور و مقاوم در برابر کنترل بیرونی بودند و نیروی غالب در کوههای آپالاچی و جنوب غرب آمریکا شدند.
۶. این چهار فرهنگ مردمی در جنبههای متعددی از زندگی، از زبان تا نظم اجتماعی، تفاوتهای عمیقی داشتند.
هر فرهنگ بزرگ در جهان مدرن آداب و رسوم متمایز خود را در این حوزهها دارد.
تفاوتهای جامع. این چهار فرهنگ مردمی بریتانیایی صرفاً تنوعی بر یک موضوع نبودند؛ بلکه نظامهای فرهنگی بنیادینی بودند که تقریباً هر جنبهای از زندگی پیروان خود را شکل میدادند. این تفاوتها در موارد زیر آشکار بود:
- زبان: لهجه بینی یانکی در برابر لهجه نرم جنوبی، زبان ساده میدلند در برابر لهجه کهن کوهستانی جنوبی.
- ساختمان: خانههای چوبی چارچوبدار سالتباکس در برابر خانههای آجری بزرگ، خانههای سنگی کویکر در برابر کلبههای چوبی.
- خانواده: خانواده هستهای در برابر خانواده پدرسالار گسترده، خانواده محبت در برابر ساختار قبیلهای.
- ازدواج: قراردادی در برابر پیوند مقدس، توافق محبتآمیز در برابر مراسم ربودن.
- جنسیت: برابری معنوی در برابر سلسلهمراتب پدرسالار، همراهان در برابر نقشهای جنگجو/کارگر.
- جنسیّت: خودداری زاهدانه در برابر مرد شکارچی/زن بارور، پرهیزکاری در برابر باز بودن حسی.
- تربیت فرزند: شکستن اراده در برابر خم کردن اراده، تقویت اراده در برابر افزایش اراده.
- سن: احترام به سالمندان مقدس در برابر اولویت پدرسالار، مراقبت از والدین در برابر نظام جانشینی.
- مرگ: اضطراب پرورده در برابر سرنوشتگرایی صبورانه، سرنوشتگرایی خوشبینانه در برابر سرنوشتگرایی ناآگاهانه.
- مذهب: جلسه و سخنرانی در برابر عبادت تشکیلاتی، روحگرایی در برابر جلسه میدانی.
- جادو: وسواس جادوگری در برابر وسواس فالبینی، روحگرایی در برابر جادوگری تجربی.
- آموزش: سواد بالا و آموزش عالی در برابر سواد سلسلهمراتبی و آموزش نخبگان، سواد متوسط و آموزش عملی در برابر سواد پایین و سنت شفاهی.
- کار: صنعت منظم در برابر اوقات فراغت دوپهلو، زهد دنیوی در برابر اخلاق جنگجو.
- زمان: بهبود زمان در برابر کشتن زمان، نجات زمان در برابر گذر زمان.
- ثروت: برابری متوسط در برابر نابرابری شدید، پارادوکس برابریطلبانه در برابر نابرابری شدید.
- رتبه: نظامهای مختصر در برابر نظامهای گسترده، نظام واحد در برابر طبقهبندی بدون نظام.
- همزیستی: مبتنی بر شهر در برابر محله/شهرستان، محله چندصدایی در برابر قبیله/انزوا.
- نظم: وحدت در برابر سلسلهمراتب، صلح در برابر قانون تلافی.
- قدرت: جلسه شهری در برابر دادگاه/کلیسا، کمیسیون در برابر حکومت شخصی.
- آزادی: منظم در برابر هژمونیک، متقابل در برابر طبیعی.
بافتی از تفاوتها. این تمایزات صفات جداگانه نبودند بلکه عناصر به هم پیوستهای بودند که نظامهای فرهنگی منسجمی را شکل میدادند. آنها زندگی روزمره، تعاملات اجتماعی و هویت جمعی را به گونهای شکل میدادند که پیوریتن نیوانگلند را اساساً متفاوت از کاوالیر ویرجینیا، کویکر پنسیلوانیا یا مرزبان مناطق دورافتاده میکرد.
