نکات کلیدی
1. باورهای شما واقعیت شما را شکل میدهند
شما بهطور واقعی، خالق تمام آنچه هستید که میبینید و تجربه میکنید.
خلق از بالا به پایین. جهان مادی یک موجود از پیش موجود نیست که منتظر کشف شدن باشد؛ بلکه بازتابی از باورها و انتظارات درونی شماست. مشاهدات شما و بهطور دقیقتر، انتظارات شما، میدان انرژی شکلنیافته را بهمنظور تجلی به اشیاء مادی مشخص و ملموس فرمان میدهند. این یک فرآیند از بالا به پایین است که در آن آگاهی شما با میدان کوانتومی تعامل میکند تا واقعیت منحصر به فرد شما را خلق کند.
- میدان کوانتومی یک اقیانوس بیپایان از انرژی است که نمایانگر پتانسیل تبدیل به هر چیزی است.
- باورهای شما انتظارات شما را تعیین میکنند و در نتیجه، میدان کوانتومی را فرمان میدهند.
- میدان کوانتومی اهمیتی نمیدهد که یک تجلی "خوب" یا "بد" باشد، تنها مهم این است که با انتظارات شما مطابقت داشته باشد.
حقایق ذهنی. باورها حقایق جهانی نیستند؛ بلکه صرفاً افکاری هستند که شما آنها را بهقدری تکرار کردهاید که به واقعیت شخصی شما تبدیل شدهاند. آنچه شما بهعنوان "خوب" یا "بد" برچسب میزنید، ذهنی و اختیاری است. شما همیشه این انتخاب را دارید که رویدادها و شرایط زندگیتان را به هر نحوی که میخواهید برچسبگذاری کنید.
- قضاوتهای شما همیشه شخصی و منحصر به فرد هستند.
- هیچ رویداد یا شرایطی وجود ندارد که گزینه شما برای برچسبگذاری شخصی را نفی کند.
- شما میتوانید هر باوری را که بخواهید تغییر دهید اگر بخواهید با یک آرزو همراستا شود.
باورهای خود را تغییر دهید، واقعیت خود را تغییر دهید. اگر میخواهید واقعیت مادیای را تجربه کنید که بیشتر با آرزوهای شما همراستا باشد، باید باورهای خود را تغییر دهید. این مهمترین گام در خلق عمدی است. واقعیت کنونی شما صرفاً نتیجه باورها و انتظارات قبلی شماست.
- انتظارات شما بهطور ناخودآگاه توسط باورهای شما ایجاد میشوند.
- باورهای شما افکار عادتکرده و تمرینشده شما هستند.
- با تغییر باورهای خود، انتظارات خود را تغییر میدهید و در نتیجه، واقعیت مادیتان را نیز تغییر میدهید.
2. مغز ناخودآگاه: تصمیمگیرنده احساسی
در عوض، ما تقریباً بهطور انحصاری از مغز ناخودآگاه یا پالیومامالی خود برای اتخاذ هر تصمیمی استفاده میکنیم.
سه بخش مغز. مغز انسان دارای سه بخش متمایز است: نئومامالی (منطقی)، پالیومامالی (احساسی/ناخودآگاه) و خزنده (ابتدایی). مغز پالیومامالی یا ناخودآگاه، تصمیمگیرنده اصلی است که به احساسات تکیه میکند نه منطق.
- مغز خزنده ابتدایی است و عواقب را در نظر نمیگیرد.
- مغز پالیومامالی عواقب را در نظر میگیرد اما از احساسات استفاده میکند، نه منطق.
- مغز نئومامالی از منطق استفاده میکند اما تنها برای توجیه تصمیمات قبلاً اتخاذ شده توسط ناخودآگاه.
احساسات تصمیمات را هدایت میکنند. با وجود باور به عقلانیت خود، انسانها بر اساس احساسات، نه منطق، تصمیم میگیرند. بخش منطقی مغز تنها پس از آنکه بخش احساسی و ناخودآگاه تصمیمی گرفته باشد، فعال میشود.
- منطق هرگز مغز ناخودآگاه شما را درگیر نخواهد کرد.
- احساسات جدید (یا احساسات) ضروری هستند اگر میخواهید تغییری در مغز ناخودآگاه خود ایجاد کنید.
- مغز ناخودآگاه شما جایی است که باورهای شما ذخیره میشوند.
آموزش مجدد ناخودآگاه. برای تجلی آرزوهای خود، باید ناخودآگاه خود را به "فریب" باورهای جدید سوق دهید. این نیاز به فرآیندی دارد که احساسات و عواطف را درگیر کند، زیرا منطق بیاثر است. فرآیندی که در ادامه یاد خواهید گرفت، مغز ناخودآگاه شما را برای همراستایی با آرزوهایتان آموزش مجدد خواهد داد.
