نکات کلیدی
1. تبلیغات پنهان و دستکاری رسانهای دولت ایالات متحده
"سیا به عنوان یک تلفات اجتنابناپذیر در نبردهای تبلیغاتی خود، این واقعیت را میپذیرد که برخی از اخبار که به خوانندگان و بینندگان آمریکایی میرسد، با آنچه روسها 'اطلاعات نادرست' مینامند، آلوده است."
اطلاعات نادرست حمایتشده توسط دولت. دولت ایالات متحده درگیر کمپینهای گسترده تبلیغاتی پنهان، هم در داخل و هم در خارج از کشور بوده است. این تلاشها شامل:
- کاشت داستانهای نادرست در رسانههای خارجی
- ایجاد بخشهای خبری جعلی برای مصرف داخلی
- پرداخت به خبرنگاران برای ترویج سیاستهای دولتی
- تأسیس سازمانهای پوششی برای انتشار تبلیغات
همدستی رسانهها. بسیاری از رسانههای اصلی به طور داوطلبانه در این تلاشها شرکت کردهاند، چه از طریق همکاری مستقیم و چه با تکرار بدون انتقاد نکات گفتاری دولت. این امر منجر به تحریف قابل توجهی در درک عمومی در مورد مسائل حیاتی مانند جنگ، امنیت ملی و سیاست خارجی شده است.
2. انتقال فوقالعاده: برنامه مخفی شکنجه آمریکا
"اگر میخواهید یک بازجویی جدی انجام دهید، یک زندانی را به اردن میفرستید. اگر میخواهید شکنجه شود، او را به سوریه میفرستید. اگر میخواهید کسی ناپدید شود—هرگز او را دوباره نبینید—او را به مصر میفرستید."
برونسپاری شکنجه. سیا یک شبکه جهانی از زندانهای مخفی را اداره کرده و در عمل "انتقال فوقالعاده" - ربودن مظنونان و انتقال آنها به کشورهایی که به خاطر شکنجه شناخته شدهاند، مشغول بوده است. این برنامه شامل:
- ربودن افراد بدون رعایت روند قانونی
- پرواز زندانیان به "محلهای سیاه" در کشورهای مختلف
- تحت فشار قرار دادن بازداشتشدگان با "تکنیکهای بازجویی تقویتشده"
- انکار دسترسی زندانیان به نمایندگی قانونی یا محاکمات عادلانه
نقض قوانین بینالمللی. این اقدامات به وضوح با توافقنامههای بینالمللی حقوق بشر و کنوانسیون سازمان ملل علیه شکنجه که ایالات متحده امضاکننده آن است، مغایرت دارد. این برنامه اعتبار اخلاقی آمریکا را تضعیف کرده و توانایی آن را برای انتقاد از نقض حقوق بشر در کشورهای دیگر به خطر انداخته است.
3. نظارت داخلی و تضعیف آزادیهای مدنی
"کل افسانه شکنجه جراحی علمی—که حامیان شکنجه، حامیان دانشگاهی در این کشور به آن رسیدند—غیرممکن است. این نمیتواند عمل کند. این به طور اجتنابناپذیری گسترش خواهد یافت."
گسترش قدرتهای دولتی. به نام مبارزه با تروریسم، دولت ایالات متحده به طور چشمگیری قابلیتهای نظارتی خود را گسترش داده و آزادیهای مدنی را تضعیف کرده است. تحولات کلیدی شامل:
- قانون پاتریوت و گسترشهای آن
- برنامههای شنود بدون مجوز
- جمعآوری انبوه دادههای متا و اطلاعات شخصی
- افزایش استفاده از "نامههای امنیت ملی" برای دور زدن نظارت قضایی
اثر سردکننده بر نارضایتی. این نظارت شدید تأثیر سردکنندهای بر آزادی بیان، سازماندهی سیاسی و روزنامهنگاری داشته است. بسیاری از آمریکاییها اکنون خودسانسوری میکنند یا از برخی موضوعات به دلیل ترس از انتقام دولت اجتناب میکنند، که پایههای یک جامعه آزاد و باز را تضعیف میکند.
4. رسوایی ابوغریب و سوءاستفاده سیستماتیک از زندانیان
"اگر آنچه را که من در جنگها میبینم، با یا بدون سربازان یا با غیرنظامیان یا مجروحان در بیمارستانها، ببینید—هرگز، هرگز به ذهنتان خطور نمیکند که از جنگ حمایت کنید. هرگز در زندگیتان."
