نکات کلیدی
1. رد کردن مذاکره "برد-برد": با "نه" شروع کنید تا معاملات بهتری داشته باشید
"نه" یک تصمیم واقعی است که طرف مقابل را وادار میکند تا واقعاً درباره دلیل گفتن "نه" فکر کند.
"نه" را به عنوان نقطه شروع بپذیرید. رویکرد متعارف "برد-برد" اغلب به سازشهای غیرضروری و تصمیمات احساسی منجر میشود. در عوض، طرف مقابل را تشویق کنید که در اوایل مذاکره "نه" بگوید. این کار یک نقطه تصمیمگیری واقعی ایجاد میکند و هر دو طرف را وادار میکند تا به طور انتقادی درباره مواضع خود فکر کنند.
مزایای شروع با "نه":
- فضای انتظارات نادرست را پاک میکند
- ارتباط صادقانه را تشویق میکند
- پایهای برای بحثهای اساسی فراهم میکند
- خطر سازش زودهنگام را کاهش میدهد
با اجازه دادن و حتی دعوت به "نه"، محیطی ایجاد میکنید که در آن هر دو طرف میتوانند تصمیمات آگاهانه و منطقی بگیرند، به جای اینکه تحت تأثیر فشارهای احساسی یا تمایل به موافقت قرار گیرند.
2. ذهنیت صفحه سفید را پرورش دهید: از فرضیات و انتظارات اجتناب کنید
صفحه سفید یک هدف رفتاری کلیدی است که باید بارها و بارها تمرین کنید.
پیشفرضها را حذف کنید. نزدیک شدن به هر مذاکره با یک صفحه سفید به شما اجازه میدهد تا واقعاً گوش دهید و موضع طرف مقابل را بدون ابر شدن توسط فرضیات یا انتظارات خود درک کنید.
تمرینهای کلیدی برای حفظ صفحه سفید:
- در جلسات یادداشتهای دقیق بگیرید
- بدون قطع کردن فعالانه گوش دهید
- از قضاوتهای زودهنگام خودداری کنید
- سوالات روشنکننده بپرسید تا اطمینان حاصل کنید که درک درستی دارید
- به طور منظم درک خود از وضعیت را مرور و بهروزرسانی کنید
پرورش این ذهنیت نیاز به تمرین مداوم و خودآگاهی دارد. این به شما امکان میدهد اطلاعات دقیق جمعآوری کنید، به شرایط متغیر سازگار شوید و تصمیماتی بر اساس واقعیت بگیرید نه تصورات پیشفرض.
3. یک مأموریت و هدف روشن برای هدایت مذاکرات توسعه دهید
اگر هر تصمیمی که میگیرید - حتی یکی که به خوبی پیش نمیرود - در خدمت یک مأموریت و هدف صحیح باشد، در درازمدت نمیتوانید اشتباه کنید.
اصول راهنمای خود را تعریف کنید. یک بیانیه مأموریت و هدف به خوبی طراحی شده، چارچوب روشنی برای تصمیمگیری در طول فرآیند مذاکره فراهم میکند. باید بر دنیای طرف مقابل متمرکز باشد، نه دنیای خودتان.
ویژگیهای یک مأموریت و هدف مؤثر:
- در دنیای طرف مقابل تنظیم شده باشد
- مختصر و به راحتی قابل درک باشد
- برای وضوح و تعهد نوشته شده باشد
- از اهداف بلندمدت فراتر از مذاکره فعلی حمایت کند
- به اندازه کافی انعطافپذیر باشد تا به شرایط متغیر سازگار شود
مأموریت و هدف شما به عنوان یک ستاره شمالی عمل میکند و به شما کمک میکند تا مذاکرات پیچیده را هدایت کنید و از منحرف شدن توسط دستاوردهای کوتاهمدت که ممکن است اهداف کلی شما را به خطر بیندازد، جلوگیری کنید.
4. بر رفتار و اقدامات تمرکز کنید، نه نتایج
به عنوان مذاکرهکنندگان، باید همان رویکرد را اتخاذ کنیم. اگر بتوانید حتی به میزان کمی از عدم اطمینان کلمبو را به روش خود تقلید کنید، موفقیت مذاکرهای خود را به طور نمایی افزایش خواهید داد.
کنترل آنچه میتوانید کنترل کنید. به جای تمرکز بر نتایج، که اغلب فراتر از تأثیر مستقیم شما هستند، بر رفتار و اقدامات خود در طول فرآیند مذاکره تمرکز کنید. این رویکرد شما را متمرکز و سازگار نگه میدارد.
