Searching...
فارسی
EnglishEnglish
EspañolSpanish
简体中文Chinese
FrançaisFrench
DeutschGerman
日本語Japanese
PortuguêsPortuguese
ItalianoItalian
한국어Korean
РусскийRussian
NederlandsDutch
العربيةArabic
PolskiPolish
हिन्दीHindi
Tiếng ViệtVietnamese
SvenskaSwedish
ΕλληνικάGreek
TürkçeTurkish
ไทยThai
ČeštinaCzech
RomânăRomanian
MagyarHungarian
УкраїнськаUkrainian
Bahasa IndonesiaIndonesian
DanskDanish
SuomiFinnish
БългарскиBulgarian
עבריתHebrew
NorskNorwegian
HrvatskiCroatian
CatalàCatalan
SlovenčinaSlovak
LietuviųLithuanian
SlovenščinaSlovenian
СрпскиSerbian
EestiEstonian
LatviešuLatvian
فارسیPersian
മലയാളംMalayalam
தமிழ்Tamil
اردوUrdu
Don't Burn This Country

Don't Burn This Country

Surviving and Thriving in Our Woke Dystopia
توسط Dave Rubin 2022 237 صفحات
3.91
484 امتیازها
گوش دادن
Try Full Access for 7 Days
Unlock listening & more!
Continue

نکات کلیدی

۱. خوش‌آمدید به دیستوپیای بیدار: آزادی در معرض تهدید

حقیقت تلخ این است که بیشتر آمریکایی‌ها، همان‌طور که مشخص شد، در حالی که کشورشان در آتش می‌سوخت، با رضایت تسلیم شدند.

همه‌گیری کووید-۱۹ نشان داد که چگونه آزادی‌ها می‌توانند به سرعت تحت پوش بحران از بین بروند. آن «دو هفته برای صاف کردن منحنی» اولیه به تعطیلی‌های طولانی‌مدت، دستورالعمل‌ها و محدودیت‌هایی تبدیل شد که تحمل عمومی را به چالش کشید. رهبران، رسانه‌ها و شرکت‌ها از این بحران برای اعمال کنترل استفاده کردند؛ از تعطیلی کسب‌وکارها گرفته تا فشار آوردن به شهروندان برای پیروی از رفتارهای خاص.

زندگی حالتی دیستوپیایی دارد، نه مانند بردگان کارخانه‌ای اورول، بلکه سیستمی که در آن مشکلات ساخته می‌شوند، مردم مقصر شناخته می‌شوند و راه‌حل‌های فاجعه‌باری تولید می‌شود. روایت از «ترامپ هیولای نارنجی شرور» به تمرکز بر دستورالعمل‌ها و ناآرامی‌های اجتماعی تغییر کرد، اما «عادی بودن» هرگز بازنگشت. همان نیروهایی که رئیس‌جمهور سابق را هدف قرار دادند، اکنون شهروندان عادی را نشانه گرفته‌اند.

ارزش‌های لیبرالیسم کلاسیک مانند تحمل و آزادی بیان به سلاح تبدیل شده‌اند و منجر به سانسور و شرمساری جمعی شده‌اند. نویسنده که زمانی مدافع این ارزش‌ها بود، اکنون درباره نجات‌پذیری آن‌ها تردید دارد، وقتی که به «مافیای سیاسی درست‌کاری» تبدیل شده‌اند که پرسشگری درباره روایت رسمی، بدترین برچسب ممکن یعنی «محافظه‌کار» را به دنبال دارد. این لحظه به عنوان آخرین فرصت برای دفاع از آمریکا در برابر استبدادی که از بیداری و دستکاری رسانه‌ای تغذیه می‌کند، مطرح شده است.

۲. فردگرایی پادزهر کنترل جمع‌گرایانه است

مبارزه برای حقوق فردی، در اصل، یعنی فردگرا بودن.

فردگرایی هر انسان را به عنوان موجودی یکتا و متفکر ارج می‌نهد و قدرت فرد را بر حکومت، گروه‌ها یا نهادها ترجیح می‌دهد. ریشه در اعلامیه استقلال دارد که زندگی، آزادی و جستجوی خوشبختی را حقوق ذاتی می‌داند که دولت نمی‌تواند اعطا یا سلب کند. دموکراسی واقعی و فردگرایی به هم پیوسته‌اند و پیشرفت و شمولیت اصیل را تقویت می‌کنند.

