نکات کلیدی
1. بازیها تعاملات اجتماعی ساختارمندی با انگیزههای پنهان هستند
بازی یک سری از معاملات مکمل و پنهان است که به یک نتیجهی مشخص و قابل پیشبینی منتهی میشود.
دستور کارهای پنهان. بازیها بیش از تعاملات ساده اجتماعی هستند؛ آنها شامل انگیزههای پنهان و پاداشهای روانی مخفی میشوند. بازیکنان در تبادلات ظاهراً ساده شرکت میکنند، اما در زیر سطح، به دنبال پاداشهای احساسی خاص یا تأییدیهها هستند.
الگوهای قابل پیشبینی. بازیها از توالیهای قابل شناسایی "حرکات" پیروی میکنند که به نتایج پیشبینیشده منجر میشوند. این الگوها اغلب در کودکی آموخته میشوند و در طول زندگی تکرار میشوند، روابط و پویاییهای اجتماعی را شکل میدهند.
مزایای روانی. در حالی که بازیها میتوانند مخرب باشند، آنها وظایف روانی مهمی را انجام میدهند:
- ساختاردهی زمان و جلوگیری از کسالت
- تقویت فیلمنامه زندگی یا مفهوم خود
- ارائه حس آشنایی و کنترل در موقعیتهای اجتماعی
- اجتناب از صمیمیت یا آسیبپذیری
2. تحلیل تبادلی حالات ایگو والد، بالغ و کودک را آشکار میکند
به زبان فنی، یک حالت ایگو ممکن است به صورت پدیدارشناختی به عنوان یک سیستم هماهنگ از احساسات و به صورت عملیاتی به عنوان مجموعهای از الگوهای رفتاری هماهنگ توصیف شود.
سه حالت ایگو. تحلیل تبادلی سه بخش متمایز از شخصیت ما را شناسایی میکند:
- والد: شخصیتهای اقتدار داخلی، ارزشها و قضاوتها
- بالغ: تفکر منطقی، مبتنی بر واقعیت و حل مسئله
- کودک: واکنشهای احساسی، خلاقیت و شهود
تغییر حالات. افراد به طور مداوم بین این حالات ایگو در تعاملات اجتماعی جابجا میشوند. شناخت اینکه کدام حالت در خود و دیگران فعال است میتواند بینشهای ارزشمندی در مورد پویاییهای ارتباطی ارائه دهد.
تبادلات مکمل. تعاملات سالم زمانی رخ میدهند که حالات ایگو همسو باشند (مثلاً بالغ به بالغ). تبادلات متقاطع، جایی که حالات ایگو ناهماهنگ هستند، اغلب به درگیری یا سوءتفاهم منجر میشوند.
3. ساختاردهی زمان: آیینها، سرگرمیها، بازیها، صمیمیت و فعالیت
مشکل ابدی انسان این است که چگونه ساعات بیداری خود را ساختاردهی کند.
جلوگیری از کسالت. انسانها نیاز اساسی به ساختاردهی زمان و جلوگیری از ناراحتی لحظات بیکار دارند. این انگیزه بسیاری از رفتارهای اجتماعی ما را شکل میدهد.
سلسلهمراتب تعاملات. برن یک پیشرفت از تبادلات اجتماعی را ترسیم میکند:
- آیینها: تعاملات رسمی و قابل پیشبینی (سلام و احوالپرسی، آداب)
- سرگرمیها: مکالمات غیررسمی در موضوعات آشنا
- بازیها: تعاملات پیچیدهتر با انگیزههای پنهان
- صمیمیت: تبادلات واقعی و باز (نادر و اغلب کوتاه)
- فعالیت: کار یا وظایف هدفمحور
نوازش روانی. هر سطح درجات مختلفی از شناخت روانی یا "نوازش" را فراهم میکند. بازیها منبع قابل اعتمادی از نوازشها ارائه میدهند، که توضیحدهنده شیوع آنها در زندگی اجتماعی است.
4. بازیهای زندگی رایج: الکلی، بدهکار، به من لگد بزن و بیشتر
بازی مورد علاقه هر فرد میتواند به والدین و پدربزرگ و مادربزرگ او برگردد و به فرزندانش منتقل شود.