رفتارهای کلیدی برای پرورش:
- حفظ آرامش و خونسردی
- پرسیدن سوالات متفکرانه و کاوشگرانه
- فعالانه گوش دادن و یادداشتبرداری دقیق
- پاسخ به اطلاعات جدید بدون واکنشهای احساسی
- به طور مداوم به مأموریت و هدف خود مراجعه کنید
با تمرکز بر رفتار خود، محیطی مساعد برای مذاکره سازنده ایجاد میکنید و شانس دستیابی به نتایج مطلوب را افزایش میدهید، حتی اگر با انتظارات اولیه شما متفاوت باشند.
5. سوالات مؤثر بپرسید تا دنیای طرف مقابل را کشف کنید
سوالات وسیلهای هستند که مذاکرهکننده به کمک آنها به طرف مقابل کمک میکند. پاسخهای طرف مقابل به سوالات ما چشماندازی را میسازد که او برای تصمیمگیری به آن نیاز دارد.
هنر پرسشگری را بیاموزید. سوالات مؤثر کلید درک دیدگاه، نیازها و انگیزههای طرف مقابل هستند. آنها به شما اجازه میدهند اطلاعات حیاتی جمعآوری کنید و در عین حال کنترل مکالمه را حفظ کنید.
راهنماییهایی برای پرسشگری مؤثر:
- از سوالات با پیشوندهای پرسشی (چه کسی، چه چیزی، کی، کجا، چرا، چگونه) استفاده کنید
- سوالات را کوتاه و متمرکز نگه دارید
- یک سوال در یک زمان بپرسید و به دقت به پاسخ گوش دهید
- از زبان پرورشدهنده استفاده کنید تا طرف مقابل راحت باشد
- از تکنیکهای معکوسسازی برای هدایت سوالات ناخواسته استفاده کنید
با پرسیدن سوالات درست، نه تنها بینشهای ارزشمندی به دست میآورید، بلکه به طرف مقابل کمک میکنید تا افکار خود را روشن کند و به تصمیماتی برسد که با اهداف شما همسو باشد.
6. "درد" طرف مقابل را درک و ترسیم کنید
به عنوان یک مذاکرهکننده، ممکن است اشتباهات زیادی مرتکب شوید، اما دید واضح شما از درد طرف مقابل شما را در شرایط سخت و آسان یاری خواهد کرد.
مشکل اصلی را شناسایی و برطرف کنید. درک "درد" طرف مقابل - چالشهای فعلی یا آینده آنها - برای ایجاد راهحلهای جذاب و هدایت تصمیمات ضروری است.
مراحل برای ترسیم مؤثر درد:
- به طور کامل تحقیق کنید تا زمینه طرف مقابل را درک کنید
- سوالات کاوشگرانه بپرسید تا نگرانیهای پنهان را کشف کنید
- به دقت به مشکلات یا نارضایتیهای ضمنی گوش دهید
- راهحل خود را به صورت رفع نقاط درد خاص آنها ارائه دهید
- از زبان پرورشدهنده استفاده کنید تا طرف مقابل راحت باشد درباره چالشها صحبت کند
به یاد داشته باشید که شما در حال ایجاد درد نیستید، بلکه به طرف مقابل کمک میکنید تا چالشهای موجود خود را واضحتر ببیند و درک کند. این درک پایهای برای راهحلهای متقابل سودمند ایجاد میکند.
7. بودجههای مذاکره را بسازید و مدیریت کنید: زمان، انرژی، پول و احساسات
بودجه در سیستم کمپ به سه بودجه تقسیم میشود که به ما کمک میکند تا این قیمت واقعی را در زمان و انرژی، پول و سرمایهگذاری احساسی حساب کنیم و کنترل کنیم.
تمام سرمایهگذاریهای مذاکره را پیگیری کنید. با شناخت اینکه مذاکرات شامل هزینههای مالی نیستند، بودجههایی برای زمان، انرژی، پول و سرمایهگذاری احساسی ایجاد و مدیریت کنید. این رویکرد جامع به شما کمک میکند تا کنترل را حفظ کنید و در طول فرآیند تصمیمات آگاهانه بگیرید.
جنبههای کلیدی بودجههای مذاکره:
- زمان و انرژی: برنامهریزی، آمادهسازی، جلسات، پیگیریها
- پول: هزینههای مستقیم، هزینههای فرصت، سود/زیانهای احتمالی
- احساسات: استرس، هیجان، ناامیدی، اعتماد به نفس
با مدیریت فعال این بودجهها، میتوانید از سرمایهگذاری بیش از حد در مذاکرات غیرمولد جلوگیری کنید، اهرم خود را حفظ کنید و تصمیمات منطقی بر اساس درک کامل از هزینههای درگیر بگیرید.
