نکات کلیدی
۱. دیوان عالی بر پایهی نارضایتی محافظهکاران و جو سیاسی عمل میکند، نه صرفاً قانون بیطرف.
مگر اینکه… این موضوع به همان اندازه مضحک باشد. دیوان عالی بر پایهی نارضایتی محافظهکاران، نظریههای حاشیهای و جوهای منفی اداره میشود.
فراتر از قانون. کتاب بیان میکند که دیوان عالی، بهویژه اکثریت منصوبشده توسط جمهوریخواهان، داور بیطرف قانون نیست بلکه تحت تأثیر احساسات سیاسی و نارضایتیهای جنبش محافظهکار قرار دارد. این دیدگاه نشان میدهد که تصمیمات قضایی کمتر بر تفسیر عینی قانون استوار است و بیشتر در جهت پیشبرد یک دستورکار ایدئولوژیک خاص است که ریشه در حس قربانی بودن و تمایل به بازگرداندن جایگاه از دست رفته دارد.
ذهنیت نارضایتی محافظهکاران. این ذهنیت بر این باور است که محافظهکاران توسط جامعهای که روزبهروز متنوعتر میشود و دیگر دیدگاههای آنها را به اشتراک نمیگذارد، بهطور ناعادلانهای مورد بیمهری قرار گرفتهاند. نمونههایی که ذکر شده عبارتاند از:
- جینی توماس که ادعا میکند محافظهکاران «از اینکه اقلیت تحت ستم باشند خسته شدهاند.»
- قضات که استدلال میکنند اجازه دادن به ازدواج همجنسگرایان، کسانی را که «دیدگاههای سنتی» دارند، به حاشیه میراند.
- جمهوریخواهان که احساس میکنند حمایت از دیدگاههایشان درباره فمینیسم، نژاد و دموکراسی کاهش یافته و مورد ظلم واقع شدهاند.
جو سیاسی بر حقایق غلبه دارد. نویسنده معتقد است که این احساسات و «جوهای منفی» به نظرات حقوقی تبدیل میشوند که شبیه به «داستانهای تخیلی جمهوریخواهان» است؛ ترکیبی از قانون، خیال و «حقایق جایگزین». این رویکرد به قضات اجازه میدهد که احساسات درونی خود یا فضای جلسات محافظهکاران را بر منابع حقوقی متعارف ترجیح دهند و به نتایجی برسند که بیشتر با مواضع حزبی همخوانی دارد تا اصول حقوقی تثبیتشده.
۲. تصمیمات دیوان بهطور سیستماتیک حقوق گروههای تاریخی محروم را محدود میکند.
همانطور که اشاره شد، دیوان عالی قدرت بسیار زیادی دارد. اما درک درستی از آن وجود ندارد. این ترکیب دیوان را بسیار خطرناک میکند.
هدف قرار دادن حقوق مدنی. کتاب الگوی ثابتی را نشان میدهد که در آن اکثریت محافظهکار دیوان بهطور مکرر تصمیماتی صادر میکند که حقوق و جایگاه گروههایی را که بهطور تاریخی با تبعیض مواجه بودهاند، کاهش میدهد. این موارد شامل:
- لغو حق قانونی سقط جنین.
- کاهش حمایتها در برابر تبعیض علیه افراد LGBT.
- از بین بردن بخشهای کلیدی قانون حقوق رأیدهندگان.
تضعیف برابری. این تصمیمات نه بهعنوان تفسیرهای حقوقی منفرد بلکه بهعنوان بخشی از پروژهای گستردهتر برای بازگرداندن پیشرفتهای بهدستآمده در جنبشهای حقوق مدنی پیشین ارائه میشوند. نویسنده استدلال میکند که دیوان بهطور فعال در حال تخریب حقوق مدنی گروههای تاریخی محروم است، اغلب با تفسیر مجدد قوانین و مفاد قانون اساسی به گونهای که به ضرر این جمعیتها و به نفع منافع محافظهکارانه باشد.
