نکات کلیدی
1. ذهنیت بنیانگذار: کلیدی برای رشد پایدار
این نگرشها و رفتارها بهطور مشترک یک چارچوب ذهنی را تشکیل میدهند که یکی از بزرگترین و undervalued رازهای موفقیت در کسبوکار است.
تعریف ذهنیت. ذهنیت بنیانگذار ترکیبی قوی از نگرشها و رفتارهایی است که رشد پایدار را به پیش میبرد. این ذهنیت با یک مأموریت شورشی، نگرش مالکانه و وسواس نسبت به خط مقدم مشخص میشود. شرکتهایی که این ذهنیت را حفظ میکنند، حتی در حین گسترش، عملکرد بهتری نسبت به رقبای خود دارند.
ویژگیها در عمل. این ویژگیها بیشتر در شرکتهای رهبریشده توسط بنیانگذاران مشهود است، اما میتوان آنها را در هر سازمانی پرورش داد. لِس وکسنر از L Brands نمونهای از این ذهنیت است که بهطور مداوم نوآوری میکند و با مشتریان در ارتباط است. فروشگاههای زنجیرهای یانگهویی در چین با تمرکز بر محصولات تازه، مأموریتی شورشی را با به چالش کشیدن رقبای بزرگتر نشان میدهند.
موفقیت مبتنی بر داده. تحقیقات نشان میدهد که ارتباط قوی بین ذهنیت بنیانگذار و عملکرد پایدار وجود دارد. شرکتهایی که این ویژگیها را دارند، بیشتر احتمال دارد که عملکرد برتری داشته باشند و این اهمیت پرورش این خصوصیات در یک سازمان را نشان میدهد.
2. مأموریت شورشی: سوخترسانی به رشد با هدف
چنین شرکتهایی دارای حس مأموریت و تمرکز واضحی هستند که همه در شرکت میتوانند آن را درک کنند و با آن ارتباط برقرار کنند.
تعریف مأموریت. مأموریت شورشی یک هدف جسورانه و بلندپروازانه است که شرکت را به چالش کشیدن هنجارهای صنعتی و مبارزه برای مشتریان نادیده گرفته شده سوق میدهد. این مأموریت تمرکز و هدف را فراهم میکند و تصمیمات را هدایت کرده و کارکنان را الهام میبخشد. مأموریت یانگهویی برای ارائه "غذای ایمن، تازه و با ارزش خوب برای مادران چینی" نمونهای از این است.
ویژگیهای شورش. شورشهای قدرتمند دارای چندین ویژگی تقویتکننده هستند، از جمله مأموریت جسورانه، تأکید بر تمایز (تأکید مداوم بر آنچه شرکت را متمایز میکند) و افق نامحدود (ایدهای که یک شرکت میتواند بهطور هوشمندانه مرزهای هستهای خود را گسترش دهد). مأموریت IKEA برای ارائه مبلمان با طراحی خوب و مقرون به صرفه نمونهای بارز است.
جایگذاری مأموریت. یک مأموریت شورشی باید در تمام جنبههای یک شرکت، از سیستمهای پرسنلی تا تبلیغات، گنجانده شود. این مأموریت باید تصمیمات مربوط به استخدام، تأمینکنندگان و سرمایهگذاریها را شکل دهد و اطمینان حاصل کند که همه با هدف اصلی شرکت همراستا هستند.
3. وسواس نسبت به خط مقدم: قدرت نزدیکی به مشتری
آنها به جزئیات کسبوکار وسواس دارند و کارکنان خط مقدم را که بهطور مستقیم با مشتریان در ارتباط هستند، جشن میگیرند.
تعریف وسواس نسبت به خط مقدم. این شامل تعهد عمیق به کارکنان خط مقدم، مشتریان فردی و جزئیات کسبوکار است. بنیانگذاران اغلب بهعنوان اولین فروشنده یا توسعهدهنده محصول شروع میکنند و ارتباط نزدیکی با تجربه مشتری حفظ میکنند. اماس اوبرای از گروه اوبرای نمونهای از این است که به هر جزئیاتی که بر تجربه مشتری تأثیر میگذارد، وسواس دارد.
