نکات کلیدی
1. سیاستهای گسترشطلبانه منجر به درگیریهای اجتنابناپذیر شد
در دو و نیم قرن بین استقرار مستعمرهی جیمزتاون در ویرجینیا و هشدارهای لینکلن به رئیس قبیلهی شایان، جمعیت سفیدپوست گسترشطلب بهطور بیرحمانهای بومیان را به سمت غرب راندند، بدون توجه به تعهدات پیمانی و گاهی حتی بدون رعایت اصول انسانی.
سرنوشت آشکار. گسترش بیوقفهی غربی ایالات متحده، که ناشی از باور به سرنوشت آشکار بود، بهطور اجتنابناپذیری به درگیری با قبایل بومی آمریکا منجر شد. این گسترش به پیمانهای موجود بیتوجهی کرد و اغلب منجر به رفتارهای غیرانسانی با جمعیتهای بومی شد.
نقش دولت. سیاستهای دولت ایالات متحده، هرچند بهطور صریح نسلکشی نبود، همواره اسکان سفیدپوستان و توسعهی اقتصادی را بر حقوق و حاکمیت بومیان آمریکایی اولویت میداد. این امر سیستمی را ایجاد کرد که در آن پیمانها اغلب نقض یا دوباره مذاکره میشدند که به ضرر قبایل بود.
تمدن در برابر وحشیگری. نگرش غالب آن زمان، بومیان آمریکا را بهعنوان "وحشیانی" که نیاز به "تمدن" داشتند، توصیف میکرد و این امر تصرف سرزمینهای آنها و نابودی شیوهی زندگیشان را توجیه میکرد. این طرز فکر سیاستهای گسترشطلبانه را تقویت کرده و درگیری را اجتنابناپذیر میساخت.
2. جنگهای بینقبیلهای مقاومت بومیان را تضعیف کرد
تنها در شمال غرب اقیانوس آرام، بومیان توانستند در برابر گسترش ناگهانی و پرقدرت سفیدپوستان متحد شوند.
عدم اتحاد. ناتوانی قبایل بومی آمریکا در اتحاد در برابر مهاجمان سفیدپوست بهطور قابل توجهی مقاومت آنها را تضعیف کرد. درگیریها و رقابتهای دیرینه بین قبایل مانع از ایجاد جبههای منسجم شد.
استفاده از تقسیمات. دولت ایالات متحده بهخوبی از این تقسیمات بهرهبرداری کرد و با برخی قبایل علیه دیگران اتحاد تشکیل داد. این استراتژی "تفرقه و تسلط" مقاومت بومیان را بیشتر تکهتکه کرده و تسلیم آنها را برای ارتش آسانتر کرد.
نمونههایی از اتحادها. بهعنوان مثال، شوشونها، کلاوها و پاونیها با ارتش ایالات متحده علیه دشمنان سنتی خود، لاکوتاها، شایانها و آراپاهوها متحد شدند. این اتحادها به ارتش اطلاعات ارزشمندی دربارهی زمین و راهنماهای مفیدی ارائه دادند که به آنها برتری استراتژیک میبخشید.
3. پیمانهای شکسته و خیانت منجر به انتقامجویی شد
سپس لاینبر تنها سی فوت از سربازان فاصله داشت که آنها آتش گشودند. رئیس قبیله قبل از اینکه به زمین بیفتد، مرده بود. پس از اینکه دود فروکش کرد، چندین سرباز از صف خارج شده و به جسد او گلولههای بیشتری شلیک کردند. همانطور که لینکلن به لاینبر هشدار داده بود، فرزندانش گاهی رفتارهای بدی از خود نشان میدادند.
چرخهی خشونت. تاریخ دولت ایالات متحده از پیمانهای شکسته و اعمال خیانت، چرخهای از خشونت و انتقامجویی را به وجود آورد. کشتارهایی مانند کشتار سند کریک و قتل رؤسای صلح مانند لاینبر خشم و کینهای را در میان بومیان آمریکا برانگیخت که منجر به حملات و یورش به مستعمرات سفیدپوست شد.
توجیه انتقامجویی. بومیان آمریکا اغلب حملات خود را بهعنوان پاسخهای توجیهشده به بیعدالتیهایی که متحمل شده بودند، میدیدند. آنها خود را در حال دفاع از سرزمینها، خانوادهها و شیوهی زندگیشان در برابر دشمنی تهاجمی و غیرقابل اعتماد میدانستند.
تشدید درگیری. این اقدامات انتقامجویانه، به نوبهی خود، توسط دولت ایالات متحده برای توجیه مداخلات نظامی بیشتر و تصرف زمینها استفاده میشد و چرخهی خشونت را ادامه میداد و قبایل را به مرز انقراض نزدیکتر میکرد.
4. ناکارآمدی ارتش ناشی از مسائل داخلی بود
اینکه یک ژنرال چنین دفاع عمومی صریح و قوی از بومیان ارائه دهد، بهنظر غیرقابل باور میرسد زیرا با یک افسانهی پایدار در تضاد است: اینکه ارتش منظم دشمنی غیرقابل تسلیم برای بومیان بود.