الکسی دو توکویل هشدار داد درباره «استبداد اکثریت» در دموکراسی آمریکا و ترسید که سیستم‌های متمرکز افراد را وابسته و آزادی‌ها را کم‌ارزش کنند. این ترس امروز به شکل «هیولای کوچک ترسناک» به نام جمعیت بروز یافته که می‌کوشد تفکر و بیان فردی را کاهش دهد و به جای دیدن انسان‌ها به عنوان افراد یکتا، آن‌ها را بر اساس گروه‌ها قضاوت کند.

گروه بیدار، هرچند کوچک، استبدادی ایجاد می‌کند نه به خاطر تعداد بلکه به دلیل صدای بلند و سرکوبگرانه‌اش که همسان‌سازی را طلب می‌کند. این فشار جمع‌گرایانه باعث قضاوت افراد بر اساس ویژگی‌های غیرقابل تغییر مانند نژاد یا گرایش جنسی می‌شود، نه شایستگی فردی. راه‌حل، مبارزه برای حق آزادی است، با درک اینکه جمعیت واقعی وجود ندارد و قدرتش از ترس و سکوت ما ناشی می‌شود.

۳. انگل پست‌مدرن پیشرو نهادها را آلوده می‌کند

عدالت اجتماعی به گونه‌ای ترتیب داده شده که باورش به عنوان حقیقت غیرقابل انکار پذیرفته شود.

انگل ظریفی به نام عدالت اجتماعی بیدار به نهادهای دانشگاهی مانند آکسفورد و کل نظام آموزشی نفوذ کرده است. این جریان از شکاکیت علمی نسبت به حقیقت عینی آغاز شد اما به حوزه‌های سیاسی مانند نژاد و جنسیت منتقل و به «پست‌مدرنیسم عینی» تبدیل شد که فعال‌گری واقعی می‌طلبد. این منجر به مسائلی مضحک مانند پرسش درباره نژادپرستی ریاضیات یا اینکه سخت‌کوشی «ارزش سفیدپوستان» است، شده است.

نظریه پست‌مدرن با لیبرالیسم در تضاد است، دانش عینی، ارزش فردی و ارزش‌های انسانی جهانی را رد می‌کند و به جای آن هویت گروهی و ساختارهای قدرت را برجسته می‌کند. از «بازی‌های زبانی» برای بازتعریف اصطلاحاتی مانند «ضد نژادپرست» استفاده می‌کند و تمرکز را از باور فردی به تخریب سیستماتیک منتقل می‌کند. این ایدئولوژی قابل نقد نیست، زیرا هر انتقادی به عنوان تقویت گفتمان‌های سرکوبگرانه غالب تلقی می‌شود.

این انگل نهادها را آلوده می‌کند و آن‌ها را از درون فرو می‌پاشاند، با اولویت دادن به ایدئولوژی بر حقیقت و دقت علمی. در حالی که خود انگل ایده جدیدی ندارد، با تخریب ایده‌های موجود قدرت می‌گیرد. طنز ماجرا این است که گروه بیدار که در برابر حقیقت عینی شکل گرفت، اکنون دگم و غیرقابل تحمل شده و اغلب برای پیشبرد برنامه خود به نهادهایی (مانند دولت) متکی است که ادعا می‌کند سرکوبگرند.

۴. خود را از تبلیغات و جنگ بر سر واقعیت محافظت کنید

رسانه‌ها واقعیت را منعکس نمی‌کنند؛ آن را فیلتر و شکل می‌دهند.

ما در «جنگ بر سر واقعیت» هستیم، جایی که مصرف رسانه‌ای متفاوت باعث زندگی در جهان‌های متفاوت می‌شود. رسانه‌های جریان اصلی روایت‌های شکل‌دهنده جهان را بر حقیقت ترجیح می‌دهند و به جای پنجره‌ای به جهان، فیلتر عمل می‌کنند. این با نظر والتر لیپمن همخوانی دارد که رسانه‌های جمعی را ارتباط اصلی بین جهان و «تصاویر در ذهن ما» می‌داند که اغلب بر اساس ایده‌ها نه حقایق است.