شکنجه و سوءاستفاده گسترده. عکسهای شوکهکننده از زندان ابوغریب در عراق الگوی سیستماتیکی از سوءاستفاده از زندانیان توسط پرسنل نظامی ایالات متحده را فاش کرد. این یک حادثه جداگانه نبود، بلکه بخشی از یک فرهنگ بزرگتر از بدرفتاری با بازداشتشدگان بود که شامل:
- محرومیت از خواب و وضعیتهای استرسزا
- آببرداری و سایر اشکال شکنجه
- تحقیر جنسی و خشونت فیزیکی
- انکار حقوق انسانی اساسی و مراقبتهای پزشکی
کمبود پاسخگویی. در حالی که برخی از سربازان رده پایین به خاطر اقدامات خود در ابوغریب مجازات شدند، مقامات عالیرتبه که این شیوههای سوءاستفاده را مجاز یا تشویق کردند، عمدتاً از پاسخگویی فرار کردهاند. این عدم توجه به علل ریشهای سوءاستفاده از زندانیان باعث شده است که این مشکل ادامه یابد.
5. همدستی رسانههای شرکتی در تبلیغات دولتی
"ما اطلاعاتی که تحت شکنجه به دست آمده از خدمات اطلاعاتی ازبکستان از طریق ایالات متحده دریافت میکنیم. باید متوقف شود. ... این از نظر اخلاقی، قانونی و عملی نادرست است."
روزنامهنگاری درونگرا و دسترسی. بسیاری از رسانههای اصلی دسترسی به منابع دولتی را بر گزارشگری انتقادی ترجیح دادهاند. این منجر به:
- تکرار بدون انتقاد ادعاهای دولتی
- خودسانسوری برای حفظ دسترسی
- حاشیهنشینی صداهای مخالف
- عدم تحقیق در مورد تخلفات دولتی
تمرکز مالکیت رسانه. ادغام مالکیت رسانه در دست چند شرکت بزرگ، استقلال روزنامهنگاری را بیشتر به خطر انداخته است. این شرکتها اغلب ارتباط نزدیکی با منافع دولتی و تجاری دارند که منجر به تضاد منافع در گزارشگری میشود.
6. نظامیسازی اجرای قانون در آمریکا
"ما قرار است در مورد چیزها دروغ بگوییم."
تاریخچه مرزها. تمایز بین اجرای قانون نظامی و غیرنظامی به طور فزایندهای مبهم شده است، با پذیرش تاکتیکها، تجهیزات و ذهنیت نظامی توسط پلیس. این روند شامل:
- افزایش استفاده از تیمهای SWAT برای کارهای روزمره پلیس
- خرید سلاحها و وسایل نقلیه نظامی
- پذیرش آموزشها و تاکتیکهای نظامی
- تضعیف محدودیتهای پاسی کامیتاتوس در مورد مشارکت نظامی در اجرای قانون داخلی
تأثیر بر جوامع. این نظامیسازی به طور نامتناسبی بر جوامع اقلیت و کمدرآمد تأثیر گذاشته و منجر به افزایش خشونت، بیاعتمادی به اجرای قانون و نقض حقوق مدنی شده است.
7. مقاومت مردمی و قدرت رسانههای مستقل
"ما به رسانههایی در این کشور نیاز داریم که به شدت مستقل باشند، سوالات سخت را بپرسند و مسئولان را پاسخگو کنند. تنها در این صورت است که تبلیغات دولتی به آنچه که هست دیده میشود و شهروندان میتوانند انتخابهایی مبتنی بر واقعیت، نه اطلاعات نادرست خودخواهانه، انجام دهند."
صداهای جایگزین. در پاسخ به ناکامیهای رسانههای اصلی، یک اکوسیستم پرجنبوجوش از رسانههای مستقل شکل گرفته است. این رسانهها اغلب پوشش انتقادیتری از اقدامات دولت ارائه میدهند و صداهای حاشیهای را تقویت میکنند. بازیگران کلیدی شامل:
- وبسایتها و پادکستهای خبری مستقل
- فعالان رسانههای اجتماعی و خبرنگاران شهروند
- سازمانهای غیرانتفاعی گزارشگری تحقیقی
- رسانههای بینالمللی که دیدگاههای جایگزین ارائه میدهند
عمل مستقیم و اعتراض. فعالان مردمی از تاکتیکهای خلاقانه برای به چالش کشیدن سیاستهای دولتی و افزایش آگاهی استفاده کردهاند. نمونهها شامل:
- جنبش اشغال وال استریت
- اعتراضات زندگی سیاهپوستان مهم است
- فعالیتهای تغییرات اقلیمی
- تظاهرات ضد جنگ
8. نقض حقوق بشر به نام امنیت ملی
"دنیا میتواند تغییر کند. ما محکوم به پذیرش آن نیستیم، حتی اگر سیستمی وجود داشته باشد که به نظر ابدی میرسد."