آسیبهای واقعی. پیامدهای این احکام بهعنوان آسیبهای ملموس به افراد واقعی توصیف شده است. نمونهها عبارتاند از:
- زنانی که از سقط جنینهای پزشکی ضروری محروم میشوند و دچار عوارض شدید یا مرگ میگردند.
- کسبوکارهایی که اجازه دارند به دلایل مذهبی علیه افراد LGBT تبعیض قائل شوند.
- رأیدهندگانی که با موانع بیشتری برای دسترسی به صندوق رأی مواجه میشوند.
۳. حکومت اقلیت در نظام سیاسی، دستورکار حاشیهای دیوان را ممکن میسازد.
پاسخ کوتاه، سیاست حکومت اقلیت است.
مصونیت از اکثریت. کتاب استدلال میکند که مصونیت دیوان عالی از پاسخگویی دموکراتیک (قضات مادامالعمر منصوب میشوند) با ویژگیهای ساختاری نظام سیاسی آمریکا که حکومت اقلیت را ممکن میسازد، تشدید میشود. این ویژگیها به اقلیت سیاسی اجازه میدهد قدرتی نامتناسب با حمایت مردمی خود کسب و اعمال کند.
مکانیزمهای حکومت اقلیت:
- کالج انتخاباتی: به نامزد اجازه میدهد بدون کسب اکثریت آرای مردمی، ریاستجمهوری را به دست آورد و قضاتی منصوب کند که مورد حمایت اقلیت رأیدهندگان هستند.
- نمایندگی سنا: به ایالتهای کمجمعیت همان تعداد سناتور را میدهد که ایالتهای پرجمعیت دارند، به این معنی که سناتورهایی که نماینده اقلیت جمعیتی هستند میتوانند نامزدهای قضایی را تأیید کنند.
- منصوب شدن قضات: قضات انتخاب نمیشوند و مادامالعمر خدمت میکنند، بنابراین نسبت به تغییرات افکار عمومی یا نتایج انتخابات پاسخگو نیستند.
ارتقای مواضع حاشیهای. این نظام به حزب سیاسی که نماینده اقلیت کشور است اجازه میدهد قضاتی منصوب کند که مواضع حاشیهای و فزایندهای دارند. نویسنده اشاره میکند که منصوبان جمهوریخواه که توسط سناتورهایی تأیید شدهاند که نماینده کمتر از اکثریت آمریکاییها هستند، در تصمیماتی مانند لغو رو در برابر وید (Roe v. Wade) نقش کلیدی داشتهاند که در میان عموم مردم بسیار نامحبوب است.
۴. نظریهها و اصطلاحات حقوقی برای پنهان کردن پروژه سیاسی دیوان به کار میروند.
قواعد و روشهای تفسیری پر از اصطلاحات تخصصی (متنیگرایی! اصالتگرایی! قواعد معنایی!) گویی میگویند «خب، شما مردم عادی نمیفهمید، پس بگذارید ما جادوگران حقوقی کار را انجام دهیم.»
پنهان کردن دستورکار. کتاب بیان میکند که دیوان با استفاده از اصطلاحات پیچیده حقوقی و روشهای تفسیری، توهم بیطرفی و تخصص ایجاد میکند تا تصمیماتش غیرسیاسی و فراتر از درک شهروندان عادی به نظر برسد. این «بازی صدفی» باعث میشود مردم کمتر بتوانند ماهیت سیاسی قضایی دیوان را تشخیص دهند.
همپوشانی با فلسفه سیاسی. نویسنده استدلال میکند که این روشهای حقوقی ابزارهای بیطرف نیستند بلکه اغلب با پروژههای سیاسی خاص همسو و پیشبرنده هستند. نمونهها عبارتاند از:
- اصالتگرایی: روشی که بر بازگرداندن گذشته تمرکز دارد و میتواند با پروژه سیاسی بازگشت به زمانهایی با سلسلهمراتب اجتماعی سختگیرانهتر همخوانی داشته باشد.
