نکات کلیدی
1. دموکراسی اولیه: پدیدهای طبیعی و گسترده در انسانها
اگر جستجوی رضایت را بهعنوان یک عنصر اساسی دموکراسی در نظر بگیریم، میتوانیم بگوییم که دموکراسی بهطور طبیعی در میان انسانها رخ میدهد، حتی اگر اجتنابناپذیر نباشد.
فراتر از روایت یونانی. داستان متعارف دموکراسی که آن را به یونان باستان نسبت میدهد، توسعه مستقل شیوههای دموکراتیک در جوامع مختلف در سراسر جهان را نادیده میگیرد. نمونههایی از جمله هورون در آمریکای شمالی، تلاکسکالا در مِسوامریکا و جوامع مختلف در بینالنهرین باستان، هند و آفریقای پیشاکولونیال وجود دارد. این موارد نشان میدهد که دموکراسی، بهعنوان جستجوی رضایت از حکومتشدگان، بهطور ارگانیک در جوامع انسانی به وجود میآید.
رضایت بهعنوان یک عنصر کلیدی. دموکراسی اولیه در جاهایی شکوفا شد که حاکمان به همکاری و اطلاعات از مردم خود نیاز داشتند. این نیاز منجر به تشکیل شوراها و مجامع شد که در آن اعضا میتوانستند رضایت یا مخالفت خود را ابراز کنند. حتی بدون قدرت وتوی رسمی، این نهادها از طریق دانش و توانایی خود در عدم همکاری تأثیرگذار بودند.
تنوع در اشکال اولیه. در حالی که دموکراسی اولیه گسترده بود، در اشکال مختلفی تجلی یافت. برخی جوامع مشارکت وسیعی داشتند، در حالی که دیگران شامل گردهماییهای نخبگان بودند. صرفنظر از سطح مشارکت، این سیستمها ویژگی اساسی مشترکی داشتند که نیاز حاکمان به جستجوی رضایت از کسانی که بر آنها حکومت میکردند، بود.
2. ضعف دولت: زمین حاصلخیز برای دموکراسی اولیه
دموکراسی اولیه زمانی ظهور کرد که حاکمان به رضایت و همکاری مردم خود نیاز داشتند زیرا نمیتوانستند بهتنهایی حکومت کنند.
مزیت دولت ضعیف. دموکراسی اولیه در محیطهایی شکوفا شد که حاکمان توانایی حکومت بهصورت یکجانبه را نداشتند. این ضعف ناشی از عواملی مانند عدم قطعیت در تولید، سهولت خروج مردم و نیاز بیشتر حاکمان به منابع مردم نسبت به برعکس بود. در چنین زمینههایی، حاکمان بیشتر تمایل داشتند به حکومت مشترک تن دهند.
عوامل ترویج ضعف دولت:
- محیطهای کوچک: مشارکت منظم در شوراها و مجامع را تسهیل کرد.
- کمبود دانش: حاکمان از آنچه مردم تولید میکردند، آگاهی نداشتند و این امر به اشتراکگذاری قدرت برای بهدست آوردن اطلاعات بهتر را تشویق میکرد.
- گزینههای خروج: وقتی مردم میتوانستند بهراحتی به مکانهای جدید بروند، حاکمان مجبور به حکومت بهصورت توافقی بودند.
گزینه خودکامه. گزینهای که در مقابل دموکراسی اولیه قرار داشت، خودکامگی بود که اغلب با ساخت یک بوروکراسی دولتی حمایت میشد. خودکامگان به زیردستانی که کنترل آنها را در دست داشتند، برای جمعآوری اطلاعات و اجرای تصمیمات تکیه میکردند، نه اینکه از شوراهای مستقل رضایت بگیرند.
3. شمشیر دو لبه فناوری: تضعیف و توانمندسازی دموکراسی
پارادوکس پیشرفت تمدن این بود که خودکامگی را کارآمدتر میکرد.
