نکات کلیدی
1. پیشبینی بهعنوان یک اشتباه رایج انسانی
در این روابط خیالی، شخص دیگر به یک شیء یا حامل نمادها تبدیل میشود.
تفسیرهای روزمره. پیشبینی یک پدیده روانشناختی فراگیر است که در آن ما ویژگیهای خود، چه مثبت و چه منفی، را به دیگران نسبت میدهیم. این امر غالباً منجر به قضاوتهای نادرست در روابط و تعاملات ما میشود، زیرا ما دیگران را از دریچهی چشمانداز درونی خود میبینیم.
نمونههای پیشبینی:
- کودکی که تجربه منفی از والدین دارد، آن تصویر را به شخصیتهای اقتدار نسبت میدهد.
- فردی ضد اقتدار که در کسی که حتی کمی خود را ابراز میکند، استبداد را میبیند.
- ارزشگذاری یا ایدهآلسازی کسی بر اساس نسبت دادن ویژگیهای مثبت به او.
اصلاح اشتباهات. بر خلاف اشتباهات ساده که میتوان با اطلاعات بهتر به راحتی اصلاح کرد، پیشبینیها عمیقاً ریشهدار و مقاوم در برابر تغییر هستند. این به این دلیل است که آنها از انرژی روانی و سرمایهگذاری عاطفی تغذیه میشوند و جدا شدن از تصویر پیشبینی شده را دشوار میسازند.
2. دیدگاههای جامعهشناختی و اگزیستانسیالیستی درباره پیشبینی
تحت تأثیر این تصور که تصویر درونی هر فرد از واقعیت بهطور مطلق نمایانگر وضعیت واقعی امور است، برخی از درمانگران با رویکرد اگزیستانسیالیستی سعی میکنند شواهد پیشبینی را بهطور کامل انکار کنند.
تأثیر اجتماعی. برخی از دیدگاههای جامعهشناختی و اگزیستانسیالیستی استدلال میکنند که هر فرد در واقعیت ذهنی خود گرفتار است و قضاوت عینی درباره پیشبینی غیرممکن است. آنها پیشنهاد میکنند که تمایز بین نرمال و غیرنرمال وابسته به فرهنگ است و به ارزیابی جهانی دسترسی ندارد.
مقابلاستدلالها:
- موارد واضح بیماریهای روانی در فرهنگهای مختلف بهعنوان پاتولوژیک شناخته میشوند، هرچند تفسیرها ممکن است متفاوت باشد.
- نرمالی شامل سازگاری مناسب با موقعیتهای زندگی است.
- علائم پاتولوژیک شامل بیگانگی از خود و رفتارهایی است که با زمینههای سنتی در تضاد است.
اصلاح ناخودآگاه. این دیدگاهها غالباً نقش ناخودآگاه در اصلاح پیشبینیها را نادیده میگیرند. ناخودآگاه، که از آن پیشبینیها ناشی میشود، همچنین در طول توسعه درونی سعی در اصلاح آنها دارد و به چالش میکشد که افراد بهطور ناامیدکنندهای در واقعیتهای ذهنی خود محصور هستند.
3. مراحل خروج از پیشبینی: از هویت عرفانی تا یکپارچگی
فرآیند کسب بینش درباره یک پیشبینی در چندین مرحله انجام میشود.
آگاهی تدریجی. کسب بینش درباره یک پیشبینی یک فرآیند چندمرحلهای است که از حالت هویت کهن به یکپارچگی نهایی حرکت میکند. این شامل تمایز بین واقعیتهای درونی و بیرونی و شناسایی ماهیت ذهنی ویژگیهای پیشبینی شده است.
مراحل خروج:
- هویت کهن: عدم تمایز بین خود و شیء.
- تمایز جزئی: شناسایی شیء بهعنوان یک موجود جدا اما هنوز آغشته به ویژگیهای اسطورهای.
- ارزیابی اخلاقی: قضاوت درباره شیء بهعنوان خوب یا بد.
- توجیه: انکار وجود ارواح و نسبت دادن تجربیات به علل طبیعی.
- یکپارچگی: پذیرش واقعیت روانی پیشبینی و یکپارچهسازی آن در روانشناسی خود.
داستان روح چینی. داستان سرباز و روح، یکپارچگی را به تصویر میکشد. مشارکت و فداکاری سرباز، طناب ویرانگر را به نشانهای از افتخار تبدیل کرد و تمایلات ویرانگر را در وجود خود یکپارچه کرد.