- مغز ناخودآگاه شما منطق را نادیده میگیرد و تنها به احساسات اهمیت میدهد.
- احساسات جدید برای تغییر باورهای ناخودآگاه شما ضروری هستند.
- شما باید ناخودآگاه خود را به پذیرش باورهای جدید "فریب" دهید.
3. آموزش مجدد مغز شما: یک فرآیند تدریجی
ساخت یک باور بسیار شبیه به آموزش یک سگ است.
باورها بهعنوان مسیرهای عصبی. یک باور صرفاً یک فکر است که شما آن را بهقدری تکرار کردهاید که به یک مسیر عصبی غالب در مغز شما تبدیل شده است. این مسیرها از طریق تکرار و ثبات ایجاد میشوند، درست مانند آموزش یک سگ.
- یک فکر، شلیک الکتریسیته در طول یک مسیر از نورونها است.
- افکار تکراری مسیرهای عصبی غالب را ایجاد میکنند.
- این مسیرهای تمرینشده به باورها تبدیل میشوند که حقایقی هستند که شما درباره زندگی دارید.
تأثیرات دوران کودکی. بسیاری از باورهای شما در دوران کودکی شکل گرفتهاند، زمانی که مغز شما یک صفحه خالی بود و باورهای والدین، معلمان، کلیسا و رسانهها را جذب میکرد. این باورها، که اغلب مبتنی بر ترس یا محدودکننده هستند، میتوانند زندگی بزرگسالی شما را مختل کنند.
- کودکان موجودات سازنده باور هستند و بهراحتی باورها را از منابع معتبر جذب میکنند.
- شما هم درسهای آشکار و هم پنهان را از تأثیرگذاران خود جذب کردهاید.
- بسیاری از باورهای دوران کودکی محدودکننده، مبتنی بر ترس یا غیرضروری هستند.
باورها ثابت نیستند. بیشتر بزرگسالان بهگونهای زندگی میکنند که گویی باورهایشان تغییرناپذیر است، اما آنها صرفاً افکار عادتکرده شما هستند. شما آزادی دارید که هر باوری را که به شما خدمت نمیکند تغییر دهید.
- "کتاب قوانین" داخلی شما توسط انسانهای ناقص در دوران کودکی شما ایجاد شده است.
- شما میتوانید هر باوری را که بخواهید تغییر دهید اگر بخواهید با یک آرزو همراستا شود.
- باورهای شما همیشه و بدون استثنا بهطور ناخودآگاه انتظارات شما را ایجاد میکنند.
4. نمودار مرجع احساسی: راهنمای شما
این نمودار بهگونهای طراحی شده است که شما را در مقیاس احساسات بالا ببرد، تا در حین ساخت باورهای جدیدی که شما را با هر آرزویی که دارید همراستا میکند، جهت مشخصی داشته باشید.
مقیاس احساسی صعودی. نمودار مرجع احساسی ابزاری است برای راهنمایی شما در مقیاس احساسات، از منفی به مثبت، در حین ساخت باورهای جدید. این مسیر مشخصی برای همراستایی باورهای شما با آرزوهایتان فراهم میکند.
- این نمودار بهصورت صعودی نوشته شده است و منفیترین احساسات در پایین قرار دارند.
- با حرکت به سمت بالا در نمودار، احساسات مثبتتر و توانمندسازتر میشوند.
- این نمودار الهامگرفته از نوشتههای جری و استر هیکس است.
استفاده از نمودار. این نمودار به شما کمک میکند تا وضعیت احساسی کنونی خود را نسبت به یک آرزو خاص شناسایی کنید و سپس شما را راهنمایی میکند تا بهتدریج یک احساس را بالا ببرید. این رویکرد تدریجی برای آموزش مجدد مغز ناخودآگاه شما حیاتی است.
- این نمودار راهنمای ضروری برای انجام این فرآیند است.
- به شما کمک میکند تا وضعیت احساسی کنونی خود را شناسایی کنید.
- شما را بهتدریج به سمت بالا در مقیاس احساسی راهنمایی میکند.
شخصیسازی کلید است. در حالی که نمودار یک چارچوب را فراهم میکند، شما میتوانید آن را به نیازهای خود تطبیق دهید. اگر اصطلاحات یا احساسات دیگری بیشتر با شما همخوانی دارد، میتوانید آنها را جایگزین کنید.
- اصطلاحات موجود در نمودار لزوماً ثابت نیستند.
- ممکن است اصطلاحات و احساسات دیگری برای سفر شما مناسبتر باشند.
- احساس نکنید که با جایگزینی یک کلمه یا اصطلاح متفاوت در طول مسیر کار اشتباهی انجام میدهید.
