نکات کلیدی
1. وجود بازماندگان تروما در یک طیف: از پنهان شدن تا شکوفایی
در طیف بازماندگی از تروما، هر کسی در جایی بین پنهان شدن زیر سنگ و تبدیل شدن به یک ستاره قرار دارد.
تعریف سوپر بازماندگان. همه بازماندگان تروما یکسان نیستند؛ برخی فقط به سازگاری میپردازند، در حالی که دیگران زندگی خود را به طرز شگفتانگیزی متحول میکنند. سوپر بازماندگان کسانی هستند که نه تنها بهبودی مییابند بلکه زندگی خود را انقلابی میکنند و اغلب بدترین تجربیات خود را به کاتالیزورهایی برای تغییر مثبت تبدیل میکنند. به عنوان مثال، تشخیص سرطان آشا مِولانا او را وادار کرد که شغل شرکتی خود را رها کند و به دنبال علاقهاش به موسیقی برود و در نهایت به موفقیتهای عمومی به عنوان یک ویولونیست راک دست یابد.
فراتر از تابآوری. در حالی که تابآوری به معنای بازگشت به وضعیت قبل از تروما است، سوپر بازماندگان به جلو پیش میروند و از تجربیات خود برای حرکت به سمت اهداف و مأموریتهای جدید استفاده میکنند. آنها فقط زنده نمیمانند؛ بلکه شکوفا میشوند و اغلب به جهان به شیوههایی کمک میکنند که هرگز قبل از تروما تصور نمیکردند. این شامل تغییر تمرکز از صرف زنده ماندن به درگیر شدن گستردهتر با جهان است.
اصول مشترک. با وجود تنوع تجربیاتشان، سوپر بازماندگان اصول مشترکی دارند، از جمله امید، کنترل شخصی، حمایت اجتماعی، بخشش و معنویت. با این حال، این اصول اغلب به شیوههای غیرمنتظره عمل میکنند و حکمت متعارف را به چالش میکشند و پیچیدگیهای واکنش انسانی به سختیها را برجسته میسازند. درک این اصول میتواند بینشهای ارزشمندی برای هر کسی که با موانع و دشواریها مواجه است، ارائه دهد، صرفنظر از شدت تروما.
2. تفکر مثبت میتواند پارادوکس باشد: واقعگرایی اغلب بر خوشبینی غلبه میکند
من به سادگی فردی نیستم که به خوشبینی بیچون و چرا اعتقاد داشته باشد.
دامهای خوشبینی کور. در حالی که حکمت متعارف پیشنهاد میکند که تفکر مثبت برای بهبودی ضروری است، تحقیقات تصویر پیچیدهتری را نشان میدهد. بهطور کور به خود گفتن "همه چیز خوب خواهد شد" میتواند توانایی شما را برای اقدام لازم به منظور بهبود وضعیتتان تضعیف کند. از سوی دیگر، تفکر واقعگرایانه شامل پذیرش پتانسیل نتایج منفی و اقدام برای کاهش آنها است.
امید واقعگرایانه. آلن لاک، که اولین فرد نابینایی بود که از اقیانوس اطلس پارو زد، قدرت تفکر واقعگرایانه را به خوبی نشان میدهد. با وجود از دست دادن بیناییاش، او چالشهایی را که با آنها مواجه بود انکار نکرد. بلکه بر آنچه میتوانست انجام دهد تمرکز کرد و اهداف قابل دستیابی تعیین کرد و احتیاطهایی برای مدیریت خطرات انجام داد. این امید واقعگرایانه، که بر اساس درک محکم از واقعیت بنا شده بود، به او اجازه داد تا به دستاوردهای فوقالعادهای دست یابد.
