نکات کلیدی
۱. بازدیدکنندگان غیرانسانی موجوداتی واقعی و فیزیکی هستند که تحت مطالعهای محرمانه قرار دارند.
تا زمان انتشار این کتاب، وجود آنها انکار میشود، اما این انکار بهزودی رنگ خواهد باخت.
انکار رسمی همچنان ادامه دارد. با وجود افزایش آگاهی عمومی و شهادت افشاگران، دولتهای سراسر جهان، از جمله ایالات متحده، همچنان وجود بازدیدکنندگان غیرانسانی و بازیابی اجساد و سفینههای آنها را انکار میکنند. این رازآلودگی دهههاست که حفظ شده و شبکهای پیچیده از پنهانکاریهای رسمی و منافع پیمانکاران دفاعی را شکل داده است.
شواهد فیزیکی موجود است. گزارشهای شاهدان عینی، از جمله نظامیان برجستهای مانند ژنرال آرتور اکسون و والتر هاوت (رزول)، و شهادتهای سوگندخورده مقامات اطلاعاتی مانند دیوید گروش، وجود موجودات غیرانسانی «زیستی» بازیابیشده از اشیاء سقوطکرده را تأیید میکند. سندی فاششده که تحلیلهای آناتومیکی و ژنتیکی این اجساد را شرح میدهد، پشتیبانی بیشتری، هرچند بدون تأیید رسمی، ارائه میدهد.
مشاهدات شخصی همسو است. تجربیات نویسنده در طول عمرش از تماسها شامل مشاهداتی درباره ویژگیهای فیزیکی و رفتارهایی است که بهطور شگفتآوری با جزئیات سند فاششده، بهویژه در مورد روشهای دفع و پوشش چشمها، همخوانی دارد و این امر اصالت سند و واقعیت فیزیکی بازدیدکنندگان را نشان میدهد.
۲. آناتومی و ژنتیک بازدیدکنندگان نشاندهنده موجوداتی طراحیشده و یکبارمصرف است.
آنها موجوداتی مصنوعی، گذرا و یکبارمصرف هستند که برای هدفی خلق شدهاند که هنوز بهطور کامل برای ما روشن نیست.
جزئیات آناتومیکی آشکار شده. تحلیل اجساد گزارششده، موجوداتی حدود یک و نیم متر قد با سرهای بزرگ، چهار انگشت (یکی مخالف)، پاهای کوچک و بدون عملکرد، دهان بدون دندان و چشمهای بزرگ سیاه که ممکن است با لایهای پوشیده شده باشند، توصیف میکند. سیستم تنفسی آنها شامل کیسههای هوایی است که نشاندهنده کارایی بالای اکسیژن است.
ژنتیک به طراحی اشاره دارد. سند فاششده نشان میدهد ژنتیک آنها بر پایه DNA است که در برخی ژنها بهطور شگفتآوری به انسانها شباهت دارد، اما ساختار آن بر ۱۶ کروموزوم حلقوی استوار است. این ساختار ساده و حلقوی که برای یوکاریوتهای پیچیده غیرمعمول است، نشاندهنده طراحی مصنوعی به جای تکامل طبیعی است، احتمالاً برای پایداری یا سهولت دستکاری.
ماهیت یکبارمصرف آنها مشهود است. ترکیب ژنتیک ساده و احتمالاً معیوب (که منجر به مشکلات هیبریدی مانند سندرم کلاینفلتر میشود) و مشاهده اجسادی که مانند «تجهیزات غواصی» نگهداری میشوند، نشان میدهد این موجودات ممکن است واسطههایی ساختهشده و مصرفی برای موجوداتی باشند که عمدتاً در حالت دیگری وجود دارند و تنها هنگام نیاز به تعامل فیزیکی استفاده میشوند.
۳. بازدیدکنندگان دارای تواناییهای فوقالعادهای هستند که قوانین فیزیک شناختهشده را به چالش میکشند.
برای عملکرد آنها، لزوماً به ماشینآلات نیاز نیست—همانطور که ما برای پرواز به بال دوقلو و موتور نیاز داریم یا برای روشن کردن آتش به کبریت—خیر، برای این تواناییها قوانین واقعیت فیزیکی باید بهگونهای متفاوت از ما بر آنها تأثیر بگذارد.