5. زندگی کردن بهسوی احساسات جدید
شما باید بهتدریج و به آرامی ناخودآگاه خود را به باورهای جدید سوق دهید.
تغییر تدریجی. آموزش مجدد مغز ناخودآگاه شما نیاز به رویکردی آرام و عمدی دارد. شما باید بهتدریج در نمودار مرجع احساسی یک احساس را بالا ببرید و هرگز مراحل را نادیده نگیرید.
- تغییر باورها برای ناخودآگاه شما ترسناک است.
- شما باید بهتدریج و به آرامی ناخودآگاه خود را به باورهای جدید سوق دهید.
- شما در حال "فریب" مغز ناخودآگاه خود به نگهداشتن باورهای جدید هستید.
نوشتن و احساس کردن. این فرآیند شامل نوشتن درباره آرزوی غایب شما از منظر بالاترین احساس بعدی در نمودار است. سپس باید بهتدریج به آن احساس زندگی کنید و آن را بهطور کامل در آغوش بگیرید.
- درباره آرزوی غایب خود از منظر بالاترین احساس بعدی بنویسید.
- در طول یک تا سه روز بهتدریج به آن احساس بالاترین برسید.
- این دیدگاه احساسی جدید را با صداقت کامل، با تمام درد و رنج آن، در آغوش بگیرید.
گامهای کوچک و قابلباور. دیدگاههای احساسی جدید بهطور رادیکالی متفاوت از قبلیها احساس نخواهند شد و این عمدی است. مغز ناخودآگاه شما تنها گامهای کوچک و مثبت در باورهای شما را میپذیرد.
- هر احساس کمی مثبتتر از قبلی است.
- افزایش مثبت بودن نسبتاً جزئی است.
- این موضوع هر بار که یک گام به سمت بالا در نمودار دیدگاه احساسی حرکت میکنید، صادق خواهد بود.
6. قدرت داستانگویی و بازیها
داستانهای شما درباره رویدادها و شرایط زندگیتان، بنابراین، ذهنی هستند.
داستانهای ذهنی. داستانهای شما درباره رویدادهای زندگیتان ذهنی و اختیاری هستند. شما همیشه این انتخاب را دارید که رویدادها و شرایط زندگیتان را به هر نحوی که میخواهید برچسبگذاری کنید.
- آنچه شما "گفتن حقیقت" مینامید در واقع "گفتن آن چیزی است که شما انتخاب میکنید بگویید."
- قضاوتهای شما همیشه منحصر به فرد، شخصی و اختیاری هستند.
- شما میتوانید شروع به گفتن داستانهای بهتر درباره هر رویداد یا شرایطی کنید.
گفتن داستانهای جدید. برای حرکت به یک دیدگاه احساسی جدید، داستانهای جدیدی درباره آرزوی خود از آن دیدگاه بگویید. با پیشزمینهسازی داستانهای خود با "من در حال حاضر باور دارم (یا احساس میکنم)" شروع کنید و سپس آن را با "اما باور دارم که با تلاش مستمر میتوانم یاد بگیرم که داستانهای بهتری درباره (آن چیز یا رویداد) بگویم" دنبال کنید.
- داستانهای شما ذهنی هستند و میتوانند تغییر کنند.
- با پیشزمینهسازی داستانهای خود با "من در حال حاضر باور دارم (یا احساس میکنم)" شروع کنید.
- آن را با "اما باور دارم که با تلاش مستمر میتوانم یاد بگیرم که داستانهای بهتری بگویم" دنبال کنید.
بازیها و فعالیتها. بازیها و فعالیتهایی ایجاد کنید تا شما را بر روی همراستایی با آرزویتان متمرکز نگهدارد. اینها میتوانند به شما کمک کنند تا در طول فرآیند درگیر و انگیزهدار بمانید.
- بازیها و فعالیتهایی ایجاد کنید تا شما را بر روی همراستایی با آرزویتان متمرکز نگهدارد.
- این بازیها میتوانند به شما کمک کنند تا درگیر و انگیزهدار بمانید.
- مثالها شامل جشن گرفتن سکههای کوچک یا زوجها بهعنوان یادآورهایی از فراوانی و عشق است.
7. تجلی یک سفر است، نه یک مقصد
حرکت به سمت بالای نمودار مرجع احساسی به پایان آن بازی نمیرسد. در واقع، در بسیاری از جنبهها، این تنها آغاز است.
رشد مداوم. تجلی یک رویداد یکباره نیست؛ بلکه یک سفر مداوم از رشد و گسترش است. حتی زمانی که به بالاترین حالتهای احساسی میرسید، آرزوهای جدیدی بروز خواهند کرد که شما را به ادامه افزایش باورهایتان ترغیب میکند.