توانمندسازی کارکنان. شرکتهایی که وسواس نسبت به خط مقدم دارند، به کارکنان خود قدرت میدهند تا برای مشتری ارزش ایجاد کنند. هتلهای اوبرای کارکنان را در هوش هیجانی آموزش میدهند و به آنها اختیار میدهند تا تصمیماتی بگیرند که به نفع مهمانان باشد. این فرهنگ را ایجاد میکند که در آن همه بر رضایت مشتری تمرکز دارند.
توجه به جزئیات. یک عنصر حیاتی از وسواس نسبت به خط مقدم، کنجکاوی عمیق درباره چگونگی عملکرد کسبوکار در خط مقدم است. اماس اوبرای این را با توجه به هر جزئیات در هتلهای خود در سرتاسر جهان نشان داد و اطمینان حاصل کرد که همه چیز با استانداردهای بالای او مطابقت دارد.
4. نگرش مالکانه: پیشبرد عملکرد با مسئولیت
"ما یک شرکت مالک هستیم"، بیانیه اصول شرکت میگوید. "مالکین نتایج را شخصی میدانند."
تعریف نگرش مالکانه. این نگرش با تمرکز قوی بر هزینه، تمایل به عمل و عدم تمایل به بوروکراسی مشخص میشود. کارکنانی که نگرش مالکانه دارند، هزینهها و سرمایهگذاریها را بهگونهای مدیریت میکنند که گویی پول خودشان است، تصمیمات را بهسرعت میگیرند و از لایههای غیرضروری سازمانی اجتناب میکنند. AB InBev نمونهای از این است که فرهنگی را ایجاد میکند که در آن کارکنان احساس مسئولیت شخصی برای نتایج دارند.
عناصر موفقیت. سه عنصر کلیدی جوهر نگرش مالکانه را تشکیل میدهند: تمرکز قوی بر هزینه، تمایل به عمل و عدم تمایل به بوروکراسی. آدی گودرج از گروه گودرج این تمایل را در نحوه مدیریت عملیات خود نشان میدهد.
حفظ نگرش. بسیاری از شرکتها در حین رشد، نگرش مالکانه را از دست میدهند و پیچیده و بوروکراتیک میشوند. با این حال، آنهایی که میتوانند این نگرش را حفظ کنند، مزیت رقابتی قابل توجهی دارند. شرکتهای سرمایهگذاری خصوصی اغلب نگرش مالکانه را در شرکتهای خریداریشده بازمیگردانند که منجر به افزایش سرعت، کاهش بوروکراسی و بهبود مدیریت هزینه میشود.
5. بار اضافی: مدیریت هرج و مرج در مقیاس سریع
بار اضافی زمانی به وجود میآید که یک شرکت بهطور تهاجمی در حال گسترش است—زمانی که از ربع پایینراست نقشه ذهنیت بنیانگذار ما بالا میرود و به ربع بالا راست میرسد.
تعریف بار اضافی. بار اضافی زمانی رخ میدهد که یک شرکت جوان و سریعالرشد در مدیریت اختلالات داخلی و از دست دادن شتاب خارجی که با مقیاس سریع همراه است، دچار مشکل میشود. این وضعیت با گلوگاهها، سیستمهایی که مقیاس نمیپذیرند و استعدادهای تحت فشار مشخص میشود. خط کروز نروژی زمانی با بار اضافی مواجه شد که نتوانست سیستمهای مناسبی برای حمایت از استراتژی رشد خود توسعه دهد.
علائم بار اضافی. این علائم شامل از دست دادن آنچه شرکت را در ابتدا بزرگ کرده، پیچیدگی که کارها را کند میکند و محو شدن حس اصلی مأموریت است. رهبران اغلب بهگونهای واکنش نشان میدهند که فاصلهای بین خود و خط مقدم ایجاد میکند.
مقابله با بار اضافی. برای غلبه بر بار اضافی، شرکتها باید خطوط ارتباطی را باز کنند، قهرمانان خط مقدم را جشن بگیرند و بهبود مستمر را بهعنوان یک هدف قرار دهند. خط کروز نروژی با اجرای این استراتژیها موفق به بازگشت شد و منجر به افزایش فروش و بهبود رضایت مشتری شد.