4. پرتابهها و نمادگرایی کلمات مضر
در همهجا میبینید که دقیقاً بهشیوه ضد اقتدار است.
نمایش نمادین. پیشبینی غالباً با پرتابهها، مانند تیرهای جادویی یا شلیکها، که بر هدف خود بهخوبی یا بد تأثیر میگذارند، نمادین میشود. این باور باستانی منعکسکننده این ایده است که کلمات مضر و انرژی منفی میتوانند به دیگران هدایت شوند و باعث بیماری یا بدبختی شوند.
کلمات مضر:
- کلمات مضر بهعنوان کمانها و تیرهای کشنده توصیف میشوند.
- انرژی منفی که به دیگران هدایت میشود، با پرتابهها نمادین میشود.
- نفرت تقریباً بهطور فیزیکی بهعنوان یک پرتابه تجربه میشود.
تیرهای الهی. ارسال تیرهایی که بیماری یا مرگ بههمراه دارد، غالباً به شخصیتهای الهی نسبت داده میشود. در ادبیات باستانی ودایی، خداوند رودرا مرگ و بیماری را با تیرهایش میفرستد و دوگانگی قدرت الهی را برجسته میکند.
5. از دست دادن روح و تسخیر روح بهعنوان پدیدههای روانشناختی
هم "از دست دادن روح" و هم "روح مهاجم" امروزه بهعنوان پدیدههای روانشناختی در زندگی روزمره انسانها قابل مشاهده است.
دو مفهوم متضاد. دو مفهوم کاملاً متضاد، "از دست دادن روح" و "روح مهاجم"، گسترده هستند. "از دست دادن روح" بهصورت بیحالی و بیتفاوتی بروز میکند، در حالی که "روح مهاجم" بهصورت تغییرات ناگهانی روانی در شخصیت ظاهر میشود.
از دست دادن روح:
- شروع ناگهانی بیحالی و بیتفاوتی.
- از دست دادن شادی و ابتکار.
- احساس خالی و بیمعنا بودن.
روح مهاجم:
- تغییرات ناگهانی روانی در شخصیت.
- مجموعهای خودمختار که از ناخودآگاه بیرون میآید.
- غالباً با فرآیند همنشینی که در خوابها و خیالها مشاهده میشود، پیش از آن همراه است.
پیوند متقابل. هر دو مفهوم بهطور نزدیکی به پیشبینی مرتبط هستند. انتقال بخشی از شخصیت به یک شیء خارجی منجر به از دست دادن روح میشود. برعکس، پیشبینیهای ناگهانی میتوانند بهعنوان تیر خوردن یا صاعقه زدن احساس شوند.
6. هرمنوتیک دینی: تفسیر اسطورهها و تصاویر
امروز تضاد بین الهیدانان و نمایندگان روانشناسی عمق هنوز بهطور کامل وجود دارد، همانطور که در بحث بین الهیدانان و نمایندگان روانشناسی عمق مشاهده میشود.
زمینه تاریخی. خروج از پیشبینیها یک موضوع تکراری در تاریخ توسعه روحانی است. در یونان باستان، تصویر دنیای اسطورهای-مذهبی بهتدریج به سمت عقلگرایی تغییر کرد و فیلسوفان پیشسقراطی وجود خدایان سنتی را دوباره تفسیر یا انکار کردند.
تفسیر تمثیلی:
- تئاغنس از رژیون سعی کرد "حقیقت قدیمی" را با تصور آن بهعنوان تمثیلی نجات دهد.
- استوئیها خدایان یونانی را بهعنوان واقعیتهای فیزیکی یا قدرتهای روانشناختی تفسیر کردند.
- فیلو از اسکندریه موتیفهای اسطورهای عهد عتیق را بهعنوان تایپوی (پیشنمایشها) تفسیر کرد.
تأثیر مسیحیت. مسیحیت دکترین شخصیت تاریخی واقعی مسیح را معرفی کرد و دنیای اسطورهای اولیه را در یک انسان متمرکز کرد. این اسطوره جدید تقریباً به مدت دو هزار سال بر جهان روحانی تسلط داشت.
7. تکامل فرضیههای علمی از تصاویر آرchetypal
همانطور که ما تمایل داریم فرض کنیم که جهان همانطور که میبینیم است، بهسادگی فرض میکنیم که مردم همانطور که تصور میکنیم هستند.