- دستیابی به یک نقطه عطف تنها ما را به آرزوهای بزرگتر باز میکند.
- شما همیشه ابزارهایی در دست دارید تا به رشد و همراستایی با آرزوهای جدید و بزرگتر خود ادامه دهید.
- جهان یک بازیگر نیست—هرچقدر هم که باورهای خود را با آرزوهای کنونیتان همراستا کنید، همیشه بیداری آرزوهای بزرگتر از تجلی آنها را تجربه خواهید کرد.
بازی "رشد یک نسخه بزرگتر از خودتان." زندگی یک بازی از رشد و گسترش مداوم است. این بازی همیشه در دسترس شماست، حتی زمانی که باورهای شما در بالای نمودار قرار دارند.
- هر روز که بیدار میشوید، هدیهای برای شرکت در زیباترین و هیجانانگیزترین بازی ممکن به شما داده میشود.
- این بازی "رشد یک نسخه بزرگتر از خودتان" نام دارد.
- این بازی همیشه در دسترس شماست—حتی زمانی که (یا بهدقت بگوییم، دقیقاً زمانی که) باورهای شما در بالای نمودار قرار دارند.
آرزوهای جدید بروز میکنند. هنگامی که آرزوهای خود را تجلی میدهید، متوجه خواهید شد که آرزوهای جدید و بزرگتری بیدار میشوند. این بخشی طبیعی از فرآیند است و میتوانید از همان تکنیکها برای همراستایی با این آرزوهای جدید استفاده کنید.
- هنگامی که آرزوهای خود را تجلی میدهید، همیشه متوجه خواهید شد که آرزوهای بزرگتری بیدار میشوند.
- میتوانید آنها را با ادامه بازی "رشد یک نسخه بزرگتر از خودتان" تجلی دهید.
- شما همیشه ابزارهایی در دست دارید تا به رشد و همراستایی با آرزوهای جدید و بزرگتر خود ادامه دهید.
8. پذیرش ناراحتی و اعتماد به فرآیند
تا زمانی که ما به رنج کشیدن توافق نکنیم، پایان رنج وجود نخواهد داشت.
ناراحتی طبیعی است. احساس ناراحتی در این فرآیند طبیعی است، بهویژه زمانی که در دیدگاههای احساسی پایینتر هستید. این ناراحتی ناشی از فاصله بین باورهای شما و آرزوهایتان است.
- هر زمان که فاصلهای بین دیدگاه احساسی شما (باورهای شما) و آرزوی شما وجود داشته باشد، ناراحتی و درد وجود خواهد داشت.
- به همین دلیل است که شما این فرآیند را بر روی موضوعاتی که درباره آنها احساس ناراحتی نمیکنید، استفاده نمیکنید.
- تنها راه حل این است که باورهای خود را به سطح آرزوهایتان بالا ببرید.
آرزوهای خود را در آغوش بگیرید. سعی نکنید آرزوهای خود را سرکوب کنید؛ آنها را در آغوش بگیرید. آنها بخشی طبیعی از رشد و گسترش شما هستند.
- شما برای آرزو کردن به دنیا آمدهاید.
- هیچ چیز اشتباهی در آرزو کردن برای بیشتر برای خودتان وجود ندارد.
- تلاش برای سرکوب یا انکار آرزوهای ما یکی از دردناکترین کارهایی است که میتوانیم انجام دهیم.
به فرآیند اعتماد کنید. حتی زمانی که احساس میکنید در حال پدال زدن در جهت مخالف هستید، به این فرآیند اعتماد کنید. شما در حال آموزش مجدد مغز خود و همراستایی باورهای خود با آرزوهایتان هستید.
- شما تنها این فرآیند را بر روی موضوعاتی که درباره آنها احساس درد کردهاید، استفاده خواهید کرد.
- جامعه
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب چگونه فیزیکدانان کوانتومی باورهای جدیدی میسازند با نظرات متنوعی مواجه شده و امتیاز کلی آن ۴.۲۳ از ۵ است. برخی از خوانندگان این کتاب را یکی از بهترین کتابهای مربوط به قانون جذب میدانند و بر تمرکز آن بر تغییرات احساسی بهمنظور تغییر دیدگاه و تجلی خواستهها تأکید میکنند. در عوض، برخی دیگر به طول کتاب انتقاد کرده و پیشنهاد میکنند که میتوانست بهعنوان یک مقاله وبلاگی منتشر شود. روش کتاب برای تغییر باورها از طریق فیزیک کوانتومی بهعنوان روشی بالقوه مؤثر تلقی میشود، اما برخی از خوانندگان احساس میکنند که این کتاب ممکن است بیشتر برای افرادی که تازه با مفاهیم مربیگری یا درمان آشنا شدهاند، مفید باشد.