نکات کلیدی
1. ثروت آزادی است، نه یک عدد
ثروت آزادی است.
آزادی از نگرانی. ثروت واقعی به یک مقدار مشخص پول مربوط نمیشود؛ بلکه به آزادی از اضطراب مالی و توانایی زندگی معنادار اشاره دارد. این آرامش خاطر ناشی از دانستن امنیت آینده مالیتان است که به شما اجازه میدهد بر آنچه واقعاً مهم است تمرکز کنید.
- ثروت مقصد نیست، بلکه یک حالت وجودی است.
- این به داشتن کافی مربوط میشود، نه بیشتر.
- این به زندگی کردن بر اساس شرایط خودتان مربوط میشود.
درآمد از سرمایهگذاریها. ثروت زمانی به دست میآید که سرمایهگذاریهای شما درآمد کافی برای تأمین سبک زندگی دلخواهتان تولید کند، بدون وابستگی به کار شما. این به شما اجازه میدهد به دنبال علایق خود بروید، زمان بیشتری را با عزیزان بگذرانید و بدون محدودیتهای مالی به جامعه کمک کنید.
- این به داشتن درآمدی مربوط میشود که نمیتوانید از آن فرار کنید.
- این به توانایی ایجاد یک میراث مربوط میشود.
- این به آزادی انتخاب مربوط میشود.
فراتر از انباشت. ثروت تنها به انباشت داراییها مربوط نمیشود؛ بلکه به آزادی مثبت برای زندگی کردن به شیوهای که برای شما معنادار است، اشاره دارد. این به داشتن منابعی برای پیگیری علایق خود، حمایت از عزیزان و ایجاد تغییر در جهان مربوط میشود. این به توانایی بازگشت و ایجاد تأثیر ماندگار مربوط میشود.
2. مالک باشید، نه وامدهنده
حقیقت بزرگ این است: ثروت واقعی به مالکان شرکتهای بزرگ تعلق دارد، نه به وامدهندگان آنها.
سهام در مقابل بدهی. تفاوت اساسی بین سهام (مالکیت) و اوراق قرضه (بدهی) این است که سهام نمایانگر مالکیت در یک کسبوکار است، در حالی که اوراق قرضه نمایانگر وام به یک کسبوکار هستند. مالکان در سود و رشد کسبوکار مشارکت دارند، در حالی که وامدهندگان نرخ بازده ثابتی دریافت میکنند.
- مالکان ریسک بیشتری را متحمل میشوند، اما همچنین پتانسیل بازدهی بسیار بالاتری دارند.
- وامدهندگان ریسک کمتری را متحمل میشوند، اما همچنین پتانسیل بازدهی محدودی دارند.
- در درازمدت، مالکان به طور تاریخی از وامدهندگان بهتر عمل کردهاند.
بازده تاریخی. در طولانیمدت، سهام به طور قابل توجهی از اوراق قرضه بهتر عمل کردهاند، چه قبل و چه بعد از در نظر گرفتن تورم و مالیات. این به این دلیل است که مالکان کسبوکارها ارزش ایجاد شده توسط آنها را به دست میآورند، در حالی که وامدهندگان تنها یک پرداخت ثابت بهره دریافت میکنند.
- از سال 1926 تا 1998، سهام به طور سالانه 11.2% بازده داشتهاند، در حالی که اوراق قرضه 5.5% بازده داشتهاند.
- پس از در نظر گرفتن تورم، سهام 8.1% بازده داشتهاند، در حالی که اوراق قرضه 2.4% بازده داشتهاند.
- پس از در نظر گرفتن تورم و مالیات، سهام 5.8% بازده داشتهاند، در حالی که اوراق قرضه 0.8% بازده داشتهاند.
تشبیه مالکیت خانه. مفهوم مالک در مقابل وامدهنده مشابه خرید خانه با وام مسکن است. مالک خانه از افزایش ارزش خانه بهرهمند میشود، در حالی که وامدهنده تنها پرداختهای اصل و بهره را دریافت میکند. مالک خانه ریسک بیشتری را متحمل میشود، اما همچنین پتانسیل پاداش بسیار بیشتری دارد.
3. نوسان، ریسک نیست
ریسک، ندانستن آنچه انجام میدهید است.