- اصل مسائل مهم: نظریه تفسیری که در برابر مقررات شرکتی موضع میگیرد و با ترجیح جمهوریخواهان برای دولت محدود و نظارت کمتر بر صنعت همسو است.
چهره «جادوگران حقوقی». با چارچوببندی تصمیمات در قالب این روشهای فنی، دیوان میتواند انتقادات عمومی را بهعنوان عدم فهم رد کند و این تصور را تقویت نماید که تنها کارشناسان حقوقی میتوانند پیچیدگیهای قانون اساسی را درک کنند. با این حال، کتاب تأکید میکند که همپوشانی این روشها با اهداف حزبی اغلب قابل توجه و عمدی است.
۵. لغو رو در برابر وید نمایانگر «کِنقیام» برای بازگرداندن پدرسالاری است.
تصمیم دیوان عالی برای حذف حق آزادی باروری زنان، یک «کِنقیام» بود—حرکتی برای بازگرداندن پدرسالاری که مردان در رأس آن قرار دارند.
بازگرداندن پیشرفتها. کتاب لغو رو در برابر وید در پرونده دابز را تلاشی عمدی برای پسگرفتن حقوق زنان و بازگرداندن نظم اجتماعی پدرسالارانه میداند. این تصمیم بهعنوان نخستین گام در مبارزهای گستردهتر علیه فمینیسم و آزادی جنسی زنان تلقی میشود.
ریشههای تاریخی. نویسنده ریشههای این «کِنقیام» را در تاریخ پدرسالاری آمریکا و واکنش به جنبش فمینیستی جستجو میکند. مقاومت در برابر مشارکت کامل زنان در زندگی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و نارضایتی از کنترل زنان بر باروریشان، استراتژی سیاسیای را شکل داد که حقوق باروری را هدف قرار داد.
اصالتگرایی بهعنوان ابزار. کتاب استدلال میکند که قضات جمهوریخواه این احساسات ضدفمینیستی را از طریق روش قضایی اصالتگرایی به کار گرفتند. با تأکید بر اینکه قانون اساسی تنها از حقوقی حمایت میکند که «عمیقاً در تاریخ و سنت این ملت ریشه دارند»، دیوان توانست حقوقی را که زنان در قرنهای هجدهم و نوزدهم نداشتند، رد کند و عملاً پدرسالاری را «عظیم» سازد.
۶. دیوان برابری LGBT را بر اساس نارضایتی محافظهکاران و ادعاهای نادرست قربانی بودن تضعیف میکند.
با گذشت زمان، تصمیمات دیوان این احساسات را پذیرفتند. در سال ۲۰۲۳، در پرونده 303 Creative علیه Elenis، قضات جمهوریخواه با استناد به متمم اول اعلام کردند که ایالتها نمیتوانند طراح وبسایتی را که از ازدواجهای همجنسگرایانه تبعیض میکند، ممنوع کنند.
بازگرداندن برابری. کتاب استدلال میکند که دیوان بهطور فعال حمایتهای قانونی از جامعه LGBT را لغو میکند، اغلب با تفسیر مجدد قوانین حقوق مدنی و متمم اول. تصمیماتی مانند 303 Creative نمونههایی هستند که دیوان مفاهیم تبعیض را وارونه میکند و تلاش برای تضمین برابری برای افراد LGBT را بهعنوان تبعیض علیه محافظهکاران مذهبی تلقی میکند.
«دفترچه سوختگی» محافظهکاران. این رویکرد توسط روایت «نارضایتی محافظهکاران» تغذیه میشود که محافظهکاران مذهبی و اجتماعی را قربانی «توطئه بزرگ همجنسگرایان» و پیشرفتهای اجتماعی در حقوق LGBT میداند. نویسنده نشان میدهد چگونه شخصیتهایی مانند آنیتا برایانت و قاضی اسکالیا ترسهایی را ابراز کردهاند که وجود صرف افراد LGBT تهدیدی برای مخالفان برابری است.