ریشههای آرchetypal. فرضیههای علمی غالباً از مراحل پیشتصویری شهودی-بصری ناشی میشوند و تصاویر پایه آرchetypal از طریق تحولات مختلف باقی میمانند. تضاد بین روح و ماده در فیزیک معاصر بهعنوان بحثی درباره رابطه بین آگاهی و ماده دوباره ظاهر میشود.
فیلسوفان اولیه:
- فلسفه طبیعی یونانی سعی داشت انسان را از تصویر دنیای چندخدایانه-اسطورهای آزاد کند.
- اصل غالب جدید بهعنوان ماده یا اصل ذهنی تصور میشد.
- قدرتهای روانی بهعنوان موجود در یک روح جهانی غیرمادی یا در بخشی مشخص از بدن انسان تصور میشدند.
پیشبینیهای سرگردان. از آنجا که اشکال، بهعنوان اشکال فرسوده، هنوز بهعنوان پیشبینی شناخته نمیشدند، این تصاویر پایه آرchetypal بهطور مداوم با قانون سرگردانی پیشبینیهای یکپارچه نشده مطابقت داشتند.
8. کره بینهایت: تصویری تکراری در علم و دین
سفیروس، کرهای که در تنهایی حاکم بر همهجا، پر از افتخار خوشحال است.
اهمیت نمادین. تصویر یک دایره یا کره، با مرکز آن در همهجا و محیط آن در هیچجا، در طول تاریخ بهعنوان نمایشی بصری از خدا، وجود، کیهان، زمان-فضا و ذرات تکرار شده است. این تصویر دستخوش تحولات متعددی شده و در نهایت بهعنوان یک واقعیت درونی در انسان درک شده است.
تجلیهای تاریخی:
- زئوس بهعنوان "بدن سلطنتی که در آن همهچیز در حال گردش است" توصیف شده است.
- پارمنیدس "یک" را بهعنوان یک کره هندسی توصیف کرده است.
- امپدوکلس واقعیت کیهانی را بهعنوان یک کره بینهایت توصیف کرده است.
تفسیرهای مدرن. در فیزیک معاصر، تصویر کره در اشکال تغییر یافتهای باقی مانده و بهطور نزدیکی به ایده ماده پیوند خورده است. نظریه انیشتین پیشنهاد میکند که ماده یک حالت برانگیخته از "هندسه پویا" است که در آن "چالههای کرم" وجود دارد.
9. انرژی، میدانها و ریشههای مفاهیم علمی
به رودرا آهنگهایی میآورم، که کمانش محکم و قوی است، ... با تیرهای پرواز سریع ... مسلح به سلاحهای تیز: باشد که او صدای ما را بشنود.
ریشههای ابتدایی. مفهوم انرژی در فیزیک معاصر ریشه در ایدههای ابتدایی قدرت جادویی دارد، مانند واگاندا در میان سرخپوستان داکوتا و ملونگو در میان یائوها. این اصطلاحات نمایانگر یک ماده یا انرژی پراکنده است که تمام قدرت یا تواناییهای استثنایی به آن وابسته است.
آتش جهانی هراکلیتوس:
- ایده آتش جهانی هراکلیتوس یک شکل مفهومی توسعهیافته از این ایده ابتدایی است.
- لوگوس، که با خداوند یکی است، همچنین آتش اولیه مادی است که در تمام رویدادها در حال گردش است.
- روح انسانی با این لوگوس آتشین که جهان را در بر میگیرد، مرتبط است و در معنای آن مشارکت دارد.
میدان نیرو. مفهوم استوئی از پنیما پیشزمینهای برای ایده میدان نیرو است که در فیزیک قرن نوزدهم توسعه یافته است. حتی نیوتن نیز معتقد بود که میتواند گرانش را از طریق عمل "ارواح لطیف" توضیح دهد.
10. ناخودآگاه جمعی: یک واقعیت فراموضوعی
ناخودآگاه جمعی، همانطور که امروز آن را درک میکنیم، هرگز موضوع "روانشناسی" نبوده است، زیرا پیش از وجود کلیسای مسیحی، رازهای باستانی وجود داشتند و اینها به دوران پیشاتاریخی نئولیتیک بازمیگردند.
ریشههای تاریخی. ایده ناخودآگاه جمعی یک فرم مدرن از مفهوم آرchetypal "روح جهانی" یا "روح جهانی" است که جهان را زنده میکند. یونگ این فرضیه را بر اساس تحقیقات تجربی بنا نهاد و حضور آن را در خوابهای افراد مدرن نشان داد.
