نکات کلیدی
1. هیپنوتیزم ارتباطی از ایدهها است که به پتانسیل ناخودآگاه دسترسی پیدا میکند
هیپنوتیزم اساساً ارتباطی از ایدهها و درکها به بیمار است به گونهای که او به بهترین شکل پذیرای ایدههای ارائه شده باشد و بدین ترتیب انگیزه پیدا کند تا پتانسیلهای بدن خود را برای کنترل واکنشهای روانی و فیزیولوژیکی و رفتار خود کشف کند.
دسترسی به منابع ناخودآگاه. هیپنوتیزم درباره کنترل مراجع نیست، بلکه ارتباط به گونهای است که به او اجازه میدهد به منابع و پتانسیلهای درونی خود دسترسی پیدا کند. نقش هیپنوتیزمکننده تسهیل این فرآیند با ارائه ایدهها به شکلی است که محدودیتها و مقاومتهای آگاهانه را دور بزند. این شامل استفاده از الگوهای زبانی، نشانههای غیرکلامی و پیشنهادات ظریف برای درگیر کردن ذهن ناخودآگاه است.
حالت پذیرای ذهن. هدف ایجاد حالتی از پذیرش بالا است که در آن مراجع به ایدهها و امکانات جدید بازتر باشد. این حالت تغییر یافته از آگاهی اجازه میدهد تا انعطافپذیری بیشتری در تفکر و رفتار ایجاد شود. با ارتباط مستقیم با ناخودآگاه، هیپنوتیزم میتواند به افراد کمک کند باورهای محدودکننده را غلبه کنند، عادتها را تغییر دهند و به تواناییهایی که نمیدانستند دارند دسترسی پیدا کنند.
2. تطبیق و هدایت اصولی اساسی برای القای موفقیتآمیز هیپنوتیزم هستند
تطبیق، بخشی از استراتژی کلی اریکسون برای مقابله با نیمکره غالب در ایجاد حالت خلسه است.
تطبیق و هدایت. تطبیق شامل هماهنگی با تجربه فعلی مراجع است، در حالی که هدایت عناصر جدیدی را معرفی میکند تا او را به سمت حالت مطلوب هدایت کند. هیپنوتیزمکننده ابتدا با شناخت و توصیف رفتار و تجربه قابل مشاهده مراجع، رابطهای برقرار میکند. این یک حلقه بازخورد ایجاد میکند که اعتماد و پذیرش را میسازد.
انتقالهای تدریجی. هنگامی که تطبیق برقرار شد، هیپنوتیزمکننده میتواند شروع به هدایت مراجع به سمت تجربیات و رفتارهای جدید کند. این کار به تدریج انجام میشود و ارتباطی که از طریق تطبیق برقرار شده است حفظ میشود. برای مثال:
- تطبیق: "شما در آن صندلی نشستهاید و به طور منظم نفس میکشید..."
- هدایت: "...و همانطور که به نفس کشیدن ادامه میدهید، ممکن است احساس آرامشی را که در سراسر بدنتان پخش میشود، متوجه شوید."
با جابجایی بین جملات تطبیق و هدایت، هیپنوتیزمکننده مراجع را به حالت خلسه هدایت میکند در حالی که حس راحتی و کنترل را حفظ میکند.
3. حواسپرتی و استفاده از نیمکره غالب خلسه را تسهیل میکند
هیپنوتیزم عمیق آن سطحی است... که به موضوع اجازه میدهد به طور کافی و مستقیم در سطح ناخودآگاه آگاهی عمل کند بدون دخالت ذهن آگاه.
بارگذاری بیش از حد پردازش آگاهانه. نیمکره غالب، که معمولاً با تفکر منطقی و پردازش زبان مرتبط است، میتواند برای کاهش دخالت آن در القای خلسه، منحرف یا بارگذاری شود. این کار از طریق تکنیکهای مختلفی انجام میشود:
- الگوهای زبانی پیچیده
- ارائه سریع اطلاعات
- درگیر کردن همزمان چندین کانال حسی
- ارائه جملات پارادوکسیکال یا گیجکننده
استفاده از تمایلات طبیعی. به جای مبارزه با عملکردهای نیمکره غالب، هیپنوتیزمکنندگان ماهر یاد میگیرند از تمایلات طبیعی آن استفاده کنند. برای مثال، ممکن است ذهن تحلیلی را در یک وظیفهای درگیر کنند که به طور غیرمستقیم از القای خلسه حمایت میکند، مانند شمارش معکوس یا تجسم سناریوهای پیچیده.