پارادوکس تمدن. در حالی که پیشرفتهای فناوری معمولاً استانداردهای زندگی را بهبود میبخشند، میتوانند دموکراسی اولیه را نیز تضعیف کنند. فناوریهایی مانند نوشتن، نقشهبرداری و کشاورزی فشرده، نظارت بر تولید و کنترل جمعیتها را برای حاکمان آسانتر کردند و وابستگی آنها به حکومت توافقی را کاهش دادند.
فناوریهای خاص و تأثیر آنها:
- نوشتن: ارتباط و ثبتنام برای بوروکراسیها را تسهیل کرد.
- نقشهبرداری از خاک: به حاکمان این امکان را داد که تولید کشاورزی را بهطور مؤثرتری ارزیابی و مالیات بگیرند.
- کشاورزی فشرده: مناظر را قابل فهمتر و تولید را برای بیگانگان پیشبینیپذیرتر کرد.
عقبماندگی اولیه اروپا. بهطور پارادوکسیکال، عقبماندگی اولیه فناوری در اروپا نقشی در حفظ دموکراسی اولیه ایفا کرد. حاکمان اروپایی از ابزارها و دانش لازم برای ساخت بوروکراسیهای قوی برخوردار نبودند و این امر آنها را مجبور به تکیه بر مجامع و شوراها کرد.
4. مسیر منحصر به فرد اروپا: از ضعف به نمایندگی مدرن
بهطور پارادوکسیکال، عقبماندگی اروپا زمینهساز ظهور دموکراسی مدرن بود.
انحراف اروپا. بر خلاف چین و خاورمیانه، دموکراسی اولیه در اروپا ادامه یافت و تکامل یافت و در نهایت به دموکراسی مدرن منجر شد. این مسیر منحصر به فرد تحت تأثیر چندین عامل قرار داشت، از جمله ضعف حاکمان اروپایی و پیشرفت کند علم و تمدن.
توسعههای کلیدی در اروپا:
- بقای دموکراسی اولیه: دموکراسی اولیه بهجای اینکه توسط حکومت خودکامه جایگزین شود، ادامه یافت.
- گسترش دموکراسی: اروپاییها در نهایت موفق به گسترش دموکراسی اولیه به جوامعی با وسعتهای بزرگ شدند.
- تکامل به دموکراسی مدرن: دموکراسی اولیه از طریق یک سری مراحل، از جمله توسعه نمایندگی سیاسی و حق رأی عمومی بزرگسالان، به دموکراسی مدرن تکامل یافت.
پارادوکس ضعف. ضعف طولانیمدت حاکمان اروپایی، ناشی از عدم وجود بوروکراسیهای دولتی و فناوریهای نظارت بر تولید، زمینهساز ظهور دموکراسی مدرن شد.
5. گزینه بوروکراتیک چین: کارایی و کنترل
مسیر توسعه سیاسی چین شبیه به مسیر اروپا است که بهعکس است.
حکومت خودکامه اولیه. بر خلاف اروپا، توسعه سیاسی چین از زمانهای اولیه بهسمت خودکامگی پیش رفت. سلسله شانگ سیستمی از قوانین وراثت سختگیرانه را برقرار کرد و نیروهای نظامی بزرگی را بسیج کرد که پایهگذار کنترل متمرکز بود.
عوامل مساعد برای خودکامگی در چین:
- محیط طبیعی: فلات لوس پایهای عالی برای کشاورزی اولیه فراهم کرد و الگوی سکونت را فشردهتر کرد.
- بوروکراسی پیشرفته: توسعه زودهنگام بوروکراسی دولتی، بهویژه در دوران سلسله ژو غربی، به حاکمان این امکان را داد که بدون تکیه بر شبکههای اجتماعی حکومت کنند.
- سیستم امتحانات امپراتوری: تکامل سیستم امتحانات امپراتوری در دوران سلسلههای تانگ و سونگ به حاکمان ابزاری برای استخدام بوروکراتها ارائه داد که به شبکههای اجتماعی خارج از کنترل آنها وابسته نبود.
