نکات کلیدی
1. کمک به دیگران با درک آرزوهایشان آغاز میشود
بیش از حل مشکلات فوری و بیش از تلاش برای کمک به کسی در دستیابی به مجموعهای از اهداف معین یا برآورده کردن استانداردهای خاص، کشف امیدها و آرزوهای یک فرد کلیدی است که احساسات مثبت و انگیزه درونی را آزاد میکند و آن فرد را به تغییر واقعی و پایدار سوق میدهد.
تمرکز بر آرزوها. کمک واقعی فراتر از رفع مشکلات است؛ این کمک با درک عمیقترین آرزوهای یک فرد آغاز میشود. آزمایش کلاسی کایل شوارتز که از دانشآموزان پرسید چه چیزی را دوست دارند معلمشان بداند، بینشهای عمیقی از زندگی و آرزوهای آنها را فاش کرد و به او این امکان را داد که با آنها در سطحی عمیقتر ارتباط برقرار کند. به همین ترتیب، مربی گرگ لاکین به او کمک کرد تا دوباره اشتیاقهایش را کشف کند و به زندگیای پربارتر دست یابد.
فراتر از مسائل سطحی. کمککنندگان مؤثر به مسائل فوری بسنده نمیکنند و به دنبال کشف خواستهها و انگیزههای زیرین هستند. با پرسیدن سوالات باز و گوش دادن فعال، کمککنندگان میتوانند به احساسات مثبت و انگیزه درونی که تغییرات پایدار را به وجود میآورد، دست یابند. این رویکرد حس امید و امکان را تقویت میکند و افراد را قادر میسازد تا به دنبال آرزوهایشان بروند.
قدرت آرزوها. کلید این است که به افراد کمک کنیم به خود ایدهآلشان نزدیکتر شوند—آرزوها و چشمانداز آینده ایدهآلشان. این رویکرد، برخلاف حل مشکلات، احساسات مثبت و انگیزه درونی را آزاد میکند و افراد را به سمت تغییرات واقعی و پایدار سوق میدهد. این موضوع درباره شعلهور کردن آتش درون است، نه فقط خاموش کردن آتشها.
2. مربیگری با همدلی در مقابل مربیگری برای تبعیت
زمانی که زمینه یک رویا یا چشمانداز بلندمدت باشد، افراد از آن چشمانداز انرژی میگیرند و قادر به حفظ تلاش خود برای تغییر، حتی در زمانهای دشوار هستند.
دو رویکرد متمایز. مربیگری با همدلی بر کمک به افراد در بیان و پیگیری آینده مطلوبشان تمرکز دارد، در حالی که مربیگری برای تبعیت به دنبال حرکت آنها به سمت اهداف تعریفشده خارجی است. اولی انگیزه درونی و تغییر پایدار را تقویت میکند، در حالی که دومی اغلب به الزام و نتایج کوتاهمدت منجر میشود.
رویکرد متمرکز بر مشکل. بسیاری از کمککنندگان به طور طبیعی رویکردی متمرکز بر مشکل را اتخاذ میکنند و بر شکافهای بین جایی که افراد هستند و جایی که "باید" باشند تمرکز میکنند. این میتواند به حس "اصلاحشدگی" منجر شود و انگیزه و تعهد بلندمدت را مختل کند. برعکس، رویکرد متمرکز بر چشمانداز به انرژی و اشتیاق یک فرد دست مییابد و به او این امکان را میدهد که حتی در چالشها تلاش خود را حفظ کند.
جوهر همدلی. مربیگری با همدلی شامل مراقبت و نگرانی واقعی، ارائه حمایت و تشویق و تسهیل کشف و پیگیری آرزوها است. این رویکرد با مربیگری برای تبعیت که اغلب به دستورات خارجی متکی است و میتواند پتانسیل فردی را سرکوب کند، در تضاد است. کلید این است که الهامبخش باشیم، نه فقط راهنمایی کنیم.
3. نظریه تغییر عمدی: نقشهراه برای رشد پایدار
افراد تمایل دارند رفتار خود را زمانی تغییر دهند که بخواهند تغییر کنند و به شیوههایی که میخواهند تغییر کنند.
