نکات کلیدی
1. عمل قیمت بر اصول مقدم است
ارزشها بر اساس خریداران و فروشندگان و نه نظرات یا ارزیابیهای بنیادی تعیین میشوند.
ارزش واقعی بازار. ارزش واقعی یک سهم بر اساس آنچه خریداران حاضر به پرداخت آن هستند، تعیین میشود و نه بر اساس ارزش نظری آن که بر مبنای ترازنامهها یا گزارشهای درآمدی است. تحلیل بنیادی میتواند برای شناسایی سرمایهگذاریهای بالقوه مفید باشد، اما عمل قیمت، داور نهایی ارزش است. به عنوان مثال، یک شرکت ممکن است وضعیت مالی عالی داشته باشد، اما اگر کسی سهم را خریداری نکند، قیمت آن ثابت یا کاهش خواهد یافت.
عدم تطابق بین شرکت و سهم. عملکرد یک شرکت و قیمت سهم آن دو موضوع متفاوت هستند. یک شرکت میتواند سودآور باشد، اما قیمت سهم آن به دلیل احساسات بازار، ترس یا عوامل دیگر ممکن است کاهش یابد. قیمت سهم تحت تأثیر عرضه و تقاضای خود سهم است و نه لزوماً نتایج شرکت زیرین. به همین دلیل، تحلیل تکنیکال که بر عمل قیمت تمرکز دارد، برای معاملهگران بسیار مهم است.
عمل قیمت پادشاه است. معاملهگران باید بر عمل قیمت تمرکز کنند که تصمیمات جمعی تمام شرکتکنندگان بازار را منعکس میکند، نه اینکه تنها به ارزیابیهای بنیادی تکیه کنند. این رویکرد به معاملهگران اجازه میدهد از روندهای بازار سود ببرند و از گرفتار شدن در موقعیتهای زیانده بر اساس دادههای بنیادی قدیمی یا نادرست جلوگیری کنند. بازار در کوتاهمدت یک ماشین رأیگیری و در بلندمدت یک ماشین وزنکشی است.
2. سیگنالهای قیمت را معامله کنید، نه احساسات
اگر میخواهید در سودآوری جهش کوانتومی داشته باشید، اولین قدم این است که از خرید یا فروش هر چیزی بدون یک دلیل خارجی محکم و قابل اندازهگیری خودداری کنید.
معامله احساسی هزینهبر است. بیشتر اشتباهات معاملاتی ناشی از واکنشهای احساسی مانند ترس، طمع، امید و غرور است و نه تحلیل منطقی. این احساسات منجر به تصمیمات شتابزده میشوند، مانند خرید در قیمتهای بالا، فروش در قیمتهای پایین یا نگهداشتن موقعیتهای زیانده برای مدت طولانی. به عنوان مثال، ترس میتواند باعث شود یک معاملهگر خیلی زود از یک معامله برنده خارج شود، در حالی که طمع میتواند او را وادار کند که به یک معامله زیانده بچسبد به امید بازگشت.
سیگنالهای خارجی کلیدی هستند. برای غلبه بر معامله احساسی، معاملهگران باید به سیگنالهای خارجی قابل اندازهگیری که بر اساس عمل قیمت هستند، تکیه کنند. این سیگنالها دلیل واضح و عینی برای ورود یا خروج از یک معامله فراهم میکنند و تأثیر احساسات را از بین میبرند. به عنوان مثال، یک معاملهگر ممکن است از تقاطع میانگین متحرک به عنوان سیگنال خرید استفاده کند یا از دستور توقف ضرر برای محدود کردن زیانهای احتمالی بهره ببرد.
انضباط بر احساسات. موفقیت در معامله نیاز به انضباط دارد تا یک برنامه معاملاتی را دنبال کرده و سیگنالها را بدون دخالت احساسات اجرا کند. این به معنای پایبندی به نقاط ورود و خروج از پیش تعیین شده، مدیریت ریسک و اجتناب از تصمیمات شتابزده بر اساس احساسات است. بازار به احساسات شما اهمیتی نمیدهد، بنابراین شما هم نباید بدهید.