اعتماد به رسانه‌های سنتی در پایین‌ترین حد است، و اکثریت معتقدند خبرنگاران عمداً گمراه می‌کنند یا ایدئولوژی را بر حقایق ترجیح می‌دهند. اخبار جعلی به اشکال مختلف وجود دارد:

  • روایت‌محور (ویراستاران به دنبال نتیجه‌ای پیش‌بینی شده‌اند)
  • الگوریتمی (فناوری‌های بزرگ خوراک خبری را دستکاری می‌کنند)
  • نهادی (سازمان‌های معتبر مطالعات جانبدارانه را به عنوان حقیقت ارائه می‌دهند)
  • دروغ‌های آشکار (دروغ‌های صریح)

خطرناک‌ترین اخبار جعلی آن‌هایی است که رسانه‌ها پوشش نمی‌دهند و داستان‌هایی را که روایتشان را نقض می‌کند، عمداً نادیده می‌گیرند. این در پوشش متفاوت اتهامات آزار جنسی علیه برت کاوانا و جو بایدن یا کم‌اهمیت جلوه دادن جنجال‌های هانتر بایدن مشهود بود. این گزارش‌گری گزینشی افراد را به شک و تردید وادار می‌کند و وقتی به عنوان «نظریه‌پرداز توطئه» برچسب می‌خورند، می‌تواند به پارانویا منجر شود.

۵. اتحاد خطرناک فناوری بزرگ و دولت بزرگ

اگر برای محصول پول نمی‌دهید، خود شما محصول هستید.

شرکت‌های فناوری بزرگ که ابتدا به عنوان پلتفرم‌های بی‌طرف تحت بخش ۲۳۰ مصونیت داشتند، اکنون به گردانندگان استراتژیک اطلاعات تبدیل شده‌اند که صداها را بر اساس تعصبات خود سرکوب یا تقویت می‌کنند. این در رفتار متفاوت با شخصیت‌های سیاسی و حذف بی‌سابقه یک رئیس‌جمهور مستقر و پلتفرم‌هایی مانند پارلر به وضوح دیده شد.

اتحاد فناوری بزرگ و دولت بزرگ در حال گسترش است، با حمایت‌های مالی عظیم و لابی‌گری شرکت‌های فناوری. این نفوذ مالی نگرانی‌هایی درباره تسخیر مقررات ایجاد می‌کند، جایی که قوانین به نفع شرکت‌هایی که باید تنظیم شوند، شکل می‌گیرند. نمونه‌ها شامل:

  • رابطه نزدیک آمازون با سیا و قرار دادن دفتر مرکزی دوم نزدیک واشنگتن
  • تاریخچه فیس‌بوک در کاهش دیده شدن محتوا و ارتباطات سیاسی رهبران آن

این ادغام انحصار عظیمی بر اطلاعات و ارتباطات ایجاد می‌کند که آزادی‌های مدنی پایه مانند آزادی بیان، مطبوعات و تجمع را تهدید می‌کند. هرچند برخی معتقدند شرکت‌های خصوصی می‌توانند هر کاری بخواهند بکنند، اما مقیاس و کنترل فناوری بزرگ آن‌ها را قدرتمندتر از دولت‌ها کرده و سوالات اخلاقی درباره اجازه دادن به قدرت شرکتی برای پایمال کردن آزادی‌های فردی مطرح می‌کند. دولت که اغلب در فناوری ناتوان است، با تلاش برای تنظیم آن ممکن است مشکلات را بزرگ‌تر کند و عمر مدل‌های فناورانه شکست‌خورده را طولانی‌تر سازد.

۶. بره سیاه درونت را بپذیر و در برابر همسان‌سازی مقاومت کن

ملتی از گوسفندان، دولتی از بزهای یهودا به بار می‌آورد.

تاریخ نشان می‌دهد ارتباطی بین بیماری‌های واگیردار و رشد استبداد وجود دارد. نظریه «استرس انگل» می‌گوید در مناطقی با شیوع بالای بیماری، مردم بیشتر تمایل به همسان‌سازی و تسلیم به قدرت دارند تا خطر ابتلا را کاهش دهند. همه‌گیری کووید-۱۹ فرصتی برای رهبران جهان بود تا از ترس بهره‌برداری کنند و محدودیت‌های سرکوبگرانه را تحمیل کنند، نشان داد که چگونه شهروندان به آسانی به اطاعت بی‌چون‌وچرای تسلیم می‌شوند.