4. دسترسی به نیمکره غیرغالب منابع خلاقانه را باز میکند
به عنوان مثال، اثر جانبی مکمل، صحبت کردن توانایی موضوع را در شناسایی عناصر در میدان دید راست بهبود میبخشد، حتی زمانی که آن اشکال بیمعنی هستند. در مقابل، زمانی که بیمار ملودیها را تمرین میکند (یک عملکرد نیمکره راست)، یک مزیت میدان دید چپ حاصل میشود.
دسترسی به پتانسیل خلاقانه. نیمکره غیرغالب با خلاقیت، شهود و تفکر کلینگر مرتبط است. با دسترسی به این بخش از مغز، هیپنوتیزم میتواند منابع و تواناییهایی را که ممکن است در آگاهی روزمره کمتر استفاده شوند، باز کند. تکنیکهای دسترسی به نیمکره غیرغالب شامل:
- تمرینات تجسم
- زبان استعاری
- درگیر شدن با موسیقی یا ریتم
- تشویق به پاسخهای غیرکلامی
تعادل فعالیت نیمکرهای. هیپنوتیزم مؤثر اغلب شامل ایجاد تعادل بین فعالیت نیمکره غالب و غیرغالب است. این یکپارچگی اجازه میدهد تا تجربه خلسهای کاملتر و قدرتمندتر ایجاد شود، که فرآیندهای منطقی و شهودی را ترکیب میکند.
5. الگوهای زبانی میتوانند به طور استراتژیک برای پیشنهادات هیپنوتیزمی به کار روند
از نظر زبانی، ما مفید دانستهایم که سه دسته از روابط علّی یا پیوندها را متمایز کنیم: (الف) همپیوستگی - استفاده از پیوندها و، اما (یعنی، و نه) (ب) علّیهای ضمنی - استفاده از پیوندها مانند، در حالی که، بلافاصله در طول، قبل، بعد، . . . (ج) علت-معلول - استفاده از افعالی که ادعای ارتباط ضروری بین بخشهای تجربه گوینده را دارند مانند: ساختن، ایجاد کردن، مجبور کردن، نیاز داشتن، و غیره.
استفاده استراتژیک از زبان. هیپنوتیزمکنندگان میتوانند از الگوهای زبانی خاصی برای ایجاد پیشنهادات قدرتمند و هدایت تجربه مراجع استفاده کنند. این الگوها از روشهای طبیعی که افراد زبان را پردازش و معنا میسازند بهره میبرند. برخی از تکنیکهای کلیدی زبانی شامل:
- پیوندهای علّی: ایجاد ارتباط بین رویدادهای قابل مشاهده و نتایج مطلوب
- دستورات جاسازیشده: پنهان کردن پیشنهادات در جملات بزرگتر
- پیشفرضها: ضمنی کردن اینکه برخی چیزها باید درست باشند تا جمله معنا داشته باشد
- نامگذاری: استفاده از اسامی مبهم که اجازه تفسیر شخصی را میدهند
دور زدن مقاومت آگاهانه. با استفاده ماهرانه از این الگوهای زبانی، هیپنوتیزمکننده میتواند پیشنهادات را به گونهای منتقل کند که از بررسی و مقاومت آگاهانه دور بزند. این اجازه میدهد تا ایدهها به راحتی بیشتری توسط ذهن ناخودآگاه پذیرفته شوند.
6. علامتگذاری آنالوژیک ارتباط چندسطحی قدرتمندی ایجاد میکند
کنترل بینظیر اریکسون بر این تکنیک به او اجازه میدهد تا خاطرات تجربه هاکسلی را به طور مکرر از آگاهی هاکسلی القا و حذف کند.