فراتر از برچسبهای ساده. در حالی که برچسبهای سادهای مانند «پیوریتن» یا «کاوالیر» بخشی از ماهیت را بازتاب میدهند، عمق واقعی این تفاوتهای فرهنگی در آداب و رسوم خاص و گاه متضاد مردم عادی در این مناطق نهفته است. درک این تفاوتهای دقیق برای فهم پیچیدگی جامعه اولیه آمریکا ضروری است.
۷. محیط آمریکایی این فرهنگهای بریتانیایی را تغییر داد اما از بین نبرد.
جغرافیا اکنون باید کاری برای مسیحیتشناسی انجام دهد.
محیط به عنوان فیلتر. محیطهای متنوع آمریکا که این چهار گروه با آن مواجه شدند، صرفاً فرهنگهای بریتانیایی آنها را پاک نکرد. بلکه محیط به عنوان فیلتری عمل کرد که برخی آداب را تغییر داد و برخی دیگر را تقویت کرد، اغلب به گونهای که با تمایلات فرهنگی موجود مهاجران همخوانی داشت.
سازگاریهای منطقهای:
- نیوانگلند: اقلیم سرد، دوگانگی پیوریتنها نسبت به بردهداری را تقویت کرد و خاک سنگلاخ باعث تشویق به سکونت در شهرها شد.
- چزاپیک: محیط گرم و آبی کشاورزی محصولات اصلی را حمایت کرد و سکونت پراکنده را تشویق نمود، مرگومیر بالای اروپاییها به افزایش بردهداری آفریقایی انجامید.
- دره دلاور: اقلیم معتدل و زمین حاصلخیز با ایدهآلهای کشاورزی و تجارت کویکرها سازگار بود و بومیان دوستانه روابط مسالمتآمیز را تسهیل کردند.
- مناطق دورافتاده: زمین ناهموار و بومیان خصمانه اخلاق جنگجوی مرزبانان و ترجیح آنها برای سکونتهای پراکنده و دفاعپذیر را تقویت کرد.
فرهنگ محیط را شکل داد. رابطه یکطرفه نبود. مهاجران نیز محیط خود را بر اساس ارزشهای فرهنگیشان شکل دادند. پیوریتنها شهرها را به صورت شبکهای ساختند، ویرجینیاییها جنگلها را برای مزارع پاک کردند، کویکرها باغها کاشتند و خانههای سنگی ساختند و مرزبانان معماری کلبههای چوبی را تطبیق دادند. چشماندازهای حاصل تجسم فیزیکی فرهنگهای متمایز آنها شد.
با تعامل با شرایط محیطی خاص، فرهنگهای مردمی بریتانیایی تطبیق یافته و تثبیت شدند و فرهنگهای منطقهای منحصربهفردی پدید آوردند که نه صرفاً بریتانیایی بودند و نه تنها محصول مرزهای نوپا.
۸. فرهنگهای منطقهای پایدار ماندند و گسترش یافتند و چشمانداز سیاسی کشور را قرنها شکل دادند.
استقلال پایان چهار فرهنگ مردمی بریتانیایی در آمریکا یا فرهنگهای منطقهای که آنها الهام بخشیدند نبود. تاریخ ایالات متحده تا حد زیادی داستان تعامل مداوم آنهاست.
گسترش و انتشار. پس از سکونتهای اولیه، هر یک از چهار فرهنگ به لحاظ جغرافیایی گستر
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب «بذر آلبیون» پژوهشی جامع دربارهی چهار سبک زندگی مردمی بریتانیایی است که فرهنگ آمریکا را شکل دادهاند. خوانندگان از تحقیقات دقیق فیشر، بینشهای جذاب او و تواناییاش در پیوند دادن الگوهای تاریخی با تفاوتهای منطقهای معاصر تمجید میکنند. این کتاب بهخاطر بررسی مفصل جنبههای فرهنگی مانند زبان، مذهب و ساختارهای اجتماعی مورد تحسین قرار گرفته است. اگرچه برخی آن را سنگین میدانند، اما اکثراً آن را منبعی ارزشمند برای درک تاریخ و جامعهی آمریکا میشناسند. منتقدان گاه به کلیگوییها و مشکلات ساختاری اشاره کردهاند، اما در مجموع، این اثر بهعنوان کتابی بنیادین در تاریخ فرهنگی آمریکا بسیار مورد توجه است.
America: A Cultural History Series
Similar Books





