Searching...
فارسی
EnglishEnglish
EspañolSpanish
简体中文Chinese
FrançaisFrench
DeutschGerman
日本語Japanese
PortuguêsPortuguese
ItalianoItalian
한국어Korean
РусскийRussian
NederlandsDutch
العربيةArabic
PolskiPolish
हिन्दीHindi
Tiếng ViệtVietnamese
SvenskaSwedish
ΕλληνικάGreek
TürkçeTurkish
ไทยThai
ČeštinaCzech
RomânăRomanian
MagyarHungarian
УкраїнськаUkrainian
Bahasa IndonesiaIndonesian
DanskDanish
SuomiFinnish
БългарскиBulgarian
עבריתHebrew
NorskNorwegian
HrvatskiCroatian
CatalàCatalan
SlovenčinaSlovak
LietuviųLithuanian
SlovenščinaSlovenian
СрпскиSerbian
EestiEstonian
LatviešuLatvian
فارسیPersian
മലയാളംMalayalam
தமிழ்Tamil
اردوUrdu
Talking With Psychopaths and Savages

Talking With Psychopaths and Savages

Beyond Evil
توسط Christopher Berry-Dee 2019 288 صفحات
3.10
1k+ امتیازها
گوش دادن
Try Full Access for 7 Days
Unlock listening & more!
Continue

نکات کلیدی

۱. قاتلان زنجیره‌ای: فراتر از قتل‌های دسته‌جمعی و کشتارهای پی‌درپی

قاتلان زنجیره‌ای نقطه‌ی مقابل افراد بافضیلت و شریف‌اند؛ زیرا آنان ترسو، کم‌اراده، ویرانگر، بدخواه، فاقد هرگونه قطب‌نمای اخلاقی، نارضایتی جنسی، و در ناخودآگاه مملو از تمایل پیچیده‌ای برای انتقام از ناعدالتی‌ها و رنج‌هایی هستند که جامعه به نظرشان بر آنان تحمیل کرده است.

تعریف دسته‌بندی‌ها. تمایز میان قاتلان زنجیره‌ای، قاتلان دسته‌جمعی و کشتارهای پی‌درپی اهمیت فراوانی دارد. قاتلان زنجیره‌ای سه قتل یا بیشتر را با فاصله زمانی انجام می‌دهند، در حالی که قاتلان دسته‌جمعی در یک مکان و به صورت انبوه قتل می‌کنند. کشتارهای پی‌درپی نیز دو یا چند قربانی را در مدت کوتاهی در مکان‌های مختلف و تقریباً بدون وقفه به قتل می‌رسانند.

انگیزه‌ها متفاوت‌اند. قاتلان دسته‌جمعی و کشتارهای پی‌درپی معمولاً از کینه‌های سیاسی، مذهبی یا شخصی انگیزه می‌گیرند، در حالی که قاتلان زنجیره‌ای جنسی به دلیل نیاز شدید جنسی و انسان‌زدایی از قربانیان خود به این اعمال دست می‌زنند. این کتاب بر روی دسته‌ی دوم تمرکز دارد و ذهن‌های پیچیده و بیمار قاتلان زنجیره‌ای سادو-جنسی را بررسی می‌کند.

موشک‌های اگزوسه. قاتلان زنجیره‌ای، قاتلان دسته‌جمعی و کشتارهای پی‌درپی همه یک ویژگی ترسناک مشترک دارند: آن‌ها بدون هشدار حمله می‌کنند. آن‌ها به‌طور مخفیانه وارد می‌شوند و بدون وجدان، مرگ و ویرانی را بر سر قربانیان می‌بارند. این ویژگی پیش‌بینی و جلوگیری از آن‌ها را بسیار دشوار می‌سازد.

۲. شناسایی قاتل زنجیره‌ای: کاری ناممکن

من سردترین و بی‌رحم‌ترین آدمی هستم که تا به حال ملاقات کرده‌اید. افرادی مثل من ممکن است درست در همسایگی شما زندگی کنند.