فشار برای همسان‌سازی عمیقاً درونی شده است، همان‌طور که آزمایش‌های همسان‌سازی آش نشان داد، افراد حتی وقتی پاسخ درست واضح است، اغلب به فشار گروهی تن می‌دهند. مطالعات علوم اعصاب نشان می‌دهد همسان‌سازی مرکز پاداش مغز را فعال می‌کند، در حالی که مقاومت در برابر گروه مرکز ترس را تحریک می‌کند. این باعث می‌شود مردم به طور طبیعی تمایل به پیروی از اکثریت داشته باشند، حتی اگر آن اکثریت کوچک اما پرصدا باشد.

بزهای یهودا در سیاست رهبرانی هستند که قوانین سختگیرانه را بر مردم تحمیل می‌کنند اما خود را مستثنی می‌دانند، نشان‌دهنده ریاکاری و تمایل به کنترل به جای نگرانی واقعی. نمونه‌هایی از سیاستمدارانی که قوانین قرنطینه را برای راحتی خود نقض کردند وجود دارد. مقاومت در برابر این وضعیت نیازمند شجاعت و قطب‌نمای فلسفی مبتنی بر اصول است، نه جناح‌بندی. «بره سیاه» بودن یعنی خودت فکر کنی، به قدرت شک کنی و از پیروی کورکورانه از گله خودداری کنی، حتی وقتی دشوار است.

۷. خوداتکایی و آمادگی، مقاومت را می‌سازند

واقعیت این است که ما به مراقبت از خود نیاز نداریم؛ به خوداتکایی نیاز داریم.

جنبش مدرن سلامت، با وجود محبوبیت و حجم اقتصادی‌اش، مردم را شادتر یا سالم‌تر نکرده است. بلکه اغلب مدهای زودگذر و راه‌حل‌های بیرونی را ترویج می‌دهد. همه‌گیری وابستگی ما به سیستم‌ها (فروشگاه‌ها، خدمات، امکانات) را نشان داد و نیاز به خوداتکایی و خودکفایی را آشکار کرد. آماده‌سازی برای بحران‌ها، مانند ذخیره غذا یا یادگیری مهارت‌ها، پارانویا نیست بلکه ساختن اعتماد به نفس و کاهش نگرانی است.

خوداتکایی، به گفته رالف والدو امرسون، یعنی اعتماد به شهود خود و اجتناب از همسان‌سازی با انتظارات اجتماعی یا نهادها. وابستگی به سیستم‌های بیرونی یا کمک‌های دولتی می‌تواند به سستی و از دست دادن آزادی و مسئولیت فردی منجر شود. هدف فقط بقا نیست، بلکه شکوفایی است که از پرورش توانایی‌ها و استقلال شخصی حاصل می‌شود.

آمادگی جسمی و ذهنی دست در دست هم دارند. توانایی مدیریت بحران‌ها، از پنچری تا فجایع بزرگ‌تر، نیازمند مهارت‌های عملی و استقامت ذهنی است. رهبران بزرگ، مانند رودی جولیانی در ۱۱ سپتامبر، نشان می‌دهند که تجربه قبلی و آمادگی ذهنی چگونه افراد را قادر می‌سازد در لحظات حساس بدرخشند. پرورش خوداتکایی یعنی مسئولیت سلامت خود را بر عهده گرفتن و فرد قابل اتکایی برای خود و دیگران بودن.

۸. سرمایه‌داری افراد را توانمند می‌کند، سوسیالیسم وابستگی می‌آفریند

چشم‌انداز چپ—و فکر می‌کنم بسیاری از محافظه‌کاران آن را دست‌کم می‌گیرند—در واقع خود جذاب‌تر است. تنها دلیل باور نکردن آن این است که کار نمی‌کند.

سیاست‌های رفاهی پیشرو، مانند کنترل اجاره و افزایش حداقل دستمزد، اغلب با وجود نیت خوب، پیامدهای فاجعه‌باری دارند. تحقیقات اقتصاددان توماس ساول نشان داد قوانین حداقل دستمزد به طور نامتناسب به ضرر کارگران کم‌مهارت است و نرخ بیکاری در گروه‌های حاشیه‌ای را افزایش می‌دهد. این سیاست‌ها، هرچند دلسوزانه به نظر می‌رسند، می‌توانند وابستگی ایجاد کنند به جای اینکه مردم را از فقر نجات دهند.