اهمیت disengagement از اهداف. گاهی اوقات، پاسخ سازگارانهترین به تروما این است که از اهداف غیرقابل دستیابی فاصله بگیریم. تحقیقات روانشناس کارستن وروس نشان میدهد که رها کردن اهدافی که احتمال تحقق آنها کم است میتواند سلامت روان را بهبود بخشد و منابع را برای پیگیری اهداف دیگر و قابل دستیابیتر آزاد کند. این به معنای پایین آوردن استانداردها نیست، بلکه آغاز فرآیند پیگیری اهداف از مکانی واقعگرایانه است.
3. توهمات کنترل: چگونه اعتماد به نفس بیش از حد میتواند به موفقیتهای غیرمنتظره منجر شود
نگرش من همیشه این بوده که میتوانم هر چیزی را که بخواهم انجام دهم و بهتر از دیگران انجام دهم. من با تمام وجود برای اثبات این موضوع میجنگم.
قدرت توهمات مثبت. در حالی که تفکر واقعگرایانه حیاتی است، درجهای از اعتماد به نفس بیش از حد نیز میتواند مفید باشد. توهمات مثبت، مانند حس اغراقآمیز کنترل شخصی، میتوانند افراد را به ریسکپذیری وادار کنند و در مواجهه با موانع پافشاری کنند. این موضوع بهویژه در سوپر بازماندگان مشهود است که اغلب باور دارند که توانایی کنترل سرنوشت خود را دارند، حتی در مواجهه با شانسهای غیرقابل تصور.
خوشبینی مقایسهای. بیشتر افراد معتقدند که در معرض خطر کمتری نسبت به میانگین قرار دارند، پدیدهای که به آن خوشبینی مقایسهای میگویند. این "توهم" میتواند یک محرک قوی باشد و افراد را به دنبال اهداف بلندپروازانه و غلبه بر موانع تشویق کند. کیسی پیرتی، بدلکاری که در یک حادثه پایش را از دست داد، نمونهای از این طرز فکر است. با وجود خطرات ذاتی شغلش، او معتقد است که در معرض خطر کمتری نسبت به دیگران قرار دارد زیرا در کارش "خوب" است.
فرمول امید واقعگرایانه. یک فرمول مفید میتواند این باشد: دید واقعگرایانه از وضعیت + دید قوی از توانایی کنترل سرنوشت خود از طریق تلاشهای خود = امید واقعگرایانه. این ترکیب از واقعگرایی و اعتماد به نفس میتواند کاتالیزوری قوی برای رشد و دستاوردهای شخصی باشد.
4. جهانبینیهای شکسته: چالش تروما به باورهای بنیادی ما
آنچه به شما نگفتند این است که بازگشت چقدر سخت است.
جهانبینی فرضی. بیشتر افراد بر این فرض عمل میکنند که جهان اساساً خوب است، که چیزهای خوب برای افراد خوب اتفاق میافتد و خودشان نیز افراد خوبی هستند. تروما این فرضیات را میشکند و منجر به سردرگمی و از دست دادن معنا میشود. این میتواند تجربهای دردناک و بیثباتکننده باشد، اما همچنین میتواند فرصتی برای رشد باشد.
تطبیق در برابر تطبیق بیش از حد. زمانی که تروما به جهانبینی ما چالش میزند، باید یا واقعیت جدید را بپذیریم یا بیش از حد تطبیق دهیم، که منجر به باورهای ناسازگار مانند "جهان مکان وحشتناکی است" یا "من فرد بدی هستم" میشود. پل ریکهوف، یک کهنهسرباز که به جنگ عراق شک داشت، توانست تجربهاش را با تنظیم جهانبینیاش بدون رها کردن باورهای بنیادیاش بپذیرد. سیندی شیهان، که پسرش در عراق کشته شد، در پذیرش دچار مشکل شد و به بدبینی عمیق و بیاعتمادی به نهادها دچار گردید.
اهمیت یکپارچگی. کلید عبور از یک جهانبینی شکسته، یکپارچهسازی تجربه تروما در باورها و ارزشهای موجود است. این شامل پذیرش واقعیت تروما، پردازش احساسات مرتبط با آن و یافتن راههای جدید برای درک جهان است. این فرآیند میتواند به یک جهانبینی پیچیدهتر و مقاومتر منجر شود.