پروفایل قابل پیش‌بینی وجود ندارد. برخلاف باور عمومی، هیچ راه قابل اعتمادی برای شناسایی روان‌پریش قاتل پیش از حمله وجود ندارد. کتاب‌ها و مقالاتی که ویژگی‌های فرضی را شرح می‌دهند گمراه‌کننده‌اند. حمله قاتل بدون هشدار رخ می‌دهد و حفاظت را تقریباً غیرممکن می‌سازد.

انتخاب قربانی. وقتی قاتل زنجیره‌ای قربانی خود را انتخاب کرد، آن فرد به‌نوعی مرده‌ای در حال حرکت است. هیچ میزان احتیاطی نمی‌تواند امنیت را تضمین کند. عزم راسخ و ذهنیت معیوب قاتل فرار از او را بسیار دشوار می‌کند.

از احساسات‌گرایی بپرهیزید. هرگز برای این قاتلان دلسوزی نکنید. اشک‌های تمساحی آن‌ها صرفاً برای جلب ترحم خودخواهانه است. آن‌ها به رنجی که ایجاد کرده‌اند اهمیتی نمی‌دهند. هرگونه ابراز پشیمانی باید با شک و تردید نگریسته شود، زیرا از منافع و حیله‌گری‌های مجرم سرچشمه می‌گیرد.

۳. مصاحبه با قاتلان: سفری به اعماق تاریکی

برای حتی تلاش به درک، مطالعه، ارتباط، مصاحبه یا بازجویی از روان‌پریشان قاتل، باید مانند آن‌ها فکر کنید تا آن‌ها بتوانند با شما همذات‌پنداری کنند.

آمادگی کلید موفقیت است. مصاحبه با قاتلان زنجیره‌ای نیازمند پژوهش گسترده درباره پیشینه، جرایم و ساختار روانی آن‌هاست. دانستن بیشتر درباره قاتل نسبت به خود او برای حفظ کنترل و کسب بینش ضروری است.

خطرات همدلی. نشستن در لبه پرتگاه و نگاه کردن کافی نیست؛ باید به درون آن فرو رفت و با ذهن معیوب آن‌ها یکی شد تا آن‌ها با شما همذات‌پنداری کنند و شما نیز آن‌ها را درک کنید. اما این مسیر آسان نیست، زیرا دنیای آن‌ها بیمار، متعفن و جهنمی است؛ جای ترسناک مردگان.

حفظ کنترل. مصاحبه‌کنندگان باید بی‌طرف بمانند و اجازه ندهند جذابیت یا تهدید قاتل آن‌ها را تحت تأثیر قرار دهد. شناخت نقاط ضعف قاتل و حفظ تعادل روانی برای بقا حیاتی است. ترفند این است که با چهره‌ای بی‌تفاوت به آن‌ها نگاه کنید و بگویید: «خب، پس چی؟» در حالی که در ذهن خود می‌گویید: «چه آدم نفرت‌انگیزی.»

۴. چهره‌های متنوع شرارت: پروفایل‌های جسمی و ذهنی

واضح است که قاتلان زنجیره‌ای در همه شکل‌ها و اندازه‌ها وجود دارند.

هیچ کلیشه‌ای وجود ندارد. قاتلان زنجیره‌ای به‌سادگی قابل دسته‌بندی نیستند. ممکن است چاق یا لاغر، باهوش یا نادان باشند. ظاهر جسمی و توانایی‌های ذهنی آن‌ها بسیار متنوع است و ایجاد یک پروفایل واحد را ناممکن می‌سازد.

چشم‌ها داستانی را بازگو می‌کنند. چشم‌های قاتل می‌تواند بسیار گویا باشد؛ از سیاهی چشم‌های کوسه سفید بزرگ تا چشم‌های پرمژه و مضطرب افراد عصبی. این نشانه‌های بصری می‌توانند نگاهی به روان‌شناسی درونی آن‌ها ارائه دهند.