فدای اصول. در پی امنیت ملی، دولت ایالات متحده اغلب به تعهدات خود در زمینه حقوق بشر آسیب زده است. این موضوع در موارد زیر تجلی یافته است:
- بازداشت نامحدود بدون محاکمه
- کشتن هدفمند، از جمله شهروندان آمریکایی
- حمایت از رژیمهای سرکوبگر
- استفاده از تحریمهای اقتصادی که به جمعیتهای غیرنظامی آسیب میزند
عواقب بلندمدت. این اقدامات اعتبار اخلاقی آمریکا را تضعیف کرده و خشم ایجاد کرده که به درگیریهای بیشتر دامن میزند. آنها همچنین پیشزمینههای خطرناکی را ایجاد کردهاند که کشورهای دیگر از آنها برای توجیه نقضهای حقوق بشر خود استفاده کردهاند.
9. افشاگران و راستیآزمایان در معرض آزار و اذیت
"فکر میکنم این فقط کاری است که هر انسان شریفی باید انجام دهد. یعنی، وقتی با افرادی مواجه میشوید که در حال جوشاندن هستند و ناخنهایشان کشیده میشود یا فرزندانشان در مقابلشان مورد آزار قرار میگیرند، شما نمیتوانید با آن همراه شوید و شبها راحت بخوابید."
هدف قرار دادن راستیآزمایان. افرادی که تخلفات دولتی را افشا کردهاند، اغلب با انتقام شدید مواجه شدهاند. موارد قابل توجه شامل:
- ادوارد اسنودن (نظارت NSA)
- چلسی منینگ (سوءرفتار نظامی)
- جان کیریاکو (برنامه شکنجه سیا)
- توماس دریک (هدررفت و سوءمدیریت NSA)
اثر سردکننده بر شفافیت. رفتار سختگیرانه با افشاگران، دیگران را از ارائه اطلاعات مهم در مورد تخلفات دولتی منصرف کرده است. این امر اجازه داده است که سوءاستفادهها بدون نظارت ادامه یابد و پاسخگویی دموکراتیک را تضعیف کند.
10. تأثیر جهانی سیاست خارجی و امپریالیسم آمریکا
"وقتی یک کشور دیگر فقط یک کشور نیست و به یک امپراتوری تبدیل میشود، آنگاه مقیاس عملیات به طور چشمگیری تغییر میکند."
مداخلههای نظامی. ایالات متحده درگیر مداخلههای نظامی متعددی در سراسر جهان بوده است که اغلب عواقب ویرانگری برای جمعیتهای محلی داشته است. این اقدامات شامل:
- حملات تمامعیار (عراق، افغانستان)
- عملیاتهای مخفی برای سرنگونی دولتها
- حملات پهپادی و کشتن هدفمند
- حمایت از جنگهای نیابتی و گروههای شورشی
سلطه اقتصادی. فراتر از قدرت نظامی، ایالات متحده از قدرت اقتصادی خود برای شکلدهی به امور جهانی استفاده کرده است. این شامل:
- تحمیل تحریمهای اقتصادی بر دشمنان
- استفاده از نهادهای مالی بینالمللی برای ترویج منافع ایالات متحده
- مذاکره در مورد توافقهای تجاری که به نفع شرکتهای آمریکایی است
- حفظ دلار به عنوان ارز ذخیره جهانی
اثر تجمعی این سیاستها تقویت هژمونی جهانی ایالات متحده بوده است، اغلب به قیمت حقوق بشر، حق تعیین سرنوشت و عدالت اقتصادی برای مردم در کشورهای دیگر.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب استاتیک عمدتاً نقدهای مثبتی دریافت کرده است و خوانندگان از محتوای آموزنده آن در مورد دروغهای دولتی، دستکاری رسانهها و تأثیرات شرکتی قدردانی میکنند. بسیاری از افراد به روزنامهنگاری تحقیقی گودمن و ارتباط کتاب با رویدادهای جاری اشاره میکنند. منتقدان به دیدگاه یکسویه و محتوای تکراری آن اشاره دارند. خوانندگان این کتاب را روشنگر میدانند، هرچند گاهی احساس ناامیدی میکنند. این کتاب به خاطر افشای فساد سیاسی و همدستی رسانهها مورد تحسین قرار گرفته است، هرچند برخی از نویسندگی آن بهویژه درامگونه بودنش انتقاد میکنند. بهطور کلی، این اثر بهعنوان یک کار مهم برای درک روابط رسانه و دولت و مسئولیتپذیری سیاسی شناخته میشود.