آموزش و تجهیزات ضعیف. کارایی ارتش ایالات متحده در جنگهای بومیان بهدلیل تعدادی از مسائل داخلی، از جمله سربازان بهخوبی آموزشدیده، تجهیزات ناکافی و عدم درک تاکتیکهای جنگی بومیان آمریکا، مختل شد.
روحیه پایین و فرار. دستمزد پایین، شرایط زندگی سخت و عدم وجود هدف منجر به روحیه پایین و نرخ بالای فرار در میان سربازان شد. این امر توانایی ارتش را برای مقابله مؤثر با مقاومت بومیان تضعیف کرد.
ساختار فرماندهی و رهبری. یک ساختار فرماندهی نامناسب، همراه با رهبری نامنظم و درگیریهای داخلی بین افسران، تلاشهای ارتش را بیشتر مختل کرد. ارتش همچنین بهدلیل ساختار فرماندهی نامناسب و عدم توانایی در توسعهی دکترین برای مبارزه با دشمنی غیرمتعارف، با مشکلاتی مواجه بود.
5. جنگ رد کلاود آسیبپذیری سفیدپوستان را نمایان کرد
سپس بومیان توجه خود را به خود قلعهی ناتمام معطوف کردند و منظرهی زیبا به جنبهای تهدیدآمیز تبدیل شد. در طول روز، جنگجویان از تپهی لودج تریل به سربازان نظارت میکردند. پس از تاریکی شب، آتشسوزیهای بومیان بهطور ناراحتکنندهای نزدیک بود.
درگیری در مسیر بوزمن. جنگ رد کلاود، که بر سر مسیر بوزمن در قلمرو مونتانا رخ داد، آسیبپذیری سفیدپوستان و ارتش ایالات متحده را در برابر مقاومت بومیان نمایان کرد. این جنگ توانایی بومیان را در مختل کردن مؤثر گسترش سفیدپوستان و وارد کردن تلفات قابل توجه نشان داد.
کشتار فترمن. کشتار فترمن، که در آن کاپیتان ویلیام فترمن و تمام فرماندهی او توسط جنگجویان لاکوتا و شایان کشته شدند، پیروزی بزرگی برای بومیان و شکست تحقیرآمیز برای ارتش ایالات متحده بود.
پیمان فورت لرامی. جنگ رد کلاود در نهایت دولت ایالات متحده را مجبور به مذاکره بر سر پیمان فورت لرامی در سال 1868 کرد که به لاکوتاها یک رزرو بزرگ اعطا کرد و مسیر بوزمن را بست. این یک مورد نادر از موفقیت سیاسی قابل توجه مقاومت بومیان بود.
6. سیاست صلح راهحلی معیوب بود
شرمن امیدهای خود برای صلح دائمی را نه بر ارتش بلکه بر راهآهن قارهای که در حال ساخت بود، متمرکز کرد.
نیتهای خوب، اجرای ضعیف. سیاست صلح رئیسجمهور گرانت، که هدف آن ادغام بومیان آمریکا در جامعهی سفیدپوستان از طریق آموزش و مذهب بود، در نهایت بهدلیل فساد، سوءمدیریت و عدم درک فرهنگهای بومیان آمریکا تضعیف شد.
ادغام اجباری. تأکید این سیاست بر ادغام اجباری، از جمله سرکوب زبانها و سنتهای بومیان آمریکا، بهطور عمیقی به جوامع بومی آسیب رساند.
شکست در حفاظت از زمین. سیاست صلح همچنین در حفاظت از زمینهای بومیان آمریکا در برابر نفوذ سفیدپوستان ناکام ماند، زیرا مهاجران و معدنکاران بهطور مداوم به سمت غرب پیش میرفتند و منجر به درگیریهای جدید میشدند.
7. نابودی بوفالو سرنوشت بومیان دشت را رقم زد
مدتها قبل از اینکه اولین آمریکایی از رودخانهی میسیسیپی عبور کند، هدیههای اروپایی شامل اسب، تفنگ و بیماری بهطور رادیکالی فرهنگهای بومیان دشت و کوههای راکی را تغییر داد.
تأثیر اقتصادی و فرهنگی. نابودی سیستماتیک بوفالو توسط شکارچیان سفیدپوست تأثیر ویرانگری بر بومیان دشت داشت که به این حیوان برای غذا، لباس، سرپناه و تأمین روحی وابسته بودند.
استراتژی عمدی. دولت و ارتش ایالات متحده بهطور فعال کشتار بوفالو را بهعنوان روشی برای تضعیف مقاومت بومیان و وادار کردن آنها به زندگی در رزروها تشویق کردند.
از دست دادن استقلال. با نابودی بوفالو، بومیان دشت دیگر هیچ وسیلهای برای خودکفایی نداشتند و کاملاً به دولت برای بقا وابسته شدند که این امر بهطور بیشتری خودمختاری و هویت فرهنگی آنها را تضعیف کرد.