گزینهای پایدار. خودکامگی در چین بهعنوان یک شکل بسیار پایدار از توسعه سیاسی ثابت شد. دولت زودتر به این مرحله رسید و این امر ظهور دموکراسی را دشوار کرد.
6. دموکراسی گمشده اسلام: داستان قدرت به ارث رسیده
این وراثت سریع یک دولت پیشین—نه اسلام—بود که به زوال دموکراسی اولیه در خاورمیانه منجر شد.
دموکراسی اولیه در عربستان. دموکراسی اولیه در عربستان در دوران پیش از اسلام حاکم بود، با حاکمان که از طریق شوراها حکومت میکردند و فاقد بوروکراسیهای دولتی یا نیروهای نظامی دائمی بودند. این سیستم توسط جوامع کوچنشین حفظ میشد که در آن مردم میتوانستند در صورت نارضایتی بهراحتی به مکانهای دیگر بروند.
تغییر اموی. گسترش سریع اسلام منجر به فتح سرزمینهای با جمعیت بیشتر و کشاورزی مستقر و ساختارهای دولتی موجود شد. فاتحان اسلامی بوروکراسی متمرکزی را از امپراتوری ساسانی به ارث بردند که به آنها این امکان را داد که بهصورت خودکامه حکومت کنند و به مشاوره کمی نیاز داشته باشند.
نقش تصادف. زوال دموکراسی اولیه در خاورمیانه اجتنابناپذیر نبود. اگر گسترش اسلامی زودتر از این اتفاق میافتاد، قبل از اصلاحات ساسانی، نتیجه ممکن بود متفاوت باشد.
7. آسیبپذیری دموکراسی مدرن: مشارکت و اعتماد
در مقایسه، دموکراسی مدرن تنها برای مدت کوتاهی وجود داشته است.
یک آزمایش اخیر. دموکراسی مدرن، که با انتخابات رقابتی و حق رأی عمومی مشخص میشود، اختراعی نسبتاً جدید در مقایسه با دموکراسی اولیه است. موفقیت آن تضمینشده نیست و با چندین نقطه شکست بالقوه مواجه است.
نقاط شکست دموکراسی مدرن:
- مشارکت مقطعی: شهروندان عمدتاً از طریق رأیگیری مشارکت میکنند که میتواند منجر به بیاعتمادی و disengagement شود.
- همزیستی با بوروکراسی: بوروکراسی دولتی امور روزمره را مدیریت میکند و ممکن است باور به اینکه مردم خودشان حکومت میکنند را تضعیف کند.
نیاز به سرمایهگذاری مداوم. برای حفظ دموکراسی مدرن، جوامع باید بهطور مداوم در مشارکت شهروندان سرمایهگذاری کنند و به پتانسیل بیاعتمادی و disengagement رسیدگی کنند.
8. آزمایش آمریکایی: دولتی دور و مشارکت شهروندان
قانون اساسی 1787 حاکمیت دموکراتیک را در سرزمینی وسیعتر از آنچه برای دموکراسیهای اولیه معمول بود، برقرار کرد و این با نوعی مشارکت که وسیع اما مقطعی بود، همراه شد.
دولت بزرگ و دور. قانون اساسی ایالات متحده حاکمیت دموکراتیک را در سرزمینی وسیع برقرار کرد و مشارکت وسیع اما مقطعی را با یک دولت مرکزی قوی ترکیب کرد. این امر مجموعهای منحصر به فرد از چالشها را برای حفظ مشارکت و اعتماد شهروندان ایجاد کرد.
هشدار مدیسون. جیمز مدیسون نیاز به سرمایهگذاریهای ملموس برای اطمینان از اینکه عموم میتوانند درباره دولت در یک جمهوری بزرگ آگاهی پیدا کنند، را شناسایی کرد. او از تلاشها برای یارانهدادن به توزیع روزنامهها حمایت کرد.