سوءتفاهم ریسک. بیشتر سرمایهگذاران نوسان (نوسانات قیمت) را با ریسک برابر میدانند، اما این یک سوءتفاهم اساسی است. نوسان بخشی طبیعی از بازار سهام است، در حالی که ریسک واقعی، از دست دادن دائمی سرمایه است.
- نوسان موقتی است؛ اما زیان دائمی است.
- سهام نسبت به اوراق قرضه نوسان بیشتری دارند، اما همچنین بازدهی بلندمدت بالاتری دارند.
- کلید این است که بر رشد بلندمدت تمرکز کنید، نه نوسانات کوتاهمدت.
زمان همه چیز را درمان میکند. ریسک مالکیت سهام با گذشت زمان کاهش مییابد. به طور تاریخی، هرچه مدت بیشتری سهام را نگه دارید، احتمال کمتری برای از دست دادن پول دارید. این به این دلیل است که بازار تمایل دارد از افتها بهبود یابد و روند صعودی بلندمدت خود را ادامه دهد.
- هیچ دوره 15 سالهای از سال 1926 نشاندهنده بازده منفی برای S&P 500 نبوده است.
- بازار همیشه از بازارهای نزولی بهبود مییابد.
- زمان، بزرگترین ally سرمایهگذار است.
ترس دشمن است. بزرگترین مانع برای موفقیت در سرمایهگذاری، ترس است که اغلب منجر به فروش در قیمتهای پایین در زمان افت بازار میشود. این نوسان موقتی را به زیانهای دائمی تبدیل میکند. کلید این است که آرام، منظم و متمرکز بر بلندمدت بمانید.
- ترس تأثیر بیشتری نسبت به شواهد تاریخی دارد.
- توانایی تمایز بین نوسان و زیان حیاتی است.
- هیچ وحشتی، هیچ فروشی. هیچ فروشی، هیچ زیانی.
4. ریسک واقعی، عدم مالکیت سهام است
ریسک واقعی بلندمدت سهام، عدم مالکیت آنها است.
کاهش قدرت خرید. بزرگترین ریسک مالی بلندمدت، از دست دادن پول نیست، بلکه از دست دادن آن در طول زمان است. تورم به تدریج قدرت خرید پساندازهای شما را کاهش میدهد و اوراق قرضه و سپردههای بانکی معمولاً بازدهی ندارند که با تورم همراستا باشد.
- تورم از سال 1926 به طور متوسط 3.1% در سال بوده است.
- با تورم 3.1%، قیمتها در 30 سال سه برابر میشوند.
- اوراق قرضه و سپردههای بانکی به طور تاریخی بازده واقعی کمی پس از تورم و مالیات ارائه دادهاند.
سهام به عنوان پوشش تورم. از سوی دیگر، سهام به طور تاریخی بازدهی ارائه دادهاند که به طور قابل توجهی از تورم پیشی میگیرد و قدرت خرید شما را در طول زمان حفظ و افزایش میدهد. این آنها را برای ساخت ثروت بلندمدت و برنامهریزی برای بازنشستگی ضروری میسازد.
- سهام به طور تاریخی 7% بازده سالانه پس از تورم داشتهاند.
- سود سهام از سهام معمولاً با گذشت زمان افزایش مییابد و با تورم همراستا میشود.
- سهام تنها کلاس دارایی هستند که به طور مداوم بازده واقعی ارائه دادهاند.
برنامهریزی برای بازنشستگی. استراتژی سرمایهگذاری با درآمد ثابت در دنیای با هزینههای رو به افزایش، یک دستورالعمل برای فاجعه است. بازنشستگان به یک جریان درآمدی نیاز دارند که با گذشت زمان افزایش یابد تا با تورم همراستا باشد و تنها سهام میتوانند این را فراهم کنند.
- اوراق قرضه و سپردههای بانکی برای برنامهریزی بلندمدت بازنشستگی ایمن نیستند.
- سهام برای تولید درآمدی که نمیتوانید از آن فرار کنید، ضروری هستند.
- ریسک واقعی، از دست دادن پول نیست، بلکه از دست دادن آن در طول زمان است.
5. رفتار بر عملکرد غلبه میکند
ثروت عمدتاً توسط عملکرد سرمایهگذاری تعیین نمیشود، بلکه توسط رفتار سرمایهگذار تعیین میشود.