5. شرکت ما: نقش حیاتی حمایت اجتماعی در بهبودی
من ترجیح میدهم با یک دوست در تاریکی راه بروم تا به تنهایی در نور.
قدرت ارتباط. حمایت اجتماعی یک عامل حیاتی در بهبودی از تروما است. مطالعات نشان میدهد که افرادی که ارتباطات اجتماعی قوی دارند، بیشتر احتمال دارد که از بیماریهای تهدیدکننده زندگی جان سالم به در ببرند و نتایج بهتری در سلامت روان تجربه کنند. آماندا ویگال، که به طرز معجزهآسا از کما بیدار شد، حمایت بیقید و شرط عزیزانش را عامل بقای خود میداند.
اثر کاهش حمایت اجتماعی. با وجود ابراز اولیه حمایت پس از یک تروما، بسیاری از بازماندگان با گذشت زمان کاهش حمایت اجتماعی را تجربه میکنند. این میتواند منجر به احساس بیگانگی و انزوا شود، حتی زمانی که حمایت هنوز در دسترس است. این درک ذهنی قربانیان است که حمایت همچنان در دسترس خواهد بود که در برابر تأثیرات عاطفی تروما مؤثرتر است.
ساخت تابآوری اجتماعی. جین مکگونیکال، که دچار ضربه مغزی شد، بازی SuperBetter را برای مقابله با احساس انزوا و تقویت ارتباط اجتماعی ایجاد کرد. این بازی بازیکنان را تشویق میکند تا متحدان واقعی را برای شرکت در بهبودی خود دعوت کنند و راهی ملموس برای عزیزان فراهم میکند تا حمایت کنند و حس جامعه را بسازند.
6. بیدار شده از مرگ: مواجهه با مرگ برای زندگی کاملتر
مرگ یک انسان را نابود میکند: ایده مرگ او را نجات میدهد.
نظریه مدیریت ترس. انسانها در توانایی خود برای تفکر درباره مرگ خود منحصر به فرد هستند. این آگاهی میتواند ترسناک باشد و منجر به دفاعهای ناخودآگاه مانند چسبیدن به جهانبینیهای فرهنگی و انباشت ثروت شود. با این حال، این دفاعها همچنین میتوانند به تعصب و مادیگرایی منجر شوند.
آگاهی از مرگ در برابر تأمل در مرگ. فیلیپ کازولینو بین آگاهی از مرگ، که یک آگاهی سطحی از مرگ است، و تأمل در مرگ، که یک مواجهه عمیقتر و شخصیتر با مرگ است، تمایز قائل میشود. در حالی که آگاهی از مرگ میتواند رفتارهای دفاعی را تحریک کند، تأمل در مرگ میتواند منجر به ارزیابی مجدد اولویتهای زندگی و تغییر به سمت اهداف معنادارتر شود.
قدرت تحولآفرین از دست دادن. پل واتکینز، یک تاجر موفق، پس از مرگ دوستی در حملات 11 سپتامبر، تغییر عمیقی در دیدگاه خود تجربه کرد. این از دست دادن او را وادار کرد تا به انتخابهای زندگیاش شک کند و در نهایت شغلش را رها کند تا کشیش شود و زندگیاش را به خدمت به دیگران اختصاص دهد.
7. شمشیر دو لبه ایمان: چگونه باورها میتوانند هم کمک کنند و هم مانع شوند
این راز من است. بسیار ساده است: تنها با قلب میتوان به درستی دید؛ آنچه ضروری است برای چشم نامرئی است.
مزایای ایمان. ایمان مذهبی میتواند آرامش، معنا و حمایت اجتماعی فراهم کند و اثرات منفی تروما را کاهش دهد و تابآوری را ترویج کند. مطالعه راهبهها، به عنوان مثال، نشان داد که راهبههای شادتر عمر طولانیتری دارند و این نشاندهنده ارتباط بین ایمان و طول عمر است. ایمان بیچون و چرا جیمز کامرون به خدا به او کمک کرد تا از یک اعدام غیرقانونی جان سالم به در ببرد و زندگیاش را به مبارزه برای حقوق مدنی اختصاص دهد.