«جنگ علیه فقر»، با وجود صرف تریلیون‌ها دلار، پیشرفت کمی در کاهش نرخ فقر داشته است که تنها زمانی به طور قابل توجهی کاهش یافت که مداخله دولت کمتر شد و سیاست‌های رشد محور اجرا شد. این نشان می‌دهد وابستگی به کمک‌های دولتی ابتکار و مسئولیت فردی را کاهش می‌دهد و مردم را در چرخه‌های رفاه نگه می‌دارد به جای اینکه آن‌ها را توانمند سازد.

سرمایه‌داری در اصل درباره تجارت داوطلبانه برای منفعت متقابل است، با شناخت حقوق فردی و دستاوردهای تولیدی. این ذاتاً طمع‌کارانه نیست بلکه بر خلق ارزش توسط افراد و تبادل اخلاقی آن تکیه دارد. بحران مالی ۲۰۰۸ که اغلب به سرمایه‌داری نسبت داده می‌شود، نتیجه مداخله دولت (سیاست‌های فدرال رزرو، نهادهای دولتی) بود که بازار را تحریف کرد. بازار آزاد واقعی اجازه می‌دهد شرکت‌های شکست‌خورده و غیراخلاقی سقوط کنند و شرکت‌های اخلاقی موفق شوند و نوآوری و فرصت را برای همه فراهم کنند.

۹. کار و آموزش را برای آینده‌ای شکوفا بازاندیشی کنید

دانشگاه می‌تواند برای یادگیری آنچه قبلاً انجام شده مفید باشد، اما می‌تواند شما را از انجام کار جدید بازدارد.

روز کاری سنتی از نه تا پنج و ساختار اداری، بازمانده انقلاب صنعتی، در حال منسوخ شدن است. تغییر به کار از راه دور در دوران همه‌گیری مزایایی مانند افزایش بهره‌وری، کاهش زمان رفت‌وآمد و آزادی شخصی بیشتر را نشان داد. این نوید آینده‌ای را می‌دهد که در آن خودمختاری و نتایج بر ساعات و حضور فیزیکی بی‌معنی اولویت دارند و نوعی «فردگرایی شرکتی» را پرورش می‌دهند.

آموزش عالی، به ویژه دانشگاه، نهادی قدیمی معرفی می‌شود که دانشجویان را فریب می‌دهد، آن‌ها را بدهکار می‌کند و اغلب برای بازار کار آماده نمی‌کند. این نهاد به خاطر ترویج همسان‌سازی فکری («چه چیزی فکر کنیم» به جای «چگونه فکر کنیم») و تبدیل شدن به «برندی لوکس» که از نوآوری واقعی جدا شده، مورد انتقاد است. بسیاری از کارآفرینان و شرکت‌های موفق دیگر به مدارک تحصیلی نیاز ندارند و مهارت‌ها، اخلاق کاری و تفکر منحصر به فرد را بر مدارک ترجیح می‌دهند.

آینده کار و یادگیری در سازگاری با واقعیت‌های نوین و اولویت دادن به رشد فردی و خلاقیت است. این یعنی پرسش درباره ضرورت دانشگاه سنتی، بهره‌گیری از منابع آنلاین رایگان یا کم‌هزینه و تمرکز بر یادگیری مادام‌العمر و توسعه مهارت‌ها. برای کارفرمایان یعنی استخدام بر اساس شایستگی و پتانسیل، توانمندسازی کارکنان و پرورش فرهنگی مسئولیت‌پذیری و منافع متقابل، نه پایبندی به ساختارهای شرکتی قدیمی یا سهمیه‌های تنوع.

۱۰. جامعه بسازید، نه جمعیت: قهرمان باشید، نه رفیق

مردم ایده ندارند. ایده‌ها مردم دارند.

دولت‌های توتالیتر می‌کوشند خانواده هسته‌ای را نابود کنند چون واحد بنیادی ارتباط انسانی و رشد فردی است که با کنترل دولت رقابت می‌کند. داستان‌های دیستوپیایی اغلب قهرمانانی منزوی بدون پیوندهای خانوادگی را نشان می‌دهند، چون جمعیت (مانند حزب اورول) جای خالی روابط شخصی را پر می‌کند و وفاداری و همسان‌سازی می‌طلبد.

