نکات کلیدی
1. درک اختلال دوقطبی: طیفی از حالات خلقی
اختلال دوقطبی یک بیماری زیستی است که باعث تغییرات غیرمعمول در خلق و خو، سطح انرژی و توانایی عملکرد در جنبههای مختلف زندگی شما میشود (برای مثال، کار کردن یا رفتن به مدرسه، مراقبت از خود و حفظ روابط).
اختلال دوقطبی پیچیده است. این اختلال شامل نوسانات بین حالات خلقی شدید، از جمله افسردگی، شیدایی، هیپومانیا و اپیزودهای مختلط میباشد. این تغییرات خلقی میتوانند تأثیر قابل توجهی بر توانایی فرد در عملکرد روزمره داشته باشند و بر روابط، کار و سلامت کلی تأثیر بگذارند.
ویژگیهای کلیدی:
- افسردگی: خلق پایین مداوم، از دست دادن علاقه به فعالیتها، تغییرات در خواب و اشتها
- شیدایی: خلق بالا، افزایش انرژی، کاهش نیاز به خواب، رفتارهای تکانشی
- هیپومانیا: مشابه شیدایی اما کمتر شدید و بدون ویژگیهای روانپریشی
- اپیزودهای مختلط: تجربه همزمان علائم شیدایی و افسردگی
رویکرد درمانی: اختلال دوقطبی یک وضعیت مادامالعمر است که نیاز به مدیریت مداوم دارد. سنگ بنای درمان معمولاً دارو است که اغلب با رواندرمانی و تغییرات سبک زندگی ترکیب میشود. درک ماهیت بیماری و شناسایی الگوهای شخصی تغییرات خلقی برای مدیریت مؤثر و پیشگیری از اپیزودها بسیار مهم است.
2. تمرین ذهنآگاهی برای افزایش خودآگاهی و کنترل عواطف
ذهنآگاهی بهعنوان توجه عمدی به لحظه حال و بدون قضاوت تعریف شده است (کابات-زین 1994).
ذهنآگاهی ابزاری قدرتمند است. با تمرین ذهنآگاهی، افراد مبتلا به اختلال دوقطبی میتوانند آگاهی بیشتری از افکار، احساسات و حسهای جسمی خود پیدا کنند. این افزایش خودآگاهی امکان شناسایی زودهنگام تغییرات خلقی و تنظیم بهتر عواطف را فراهم میآورد.
مزایای ذهنآگاهی:
- کاهش اضطراب و استرس
- بهبود خواب
- افزایش تمرکز و توجه
- کاهش تفکر مکرر و الگوهای فکری منفی
- افزایش توانایی تحمل احساسات ناخوشایند
تکنیکهای ذهنآگاهی: با تمرینات سادهای مانند تنفس متمرکز، اسکن بدن یا مشاهده آگاهانه فعالیتهای روزمره شروع کنید. به تدریج مدت و فراوانی تمرین را افزایش دهید. به یاد داشته باشید، هدف حذف افکار یا احساسات نیست، بلکه مشاهده آنها بدون قضاوت و یادگیری پاسخ به جای واکنش است.
3. پرورش ذهن خردمند: تعادل احساس و عقل برای تصمیمگیری بهتر
ذهن خردمند زمانی به وجود میآید که شما قادر باشید از هر دو جنبه احساسی و منطقی بهطور همزمان فکر کنید (لینهان 1993b).
تفکر متعادل را پرورش دهید. ذهن خردمند ادغام تجربه احساسی و استدلال منطقی است. با توسعه این مهارت، افراد میتوانند تصمیمات مؤثرتری بگیرند، حتی در مواجهه با احساسات شدید یا موقعیتهای چالشبرانگیز.
سه حالت ذهن:
- ذهن احساسی: تحت تأثیر احساسات، که اغلب منجر به اقدامهای تکانشی میشود
- ذهن منطقی: متمرکز بر حقایق و منطق، اما ممکن است نیازهای احساسی را نادیده بگیرد
- ذهن خردمند: تعادل احساسات و عقل را برای تصمیمگیری بهینه برقرار میکند
توسعه ذهن خردمند: تمرین کنید که در طول روز متوجه شوید در کدام حالت ذهنی هستید. هنگام مواجهه با تصمیمات، بهطور آگاهانه تلاش کنید هر دو جنبه احساسی و منطقی را در نظر بگیرید. از تکنیکهای ذهنآگاهی برای ایجاد فاصله بین افکار و اقدامات استفاده کنید تا پاسخهای متعادلتری داشته باشید.