اهمیت مشارکت شهروندان. در یک دموکراسی بزرگ، ایدهای که عموم میتواند بهطور دقیق خود را آگاه کند و به دولت اعتماد کند، نمیتواند بهراحتی فرض شود. سرمایهگذاریهای مداوم در مشارکت شهروندان برای رسیدگی به این چالش ضروری است.
9. توسعه اقتصادی: رابطهای پیچیده با دموکراسی
حتی پس از اینکه پادشاهان انگلیسی با مگنا کارتا توافق کردند، مجبور شدند با نرخ مالیاتی بسیار پایینتری نسبت به امپراتوران چینی یا خلیفههای مسلمان توافق کنند.
هیچ تضمینی برای دموکراسی. حکمت متعارف که توسعه اقتصادی به دموکراسی منجر میشود، بهطور کامل توسط شواهد تاریخی پشتیبانی نمیشود. دموکراسی اولیه در اروپا با وجود فقر نسبی آن در مقایسه با مناطقی مانند چین و خاورمیانه شکوفا شد.
دموکراسی اولیه و خودکامگی. دموکراسی اولیه و خودکامگی هرکدام نقاط قوت و ضعف خود را در زمینه توسعه اقتصادی داشتند. دموکراسی اولیه قدرت غیرمتمرکز و حفاظت از حقوق مالکیت را ترویج میکرد، در حالی که خودکامگی بازارهای وسیعتر و انتشار نوآوری را تسهیل میکرد.
پتانسیل دموکراسی مدرن. دموکراسی مدرن پتانسیل ترکیب مزایای هر دو سیستم را دارد، با رهبران محدود و بازارهای ملی بزرگ. با این حال، تاریخ ایالات متحده نشان میدهد که موانع ورود و قدرت انحصاری هنوز میتوانند ظهور کنند.
10. آینده دموکراسی: سازگاری و تابآوری
از طریق عمل دموکراسی اولیه، اعضای جامعه عادت به عمل جمعی را بهدست میآورند و فرصتی برای حاکمان و مردم برای مقاومت در برابر خودکامگی و بهطور مشترک ساختن یک دولت فراهم میشود.
یادگیری از تاریخ. دموکراسی اولیه به مدت هزاران سال وجود داشت و استحکام آن را نشان میدهد. دموکراسی مدرن یک آزمایش نسبتاً جدید است و آینده آن به درک درسهای تاریخ بستگی دارد.
درسهایی برای دموکراسیهای جدید:
- حکومت دموکراتیک تحت شرایط خاص بهطور طبیعی برای انسانها به وجود میآید.
- احتمال بقای دموکراتیزه شدن زمانی بیشتر است که قدرت اولیه دولت مرکزی ضعیف باشد.
- نهادهای پاسخگویی انتخاباتی میتوانند بر نهادهای پیشین دموکراسی اولیه لایهگذاری شوند.
آینده دموکراسی آمریکایی. بقای دموکراسی در ایالات متحده به سرمایهگذاریهای مداوم برای حفظ ارتباط شهروندان با دولتی دور و حفظ سنت حکومت جمعی که میتواند در برابر نفوذ خودکامگی مقاومت کند، بستگی دارد.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب زوال و ظهور دموکراسی تاریخچهای جامع و جهانی از حکومت دموکراتیک را ارائه میدهد و دیدگاههای متعارف را به چالش میکشد. استاساوج استدلال میکند که اشکال اولیه دموکراسی در جوامع انسانی گسترده و طبیعی بوده و نه استثنایی. او به بررسی عواملی میپردازد که بر توسعه دموکراسی تأثیر میگذارند، از جمله جغرافیا، کشاورزی و بوروکراسی. این کتاب بر اهمیت توالی در توسعه سیاسی تأکید میکند و دیدگاهی دقیق از تکامل دموکراسی را ارائه میدهد. در حالی که برخی از خوانندگان استدلالها را قانعکننده یافتند، دیگران به تعریف وسیع دموکراسی و عدم تمرکز بر برخی مناطق انتقاد کردند.
The Princeton Economic History of the Western World Series Series
Similar Books