زندان به‌عنوان سطح‌دهنده. با وجود شهرتشان، پس از زندانی شدن، قاتلان به شماره‌های هویتی تقلیل می‌یابند. «مراکز اصلاح و تربیت» که در آن‌ها نگهداری می‌شوند، انبارهای بی‌روح انسانی هستند که بوی مواد ضدعفونی ارزان، ادرار و غذای مانده می‌دهند.

۵. رسیدن به غیرقابل دسترس: محدودیت‌های ارتباط

مشکل ما این است که … نمی‌توانیم ارتباط برقرار کنیم. برخی افراد را نمی‌توان به هیچ وجه رسید.

فقدان اخلاق. قاتلان زنجیره‌ای سادو-جنسی کاملاً فاقد اخلاق، وجدان و قلب‌اند. آن‌ها هیچ درک یا همدردی نسبت به همنوعان خود ندارند. این فقدان اخلاق، برقراری ارتباط معنادار را بسیار دشوار می‌سازد.

قطع ارتباط عاطفی. مغز روان‌پریشان ارتباطات ضعیفی میان اجزای سیستم‌های عاطفی دارد. این قطع ارتباط تا حدی مسئول ناتوانی آن‌ها در احساس عمیق احساسات مانند ترس، همدلی و پشیمانی است.

رشد در درد. بسیاری از این افراد شرور از درد و رنجی که خود ایجاد کرده‌اند تغذیه می‌کنند. آن‌ها به شهرت بدنام خود می‌بالند و در مصاحبه‌ها با من اغلب با لذت و تمسخر درباره جرایمشان صحبت می‌کردند.

۶. مغز قاتل: چشم‌اندازی از قطع ارتباط

اخلاق انسانی بدون همدلی غیرقابل تصور است.

آستانه بیزاری. روان‌پریشان‌ها آستانه بسیار بالایی برای انزجار دارند، همان‌طور که در واکنش‌هایشان به عکس‌های وحشتناک صورت‌های ناقص و بوهای زننده دیده می‌شود. این ویژگی به آن‌ها اجازه می‌دهد اعمالی را انجام دهند که برای اکثر مردم منزجرکننده است.

فعالیت کم سیستم لیمبیک. اسکن‌های fMRI مغز روان‌پریشان‌ها نشان‌دهنده کاهش شدید فعالیت در سیستم لیمبیک تولیدکننده احساسات، به‌ویژه آمیگدال‌هاست. این پدیده که به‌عنوان فعالیت کم سیستم لیمبیک شناخته می‌شود، ممکن است نشان‌دهنده فقدان احساسات پایه باشد.

دوپامین و آمیگدال‌ها. انتقال‌دهنده عصبی دوپامین نقش مهمی در عملکردهای اجرایی، کنترل حرکتی، انگیزه و پاداش دارد. اگر سطح دوپامین پایین باشد و آمیگدال‌ها مقدار کافی دریافت نکنند، انتظار می‌رود افسردگی، ناتوانی در مدیریت استرس، خستگی، نوسانات خلقی و عدم تمرکز رخ دهد.

۷. جان کریستی: ابتذال شرارت و سطحی‌نگری

سال‌ها می‌دانستم که باید فقط ده زن را بکشم، سپس کارم تمام می‌شود.

دست‌آورد کم. روایت تاریخی جان کریستی بی‌تردید نشان می‌دهد که او فردی کم‌دستاورد بود؛ در زمان قتل‌ها به‌عنوان کارمند ساده دفتر مشغول به کار بود، که هیچ کمکی به خودبزرگ‌بینی و خودستایی او نمی‌کرد. در پس روان‌پریشی او، نارضایتی جنسی نهفته بود.