سوی تاریک ایمان. با این حال، باورهای مذهبی میتوانند منبعی از مبارزه و اضطراب نیز باشند. مایکل بوسه، که در کودکی باور داشت که همجنسگرایی گناه است، سالها از خودتنفر رنج برد و سعی کرد از طریق درمانهای ضد همجنسگرایی، گرایش جنسیاش را تغییر دهد. این موضوع اهمیت بررسی محتوای خاص باورهای مذهبی فرد را برجسته میکند.
اهمیت یک خدا پرورشدهنده. تحقیقات نشان میدهد که دیدگاه از خدا به عنوان رحیم، نیکوکار و بخشنده، بیشتر از دیدگاه از خدا به عنوان سختگیر، قضاوتکننده یا تنبیهکننده مفید است. تغییر مایکل به سمت دیدگاه محبتآمیز و پذیرندهتر از خدا برای بهبودی او و تواناییاش در پذیرش خود واقعیاش بسیار حیاتی بود.
8. انتخاب درست: پیمایش در دوراهیهای زندگی پس از تروما
به سختی میتوان شوقی بدون مبارزه یافت.
توهم کنترل. تروما اغلب ما را وادار میکند تا با محدودیتهای کنترل خود مواجه شویم. در حالی که حفظ حس عاملیت مهم است، همچنین ضروری است که بپذیریم برخی چیزها فراتر از کنترل ما هستند. این پذیرش میتواند ما را آزاد کند تا بر آنچه میتوانیم تغییر دهیم تمرکز کنیم و انتخابهای آگاهانهتری داشته باشیم.
حداکثرکنندگان در برابر راضیکنندگان. بری شوارتز دو نوع تصمیمگیرنده را شناسایی میکند: حداکثرکنندگان، که سعی میکنند بهترین انتخاب ممکن را انجام دهند، و راضیکنندگان، که به دنبال "کافی خوب" هستند. در حالی که حداکثرکنندگان ممکن است نتایج بهتری به دست آورند، اغلب احساس پشیمانی و نارضایتی بیشتری را تجربه میکنند. ایلام لئون، که تصمیم گرفت با دخترش در مسابقات ماراتن شرکت کند، با وجود سرطان پیشرفتهاش، نمونهای از طرز فکر راضیکننده است.
پذیرش نواقص. کلید پیمایش در دوراهیهای زندگی این است که بپذیریم هیچ انتخابی کامل نیست. هر تصمیم شامل تبادلهایی است و مهم است که بر جنبههای مثبت مسیر انتخاب شده تمرکز کنیم و به آنچه که پشت سر گذاشته شده است، نپردازیم. سفر آشا مِولانا، هرچند پر از چالشها و عدم قطعیتها بود، در نهایت او را به زندگیای با هدف و رضایت رساند.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب بقایای فوقالعاده نظرات متنوعی را به خود جلب کرده و میانگین امتیاز آن ۳.۵۴ از ۵ است. خوانندگان از داستانهای الهامبخش بازماندگان تروما که به موفقیتهای فوقالعادهای دست یافتهاند، قدردانی میکنند، اما برخی این کتاب را افسردهکننده یا فاقد دقت علمی میدانند. منتقدان به عدم وجود مثالهای رایج از تروما و وابستگی بیش از حد به حکایات اشاره میکنند. جنبههای مثبت کتاب شامل رد افسانههای تفکر مثبت و ارائه امید به خوانندگان است. برخی از خوانندگان نوشتار را جذاب مییابند، در حالی که دیگران در ارتباط با مطالب با مشکل مواجه میشوند. بهطور کلی، این کتاب بهعنوان اثری تحریککننده برای تفکر شناخته میشود، اما بهطور جهانی جذابیت ندارد.
Similar Books