کنترل آنچه میتوانید. مهمترین متغیر در موفقیت سرمایهگذاری شما، رفتار خودتان است که تنها چیزی است که در نهایت میتوانید کنترل کنید. تلاش برای زمانبندی بازار یا انتخاب بهترین صندوقهای عملکردی، یک تلاش بیهوده است.
- بر آنچه میتوانید کنترل کنید تمرکز کنید، نه آنچه نمیتوانید.
- رفتار شما کلید موفقیت مالی شماست.
- اجازه ندهید احساسات تصمیمات سرمایهگذاری شما را تحت تأثیر قرار دهند.
برنامه بلندمدت. سرمایهگذاری موفق نیاز به یک برنامه بلندمدت، انضباط و صبر دارد. این به معنای سرمایهگذاری مداوم در سهام، بدون توجه به شرایط بازار و اجتناب از وسوسه پیگیری سودهای کوتاهمدت یا وحشت در زمان افتها است.
- اهداف خاص، قابل اندازهگیری، قابل دستیابی، مرتبط و زماندار (SMART) تعیین کنید.
- برنامهای برای دستیابی به آن اهداف ایجاد کنید.
- به برنامهتان پایبند باشید، حتی زمانی که دشوار است.
میانگینگیری هزینه دلاری. سرمایهگذاری همان مقدار پول در فواصل منظم (میانگینگیری هزینه دلاری) ابزاری قدرتمند برای ساخت ثروت در طول زمان است. این به شما اجازه میدهد در زمانهای پایین خرید بیشتری انجام دهید و در زمانهای بالا خرید کمتری انجام دهید، که منجر به کاهش میانگین هزینه هر سهم میشود.
- میانگینگیری هزینه دلاری نیاز به زمانبندی بازار را از بین میبرد.
- این شما را به یک خریدار منظم تبدیل میکند، حتی در زمان افتهای بازار.
- این یک روش ساده، اما مؤثر برای ساخت ثروت در طول زمان است.
6. تنوع در بخشهای سهام
برای هر چیزی فصلی وجود دارد و زمانی برای هر هدف زیر آسمان.
هیچ درمان واحدی وجود ندارد. هیچ استراتژی سرمایهگذاری یا بخشی وجود ندارد که همیشه از دیگران بهتر عمل کند. بخشهای مختلف و سبکهای سرمایهگذاری در دورههای عملکرد و عدم عملکرد قرار میگیرند.
- S&P 500 یک درمان واحد نیست.
- سهام کوچک، سهام خارجی و سهام رشد هر کدام فصلهای خود را دارند.
- تنوع کلید به دست آوردن بازده بلندمدت است.
پرتفوی پنجقسمتی. یک پرتفوی سهام خوب متنوع باید شامل قرارگیری در بخشها و سبکهای مختلف، مانند رشد بزرگ، رشد کوچک، ارزش بزرگ، ارزش کوچک و سهام بینالمللی باشد. این به کاهش نوسان کلی پرتفوی کمک میکند و بازده بلندمدت بخشهای مختلف بازار را به دست میآورد.
- سهام رشد و ارزش تمایل دارند به صورت معکوس عمل کنند.
- سهام کوچک دارای بازده بلندمدت بالاتری هستند، اما همچنین نوسان بیشتری دارند.
- سهام بینالمللی تنوع و قرارگیری در رشد جهانی را فراهم میکند.
اجتناب از تنوع بیش از حد. در حالی که تنوع مهم است، همچنین ممکن است تنوع بیش از حد وجود داشته باشد که میتواند منجر به بازده کمتر و هزینههای بالاتر شود. یک پرتفوی از پنج تا نه صندوق به خوبی انتخاب شده معمولاً برای بیشتر سرمایهگذاران کافی است.
- به یک جمعآورنده صندوق تبدیل نشوید.
- تنوع بیش از حد میتواند به ناکارآمدی و هزینههای بالاتر منجر شود.
- بر کیفیت، نه کمیت تمرکز کنید.
7. زمان در بازار، نه زمانبندی بازار
زمان در بازار، به جای زمانبندی بازار، تنها راه عملی برای به دست آوردن بازده بلندمدت سهام است.
زمانبندی بازار غیرممکن است. هیچکس نمیتواند به طور مداوم اوجها و افتهای بازار را پیشبینی کند. تلاش برای زمانبندی بازار یک تلاش بیهوده است که اغلب منجر به بازده کمتر میشود.