8. تصمیمگیرندگان واقعی را شناسایی کنید و موانع را مدیریت کنید
به عنوان یک مذاکرهکننده، ممکن است اشتباهات زیادی مرتکب شوید، اما دید واضح شما از درد طرف مقابل شما را در شرایط سخت و آسان یاری خواهد کرد.
بازیکنان قدرت واقعی را پیدا کنید. درک ساختار تصمیمگیری در سازمان طرف مقابل برای مذاکره مؤثر حیاتی است. هم تصمیمگیرندگان واقعی و هم موانع احتمالی که ممکن است پیشرفت را مختل کنند، شناسایی کنید.
استراتژیهایی برای پیمایش در ساختارهای تصمیمگیری:
- سوالات مستقیم درباره فرآیند تصمیمگیری بپرسید
- ساختار و فرهنگ سازمان را تحقیق کنید
- در سطوح مختلف سازمان روابط برقرار کنید
- از تکنیکهای پرورشدهنده برای کار با موانع به صورت سازنده استفاده کنید
- آماده باشید تا مکالمات را در صورت نیاز تشدید یا هدایت کنید
با تمرکز تلاشهای خود بر روی افراد مناسب و درک پویاییهای موجود، میتوانید فرآیند مذاکره را ساده کنید و شانس موفقیت خود را افزایش دهید.
9. برای هر تعامل دستور کار ایجاد و مذاکره کنید
تنها دستور کاری که برای اهداف مذاکره معتبر است، آن است که با طرف مقابل مذاکره شده باشد.
هر تعامل را ساختار دهید. برای همه جلسات، تماسها و حتی ایمیلها دستور کار ایجاد و مذاکره کنید. این تمرین مذاکرات را متمرکز، مولد و تحت کنترل نگه میدارد.
اجزای کلیدی دستور کارهای مؤثر:
- مشکلاتی که باید برطرف شوند
- "بار" شما (تعصبات یا نگرانیهای احتمالی)
- "بار" آنها
- آنچه میخواهید به دست آورید
- مراحل بعدی
با مذاکره صریح این دستور کارها با طرف مقابل، اطمینان حاصل میکنید که درک متقابل وجود دارد، انتظارات واضحی تنظیم میشود و کنترل بر جهت مذاکره حفظ میشود.
10. پرونده خود را به صورت استراتژیک ارائه دهید، اگر اصلاً ارائه دهید
بزرگترین ارائهای که تا به حال خواهید داد، آن است که طرف مقابل شما هرگز نمیبیند.
ارائه سنتی را بازنگری کنید. به جای تکیه بر ارائههای رسمی برای انتقال پرونده خود، بر هدایت طرف مقابل به رسیدن به نتایج خود از طریق پرسشگری استراتژیک و حل مسئله تمرکز کنید.
جایگزینهایی برای ارائههای سنتی:
- جلسات حل مسئله مشترک
- کشف هدایتشده از طریق سوالات هدفمند
- اشتراکگذاری اطلاعات به صورت تدریجی بر اساس علاقه طرف مقابل
- نمایشها یا آزمایشهای زنده
- داستانگویی و مطالعات موردی که به وضعیت طرف مقابل مربوط میشود
با دور شدن از ارائههای یکطرفه، طرف مقابل را عمیقتر در فرآیند درگیر میکنید، سرمایهگذاری آنها در نتیجه را افزایش میدهید و احتمال دستیابی به توافق متقابل سودمند را بهبود میبخشید.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب با نه شروع کنید نقدهای متفاوتی دریافت کرده است. برخی از رویکرد غیرمتعارف آن در مذاکرات، که بر اجازه دادن به طرف مقابل برای گفتن "نه" و اجتناب از نیازمندی تمرکز دارد، تمجید میکنند. خوانندگان از توصیههای تاکتیکی و تغییر دیدگاه آن قدردانی میکنند. با این حال، منتقدان کتاب را طولانی، تکراری و بیش از حد متمرکز بر معاملات بزرگ شرکتی میدانند. بسیاری به لحن تهاجمی نویسنده و کمبود مثالهای عملی برای مذاکرات کوچکتر اشاره میکنند. در حالی که برخی ارزش مفاهیم اصلی آن را میبینند، دیگران کتابهای مذاکره جایگزین را که راهنماییهای قابل ارتباطتر و مختصرتر ارائه میدهند، ترجیح میدهند.