پنج کشف کلیدی. نظریه تغییر عمدی (ICT) بیان میکند که تغییر رفتاری پایدار از طریق پنج کشف کلیدی رخ میدهد:
- خود ایدهآل: من میخواهم چه کسی باشم؟
- خود واقعی: من اکنون چه کسی هستم؟
- برنامه یادگیری: چه چیزی باید یاد بگیرم؟
- آزمایش: امتحان رفتارهای جدید
- روابط همصدا: چه کسی میتواند به من کمک کند؟
فرایند غیرخطی. ICT به این نکته اشاره دارد که تغییر خطی نیست بلکه در انفجارها یا جهشها رخ میدهد. هر کشف بر اساس کشف قبلی بنا میشود و یک تحول جامع و پایدار را ایجاد میکند. داستان ملون این فرایند را به خوبی نشان میدهد، زیرا او از یک مسیر متمرکز بر تحقیق به یک مسیر متمرکز بر تدریس منتقل شد و تحت حمایت همدلانه مربیاش قرار گرفت.
انگیزه درونی. این مدل بر اهمیت انگیزه درونی تأکید میکند. با تمرکز بر خود ایدهآلشان، افراد احتمال بیشتری دارند که تلاشهای خود را حتی در زمانهای دشوار حفظ کنند. نقش مربی تسهیل این فرایند است و به افراد کمک میکند تا اشتیاقهای خود را کشف کرده و اقداماتشان را با ارزشهایشان هماهنگ کنند.
4. نقش مغز: PEA در مقابل NEA
پرسیدن سوالات درست در نهایت افراد را به آنچه در زندگیشان ممکن است، از جمله تغییر پایدار، باز میکند.
دو جاذبه عاطفی. مغز به طور متفاوتی به محرکهای مثبت و منفی پاسخ میدهد. جاذبه عاطفی مثبت (PEA) نواحی مرتبط با امید، شادی و کنجکاوی را فعال میکند، در حالی که جاذبه عاطفی منفی (NEA) ترس و اضطراب را تحریک میکند. کمککنندگان مؤثر میدانند چگونه PEA را برانگیزند تا یک حالت عاطفی پذیرنده و انگیزهدار ایجاد کنند.
پرسیدن سوالات درست. پرسیدن سوالاتی که شادی، قدردانی و کنجکاوی را برمیانگیزد میتواند PEA را بیدار کند و افراد را به امکانات جدید باز کند. برعکس، تمرکز بر مشکلات یا الزامات میتواند NEA را تحریک کند و یادگیری و تغییر را مختل کند. سوال ساده جوزف بانای از پسرش، "چه چیزی میبینی؟"، دیدگاه منحصر به فرد آران را آزاد کرد و از تشخیص نادرست جلوگیری کرد.
قدرت تمرکز. مربیان و کمککنندگان باید بر روی فرد دیگر تمرکز کنند، نه بر روی دیدگاه خودشان از اینکه اوضاع چگونه باید باشد. این نیاز به کنترل عاطفی و توانایی به تعویق انداختن مشاوره به اندازه کافی برای درک دیدگاه فرد دیگر دارد. هدف ایجاد یک محیط امن و حمایتی است که در آن افراد بتوانند افکار و احساسات خود را بدون قضاوت کاوش کنند.
5. تعادل بین بقا و شکوفایی: نسبت PEA/NEA
ما به هر دو PEA و NEA نیاز داریم.
بقا در مقابل شکوفایی. در حالی که NEA برای بقا ضروری است و پاسخ جنگ یا فرار ما را در موقعیتهای خطرناک فعال میکند، PEA برای شکوفایی حیاتی است و خلاقیت، گشودگی و ارتباط را پرورش میدهد. کلید این است که تعادل مناسبی بین این دو پیدا کنیم.
نسبت PEA/NEA. تحقیقات نشان میدهد که نسبت بهینه ۲:۱ تا ۵:۱ از تجربیات PEA به NEA برای تغییر پایدار و رفاه مطلوب است. این بدان معناست که افراد باید احساسات و تجربیات مثبت را بیشتر از تجربیات منفی پرورش دهند. داستان باب شافر این موضوع را به خوبی نشان میدهد، زیرا او نیاز خود به رسیدگی به مسائل سلامتیاش (NEA) را با یک چشمانداز شخصی واضح و حمایت یک مربی (PEA) متعادل کرد.