الکلی. این بازی شامل نقشهای متعدد است:
- الکلی: به دنبال کمک و دلایلی برای ادامه نوشیدن است
- آزاردهنده: اغلب همسر، نوشیدن را نقد میکند
- نجاتدهنده: سعی در نجات الکلی دارد (اغلب تسهیلکننده)
- سادهلوح: منابع را بدون قضاوت فراهم میکند
- ارتباط: الکل را تأمین میکند
بدهکار. بازیکنان بدهی جمع میکنند و سپس از آن به عنوان بهانهای برای مشکلات زندگی یا دستکاری دیگران استفاده میکنند. بازی میتواند شامل واریاسیونهای "سعی کن جمع کنی" یا "سعی کن از آن فرار کنی" باشد.
به من لگد بزن. بازیکن به گونهای رفتار میکند که انتقاد یا طرد را دعوت کند، باور خود را که شایسته نیستند تأیید میکند. این میتواند به یک پیشگویی خودتحققبخش در روابط و مشاغل تبدیل شود.
5. بازیهای زناشویی: گوشه، دادگاه، زن سرد و دیگران
'دادگاه' میتواند توسط هر تعداد نفر بازی شود، اما اساساً سهنفره است، با یک شاکی، یک متهم و یک قاضی، که توسط یک شوهر، یک زن و درمانگر نمایندگی میشود.
دادگاه. همسران شکایات خود را به یک شخص ثالث (اغلب یک درمانگر) ارائه میدهند، به دنبال تأییدیه به جای حل مسئله. بازی به جای پرداختن به مسائل اساسی، درگیری را تداوم میبخشد.
زن سرد. یک همسر (معمولاً زن) بین اغوا و طرد متناوب میشود، از طریق ناامیدی جنسی کنترل را حفظ میکند. این بازی اغلب ترسهای عمیقتر از صمیمیت یا تعهد را پنهان میکند.
اگر تو نبودی (IWFY). یک شریک از محدودیتهای درکشده دیگری به عنوان بهانهای برای عدم رشد یا پیشرفت خود استفاده میکند. این وضعیت موجود راحت اما غیرقابلتأمین را حفظ میکند.
6. بازیهای مهمانی و جنسی پویاییهای اجتماعی را آشکار میکنند
'چرا نمیکنی – بله اما' جایگاه ویژهای در تحلیل بازیها دارد، زیرا محرک اصلی برای مفهوم بازیها بود.
چرا نمیکنی - بله اما (YDYB). یک بازی مهمانی کلاسیک که در آن یک نفر مشکلی را مطرح میکند و همه راهحلهای ارائهشده را رد میکند. هدف واقعی اثبات این است که وضعیت آنها ناامیدکننده است، نه یافتن راهحل.
راپو. این بازی شامل درجات مختلفی از عشوهگری و طرد است:
- درجه اول: عشوهگری ملایم بدون قصد پیگیری
- درجه دوم: کسی را به خود جلب کردن و سپس او را رد کردن
- درجه سوم: اتهامات جدی از تجاوز یا رفتار نامناسب
اهمیت شناخت. این بازیها نیاز انسان به توجه و تأیید در محیطهای اجتماعی را برجسته میکنند، حتی اگر از طریق وسایل منفی به دست آید.
7. بازیهای زیرزمینی روانشناسی جنایی را آشکار میکنند
زیرا بسیاری از جنایتکاران از پلیس متنفرند، به نظر میرسد که از فریب دادن پلیس به اندازه دستاوردهای جنایی خود، اغلب بیشتر، لذت میبرند.
پلیس و دزد. این بازی نشان میدهد که بسیاری از جنایتکاران بیشتر از هیجان فریب دادن اقتدار انگیزه میگیرند تا از دستاوردهای مادی. "تعقیب" به اندازه "جایزه" مهم میشود.
چگونه از اینجا بیرون میروی. توسط زندانیان بازی میشود، این بازی شامل تظاهر به خواستن آزادی در حالی که شانسهای واقعی برای آزادی را خراب میکند. این ترس از زندگی خارج از نهاد را پنهان میکند.
بیایید یک حقه سریع به جوی بزنیم. یک بازی کلاهبرداری که در آن قربانی به باور اینکه در یک طرح شرکت میکند، تنها برای تبدیل شدن به هدف خود، تنظیم میشود. این به انگیزههای نادرست خود قربانی متکی است.
8. بازیهای اتاق مشاوره بر روابط درمانی تأثیر میگذارند
روانپزشک، که در بهترین و شاید تنها موقعیت برای مطالعه بازیها به طور کافی قرار دارد، متأسفانه تقریباً به طور کامل با افرادی سروکار دارد که بازیهایشان آنها را به مشکلات کشانده است.
من فقط سعی میکنم به تو کمک کنم. درمانگران ممکن است ناخودآگاه این بازی را بازی کنند، یک پویایی ایجاد میکنند که در آن شکست بیمار در بهبود، اهمیت درمانگر را تأیید میکند.