- زمانبندی بازار یک کار احمقانه است.
- هیچکس نمیتواند به طور مداوم اوجها و افتهای بازار را پیشبینی کند.
- تلاش برای زمانبندی بازار یک دستورالعمل برای فاجعه است.
نگاه بلندمدت. کلید موفقیت در سرمایهگذاری، تمرکز بر بلندمدت و اجتناب از وسوسه تصمیمگیریهای کوتاهمدت بر اساس نوسانات بازار است. هرچه بیشتر در بازار بمانید، احتمال بیشتری برای به دست آوردن بازده بلندمدت بازار سهام دارید.
- زمان، بزرگترین ally سرمایهگذار است.
- بازار همیشه از افتها بهبود مییابد.
- حتی زمانی که دشوار است، در بازار بمانید.
خرید و نگهداری. بهترین استراتژی برای ساخت ثروت بلندمدت، خرید و نگهداری یک پرتفوی متنوع از سهام، بدون توجه به شرایط بازار است. این به شما اجازه میدهد تا رشد بلندمدت بازار سهام را به دست آورید و از مشکلات زمانبندی بازار اجتناب کنید.
- زمانی که پول دارید، خرید کنید.
- زمانی که به پول نیاز دارید، بفروشید.
- در غیر این صورت، فقط بگذارید رشد کنند.
8. یک مشاور مالی مورد اعتماد پیدا کنید
ارزش یک مشاور مالی با کیفیت بالا چند برابر هزینه اوست. این تنها چیزی است که اهمیت دارد.
بیش از انتخاب صندوق. یک مشاور مالی خوب بیشتر از انتخاب صندوقها کار میکند؛ او به شما کمک میکند یک برنامه مالی جامع ایجاد کنید، شما را در نوسانات بازار راهنمایی کند و در زمانهای دشوار حمایت عاطفی ارائه دهد.
- انتخاب صندوق کوچکترین بخش از کار یک مشاور خوب است.
- یک مشاور خوب به شما کمک میکند یک برنامه مالی جامع ایجاد کنید.
- آنها شما را از مدها و ترسها عبور میدهند.
مربی رفتاری. یک نقش کلیدی مشاور مالی، عمل به عنوان یک مربی رفتاری است که به شما کمک میکند منظم بمانید و از تصمیمات احساسی که میتواند برنامه سرمایهگذاری بلندمدت شما را مختل کند، اجتناب کنید.
- بالاترین وظیفه یک مشاور این است که شما را قانع کند که نفروشید.
- آنها به شما کمک میکنند حتی زمانی که دشوار است، در مسیر بمانید.
- آنها در زمان افتهای بازار حمایت عاطفی ارائه میدهند.
اعتماد و همدلی. مهمترین ویژگیها در یک مشاور مالی، اعتماد، همدلی و حس مشترک مأموریت است. شما باید احساس راحتی کنید که درباره اهداف و نگرانیهای مالی خود با مشاور خود صحبت کنید.
- نگران نباشید که آنها چه میدانند تا زمانی که بدانید آنها چه احساسی دارند.
- مشاوری پیدا کنید که به شما گوش دهد و به شما اهمیت دهد.
- رابطه مشاور-مشتری برای موفقیت حیاتی است.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب ثروت ساده، ثروت اجتنابناپذیر بر رویکردی ساده و مستقیم در سرمایهگذاری تأکید دارد و بر انضباط رفتاری و مالکیت بلندمدت سهام تمرکز میکند. خوانندگان از توضیحات شفاف و دیدگاه خوشبینانه آن قدردانی میکنند، هرچند برخی آن را تکراری میدانند. این کتاب به همکاری با مشاور مالی، استفاده از میانگینگیری هزینه دلاری و حفظ یک پرتفوی متنوع از صندوقهای سرمایهگذاری مشترک توصیه میکند. در حالی که سبک نوشتاری آن نظرات متفاوتی را به خود جلب کرده است، اکثر افراد بر این باورند که اصول اساسی آن معتبر و قابل اعتماد است. بسیاری از خوانندگان این کتاب را به عنوان مقدمهای مفید برای سرمایهگذاری، بهویژه در درک اهمیت رفتار سرمایهگذار، مفید یافتهاند.