3. واکنش نشان دهید، پیشبینی نکنید
به جای تلاش برای پیشبینی جهت بازار، استراتژی آنها واکنش به حرکات بازار هر زمان که اتفاق بیفتد، است.
پیشبینی بیفایده است. تلاش برای پیشبینی حرکات آینده بازار اتلاف وقت و انرژی است. بازار بسیار پیچیده است و تحت تأثیر عوامل زیادی قرار دارد که نمیتوان به دقت پیشبینی کرد. به جای حدس زدن اینکه چه اتفاقی خواهد افتاد، معاملهگران باید بر واکنش به آنچه در حال حاضر در حال وقوع است، تمرکز کنند.
تحلیل تکنیکال واکنشی. تحلیل تکنیکال واکنشی شامل استفاده از عمل قیمت برای شناسایی روندها و الگوها و سپس ورود یا خروج از معاملات بر اساس آن مشاهدات است. این رویکرد انعطافپذیر است و به معاملهگران اجازه میدهد به شرایط متغیر بازار سازگار شوند. به عنوان مثال، یک معاملهگر ممکن است زمانی که یک سهم از سطح مقاومت عبور میکند، یک موقعیت خرید باز کند یا زمانی که یک سهم بالای میانگین متحرک 200 روزه خود بسته میشود، از یک موقعیت فروش خارج شود.
انعطافپذیری حیاتی است. معاملهگران موفق انعطافپذیر هستند و میتوانند به سرعت موقعیتهای خود را بر اساس سیگنالهای بازار تغییر دهند. آنها به نظرات یا پیشبینیهای خود وابسته نمیشوند و آمادهاند وقتی که اشتباه میکنند، اعتراف کنند. بازار همیشه حق دارد و معاملهگران باید آماده باشند تا به حرکات آن سازگار شوند.
4. سازگاری با انواع بازار: محدوده، روند، نوسان
هیچ سیگنال معاملاتی در تمام بازارها در تمام زمانها سودآور نیست زیرا بازارها از روندی به غیرروندی و از غیرنوسانی به نوسانی تغییر میکنند.
بازارها پویا هستند. بازارها ایستا نیستند؛ آنها به طور مداوم بین حالتهای مختلف، از جمله محدوده، روند و نوسان تغییر میکنند. هر نوع بازار نیاز به رویکرد معاملاتی متفاوتی دارد. به عنوان مثال، یک استراتژی که در یک بازار روندی خوب عمل میکند، ممکن است در یک بازار محدودهای مؤثر نباشد.
بازارهای محدودهای. در بازارهای محدودهای، قیمتها در یک محدوده مشخص حرکت میکنند و سطوح حمایت و مقاومت واضحی دارند. بهترین استراتژی خرید نزدیک به حمایت و فروش نزدیک به مقاومت است. شاخصهای تکنیکالی مانند RSI میتوانند برای شناسایی شرایط خرید بیش از حد و فروش بیش از حد در بازارهای محدودهای مفید باشند.
بازارهای روندی. در بازارهای روندی، قیمتها به طور مداوم در یک جهت حرکت میکنند، چه به سمت بالا و چه به سمت پایین. بهترین استراتژی پیروی از روند است، خرید در اصلاحات در روندهای صعودی و فروش در افزایشها در روندهای نزولی. میانگینهای متحرک برای شناسایی روندها مفید هستند.
بازارهای نوسانی. در بازارهای نوسانی، قیمتها به سرعت و به طور غیرقابل پیشبینی حرکت میکنند. مهم است که احتیاط کنید و از اندازههای موقعیت کوچکتر استفاده کنید. استراتژیهایی که در سایر انواع بازارها خوب عمل میکنند، ممکن است در بازارهای نوسانی مؤثر نباشند.
5. فراتر از سیگنالها: ریسک، روانشناسی و انضباط
من فکر میکنم روانشناسی سرمایهگذاری به مراتب مهمترین عنصر است، که پس از آن کنترل ریسک قرار دارد و کمترین اهمیت به این سؤال مربوط میشود که کجا خرید و فروش کنید.