**مارکسیسم فرهنگی، که توسط سازمان‌هایی مانند زندگی سیاهان مهم است (طبق گفته یکی از

آخرین به‌روزرسانی::

نقد و بررسی

3.91 از 5
میانگین از 484 امتیازات از Goodreads و Amazon.

کتاب «این کشور را نسوزانید» با نظرات متفاوتی روبه‌رو شده است؛ طرفداران آن نقدهایش بر ایدئولوژی‌های پیشرو و تأکیدش بر آزادی فردی را ستایش می‌کنند، در حالی که منتقدان معتقدند مسائل پیچیده را ساده‌سازی بیش از حد کرده و از عمق لازم برخوردار نیست. هواداران از طنز و خاطرات شخصی روبین استقبال می‌کنند و کتاب را الهام‌بخش و آموزنده می‌دانند. مخالفان آن را تبلیغات جناح راست می‌دانند که باورهای محافظه‌کارانه را به چالش نمی‌کشد. برخی خوانندگان به تناقض‌ها و استدلال‌های جانبدارانه اشاره کرده‌اند. به طور کلی، این کتاب با کسانی که دیدگاه‌های سیاسی روبین را دارند هم‌صداست، اما نتوانسته است شک‌گرایان را قانع کند یا دیدگاه‌های نوینی برای طرفداران پیشین ارائه دهد.

Your rating:
Be the first to rate!

درباره نویسنده

دیو روبین، مفسر سیاسی، نویسنده و کمدینی است که مسیر فکری خود را از دیدگاه‌های پیشرو به لیبرالیسم کلاسیک تغییر داده است. او که مردی همجنسگرا و متأهل است، در ابتدا به سیاست‌های چپ‌گرا گرایش داشت، اما به تدریج از روایت‌های رسانه‌های جریان اصلی ناامید شد. روبین اکنون مدافع فردگرایی و تفکر آزاد است و به نقد آنچه که آن را تفکر گروهی خطرناک در جناح چپ معاصر می‌داند، می‌پردازد. او میزبان برنامه‌ای به نام «گزارش روبین» است که هدف آن ایجاد گفت‌وگوی مدنی با مهمانانی متنوع است. روبین همراه با دکتر جردن پیترسون به تور می‌رود، در زمینه کمدی استندآپ فعالیت می‌کند و کتاب‌هایی نوشته که در آن‌ها تحول سیاسی خود و نقد مسائل فرهنگی معاصر را بیان کرده است.

Listen
Now playing
Don't Burn This Country
0:00
-0:00
Now playing
Don't Burn This Country
0:00
-0:00
1x
Voice
Speed
Dan
Andrew
Michelle
Lauren
1.0×
+
200 words per minute
Queue
Home
Library
Get App
Create a free account to unlock:
Recommendations: Personalized for you
Requests: Request new book summaries
Bookmarks: Save your favorite books
History: Revisit books later
Ratings: Rate books & see your ratings
100,000+ readers
Try Full Access for 7 Days
Listen, bookmark, and more
Compare Features Free Pro
📖 Read Summaries
All summaries are free to read in 40 languages
🎧 Listen to Summaries
Listen to unlimited summaries in 40 languages
❤️ Unlimited Bookmarks
Free users are limited to 4
📜 Unlimited History
Free users are limited to 4
📥 Unlimited Downloads
Free users are limited to 1
Risk-Free Timeline
Today: Get Instant Access
Listen to full summaries of 73,530 books. That's 12,000+ hours of audio!
Day 4: Trial Reminder
We'll send you a notification that your trial is ending soon.
Day 7: Your subscription begins
You'll be charged on Jul 4,
cancel anytime before.
Consume 2.8x More Books
2.8x more books Listening Reading
Our users love us
100,000+ readers
"...I can 10x the number of books I can read..."
"...exceptionally accurate, engaging, and beautifully presented..."
"...better than any amazon review when I'm making a book-buying decision..."
Save 62%
Yearly
$119.88 $44.99/year
$3.75/mo
Monthly
$9.99/mo
Start a 7-Day Free Trial
7 days free, then $44.99/year. Cancel anytime.
Scanner
Find a barcode to scan

Settings
General
Widget
Loading...