ارتباط لایهدار. علامتگذاری آنالوژیک شامل استفاده از نشانههای غیرکلامی (مانند لحن صدا، حرکات، یا تأکید) برای برجسته کردن کلمات یا عبارات خاص در یک ارتباط بزرگتر است. این چندین سطح از معنا ایجاد میکند:
- سطح سطحی، که به طور آگاهانه درک میشود
- سطح علامتگذاری شده، که به طور ناخودآگاه پردازش میشود
کاربردهای متنوع. این تکنیک میتواند برای اهداف مختلف در هیپنوتیزم استفاده شود:
- جاسازی دستورات یا پیشنهادات
- ایجاد فراموشی برای تجربیات خاص
- فعالسازی یا غیرفعالسازی پیشنهادات پساهیبنوتیزمی
- هدایت توجه به جنبههای خاصی از یک تجربه
با تسلط بر علامتگذاری آنالوژیک، هیپنوتیزمکنندگان میتوانند ایدهها و دستورالعملهای پیچیدهای را به ذهن ناخودآگاه منتقل کنند در حالی که در سطح آگاهانه یک مکالمه ظاهراً عادی را حفظ میکنند.
7. جستجوی ترانسدریواسیونال ذهن ناخودآگاه مراجع را درگیر میکند
با درگیر کردن مراجع در سطح ناخودآگاه، هیپنوتیزمکننده چندین وظیفه مهم را به طور همزمان انجام میدهد. اول، زمانی که مراجع به طور ناخودآگاه مشارکت میکند، ذهن آگاه او در انتقال به حالت تغییر یافته آگاهی که هدف فوری القای خلسه است، دخالت نمیکند. دوم، از آنجا که ذهن آگاه مراجع انتخاب معنای منتقل شده توسط ارتباط هیپنوتیزمکننده را انجام نمیدهد، پاسخ او پاسخی است که به عنوان مناسبترین به نیازهای ناخودآگاه مراجع انتخاب شده است.
فعالسازی معنای شخصی. جستجوی ترانسدریواسیونال فرآیندی است که در آن افراد به طور ناخودآگاه از طریق خاطرات و تجربیات خود جستجو میکنند تا معنای شخصی در ارتباط پیدا کنند. هیپنوتیزمکنندگان میتوانند از این فرآیند با استفاده از زبان مبهم یا دوپهلو که مراجع را به پر کردن شکافها با تجربیات مرتبط خود ترغیب میکند، بهره ببرند.
تجربیات سفارشی. این تکنیک اجازه میدهد تا تجربیات خلسهای بسیار شخصیسازی شده بدون نیاز هیپنوتیزمکننده به دانستن جزئیات خاصی از زندگی مراجع ایجاد شود. با ترغیب جستجوی ترانسدریواسیونال، هیپنوتیزمکننده میتواند:
- خاطرات و احساسات مرتبط را برانگیزد
- منابع و قابلیتها را فعال کند
- استعارهها و تشبیههای شخصیسازی شده ایجاد کند
- مراجع را به سمت راهحلهایی که با تجربیات منحصر به فرد او همخوانی دارند هدایت کند
8. ابهام و مبهمگویی اجازه تفسیر شخصیسازی شده را میدهد
به نظر میرسد بسیار خاص است، اما بسیار کلی است...
عدم دقت استراتژیک. در حالی که وضوح اغلب در ارتباطات ارزشمند است، زبان هیپنوتیزمی اغلب از استفاده استراتژیک از ابهام و مبهمگویی بهره میبرد. این اجازه میدهد تا ذهن ناخودآگاه مراجع پیشنهادات را به روشی که بیشترین ارتباط و معنا را برای او دارد تفسیر کند. تکنیکهای ایجاد ابهام مفید شامل:
- استفاده از کلمات با معانی متعدد
- استفاده از شاخصهای ارجاعی مبهم (مثلاً "آن احساس" بدون مشخص کردن کدام احساس)
- ایجاد جملاتی با تفسیرهای متعدد ممکن
درگیر کردن ناخودآگاه. هنگامی که با ابهام مواجه میشود، ذهن ناخودآگاه برای ایجاد معنا کار میکند. این مراجع را عمیقتر در فرآیند خلسه درگیر میکند و اجازه میدهد تا تجربیات و نتایج بسیار شخصیسازی شده ایجاد شود.