استراتژیهایی برای برانگیختن PEA. مربیان و کمککنندگان میتوانند از روشهای مختلفی برای برانگیختن PEA استفاده کنند، از جمله:
- تشویق به تأمل در آرزوها و چشمانداز شخصی
- نشان دادن همدلی و مراقبت
- تمرین ذهنآگاهی و قدردانی
- برانگیختن بازیگوشی و شوخی
- گذراندن زمان در طبیعت
6. چشمانداز شخصی: قطبنمایی برای زندگی معنادار
چشمانداز یک فرد تصویر او از آیندهای ممکن است. این نه اهداف است و نه استراتژی. این پیشبینی آنچه ممکن است نیست. این یک رویا است!
بیش از فقط اهداف. یک چشمانداز شخصی مجموعهای از اهداف یا یک برنامه استراتژیک نیست؛ این یک رویا است، تصویری از آیندهای ممکن که شامل ارزشها، اشتیاقها و هدف است. این درباره این است که شما میخواهید چه کسی باشید، نه فقط اینکه چه میخواهید انجام دهید. این چشمانداز به عنوان یک قطبنما عمل میکند و افراد را به سمت زندگیای پربارتر هدایت میکند.
قدرت تخیل. تجربه کارن میلی با پسرش قدرت تخیل را در شکلدهی به یک چشمانداز شخصی نشان میدهد. با پرسیدن از افراد برای تصور آینده ایدهآلشان، مربیان میتوانند امکانات جدیدی را آزاد کنند و آنها را به پیگیری رویاهایشان ترغیب کنند. این فرایند میتواند به ویژه برای کسانی که بر انتظارات خارجی یا فشارهای اجتماعی متمرکز بودهاند، تحولآفرین باشد.
بهروزرسانیهای منظم. مانند یک قطبنما، یک چشمانداز شخصی نیاز به کالیبراسیون دورهای دارد. تغییرات زندگی، رویدادهای غیرمنتظره و چرخههای طبیعی زندگی و کار میتوانند همه به بازنگری در چشمانداز فردی منجر شوند. کلید این است که به امکانات جدید باز باشید و اطمینان حاصل کنید که اقدامات شما با عمیقترین ارزشهایتان هماهنگ است.
7. روابط همصدا: قلب کمک
بهترین رابطه، رابطهای است که هم عادلانه باشد و هم پر از اعتماد متقابل.
فراتر از مهارتها و تکنیکها. در حالی که مهارتهای مربیگری مهم هستند، کیفیت رابطه بین کمککننده و فردی که کمک میشود، از اهمیت بالایی برخوردار است. یک رابطه همصدا با احساسات مثبت، ارتباط واقعی و اعتماد متقابل مشخص میشود. این یک شراکت است که بر اساس چشمانداز مشترک، همدلی و انرژی بنا شده است.
اتصالات با کیفیت بالا. اتصالات با کیفیت بالا (HQCs) تعاملات کوتاهمدتی هستند که هر دو طرف را زنده، شاداب و مورد توجه قرار میدهند. این اتصالات با ظرفیت عاطفی، کشش و ارتباط مشخص میشوند و تابآوری و گشودگی به ایدههای جدید را تقویت میکنند.
قدرت همدلی. همدلی، در اشکال شناختی، عاطفی و رفتاری خود، برای ساختن روابط همصدا ضروری است. با درک و به اشتراکگذاری احساسات دیگران، کمککنندگان میتوانند یک محیط امن و حمایتی ایجاد کنند که در آن افراد بتوانند پتانسیل خود را کاوش کرده و تغییرات معناداری ایجاد کنند.
8. ایجاد فرهنگ مربیگری: تحول سازمانها
ما به پرسیدن از دیگران درباره احساساتشان عادت نداریم.
فراتر از مربیگری فردی. ایجاد یک فرهنگ مربیگری شامل گنجاندن کمک و توسعه در بافت سازمان است. این نیاز به تغییر در ذهنیت دارد، از حل مشکلات به پرورش رشد و پتانسیل. تجربه جف دارنر در موئن قدرت تحولآفرین این تغییر را نشان میدهد.