4. تسلط بر مهارتهای تحمل پریشانی برای زنده ماندن در بحرانها بدون رفتارهای خودتخریبی
هدف این فصل کمک به شما برای یادگیری مهارتهای مقابلهای جدید است که عواقب ناسالم و خودتخریبی نداشته باشند. این مهارتها احساسات شما را از بین نمیبرند و مشکلاتی را که در حال حاضر با آنها مواجه هستید حل نمیکنند. آنها به سادگی به شما کمک میکنند تا در بحران زنده بمانید بدون اینکه اوضاع را بدتر کنید (لینهان 1993b).
توسعه مکانیزمهای مقابلهای سالم. مهارتهای تحمل پریشانی برای مدیریت احساسات شدید و تمایلات بدون روی آوردن به رفتارهای مضر ضروری هستند. این مهارتها به افراد کمک میکنند تا در بحرانها زنده بمانند و از عواقب منفی بلندمدت جلوگیری کنند.
استراتژیهای کلیدی تحمل پریشانی:
- مهارت توقف: توقف، یک قدم به عقب برداشتن، مشاهده، بهطور آگاهانه ادامه دادن
- تکنیکهای حواسپرتی: مشغول شدن به فعالیتهایی که توجه را منحرف میکنند
- خودآرامی: استفاده از پنج حس برای آرام کردن و تسکین خود
- بهبود لحظه: یافتن راههایی برای قابل تحملتر کردن وضعیت فعلی
- پذیرش رادیکال: پذیرش واقعیت بدون مبارزه با آن
اجرای تحمل پریشانی: این مهارتها را بهطور منظم تمرین کنید، حتی زمانی که در بحران نیستید. یک کیت بقا شخصی برای بحرانها ایجاد کنید که شامل یادآوریهای استراتژیهای مقابلهای و اقلامی باشد که آرامش یا حواسپرتی را فراهم میکنند. به یاد داشته باشید، هدف این است که از لحظه دشوار عبور کنید بدون اینکه اوضاع را بدتر کنید.
5. شناسایی و اعتباربخشی به احساسات برای کاهش شدت عواطف
اعتباربخشی به احساسات شما بهطور کلی به این معناست که به خودتان اجازه دهید آنها را داشته باشید. این به این معنا نیست که شما دوست دارید اینگونه احساس کنید یا نمیخواهید احساس تغییر کند. این به سادگی به معنای شناخت وجود احساس و اجازه دادن به خود برای تجربه آن است.
تجربههای احساسی را بپذیرید. اعتباربخشی ابزاری قدرتمند برای کاهش شدت احساسات و جلوگیری از احساسات ثانویه (احساسات درباره احساسات) است که میتواند وضعیت را تشدید کند. با شناخت و پذیرش احساسات بدون قضاوت، افراد میتوانند فضایی برای پاسخهای مؤثرتر ایجاد کنند.
مراحل اعتباربخشی به احساسات:
- شناسایی احساس
- شناخت وجود آن بدون قضاوت
- شناسایی عملکرد یا پیام احساس
- اجازه دادن به خود برای تجربه احساس
- پاسخ به پیام احساس بهطور سالم
غلبه بر عدم اعتباربخشی: بسیاری از افراد به دلیل تجربیات گذشته یا پیامهای اجتماعی با عدم اعتباربخشی به خود دست و پنجه نرم میکنند. تمرین کنید که افکار عدم اعتباربخشی به خود را شناسایی کرده و آنها را با بیانیههای اعتباربخش جایگزین کنید. به یاد داشته باشید، همه احساسات هدفی دارند و اطلاعات ارزشمندی درباره تجربیات و نیازهای ما ارائه میدهند.