تواناییهای «جادویی» مشاهدهشده. بازدیدکنندگان تواناییهایی مانند حرکت فوقالعاده سریع (با یا بدون سفینه)، شناوری، نامرئی شدن، کنترل ذهن، تلهپاتی، خوددرمانی و احتمالاً تغییر شکل را نشان میدهند که فهم فعلی ما از فیزیک و فناوری را به چالش میکشد.
فراتر از فناوری. در حالی که برخی تواناییها ممکن است شامل فناوری پیشرفتهای مانند میدانهای مغناطیسی برای رانش یا تولید حرارت از طریق مس در استخوانها باشد، دیگر تواناییها، بهویژه اثرات ذهنی و دستکاری گرانش، نشاندهنده تعامل عمیقتر با قوانین بنیادین طبیعت است.
تغییر واقعیت بهصورت موضعی. نویسنده فرض میکند این تواناییها نیازمند قابلیت تغییر موضعی ثابتهای بنیادین طبیعت، مانند ثابت ساختار ریز، هستند که تعامل الکترومغناطیسی و ساختار واقعیت را کنترل میکند. این امکان به آنها اجازه میدهد فیزیک را بهگونهای دستکاری کنند که ما آن را ماوراء طبیعی میپنداریم.
۴. «ذهن چهارم» امکان ادراک و دستکاری خارج از زمان را فراهم میکند.
برای ما، در جریان زمان، هر لحظه نو است. برای آنها، هر لحظه اجتنابناپذیر است و این زندگیای نیست که ارزش زیستن داشته باشد.
ساختار مغزی چهارلوبی. بازدیدکنندگان مغزی با چهار لوب دارند، برخلاف دو نیمکره ما. اگرچه تنها ۲۰٪ بزرگتر است، چینخوردگی پیچیده آن نشاندهنده قدرت پردازش قابل توجهی است که ممکن است حالتهای ادراکی متفاوتی را ممکن سازد.
ادراک خارج از زمان. نویسنده معتقد است بازدیدکنندگان با «ذهن چهارم» عمل میکنند که واقعیت را از بیرون جریان خطی زمان میبیند و گذشته، حال و آینده را همزمان درک میکند. این در تضاد با تجربه ماست که هر لحظه را نو میپنداریم.
رنج اجتنابناپذیری. این دانش کامل، در حالی که قدرت و پیشبینی عظیمی میبخشد، ممکن است «زندان» باشد که خودانگیختگی و تجربه تازگی را از آنها میگیرد. این وضعیت وجودی میتواند محرک اصلی علاقه آنها به انسانها باشد.
۵. بازدیدکنندگان ممکن است در وضعیت ناامیدی باشند و به دنبال تجربه انسانی یا مواد ژنتیکی باشند.
اگر آنها ناامید باشند، و من این احتمال را جدی میدانم، این توضیحی است بر تلاشهای شتابزده و بیوقفهای که در اینجا انجام میدهند.
انگیزههای احتمالی تعامل. اقدامات آنها، از جمله آدمربایی، نمونهبرداری ژنتیکی، خلق هیبرید و هشدار درباره خودویرانگری انسان، نشاندهنده انگیزههای پیچیدهای فراتر از مشاهده ساده یا خصومت است.
جستجوی آنچه ندارند. نویسنده حدس میزند بازدیدکنندگان، که ممکن است مصنوعی باشند یا به دلیل دیدگاه بیزمان خود فاقد زندگی درونی غنی باشند، به دنبال تجربه انسانی، آگاهی یا مواد ژنتیکی برای غنیسازی خود یا غلبه بر محدودیتهایشان هستند.
ناامیدی و تلاشهای ناقص. نقصهای مشاهدهشده در مهندسی ژنتیکی آنها (هیبریدهای دارای ناتوانی) و تعاملات اغلب دستوپاگیر یا ترسناکشان نشان میدهد آنها قادر مطلق یا کاملاً توانمند نیستند، بلکه ممکن است ناامید و در حال آزمایش باشند و در حوزههای حیاتی شکست میخورند.
۶. بشریت دچار فراموشی جمعی و از دست دادن تواناییها بهدلیل تروماهای باستانی است.
ما گونهای هستیم که نسبت به گذشته خود دچار فراموشی و نسبت به حال خود انکار داریم.