سلاحسازی متمم اول. دیوان از متمم اول، بهویژه ادعاهای آزادی مذهبی و آزادی بیان، بهعنوان ابزاری برای کاهش قوانین ضدتبعیض استفاده میکند. با چارچوببندی امتناع از خدمت به افراد LGBT بهعنوان آزادی بیان یا تمرین مذهبی محافظتشده، دیوان تبعیض را مشروع جلوه میدهد و همزمان اصرار دارد که محافظهکاران مذهبی گروه واقعی تحت ستم هستند که نیاز به حمایت قضایی دارند.
۷. دیوان حقوق رأیدهندگان را تضعیف میکند تا قدرت سیاسی اقلیت را تثبیت کند.
پرونده Shelby County یکی از جواهرات تاج جنبش حقوق مدنی را از بین برد—حمایتی کلیدی از قانون حقوق رأیدهندگان که مانع تبعیض رأیدهندگان با الزام برخی ایالتها به پیشتأیید تغییرات در سیاستهای رأیگیریشان توسط دولت فدرال میشد.
حمله به دموکراسی. کتاب استدلال میکند که دیوان بهطور فعال در حال تخریب حمایتهای حقوق رأیدهندگان، بهویژه آنهایی که به اقلیتهای نژادی سود میرساند، است. این بخشی از تلاش طولانیمدت محافظهکاران سفیدپوست جنوبی و حزب جمهوریخواه برای حفظ قدرت سیاسی از طریق حکومت اقلیت است. تصمیم در پرونده Shelby County بهعنوان نقطه عطفی در این پروژه برجسته شده است.
باززندهسازی استدلالهای قدیمی. نویسنده نشان میدهد که استدلالهای دیوان بازتابی از استدلالهای جداسازیطلبان و سیاستمداران جمهوریخواه مانند نیکسون و ریگان علیه قانون حقوق رأیدهندگان است. این استدلالها حمایتهای حقوق رأیدهندگان را بهعنوان مجازات ناحق منطقهای یا «امتیازات نژادی» معرفی میکنند و تاریخ سرکوب خشونتآمیز رأیدهندگان و نیاز به مقابله با تبعیض مداوم را نادیده میگیرند.
امکان سرکوب و دستکاری حوزههای انتخابیه. با تضعیف قانون حقوق رأیدهندگان و امتناع از رسیدگی به دستکاری حوزههای انتخابیه حزبی (Rucho v. Common Cause), دیوان به ایالتها اجازه داده است سیاستهایی را اجرا کنند که بهطور نامتناسبی رأیدهندگان رنگینپوست را محروم و قدرت رأی اقلیت را تضعیف میکند. این امر نگه داشتن سیاستمداران در برابر رأیدهندگان را دشوارتر و قدرت اقلیت سیاسی را تثبیت میکند.
۸. دیوان با اجازه دادن به نفوذ نامتناسب ثروتمندان در سیاست، الیگارشی را ممکن میسازد.
نتیجه؟ حکومتی از سوی ثروتمندان، برای ثروتمندان و به نفع ثروتمندان.
پول برابر با سخن است. کتاب استدلال میکند که تصمیمات دیوان در زمینه تأمین مالی کمپینها، بهویژه پرونده Citizens United، مقرراتی را که برای محدود کردن نفوذ ثروت در سیاست طراحی شده بودند، از بین برده است. با معادل دانستن پول با سخن و لغو محدودیتها بر هزینههای سیاسی شرکتها و افراد، دیوان سیستمی ایجاد کرده است که در آن ثروتمندان کلان میتوانند نفوذ و دسترسی نامتناسبی خریداری کنند.
نادیده گرفتن فساد. نویسنده از تعریف محدود دیوان از فساد انتقاد میکند که واقعیت اینکه هزینههای سیاسی عظیم و دسترسی میتواند منجر به نفوذ نامناسب و تبادل امتیاز شود را نادیده میگیرد. تصمیماتی مانند McDonnell v. United States بهعنوان نمونههایی ذکر شدهاند که دیوان اقداماتی را که ظاهراً فاسد هستند، صرفاً «روش کار سیاست» میداند.