سطحی‌نگری و وسواس. کریستی به جزئیات توجه دقیق داشت، ویژگی سطحی که اغلب در قاتلان روان‌پریش دیده می‌شود. این همراه با وسواس او نسبت به پاکیزگی، نشان‌دهنده اختلال وسواس فکری-عملی است؛ اختلال اضطرابی که با افکار ناخواسته و رفتارهای تکراری اجباری مشخص می‌شود.

قربانی‌شناسی و روش قتل. کریستی طعمه‌های آسان را در میان آسیب‌پذیران، به‌ویژه روسپی‌ها، می‌یافت. او از گاز و خفگی برای کشتن قربانیان استفاده می‌کرد، اغلب پس از بیهوش کردن آن‌ها. جرایم او ناشی از نارضایتی جنسی و تمایل به کنترل بود.

۸. پیتر کورتن: تجسم انحطاط سادیستی

من هیچ پشیمانی ندارم. آیا یادآوری اعمالم باعث شرمندگی‌ام می‌شود؟ باید بگویم که فکر کردن به تمام جزئیات چندان ناخوشایند نیست. من از آن لذت می‌برم.

کودکی ناکارآمد. پیتر کورتن کودکی ناکارآمدی داشت و نمی‌توان این را از او گرفت، زیرا سال‌های شکل‌گیری‌اش فاجعه‌ای تمام‌عیار بود. او بدترین کودکی ممکن را داشت و علاوه بر آن، توسط سگ‌گیر محلی که در همان ساختمان زندگی می‌کرد، به بدرفتاری با حیوانات وارد شده بود.

آتش‌افروزی و آتش‌دوستی. کورتن نه تنها آتش‌افروز بود، بلکه از آتش‌دوستی نیز رنج می‌برد؛ یعنی از روشن کردن آتش تحریک جنسی می‌شد. او به روان‌پزشکش گفت: «از درخشش آتش و فریادهای کمک لذت می‌بردم. این‌قدر لذت‌بخش بود که به رضایت جنسی می‌رسیدم.»

خون‌خواهی و سادیسم. کورتن قاتلی فرصت‌طلب سادو-جنسی بود که عشق بیمارگونه‌ای به خون داشت؛ شکارچی جنسی که مجموعه‌ای از قتل‌ها و تجاوزات را در شهر انجام داد و نوع قربانیان و روش‌هایش در طول زمان تغییر می‌کرد. او حتی در میان قاتلان زنجیره‌ای یک هیولا بود.

۹. نوویل هیت: آفتاب‌پرست جرم و جذابیت مرگبار

آن‌ها ضعیف و احمق‌اند. اساساً فاسد. به همین دلیل همیشه جذب آدم‌های کلاهبردار مثل من می‌شوند.

چندین نقاب. نوویل هیت استاد فریب بود و هویت‌ها و یونیفرم‌های نظامی مختلفی به خود می‌گرفت تا زنان را فریب دهد و کنترل کند. این توانایی آفتاب‌پرستی به او اجازه می‌داد مظنون نشود و به قربانیانش دسترسی پیدا کند.

گرایش‌های سادیستی. هیت از کودکی گرایش‌های سادیستی داشت که نشان‌دهنده روان‌پریشی عمیق بود. او تنها با انجام یا تصور اعمالی که شامل رنج و تحقیر زنان بود، به رضایت جنسی کامل می‌رسید.

فقدان پشیمانی. هیت نسبت به سرنوشت خود کاملاً بی‌تفاوت بود و اعدامش را با آرامشی سردپذیرفت. فقدان پشیمانی و همدلی او طبیعت روان‌پریشانه‌اش را بیشتر نشان می‌دهد.

۱۰. سرهنگ راسل ویلیامز: تضاد شوکه‌کننده یک افسر بلندپایه

با چراغ‌قوه به او ضربه زدم … او را مهار کردم … به او تجاوز کردم اما نتوانستم انزال داشته باشم. به او دهان‌مالی دادم و سپس مجبورش کردم همین کار را با من انجام دهد. بعد نوار چسب دور دهان و بینی‌اش پیچیدم و تماشا کردم که خفه شد … سپس به سر کار برگشتم. من به جنسی اعتیاد داشتم. مثل یک کلید بود که نمی‌توانستم خاموشش کنم.