6. اجرای پذیرش رادیکال برای کاهش رنج و افزایش آرامش
پذیرش رادیکال به معنای پذیرش چیزی با بدن، ذهن و روح شماست—پذیرش کامل آن بهجای پذیرش نیمهدلانه. پذیرش آن با تمام وجودتان، نه فقط با ذهنتان. به همین دلیل است که این پذیرش رادیکال است—زیرا شما این کار را با تمام وجود خود انجام میدهید (لینهان 1993b).
واقعیت را بپذیرید تا رنج را کاهش دهید. پذیرش رادیکال شامل شناخت کامل واقعیت یک وضعیت است، حتی زمانی که دردناک یا نامطلوب باشد. این مهارت به کاهش رنج عاطفی کمک میکند با حذف مبارزه با شرایط غیرقابل تغییر.
جنبههای کلیدی پذیرش رادیکال:
- شناخت واقعیت بدون تأیید آن
- شناسایی آنچه در کنترل شماست و آنچه خارج از کنترل شماست
- رها کردن تلاش برای تغییر آنچه غیرقابل تغییر است
- متمرکز کردن انرژی بر اقدام مؤثر در شرایط موجود
تمرین پذیرش رادیکال: با موقعیتهای کوچک و کمتر احساسی شروع کنید. متوجه شوید که چه زمانی با واقعیت مبارزه میکنید و ذهن خود را به سمت پذیرش هدایت کنید. از عبارات مقابلهای مانند "همین است که هست" یا "نمیتوانم آنچه را که قبلاً اتفاق افتاده تغییر دهم" استفاده کنید. به یاد داشته باشید، پذیرش یک فرآیند مداوم است که نیاز به صبر و پایداری دارد.
7. پرورش قاطعیت برای روابط سالمتر و عزت نفس بالاتر
قاطعیت به معنای بیان افکار، احساسات و باورهای شما بهطور مستقیم، صادقانه و مناسب است. این به این معناست که شما احترام به خود و همچنین به شخصی که با او ارتباط برقرار میکنید را نشان میدهید و سعی میکنید نیازهای خود را برآورده کنید در حالی که تا حد ممکن به نیازهای شخص دیگر نیز توجه کنید.
ارتباط مؤثر را پرورش دهید. قاطعیت یک مهارت حیاتی برای حفظ روابط سالم و ساخت عزت نفس است. این شامل بیان خود بهطور واضح و محترمانه در حالی که نیازها و احساسات دیگران را در نظر میگیرد، میباشد.
اجزای ارتباط قاطع:
- توصیف وضعیت بهطور عینی
- بیان افکار و احساسات خود درباره وضعیت
- بیان واضح آنچه میخواهید یا نیاز دارید
- در نظر گرفتن دیدگاه شخص دیگر
- باز بودن برای مذاکره و سازش
توسعه قاطعیت: تمرین کنید که از جملات "من" برای بیان احساسات و نیازها استفاده کنید. مرزهای واضحی تعیین کنید و یاد بگیرید که در صورت لزوم "نه" بگویید. به یاد داشته باشید که قاطعیت یک مهارت است که با تمرین بهبود مییابد. با موقعیتهای کمخطر شروع کنید و به تدریج به تعاملات چالشبرانگیزتر بپردازید. به یاد داشته باشید، قاطعیت درباره احترام متقابل و یافتن راهحلهای برد-برد هر زمان که ممکن باشد، است.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
خوانندگان کتاب کار مهارتهای درمان رفتاری دیالکتیکی برای اختلال دوقطبی را مفید مییابند تا تکنیکهای DBT را یاد بگیرند و علائم دوقطبی را مدیریت کنند. بسیاری از آنها به رویکرد عملی و آموزشهای ذهنآگاهی این کتاب توجه کرده و از بهبودهایی در زندگی روزمره خود خبر میدهند. برخی آن را بهعنوان یک راهنمای مقدماتی بسیار مفید میدانند، در حالی که دیگرانی که پیشزمینهای در این زمینه دارند، آن را کمتر سودمند مییابند. این کتاب کار به کاربران کمک میکند تا استراتژیهای مقابلهای برای دورههای شیدایی توسعه دهند و تکنیکهای مختلف خودیاری را ارائه میدهد. بهطور کلی، خوانندگان توصیه میکنند که به این کتاب فرصتی داده شود، زیرا ابزارهای ارزشمندی برای مدیریت اختلال دوقطبی فراهم میآورد.