الیگارشی یا «برولگارشی». این رویه قضایی الیگارشی یا «برولگارشی» ایجاد میکند که در آن مسئولان سیاسی بیشتر پاسخگو به اهداکنندگان ثروتمند هستند تا رأیدهندگان عادی. کتاب به مبالغ هنگفت پولهای پنهان واردشده به سیاست و دسترسی بیسابقه اهداکنندگان ثروتمندی مانند هارلان کرو و برادران کوچ به رهبران سیاسی، از جمله قضات، اشاره میکند.
۹. دیوان به نفع صنعت و محدود کردن دولت، علیه دولت اداری میتازد.
در سال ۲۰۲۲، گورسچ و پنج قاضی جمهوریخواه دیگر نظریه قضایی «اصل مسائل مهم» را اعلام کردند که فلسفه کاهش مقررات جمهوریخواهان را تجسم میبخشد.
جنگ با دولت. کتاب مبارزه دیوان علیه دولت اداری فدرال (نهادهایی مانند EPA، FDA و غیره) را بخشی از فلسفه سیاسی گستردهتر جمهوریخواهان در زمینه دولت محدود و مقررات کمتر صنعت توصیف میکند. این پروژه به دنبال تخریب بخشهایی از دولت است که مسئول اجرای سیاستهای پیچیده و حفاظت از سلامت عمومی، ایمنی و محیط زیست هستند.
اصول کاهش مقررات. دیوان از نظریههای قضایی جدید یا احیاشده برای تضعیف نهادها استفاده میکند. نمونهها عبارتاند از:
- اصل مسائل مهم: الزام کنگره به «بیان واضح» هنگام اعطای اختیار به نهادها برای وضع مقررات «مهم» یا بحثبرانگیز، که عملاً فرضیهای علیه اقدامات مهم نهادها ایجاد میکند.
- لغو اصل چورون: حذف احترام قضایی به تفسیرهای معقول نهادها از قوانین مبهم، که قدرت تفسیر را به دادگاهها منتقل میکند، که اغلب نسبت به مقررات خصومت دارند.
اولویت دادن به منافع صنعت. نویسنده استدلال میکند که این اصول برای سود رساندن به منافع شرکتی طراحی شدهاند که به دنبال اجتناب از مقررات هستند. با انتقال قدرت تصمیمگیری از نهادهای متخصص به دادگاههای عمومی، دیوان تضمین میکند که ابهامات قانونی به نفع کاهش مقررات حل شود، حتی زمانی که با متن قانون یا نیاز عمومی (مثلاً تغییرات اقلیمی، بخشودگی بدهی دانشجویی) در تضاد باشد.
۱۰. اصلاح دیوان نیازمند اقدام سیاسی، سازماندهی و رأی دادن است، نه صرف
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب «لاولس» عمدتاً نقدهای مثبتی دریافت کرده است که به دلیل تحلیل قابل فهم آن از گرایش محافظهکارانه دیوان عالی ایالات متحده است. خوانندگان از بهکارگیری مراجع فرهنگی عامهپسند توسط لیتمن برای توضیح مفاهیم پیچیده حقوقی استقبال کردهاند، هرچند برخی این مراجع را بیش از حد میدانند. این کتاب به خاطر پژوهشهای جامع و سبک جذابش مورد تحسین قرار گرفته و برای هر دو گروه وکلا و مخاطبان عمومی مناسب شناخته شده است. منتقدان به گرایش آشکار لیبرال کتاب و محتوای فشرده آن اشاره کردهاند. در مجموع، منتقدان کتاب را بهخاطر بررسی بهموقع تأثیر دیوان عالی بر دموکراسی آمریکا و دعوت آن به اقدام از سوی خوانندگان ستایش میکنند.
Similar Books