وضعیت ممتاز و انحطاط پنهان. پرونده سرهنگ راسل ویلیامز به‌خاطر تضاد شدید میان موقعیت نظامی بلندپایه‌اش و زندگی مخفی‌اش به‌عنوان شکارچی جنسی بسیار نگران‌کننده است. این تضاد نشان‌دهنده دشواری شناسایی چنین افرادی است.

افزایش خشونت. جرایم ویلیامز از سرقت و نگاه‌کردن مخفیانه به تجاوز، تجاوز جنسی و قتل افزایش یافت. این روند نشان‌دهنده اعتیاد به رفتارهایش و نیاز روزافزون به اعمال شدیدتر برای ارضای تمایلاتش است.

قدرت کنترل. مانند بسیاری از قاتلان زنجیره‌ای، ویلیامز توسط نیاز به کنترل هدایت می‌شد. او جرایم خود را با دقت برنامه‌ریزی می‌کرد و از قربانیانش عکس و فیلم می‌گرفت تا تسلط خود را اثبات و آن‌ها را انسان‌زدایی کند.

۱۱. جودی آریاس: وسواس، حسادت و نتیجه‌ای مرگبار

ببخشید که یک ماه ننوشتم. خیلی مشغول بودم و فوتبال زیادی پخش می‌شد… استرس؟ مزخرف! استرس در سرم است، پس می‌دانم استرس لعنتی کجاست. آن جویدن لعنتی در آنجا. دکتر می‌گوید سرم هیچ مشکلی ندارد. لعنتی دکتر دروغگو!

هیولای چشمان سبز. پرونده جودی آریاس نمونه‌ای ترسناک از چگونگی تبدیل حسادت و وسواس به خشونت است. ناتوانی او در کنترل احساسات و طبیعت مالکانه‌اش نهایتاً او را به قتل تراویس الکساندر کشاند.

رفتار متناقض. رفتار متناقض جودی آریاس، رفتار زیرکانه و تلاش‌های کنترل و دستکاری او در دادگاه عالی شهرستان ماری‌کوپا در سال ۲۰۱۳ و نحوه رفتار کنونی‌اش در زندان که شخصیتی خودستایانه و مغرور نشان می‌دهد، در حالی که هیچ پشیمانی واقعی برای کشتار وحشتناکی که ایجاد کرده، ندارد.

برنامه‌ریزی و افراط در کشتار. شواهد نشان می‌دهد آریاس قتل تراویس الکساندر را با جزئیات برنامه‌ریزی کرده بود. خشونت بی‌رحمانه جرم، با ضربات متعدد چاقو و شلیک گلوله، نشان‌دهنده خشم شدید و تمایل به انتقام است.

۱۲. داگلاس کلارک و کارول باندی: تیم ترس و عدالت معوج

نه مرد، برایم مهم نیست کی است. چه کسی اجازه می‌دهد یک زن نیمه‌کور دست دراز کند، به سر روسپی‌ای که به او دهان‌مالی می‌دهد شلیک کند و امیدوار باشد که او به زانویش یا سینه‌اش شلیک نکند؟

روان‌پریشی مشترک. پرونده داگلاس کلارک و کارول باندی دینامیک خطرناک زوج‌هایی را که با هم قتل می‌کنند نشان می‌دهد. روان‌پریشی مشترک و تمایلات معوج آن‌ها موجی از خشونت و انحطاط را به راه انداخت.

سلطه باندی. کارول باندی نیروی محرکه قتل‌ها بود و با مهارت‌های دستکاری و توانایی جنسی خود قربانیان را به دام می‌انداخت. اقدامات او نشان می‌دهد زنان نیز می‌توانند به اندازه مردان خشونت‌طلب و منحرف باشند.