حافظه غیرقابل اعتماد است. حافظه انسان بهراحتی تحریف میشود، بهویژه در مواجهه با تروما یا ناشناختهها. این امر فهم تماسها را دشوار میکند و به بازدیدکنندگان امکان میدهد خاطرات را دستکاری یا پاک کنند.
تأثیر تروماهای طولانیمدت. فاجعه یانگِر درایاس (۱۲۹۰۰-۱۰۹۰۰ سال پیش)، دورهای از آشوبهای شدید جهانی (آتشسوزیها، سیلابها، بحرانهای اقلیمی)، احتمالاً تروماهای عمیق و چندنسلی ایجاد کرده که ذهن و جامعه انسانی را بنیادین تغییر داده است.
از دست دادن تواناییهای ذاتی. این تروما ممکن است تواناییهای ذاتی (سیدهیها) و ذهن جمعی بالقوه را سرکوب یا باعث ترک آنها شده باشد، که احتمالاً با تغییرات مغزی (مانند کوچکشدن هیپوکامپ، اختلال در غده صنوبری) و ظهور نفس فردی بهعنوان مکانیزم بقا مرتبط است.
۷. سازهها و اسطورههای باستانی نشانگر تواناییها و ارتباطات از دسترفته انسانها هستند.
مهندسی بیشتر آنها فراتر از توضیح است.
مکانهای باستانی غیرقابل توضیح. سازههای مگالیتیک در سراسر جهان (بعلبک، اوسیریون، نان مادول، گوبکلی تپه و غیره) مهارتهای مهندسی (جابجایی سنگهای عظیم، برش دقیق) را نشان میدهند که با توضیحات معمول و تواناییهای مدرن بدون ماشینآلات سنگین قابل توجیه نیست.
شواهد تکنیکهای گمشده. یکنواختی تکنیکهای ناشناخته در فرهنگها و دورههای زمانی مختلف و نمونههای مدرن مانند قلعه مرجانی اد لیدسکالن، نشاندهنده روشی گمشده برای دستکاری وزن سنگ است که ممکن است به سیدهی لاگیما مرتبط باشد.
اسطورههای خدایان متمدنکننده. اسطورههای جهانی از غریبههای دانا یا خدایانی سخن میگویند که پس از دورههای آشوب، تمدن (کشاورزی، نظم اجتماعی) را به ارمغان آوردهاند، که ممکن است بازتاب خاطرات دور از بازماندگان تمدنی غرقشده باشد که دانش را با گروههای کمتر پیشرفته به اشتراک گذاشتهاند.
۸. شناوری و دیگر سیدهیها تواناییهای واقعی و بازیافتنی انسان هستند.
چیزی که نباید اتفاق بیفتد، اتفاق افتاد.
سیدهیها در سنتهای مختلف. سنتهای دینی و عرفانی متعدد (هندوئیسم، بودیسم، کاتولیسیسم، دائوئیسم و غیره) تواناییهای فوقالعاده انسانی مانند شناوری، تلهپاتی، شفا و حرکت آنی را توصیف میکنند که اغلب از طریق تمرینات معنوی شدید و فراتر رفتن از نفس به دست میآیند.
شهادتها و شواهد. گزارشهای شناوری، از قدیسان قرون وسطی تا شاهدان مدرن و حتی نمایشهای نمایشی، همراه با پدیدههایی مانند دیدن از راه دور و اثرات فیزیکی مستند در مدیتیشنهای عمیق، نشان میدهد این تواناییها واقعی و هرچند کمفهم هستند.
ارتباط انرژی. شاهدان گاهی احساس «الکتریکی» را هنگام شناوری توصیف میکنند که نشاندهنده منبع انرژی ناشناخته یا تعاملی است که قوانین فیزیک شناختهشده را به چالش میکشد و ممکن است کلید فهم و بازیابی این تواناییها باشد.
۹. تلهپاتی ممکن است ذهن جمعی سرکوبشده بشریت باشد.
پیش از فاجعه، شواهدی وجود دارد که ما گونهای تلهپاتیک بودیم، متصل به جامعهای از ذهن که بهشدت نیازمند بازسازی آن هستیم.