8. تراژدی در واندد نی پایان مقاومت را رقم زد
تراژدی در واندد نی کریک، رزرو پاین ریج، داکوتای جنوبی.
جنبش رقص روح. رقص روح، یک جنبش معنوی که وعدهی بازگشت سرزمینهای بومیان و بازگشت بوفالو را میداد، در اواخر دههی 1880 بهسرعت در میان لاکوتاها گسترش یافت و موجب نگرانی سفیدپوستان و مقامات دولتی شد.
کشتار واندد نی. کشتار واندد نی، که در آن سربازان ارتش ایالات متحده صدها مرد، زن و کودک لاکوتا را که مسلح نبودند، کشتند، پایان تراژیک مقاومت سازمانیافته بومیان آمریکا در دشتهای بزرگ را رقم زد.
نماد ستم. واندد نی به نمادی از بیعدالتی و خشونتی که بر بومیان آمریکا توسط دولت ایالات متحده تحمیل شده، تبدیل شد و همچنان در جوامع بومیان آمریکا طنینانداز است.
9. شخصیتهای کلیدی مسیر جنگهای بومیان را شکل دادند
اینکه یک ژنرال چنین دفاع عمومی صریح و قوی از بومیان ارائه دهد، بهنظر غیرقابل باور میرسد زیرا با یک افسانهی پایدار در تضاد است: اینکه ارتش منظم دشمنی غیرقابل تسلیم برای بومیان بود.
- رد کلاود: یک رهبر جنگی ماهر لاکوتا که بهطور موفقیتآمیزی در برابر نفوذ سفیدپوستان در مسیر بوزمن مقاومت کرد.
- اسپاتد تیل: یک رئیس قبیلهی لاکوتا که بهدنبال سازش صلحآمیز با دولت ایالات متحده بود.
- سیتینگ بول: یک مرد مقدس و رهبر جنگی لاکوتا که بهطور سرسختانه در برابر گسترش سفیدپوستان مقاومت کرد و به نمادی از مقاومت بومیان آمریکا تبدیل شد.
- کریزی هورس: یک رهبر جنگی اوگلالا لاکوتا که بهخاطر شجاعت، مهارت و تعهد بیچون و چرا به شیوههای سنتی شناخته شده است.
- ژنرال ویلیام تی. شرمن: یک قهرمان جنگ اتحادیه که بر تسخیر نظامی غرب نظارت داشت و دیدگاههای پیچیده و گاه متناقضی دربارهی بومیان آمریکا داشت.
- ژنرال فیلیپ شرایدن: یک قهرمان جنگ اتحادیه که سیاست زمینسوزی را علیه بومیان آمریکا اجرا کرد و به تسلیم آنها اعتقاد داشت.
- سرهنگ جورج آرمسترانگ کستر: یک افسر سوارهنظام پر زرق و برق و جنجالی که مرگ او در لیل بیگهورن به نمادی از جنگهای بومیان تبدیل شد.
- سرهنگ رانالد مککنزی: یک افسر ارتش ماهر و بیرحم که نقش کلیدی در سرکوب قبایل دشتهای جنوبی و آپاچیها ایفا کرد.
10. دین رقص روح در میان ناامیدی امیدی ارائه داد
هیچ حسی از "هویت بومی" وجود نداشت تا اینکه خیلی دیر شد و سپس بهطور مبهمی از طریق یک ایمان هزارهای که تنها خونریزی، وحشت و امیدهای شکسته به همراه داشت، ظهور کرد.
احیای معنوی. دین رقص روح، که از پیامبر پایوت، وُوکا، نشأت گرفته بود، به بومیان آمریکا دیدگاهی از امید و تجدید حیات در برابر ویرانی فرهنگی و ناامیدی ارائه داد.
وعدهی بازگشت. رقص روح وعدهی بازگشت بوفالو، بازگشت سرزمینهای بومیان و reunion زندهها با اجداد درگذشتهشان را میداد.
تفسیر نادرست و ترس. دولت ایالات متحده و سفیدپوستان رقص روح را بهعنوان پیشدرآمدی برای جنگ تفسیر کردند که منجر به افزایش حضور نظامی در رزروها و در نهایت به تراژدی واندد نی شد.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب زمین در حال گریه است به عنوان یک روایت جامع و متعادل از جنگهای هندی در غرب آمریکا مورد تحسین قرار گرفته است. خوانندگان از توصیف دقیق کوزنس از هر دو طرف، تاریخ نظامی مفصل و داستانگویی زنده او قدردانی میکنند. این کتاب به خاطر تحقیقات گسترده و رویکرد بیطرفانهاش ستایش میشود، هرچند برخی آن را بیش از حد متمرکز بر نبردها میدانند. منتقدان به خشونت گرافیکی و اطلاعات فشرده اشاره میکنند. به طور کلی، این اثر به عنوان یک کار مهم شناخته میشود که روایتهای سادهانگارانه را به چالش میکشد و بررسی دقیقی از این دورهی تراژیک در تاریخ آمریکا ارائه میدهد.