راویان غیرقابل اعتماد. هر دو کلارک و باندی راویان غیرقابل اعتمادی هستند که تعیین حقیقت کامل جرایمشان را دشوار می‌کند. روایت‌های متناقض و اظهارات خودخواهانه آن‌ها پرونده را پیچیده‌تر می‌سازد.

آخرین به‌روزرسانی::

نقد و بررسی

3.10 از 5
میانگین از 1k+ امتیازات از Goodreads و Amazon.

کتاب «گفت‌وگو با روان‌پریشان و وحشی‌ها» با نظرات متفاوتی روبه‌رو شد؛ بسیاری از خوانندگان به سبک نگارش نویسنده، تبلیغات مکرر خود او و نبود تحلیل عمیق انتقاد کردند. شکایات شامل ویرایش ضعیف، مطالب تکراری و تعداد کم مصاحبه‌های واقعی با روان‌پریشان‌ها بود. برخی موارد مطرح‌شده را جالب یافتند، اما احساس کردند کتاب نتوانسته انتظارات عنوان خود را برآورده کند. در مقابل، نقدهای مثبت به زبان ساده و روایت‌های قابل‌فهم نویسنده اشاره داشتند. در مجموع، خوانندگان از ساختار، محتوای کتاب و غرور ظاهری نویسنده ابراز ناامیدی کردند.

Your rating:
3.79
8 امتیازها

درباره نویسنده

کریستوفر بری-دی، افسر پیشین اطلاعات نیروی دریایی سلطنتی، پس از ترک خدمت نظامی به حرفه جرم‌شناسی روی آورده است. او به‌واسطه مصاحبه‌هایش با بیش از سی قاتل زنجیره‌ای، شهرت قابل توجهی کسب کرده است. بری-دی نویسنده چندین کتاب در زمینه جرم‌های واقعی و قاتلان زنجیره‌ای است که اغلب بر پایه تجربیات مستقیم و گفت‌وگوهایش با این مجرمان نوشته شده‌اند. پیشینه او در اطلاعات نظامی همراه با تعاملات گسترده‌اش با جنایتکاران خطرناک، جایگاه برجسته‌ای برایش در حوزه جرم‌شناسی و ادبیات جنایی به ارمغان آورده است.

Listen to Summary
0:00
-0:00
1x
Dan
Andrew
Michelle
Lauren
Select Speed
1.0×
+
200 words per minute
Home
Library
Get App
Create a free account to unlock:
Requests: Request new book summaries
Bookmarks: Save your favorite books
History: Revisit books later
Recommendations: Personalized for you
Ratings: Rate books & see your ratings
100,000+ readers
Try Full Access for 7 Days
Listen, bookmark, and more
Compare Features Free Pro
📖 Read Summaries
All summaries are free to read in 40 languages
🎧 Listen to Summaries
Listen to unlimited summaries in 40 languages
❤️ Unlimited Bookmarks
Free users are limited to 4
📜 Unlimited History
Free users are limited to 4
📥 Unlimited Downloads
Free users are limited to 1
Risk-Free Timeline
Today: Get Instant Access
Listen to full summaries of 73,530 books. That's 12,000+ hours of audio!
Day 4: Trial Reminder
We'll send you a notification that your trial is ending soon.
Day 7: Your subscription begins
You'll be charged on May 30,
cancel anytime before.
Consume 2.8x More Books
2.8x more books Listening Reading
Our users love us
100,000+ readers
"...I can 10x the number of books I can read..."
"...exceptionally accurate, engaging, and beautifully presented..."
"...better than any amazon review when I'm making a book-buying decision..."
Save 62%
Yearly
$119.88 $44.99/year
$3.75/mo
Monthly
$9.99/mo
Try Free & Unlock
7 days free, then $44.99/year. Cancel anytime.
Scanner
Find a barcode to scan

Settings
General
Widget
Loading...