تلهپاتی در تماسها. ارتباط تلهپاتیک تجربهای رایج و بهظاهر طبیعی در مواجهات نزدیک است که نشان میدهد این توانایی هنوز در انسانها وجود دارد، هرچند در حالتهای عادی خاموش است.
شواهد ارتباط باستانی. استفاده گسترده و یکنواخت از دستنوشتهها در هنر غارها در فواصل و دورههای زمانی وسیع، و تغییر ناگهانی سبکهای هنری با ظهور تمدنهای تاریخی، اشاره به «جامعه ذهنی» یا آگاهی مشترکی دارد که پیش از تسلط نفس فردی وجود داشته است.
سرکوب توسط تروما و فرهنگ. تروماهای یانگِر درایاس و توسعه جوامع خودمحور ممکن است این توانایی تلهپاتیک را سرکوب کرده باشد، که با انتخاب فرهنگی و دینی علیه ویژگیهای روانی تقویت شده است.
۱۰. جهان نشانههایی از طراحی دارد که واقعیتی عمیقتر را نشان میدهد.
اصل انسانمحوری بیان میکند ساختار منظومه شمسی چنان دقیق برای زندگی طراحی شده که نمیتواند تصادفی باشد.
تنظیم دقیق منظومه شمسی. آرایش دقیق منظومه شمسی ما (موقعیت زمین، ماه بزرگ، سیارات گازی) بهطرز شگفتآوری برای حمایت از زندگی پیچیده تنظیم شده است که استدلالهایی برای طراحی بنیادین به جای تصادف محض ارائه میدهد.
معمای ثابتها. ثابتهای فیزیکی بنیادین، مانند ثابت ساختار ریز (۱/۱۳۷)، مقادیری دارند که بهظاهر خاص و ضروری برای ساختار جهان و امکان زندگی هستند و نشاندهنده انتخاب عمدیاند.
ریاضیات مقدم بر واقعیت است. قوانین ریاضی حاکم بر شکلگیری و عملکرد جهان بهنظر میرسد پیش از خود جهان وجود داشتهاند، که واقعیتی بنیادین مبتنی بر اصول انتزاعی را نشان میدهد، احتمالاً مشابه آگاهی جهانی یا «ذهن خدا».
۱۱. بحران کنونی نیازمند بیداری انسان و بازپسگیری تواناییهای از دسترفته است.
اکنون، در این زمان، ما یا زنده متولد خواهیم شد یا مرده.
مواجهه با بحران دوگانه. بشریت در حال حاضر با همگرایی تهدیدات وجودی روبرو است: فروپاشی محیط زیست بهدلیل جمعیت بیش از حد و حضور فزاینده و غیرقابل انکار بازدیدکنندگان غیرانسانی.
انتخاب برای بقا. این بحران انتخابی سخت پیش روی ما میگذارد: تسلیم فشارها و مواجهه با زوال یا انقراض، یا گذر از تحولی عمیق با بازپسگیری تواناییهای از دسترفته و درک طبیعت واقعی خود.
ماماهای تولد دوباره. بازدیدکنندگان، با وجود نقصها و روشهای گاه نگرانکنندهشان، ممکن است بهعنوان کاتالیزور یا «مامای» این تولد دوباره انسانی عمل کنند، ما را به تکامل وادارند با نشان دادن پتانسیلهای از دسترفته و مجبور کردن ما به مواجهه با فراموشی و محدودیتهایمان.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب «ذهن چهارم» با نظرات متفاوتی روبهرو شده است و امتیازهای آن از ۲ تا ۵ ستاره متغیر است. برخی خوانندگان این اثر را تأملبرانگیز و جذاب میدانند و از بررسیهای استریبر درباره زیستشناسی موجودات فرازمینی و تواناییهای انسان تمجید میکنند. در مقابل، عدهای دیگر به نبود عمق کافی در موضوع تعامل با بیگانگان و تکرار مکررات در محتوا انتقاد دارند. این کتاب به بررسی موجودات فرازمینی، تواناییهای از دست رفته انسان و تهدیدهای جهانی میپردازد. در حالی که برخی رویکرد صادقانه و نگارش روان استریبر را میپسندند، گروهی دیگر معتقدند کتاب در منطق خود گامهای بدون پشتوانه برمیدارد و نتوانسته به وعدههایش عمل کند.