تحقیقات تجربی:
- اسطورهشناسی تطبیقی بیانگر بیان فرآیندهای روانی عینی است.
- اسطورهها توسط ناخودآگاه در رابطه آزاد با ادراکات حسی ایجاد میشوند.
- تحقیقات خواب اجازه میدهد تا تأثیر آرchetypeها بر افراد مشاهده شود.
ساختار ناخودآگاه. ناخودآگاه جمعی در لایههایی ساختار یافته است، از تجربیات فردی تا اسطورههای جهانی. این ساختار شامل یک مرکز واحد است که در آن چندین آرchetype به یک واحد یکپارچه تبدیل میشوند.
11. طبیعت قطبی ناخودآگاه جمعی: غریزه و روح
آرchetype و غریزه "متضادترین مفاهیم قابل تصور" هستند.
طیف عملکردهای روانی. قلمرو روانی در یک طیف وجود دارد، با غریزهها و فرآیندهای فیزیولوژیکی در یک انتها و آرchetypeها در انتهای دیگر. آگاهی و اراده آزاد در محدوده میانه غالب است، در حالی که انتهاها تحت سلطه اجبار و الهام هستند.
غریزه در مقابل روح:
- غریزهها روشهای معمول واکنش انسان هستند که شبیه رفتار حیوانات هستند.
- آرchetypeها بینشها یا تصاویر روحانی هستند که میتوانند بر آزادی فردی غلبه کنند.
- احساسات پیوندی بین تمایلات غریزی و تجربیات روحانی خلاق ایجاد میکنند.
یونی موندوس. در عمیقترین سطح، ماده و روان در یونی موندوس یکی میشوند، جایی که بیرونی و درونی دیگر جدا نیستند. این واقعیت واحد در یک تجلی دوگانه بیان میشود: رویدادهای مادی و تصاویر نمادین.
12. دایمونهای بزرگ میانجی: آنیما، آنیموس و خود
پیشبینیهای همنوعان ما بر روی خودمان به هیچ وجه امور بیضرری نیستند که تنها سازگاری افرادی را که از آنها ناشی میشوند مختل کنند؛ بلکه بهطور قابل توجهی بر فردی که پیشبینی بر او میافتد تأثیر میگذارند.
آنیما و آنیموس. افلاطون دایمونهای بزرگی مانند اروس و پسیخه را ذکر کرده است که یونگ آنها را بهعنوان آنیما و آنیموس شناسایی کرده است. این شخصیتها عوامل واقعی ایجاد پیشبینی در روان هستند که بر درگیریهای عاشقانه و تعارضات زناشویی تأثیر میگذارند.
آنیما:
- جنبه زنانه روان یک مرد، که در تصویر مادر تجسم یافته و در محبوب تجدید میشود.
- هسته سرنوشتساز ناخودآگاه که مردان را به زنان و سبکهای زندگی خاصی میکشاند.
- میتواند بیداری به خود را به ارمغان آورد.
آنیموس:
- جنبه مردانه روان یک زن، شکلی تجدیدشده از تصویر پدر.
- روح سنتی که در اعتقادات مقدس خود را ابراز میکند.
- روح خلاق که زنان را به دستاوردهای روحانی الهام میبخشد.
خود بهعنوان میانجی. خود، بهعنوان یک مرکز فرادست، میتواند بین آنیما و آنیموس میانجیگری کند و به فردیت و کمال منجر شود. این فرآیند شامل شناسایی و یکپارچهسازی محتوای ناخودآگاه است، نه سرکوب آنها.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب پروژکشن و بازشناسی در روانشناسی یونگی به خاطر عمق، پیچیدگی و بینشهایش در مفاهیم یونگی مورد تحسین قرار گرفته است. خوانندگان از دانش، سبک نوشتاری و ارتباطات فون فرانز با اسطورهشناسی، علم و فلسفه قدردانی میکنند. این کتاب به بررسی پروژکشن، آرchetypeها و ناخودآگاه جمعی میپردازد و کاربردهای عملی برای خودشناسی ارائه میدهد. برخی آن را چالشبرانگیز اما پاداشدهنده میدانند، در حالی که دیگران به ارتباط آن با روانشناسی مدرن اشاره میکنند. چند نفر از خوانندگان نسبت به برخی از ایدههای یونگی ابراز تردید کردهاند، اما همچنان به ارزشهای کتاب در درک روانشناسی و ادراک انسانی اعتقاد دارند.
Similar Books