6. توقف: معکوس کردن افول با کشف مجدد نقاط قوت اصلی
نود و چهار درصد از مدیران شرکتهای بزرگ، اختلالات داخلی را بهعنوان مانع اصلی رشد سودآور مداوم خود ذکر میکنند.
تعریف توقف. توقف به شرکتهایی که بهطور موفقیتآمیز مقیاس یافتهاند، اما اکنون با پیچیدگی دست و پنجه نرم میکنند، ضربه میزند. افزایش بوروکراسی و اختلالات داخلی تهدیدی برای موتورهایی است که آنها را به موفقیت رسانده است. هوم دیپوت زمانی با توقف مواجه شد که تمرکز خود را بر روابط مشتری و اشتیاق خط مقدم از دست داد.
علائم توقف. این علائم شامل از دست دادن ارتباط با مشتریان، افزایش بوروکراسی و احساس ناتوانی در اتخاذ تصمیمات یا بسیج سریع است. رهبران میدانند که شرکتشان در حال از دست دادن شتاب است، اما نمیتوانند بفهمند چه چیزی متفاوت است یا چه کاری باید انجام دهند.
معکوس کردن توقف. برای معکوس کردن توقف، شرکتها باید سبد خود را ساده کنند، منابع را آزاد کنند و تمرکز خود را بر کسبوکار اصلی تجدید کنند. هوم دیپوت با بازگرداندن قدرت به کارکنان خط مقدم و شخصیسازی مجدد تجربه مشتری بهطور موفقیتآمیزی خود را بازسازی کرد.
7. سقوط آزاد: بازتأسیس کسبوکار در زمان بحران
شرکتی که در سقوط آزاد است، بهطور کامل در بازار اصلی خود متوقف شده و مدل کسبوکار آن، که تا بهحال دلیل موفقیتش بوده، ناگهان دیگر بهنظر نمیرسد که قابل دوام باشد.
تعریف سقوط آزاد. سقوط آزاد بحرانی است که از نظر وجودی تهدیدکنندهترین است و زمانی رخ میدهد که مدل کسبوکار یک شرکت دیگر قابل دوام نیست. این وضعیت با کاهش سریع عملکرد مالی، چشماندازهای رشد و ارزش بازار مشخص میشود. کداک زمانی در سقوط آزاد قرار گرفت که نتوانست به فناوری دیجیتال سازگار شود.
علائم سقوط آزاد. این علائم شامل از دست دادن شتاب و کنترل، یک چرخه نزولی از رویدادها و درک این واقعیت است که اهرمهایی که قبلاً کار میکردند، دیگر کار نمیکنند. علل اغلب بهنظر میرسند که خارجی هستند، اما ریشه مشکل معمولاً داخلی است.
معکوس کردن سقوط آزاد. برای معکوس کردن سقوط آزاد، شرکتها باید یک تیم بازتأسیس بسازند، بر "هسته هسته" تمرکز کنند، شورش را دوباره تعریف کنند، شرکت را در خط مقدم بازسازی کنند و بهطور گستردهای در یک قابلیت جدید سرمایهگذاری کنند. چارلز شواب با بازگشت به ریشههای خود بهعنوان یک کارگزار تخفیف و سرمایهگذاری مجدد در خدمات مشتری، بهطور موفقیتآمیزی از سقوط آزاد خارج شد.
8. بادهای غربی: درک نیروهای داخلی بار اضافی
همه نوع این افراد را میشناسند: بنیانگذار متعهدی که در حین رشد شرکتش خود را در عمق مییابد اما نمیتواند رها کند و این امر باعث ایجاد گلوگاهی میشود که رشد را مختل میکند.
تعریف بادهای غربی. اینها نیروهای داخلی هستند که میتوانند یک شرکت در حال رشد را در حین مقیاسگذاری از مسیر خارج کنند. این نیروها شامل بنیانگذار غیرقابل مقیاس، صداهای گمشده از خط مقدم، فرسایش مسئولیت و درآمدهایی هستند که سریعتر از استعدادها رشد میکنند.
بنیانگذار غیرقابل مقیاس. این به بنیانگذاری اشاره دارد که نمیتواند رها کند و این امر باعث ایجاد گلوگاهی میشود که رشد را مختل میکند. این مشکل یک سوم از شرکتهای در حال رشد را تحت تأثیر قرار میدهد.