9. استعارهها و داستانها مقاومت آگاهانه را دور میزنند
اریکسون، اغلب، داستانی را تعریف میکند که در آن شخصیت اصلی همجنس، همسن و از همان ایالت مراجع است که در حال گوش دادن است.
ارتباط غیرمستقیم. استعارهها و داستانها به هیپنوتیزمکننده اجازه میدهند تا ایدهها و پیشنهادات را به طور غیرمستقیم منتقل کند. این مقاومت آگاهانه و تفکر تحلیلی را دور میزند و اجازه میدهد تا ذهن ناخودآگاه درسها یا پیشنهادات جاسازی شده را جذب کند.
ارتباط شخصیسازی شده. با سفارشیسازی داستانها برای انعکاس جنبههایی از زندگی یا وضعیت مراجع، هیپنوتیزمکننده احتمال شناسایی مراجع با روایت را افزایش میدهد. این شناسایی تأثیر هرگونه پیشنهاد یا بینش جاسازی شده را افزایش میدهد. عناصر کلیدی در ساخت داستانهای هیپنوتیزمی مؤثر:
- تطبیق ویژگیهای مراجع در شخصیت اصلی
- استفاده از تمهای جهانی که به لحاظ احساسی همخوانی دارند
- جاسازی چندین سطح از معنا
- شامل راهحلها یا منابعی که میتوانند به وضعیت مراجع اعمال شوند
10. پیشنهادات پساهیبنوتیزمی تغییرات رفتاری پایدار ایجاد میکنند
بازگرداندن حافظهاش او را خوشحال کرد، اما او کاملاً از منشأ کاتالپسی و بیحسیاش بیخبر ماند. او با این حال متوجه شد که برخی تکنیکهای ارتباطی برای دستیابی به نتایج حاصل به کار رفته است، اما او در ارتباط دادن موقعیت بدنش با نتایج نهایی موفق نشد.
پل زدن بین حالت خلسه و حالت بیداری. پیشنهادات پساهیبنوتیزمی دستوراتی هستند که در طول خلسه داده میشوند و برای اجرا پس از پایان جلسه هیپنوتیزم طراحی شدهاند. این پیشنهادات پلی بین تجربه خلسه و زندگی روزمره مراجع ایجاد میکنند و اجازه میدهند تا تأثیر و تغییر ادامه یابد.
اجرای ناخودآگاه. قدرت پیشنهادات پساهیبنوتیزمی در توانایی آنها برای اجرا بدون آگاهی یا تلاش آگاهانه نهفته است. این میتواند به تغییرات ظاهراً خودجوش در رفتار، افکار یا ادراکات منجر شود. پیشنهادات پساهیبنوتیزمی مؤثر اغلب:
- به صورت مثبت و خاص بیان میشوند
- از رفتارها یا تمایلات طبیعی مراجع بهره میبرند
- شامل یک محرک یا زمینه واضح برای فعالسازی هستند
- از طریق تکرار و ارتباط در طول خلسه تقویت میشوند
با تسلط بر هنر پیشنهادات پساهیبنوتیزمی، هیپنوتیزمکنندگان میتوانند به مراجعان کمک کنند تا تغییرات پایداری ایجاد کنند که فراتر از خود جلسه هیپنوتیزم است.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب الگوهای تکنیکهای هیپنوتیزمی میلتون اچ. اریکسون، جلد اول نظرات متفاوتی دریافت میکند، اما به طور کلی با امتیاز مثبت مواجه است. خوانندگان این کتاب را برای مطالعه NLP و هیپنوتیزم ارزشمند میدانند و از تحلیل دقیق الگوهای زبانی و بینشهای آن در ارتباطات تمجید میکنند. با این حال، برخی آن را برای خواندن چالشبرانگیز میدانند، به ویژه برای مبتدیان. منتقدان به نظریههای زبانی قدیمی اشاره میکنند، در حالی که حامیان بر اهمیت آن برای متخصصان پیشرفته تأکید دارند. این کتاب برای علاقهمندان به هیپنوتیزم اریکسونی و NLP ضروری تلقی میشود و مشاورههای عملی در مورد تکنیکهای ارتباطی و الگوهای زبانی هیپنوتیزمی ارائه میدهد.