پای چوبی. بیماران از ناتوانیهای واقعی یا خیالی به عنوان بهانهای برای اجتناب از مسئولیت یا تغییر استفاده میکنند. این بازی میتواند به ویژه در درمان چالشبرانگیز باشد.
روانپزشکی. هم درمانگران و هم بیماران میتوانند نسخههایی از این بازی را بازی کنند، با استفاده از اصطلاحات یا مفاهیم روانشناختی برای اجتناب از تعامل یا تغییر واقعی احساسی.
9. بازیهای خوب میتوانند تعاملات اجتماعی سازنده باشند
یک بازی 'خوب' ممکن است به عنوان یکی توصیف شود که سهم اجتماعی آن از پیچیدگی انگیزههایش بیشتر باشد، به ویژه اگر بازیکن با آن انگیزهها بدون بیهودگی یا بدبینی کنار آمده باشد.
تعطیلات راننده اتوبوس. شرکت در حرفه خود در زمان فراغت از روی لذت واقعی. این میتواند هم به صورت شخصی رضایتبخش و هم به صورت اجتماعی مفید باشد.
شوالیه. یک بازی از تعارفات دلپذیر و قدردانی شاعرانه، تعاملات اجتماعی مثبت را بدون انگیزههای پنهان ترویج میکند.
آنها خوشحال خواهند بود که مرا میشناختند. یک جایگزین سازنده برای فانتزیهای انتقام، تمرکز بر موفقیت شخصی و تأثیر مثبت بر دیگران.
10. بازیها به صورت نسلی منتقل میشوند و از نظر فرهنگی مهم هستند
بازیها از نسلی به نسل دیگر منتقل میشوند. بازی مورد علاقه هر فرد میتواند به والدین و پدربزرگ و مادربزرگ او برگردد و به فرزندانش منتقل شود.
میراث خانوادگی. الگوهای بازی اغلب به طور ناخودآگاه توسط والدین و پدربزرگ و مادربزرگ آموزش داده میشوند، روابط آینده و دیدگاه زندگی کودک را شکل میدهند.
تنوع فرهنگی. فرهنگها و طبقات اجتماعی مختلف انواع خاصی از بازیها را ترجیح میدهند، که ارزشها و هنجارهای اجتماعی گستردهتر را منعکس میکنند.
انسجام اجتماعی. بازیهای مشترک حس تعلق در گروههای اجتماعی ایجاد میکنند، اما میتوانند پویاییهای ناسالم را در نسلها تداوم بخشند.
11. شکستن الگوهای بازی میتواند به رشد شخصی و صمیمیت منجر شود
صمیمیت نیاز به دقت شدید دارد و توسط والد، بالغ و کودک تبعیض قائل میشود.
شناخت الگوها. آگاهی از بازیهای عادتشده خود اولین گام به سوی تغییر است. این اغلب نیاز به خوداندیشی صادقانه یا کمک حرفهای دارد.
به چالش کشیدن مناطق راحتی. بازیها حس امنیت و پیشبینیپذیری ارائه میدهند. رها کردن آنها میتواند اضطرابآور باشد اما برای رشد ضروری است.
دنبال کردن اصالت. فراتر رفتن از بازیها امکان ارتباطات و بیان خود واقعیتر را فراهم میکند. این میتواند منجر به:
- بهبود روابط
- رضایت احساسی بیشتر
- مهارتهای حل مسئله پیشرفته
- افزایش خودآگاهی و مسئولیتپذیری شخصی شود.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب بازیهایی که مردم میکنند نقدهای متفاوتی دریافت کرد. بسیاری آن را برای درک رفتار انسانی و روابط مفید دانستند و تحلیل برن از تعاملات اجتماعی بهعنوان بازیها را ستودند. با این حال، برخی دیدگاههای قدیمی آن درباره جنسیت و مسائل جنسی، سادهسازی بیش از حد مسائل پیچیده و سبک نوشتاری دشوار آن را مورد انتقاد قرار دادند. خوانندگان از پتانسیل کتاب برای خوداندیشی و بهبود روابط قدردانی کردند، اما نسبت به استفاده بیش از حد از مفاهیم آن هشدار دادند. در حالی که برخی آن را روشنگر یافتند، دیگران احساس کردند که شبهعلمی یا بیش از حد متکی به مفاهیم فرویدی است. بهطور کلی، این کتاب همچنان در حوزه روانشناسی تأثیرگذار اما بحثبرانگیز باقی مانده است.