سیگنالها کافی نیستند. داشتن یک سیستم خرید و فروش خوب تنها بخشی از موفقیت در معامله است. مدیریت ریسک، روانشناسی معاملهگر و انضباط به همان اندازه مهم هستند. بسیاری از معاملهگران به دلیل عدم کنترل احساسی و مهارتهای مدیریت ریسک لازم برای موفقیت شکست میخورند.
مدیریت ریسک حیاتی است. مدیریت ریسک شامل کنترل اندازه موقعیت، تعیین دستورات توقف ضرر و محدود کردن کل ریسک است. محافظت از سرمایه شما و جلوگیری از زیانهای بزرگ که میتواند حساب معاملاتی شما را نابود کند، ضروری است. به عنوان مثال، یک معاملهگر ممکن است ریسک نکند که بیش از 1% از سرمایه خود را در هر معامله واحد از دست بدهد.
روانشناسی و انضباط. روانشناسی معاملهگر شامل مدیریت احساسات، اجتناب از تصمیمات شتابزده و پایبندی به یک برنامه معاملاتی است. انضباط توانایی پیروی از برنامه شما به طور مداوم، حتی زمانی که دشوار است، میباشد. اینها مهمترین عوامل برای موفقیت در بلندمدت هستند.
6. سیگنالهای خود را برای برتری در معامله بسازید
هدف از ایجاد سیگنالهای خرید و فروش، به دست آوردن سودآوری یک روند در زمانبندی معاملاتی شماست.
سیگنالهای سفارشی. ایجاد سیگنالهای خرید و فروش خود به شما این امکان را میدهد که سیستم معاملاتی خود را با اهداف خاص، تحمل ریسک و باورهای بازار خود تطبیق دهید. این رویکرد به شما برتری منحصر به فردی نسبت به سایر معاملهگران که از سیگنالهای عمومی استفاده میکنند، میدهد. به عنوان مثال، یک معاملهگر ممکن است میانگینهای متحرک، RSI و MACD را ترکیب کند تا یک سیگنال ورود منحصر به فرد ایجاد کند.
شناسایی روند. هدف اصلی سیگنالهای خرید و فروش شناسایی و به دست آوردن روندها در زمانبندی انتخابی شماست. با معامله در جهت روند، شانس موفقیت خود را افزایش میدهید. میانگینهای متحرک ابزار رایجی برای شناسایی روندها هستند.
نسبت ریسک/پاداش. یک سیگنال معاملاتی خوب باید نسبت ریسک/پاداش مطلوبی ارائه دهد، به این معنی که سود بالقوه بیشتر از زیان بالقوه باشد. این با ورود به معاملات با یک دستور توقف ضرر که در سطحی قرار دارد که زیانها را محدود میکند و یک هدف سود که در سطحی قرار دارد که حداکثر سود را به دست میآورد، محقق میشود.
7. ابزارهای تکنیکال برای سیگنالهای خرید و فروش
درست مانند اینکه سازندگان از چکش و اره برای ساخت خانهها استفاده میکنند، معاملهگران از ابزارهای تکنیکال برای ساخت سیستمهای معاملاتی خود استفاده میکنند.
تنوع ابزارها. معاملهگران از ابزارهای تکنیکال متنوعی برای ساخت سیگنالهای خرید و فروش خود استفاده میکنند، از جمله عمل قیمت، میانگینهای متحرک، MACD، RSI، الگوهای نموداری، روندها، مومنتوم، شمعهای ژاپنی و شکافهای قیمت. هر ابزار نقاط قوت و ضعف خاص خود را دارد و هیچ ابزار واحدی در تمام شرایط بازار مؤثر نیست.
میانگینهای متحرک. میانگینهای متحرک دادههای قیمت را هموار میکنند و میتوانند برای شناسایی روندها، سطوح حمایت و مقاومت استفاده شوند. آنها همچنین میتوانند به عنوان سیگنالهای ورود و خروج استفاده شوند. به عنوان مثال، یک معاملهگر ممکن است از میانگین متحرک 50 روزه به عنوان سطح حمایت در یک روند صعودی استفاده کند.