مقابله با بادها. برای مقابله با بادهای غربی، شرکتها باید اطمینان حاصل کنند که نقش بنیانگذار تکامل مییابد، ارتباطات باز با خط مقدم را حفظ کنند، مسئولیتپذیری را تقویت کنند و توسعه استعداد را در اولویت قرار دهند.
9. بادهای جنوبی: شناسایی فشارهای داخلی توقف
اینها اثرات بادهای جنوبی هستند که ما آنها را در شکل 2-5 خلاصه کردهایم. آنها پیچیدگی داخلی ایجاد میکنند، تصمیمگیری را تضعیف و کند میکنند، تجربه مشتری را غیرشخصی میکنند و مأموریت اصلی را فرسایش یا محو میکنند که منجر به ناامیدی و عدم مشارکت کارکنان میشود.
تعریف بادهای جنوبی. اینها نیروهای داخلی هستند که میتوانند یک شرکت موجود را به افول سوق دهند. این نیروها شامل چرخه مرگ پیچیدگی، نفرین ماتریس، تکهتکه شدن تجربه مشتری و مرگ مأموریتهای بزرگتر هستند.
چرخه مرگ پیچیدگی. این به پیچیدگی غیرقابل کنترل اشاره دارد که بهطور خاموشی رشد را میکشد و انرژی را از سازمان میمکد. این وضعیت منجر به رهبران خستهای میشود که از ترجمه استراتژی به اقدامات ساده منحرف میشوند.
مقابله با بادها. برای مقابله با بادهای جنوبی، شرکتها باید کاهش پیچیدگی را بهعنوان یک سبک زندگی قرار دهند، ساختار سازمانی خود را ساده کنند و بر مأموریت اصلی خود تمرکز قوی داشته باشند.
10. رهبران بهعنوان نگهبانان: حفظ ذهنیت بنیانگذار
برای پیروزی مداوم در دنیای کسبوکار، باید بهگونهای تنظیم شوید که در درون نیز پیروز شوید. و بهترین راه برای انجام این کار، پذیرش ذهنیت بنیانگذار است.
نقش رهبران. رهبران در تمام سطوح نقش حیاتی در حفظ ذهنیت بنیانگذار دارند. آنها باید خودآگاه باشند، یک آرمان مشترک داشته باشند و مهارتهای تصمیمگیری ضروری را در اختیار داشته باشند.
مهارتهای تصمیمگیری ضروری. این مهارتها شامل بهکارگیری تفکر جانوسی (در نظر گرفتن متضادها بهطور همزمان)، گفتن "نه" به حواسپرتیها، استفاده از قدرت 10X (تعهد به منابع قابل توجه برای پروژههای کلیدی) و پیگیری ریشه "پنهان" مشکلات است.
سرمایهگذاری در استعداد. رهبران بزرگ بهطور گستردهای در رهبران نسل بعدی سرمایهگذاری میکنند و یک meritocracy ایجاد میکنند و به کارکنان در تمام سطوح قدرت میدهند. آنها همچنین بهعنوان نگهبانان سرعت و چابکی عمل میکنند و در برابر نیروهایی که میتوانند تصمیمگیری و نوآوری را کند کنند، مبارزه میکنند.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب ذهنیت بنیانگذار نظرات متفاوتی را به خود جلب کرده و میانگین امتیاز آن ۳.۸۲ از ۵ است. برخی از خوانندگان این کتاب را برای رهبران کسبوکار مفید و عملی میدانند و بر تمرکز آن بر حفظ ذهنیت بنیانگذار در حین رشد شرکت تأکید میکنند. در مقابل، برخی دیگر آن را تکراری و بیش از حد سادهانگارانه انتقاد میکنند و معتقدند که میتوانست به یک مقاله مختصر تبدیل شود. این کتاب به بررسی سه جنبه از ذهنیت بنیانگذار میپردازد: مأموریت شورشی، وسواس در خط مقدم و ذهنیت مالک. همچنین استراتژیهایی برای غلبه بر بحرانهای رشد و حفظ چابکی در سازمانهای بزرگ ارائه میدهد که با استفاده از مطالعات موردی متعدد از شرکتهای معروف به تصویر کشیده شده است.