سه رویکرد کلیدی. سازمانها میتوانند از طریق:
- مربیگری همتا: تشویق و آموزش کارکنان برای حمایت از توسعه یکدیگر
- مربیان داخلی/خارجی: فراهم کردن دسترسی به حرفهایهای آموزشدیده
- مربیگری مدیریتی: توسعه مدیران به عنوان مربی برای تیمهایشان
قدرت مربیگری همتا. مربیگری همتا یک روش کمهزینه و قابل دسترس برای ترویج توسعه و ساخت روابط همصدا است. با ایجاد یک شبکه حمایتی از همتایان، سازمانها میتوانند فرهنگی از یادگیری و رشد مداوم را پرورش دهند.
9. شناسایی و استفاده از لحظات قابل مربیگری
مهم است که افراد از این چرخههای طبیعی (یا زمانی که رویدادهای مهمی در زندگیشان رخ میدهد) برای بازنگری در چشمانداز شخصی خود استفاده کنند.
شناسایی فرصتها. یک لحظه قابل مربیگری زمانی به وجود میآید که یک فرد با یک وضعیت بحرانی یا فرصت یادگیری مواجه میشود و آماده تأمل و رشد است. این لحظات میتوانند از تغییرات بزرگ زندگی تا چالشهای روزمره متغیر باشند. کلید این است که توجه داشته باشید و پاسخگو باشید.
ارزیابی آمادگی. قبل از ارائه کمک، مهم است که آمادگی فرد برای مربیگری را ارزیابی کنید. مراحل تغییر پروچاسکا (پیشتفکر، تفکر، آمادگی، عمل، نگهداری) چارچوبی برای درک سطح تعهد و انگیزه فرد فراهم میکند.
پاسخدهی مؤثر. به جای ارائه مشاوره یا راهحلها، کمککنندگان مؤثر از مربیگری با همدلی استفاده میکنند تا به افراد کمک کنند وضعیت را در زمینه خود ایدهآل و چشمانداز شخصی خود چارچوببندی کنند. این رویکرد خودآگاهی را تقویت میکند، افراد را قادر میسازد تا مالکیت توسعه خود را به عهده بگیرند و تغییرات پایدار را ترویج میکند.
10. میراث پایدار: الهامبخش دیگران
ممکن است این بزرگترین میراث ما در زندگی باشد—ایجاد تفاوت در زندگی دیگران.
فراتر از خودمحوری. در دنیایی که غالباً با خودتبلیغی و حقطلبی مشخص میشود، همدلی یک پادزهر قدرتمند است. با تمرکز بر کمک به دیگران، میتوانیم اثرات مثبتی ایجاد کنیم که دیگران را به انجام همین کار ترغیب کند.
فراخوان همدلی. هدف نهایی ایجاد دنیایی است که در آن کمک و توسعه عادی باشد، نه استثنا. این نیاز به تعهد به مربیگری با همدلی، ساخت روابط همصدا و پرورش فرهنگی از یادگیری و رشد مداوم دارد.
دعوت به رویا. با پذیرش اصول مطرحشده در این کتاب، میتوانیم همگی کاتالیزور تغییرات مثبت باشیم و میراثی پایدار از الهام و توانمندسازی به جا بگذاریم. کلید این است که با یک گفتگوی ساده آغاز کنیم، به کسی کمک کنیم تا با رویاهایش ارتباط برقرار کند و به پتانسیل خود ایمان بیاورد.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب کمک به تغییر افراد نظرات متنوعی را به خود جلب کرده و میانگین امتیاز آن ۳.۹۳ از ۵ است. خوانندگان بر تمرکز این کتاب بر مربیگری همدلانه و جاذبههای مثبت عاطفی تأکید میکنند. بسیاری از افراد مفاهیم ارائهشده در این کتاب را برای توسعه شخصی و حرفهای ارزشمند میدانند. با این حال، برخی از منتقدان به این نکته اشاره میکنند که کتاب بیش از حد کلی است، مراحل مشخصی ندارد و تکراری به نظر میرسد. نظرات مثبت بر تمرینات عملی و رویکرد علمی آن تأکید دارند، در حالی که منتقدان معتقدند این کتاب بیشتر برای مربیان تازهکار مناسب است یا عمق کافی ندارد. بهطور کلی، این کتاب برای افرادی که به مربیگری، رهبری و رشد شخصی علاقهمند هستند، توصیه میشود.
Similar Books