شاخصهای مومنتوم. شاخصهای مومنتوم مانند MACD و RSI سرعت و تغییر حرکات قیمت را اندازهگیری میکنند. آنها میتوانند برای شناسایی شرایط خرید بیش از حد و فروش بیش از حد و همچنین نقاط احتمالی بازگشت روند استفاده شوند. به عنوان مثال، یک خوانش RSI بالای 70 ممکن است نشاندهنده یک وضعیت خرید بیش از حد باشد.
الگوهای نموداری. الگوهای نموداری نمایشهای بصری از عمل قیمت هستند که میتوانند برای شناسایی نقاط احتمالی شکست و بازگشت روند استفاده شوند. نمونههایی از آنها شامل پرچمها، پرچمهای مثلثی، مثلثها و فنجان و دستهها هستند.
8. سیستمهای مکانیکی برای معاملهگری مداوم
برای معاملهگر متوسط، تبدیل شدن به یک معاملهگر سیستم مکانیکی 100% معمولاً شانس موفقیت در بازارها را به حداکثر میرساند، به ویژه اگر از یک سیستم تاریخی اثبات شده و سودآور استفاده کنید.
مکانیکی در مقابل اختیاری. سیستمهای معاملاتی مکانیکی بر اساس قوانین از پیش تعیین شده برای ورود، خروج و اندازه موقعیت هستند، در حالی که سیستمهای اختیاری به شهود و قضاوت تکیه میکنند. سیستمهای مکانیکی احساسات را از معامله حذف کرده و ثبات را ترویج میدهند.
معامله بر اساس قوانین. معاملهگران مکانیکی یک مجموعه قوانین سختگیرانه را دنبال میکنند و از برنامه خود انحراف نمیکنند. این رویکرد تأثیر احساسات و تعصبات را از بین میبرد و منجر به نتایج مداومتری میشود. به عنوان مثال، یک معاملهگر مکانیکی ممکن است هر زمان که میانگین متحرک 50 روزه بالای میانگین متحرک 200 روزه عبور کند، یک موقعیت خرید باز کند.
آزمون و بهینهسازی. سیستمهای مکانیکی میتوانند بر روی دادههای تاریخی آزمایش شوند تا عملکرد آنها ارزیابی و پارامترهای آنها بهینهسازی شود. این به معاملهگران اجازه میدهد سیستمهایی را شناسایی کنند که احتمال موفقیت بالایی دارند.
9. سیگنالهای ساده پیروی از روند و معامله در محدوده
در بازارهای محدودهای، سیگنالهای خرید نزدیک به حمایت و سیگنالهای فروش در مقاومت هستند تا زمانی که یک شکست محدودهای الگوی نموداری را به یک روند جدید تغییر دهد.
سیگنالهای پیروی از روند. سیستمهای پیروی از روند به دنبال به دست آوردن روندها با ورود به معاملات در جهت روند و خروج زمانی که روند معکوس میشود، هستند. نمونههایی از آن شامل ورود به یک شکست 20 روزه و خروج در یک شکست 10 روزه در جهت مخالف است.
سیگنالهای معامله در محدوده. سیستمهای معامله در محدوده به دنبال سود از حرکات قیمت در یک محدوده مشخص هستند. استراتژی پایه خرید نزدیک به حمایت و فروش نزدیک به مقاومت است. به عنوان مثال، یک معاملهگر ممکن است در یک روند صعودی به یک اصلاح به میانگین متحرک 50 روزه خرید کند.
ترکیب سیگنالها. معاملهگران میتوانند سیگنالهای پیروی از روند و معامله در محدوده را ترکیب کنند تا سیستمهای معاملاتی قویتری ایجاد کنند. به عنوان مثال، یک معاملهگر ممکن است از یک سیستم پیروی از روند برای شناسایی روند کلی استفاده کند و سپس از یک سیستم معامله در محدوده برای ورود به معاملات درون آن روند بهره ببرد.
10. مومنتوم، شکافها و سیگنالهای میانگین متحرک
میانگین متحرک نمایی 10 روزه (EMA) نشاندهنده شاخص مورد علاقه من برای تعیین روند اصلی است.
سیگنالهای مومنتوم. سیگنالهای مومنتوم به دنبال به دست آوردن حرکات سریع قیمت در یک جهت هستند. نمونههایی از آن شامل خرید در یک بالاترین 52 هفتهای یا یک بالاترین تاریخی جدید و دنبال کردن یک توقف ضرر با یک میانگین متحرک صعودی است.
سیگنالهای شکاف. سیگنالهای شکاف شامل معامله در شکافهای قیمتی است که زمانی اتفاق میافتد که یک سهم در قیمتی به طور قابل توجهی بالاتر یا پایینتر از بسته شدن روز قبل باز میشود. به عنوان مثال، یک معاملهگر ممکن است در پایان روز در یک شکاف قیمتی بالا خرید کند و یک توقف ضرر در پایین روز شکاف قرار دهد.
سیگنالهای تقاطع میانگین متحرک. سیگنالهای تقاطع میانگین متحرک شامل ورود به معاملات زمانی است که یک میانگین متحرک کوتاهمدت بالای یا زیر یک میانگین متحرک بلندمدت عبور میکند. به عنوان مثال، یک معاملهگر ممکن است زمانی که میانگین متحرک نمایی 5 روزه بالای میانگین متحرک نمایی 20 روزه عبور میکند، یک موقعیت خرید باز کند.
11. سیستمهای ساده بر خرید و نگهداری برتری دارند
"پول آسانتر" در این کسبوکار دشوار حدسزنی حرفهای، پیروی از مسیر کمترین مقاومت تا زمانی که آن مسیر تغییر کند، است.
محدودیتهای خرید و نگهداری. سرمایهگذاری به روش خرید و نگهداری، در حالی که محبوب است، سرمایهگذاران را در برابر کاهشهای قابل توجهی در بازارهای نزولی قرار میدهد. سیستمهای ساده پیروی از روند میتوانند با کاهشهای کمتر از خرید و نگهداری پیشی بگیرند.
مزایای پیروی از روند. سیستمهای پیروی از روند میتوانند از سرمایه در برابر بازارهای نزولی محافظت کنند با خروج از موقعیتهای خرید و احتمالاً ورود به موقعیتهای فروش. این به معاملهگران اجازه میدهد از زیانهای بزرگ جلوگیری کرده و در هر دو روند صعودی و نزولی سود کسب کنند.
سیستمهای ساده مؤثر هستند. سیستمهای معاملاتی ساده مبتنی بر عمل قیمت و میانگینهای متحرک میتوانند بسیار مؤثر باشند. کلید موفقیت پیروی مداوم از سیستم و مدیریت مؤثر ریسک است. به عنوان مثال، خروج از صندوقهای سرمایهگذاری مشترک زمانی که قیمت SPY زیر میانگین متحرک 200 روزه خود میرود، میتواند به طور چشمگیری کاهشهای شما را کاهش دهد.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب سیگنالهای خرید و سیگنالهای فروش با نظرات متنوعی مواجه شده و میانگین امتیاز آن ۳.۹۰ از ۵ است. بسیاری از خوانندگان این کتاب را به خاطر تکنیکهای مختصر و قابل فهم و اطلاعات جامع در زمینهی معاملات سهام ستایش میکنند. برخی آن را بهویژه برای مبتدیان و معاملهگران متوسط مفید میدانند. با این حال، چندین منتقد به کمبود نمودارها برای توضیح مفاهیم اشاره کرده و این موضوع را مانع درک کامل استراتژیهای ارائه شده میدانند. همچنین برخی خوانندگان معتقدند که این کتاب ممکن است برای معاملهگران با تجربه یا کسانی که به دنبال تکنیکهای پیشرفتهتر هستند، بیش از حد ابتدایی باشد.
Similar Books







