نکات کلیدی
۱. کار برای شادی و عزت نفس انسان ضروری است
نداشتن کاری برای انجام دادن به معنای کسالت و اغلب افسردگی، مصرف الکل و مواد مخدر است.
کار معنا میبخشد. اشتغال تنها منبع درآمد نیست؛ بلکه حس موفقیت، ارتباطات اجتماعی و رشد فردی را نیز فراهم میکند. مطالعات نشان دادهاند که حتی مادران مجردی که پیشتر به کمکهای دولتی وابسته بودند، پس از ورود به بازار کار رضایت بیشتری از زندگی خود گزارش کردهاند.
نبود کار پیامدهایی دارد. بیکاری معمولاً منجر به:
- کاهش عزت نفس
- انزوای اجتماعی
- افزایش خطر سوءمصرف مواد
- مشکلات روانی مانند افسردگی
نویسندگان معتقدند برنامههای رفاهی باید اولویت خود را بر اشتغال افراد قرار دهند، نه صرفاً حمایت مالی. این دیدگاه با نیاز بنیادین انسان به فعالیت معنادار و مشارکت در جامعه همراستا است.
۲. برنامههای رفاهی کنونی اغلب اشتغال را دلسرد میکنند
اگر به کسی به اندازهی کار کردن پول بدهید که برای کار نکردن میگیرد، نباید تعجب کنید که بسیاری از این فرصت سوءاستفاده میکنند.
دام رفاه. بسیاری از برنامههای رفاهی «اثر پرتگاه» ایجاد میکنند؛ به این معنا که دریافتکنندگان اگر درآمدشان از حدی فراتر رود، ناگهان مزایا را از دست میدهند. این موضوع میتواند کار کردن را از نظر مالی بیفایده کند و افراد را در فقر گرفتار سازد.
مسائل کلیدی عبارتند از:
- نرخهای مالیاتی موثر بالا هنگام کاهش مزایا
- محدودیتهای دارایی که پسانداز را دلسرد میکند
- قوانین پیچیده واجد شرایط بودن که انتقال به کار را پرریسک میکند
نویسندگان خواستار اصلاح برنامههای رفاهی برای ایجاد گذار نرمتر به اشتغال هستند. این میتواند شامل کاهش تدریجی مزایا با افزایش درآمد، حذف آزمون دارایی و سادهسازی قوانین برای حذف موانع کار باشد.
۳. اندازهگیری فقر و معیارهای واجد شرایط بودن رفاه نیازمند بازنگری است
امروزه بیش از نیمی از مزایای تخصیص یافته از طریق برنامههایی که به عنوان «مبارزه با فقر» میشناسیم، در واقع به افرادی بالاتر از خط فقر تعریف شده توسط اداره سرشماری آمریکا میرسد.
معیارهای نادرست. محاسبه خط فقر کنونی که بر اساس سه برابر هزینه غذا است، قدیمی است و مزایای غیرنقدی یا تفاوتهای منطقهای هزینه زندگی را در نظر نمیگیرد.
مشکلات معیارهای فعلی شامل:
- دریافت مزایا توسط افراد غیرفقیر
- آزمون دارایی که پسانداز را دلسرد میکند
- محدودیتهای درآمدی که انگیزه کار را کاهش میدهد
نویسندگان پیشنهاد میکنند اندازهگیری فقر بازنگری شود تا بهتر هزینههای زندگی و وضعیت خانوادهها را منعکس کند. همچنین توصیه میکنند واجد شرایط بودن سختتر شود تا منابع به نیازمندان واقعی اختصاص یابد و کاهش تدریجی مزایا برای تشویق به کار و پسانداز ایجاد شود.
۴. ساختار خانواده و ازدواج تأثیر قابل توجهی بر نرخ فقر دارد
اگر واقعاً به کودکانی که به این دنیا میآورند اهمیت میدهند، باید این کار را در چارچوبی انجام دهند که آن کودکان دو والد متعهد به یکدیگر داشته باشند … و آماده والد شدن باشند.
تکوالدینی و فقر. افزایش خانوارهای تکوالد، بهویژه در گروههای کمدرآمد، ارتباط قوی با نرخ بالاتر فقر دارد. کودکان در خانوادههای تکوالد بسیار بیشتر در معرض فقر هستند نسبت به خانوادههای دو والد.
عوامل مؤثر در این روند:
- افزایش مزایای رفاهی با تعداد فرزندان بیشتر
- جریمههای ازدواج در محاسبه مزایا
- تغییرات فرهنگی در نگرش به ازدواج
نویسندگان خواستار اصلاح برنامههای رفاهی هستند که ازدواج را جریمه نکند و ثبات خانواده را ترویج دهد. همچنین پیشنهاد میکنند دسترسی به روشهای پیشگیری طولانیمدت افزایش یابد تا بارداریهای ناخواسته کاهش یابد.
۵. برنامههای کمک نقدی مانند TANF تکامل یافتهاند اما با چالشهایی روبرو هستند
[این برنامه] انگیزههای قوی به متقاضیان و دریافتکنندگان میدهد که به طور دائم از نیروی کار خارج بمانند و هیچ انگیزهای به کارفرمایان برای ایجاد تسهیلات مقرون به صرفه جهت حفظ کارکنان دارای محدودیت کاری نمیدهد.
نتایج متناقض TANF. اصلاحات رفاهی ۱۹۹۶ باعث کاهش تعداد دریافتکنندگان شد، اما بسیاری از افراد سابقاً دریافتکننده همچنان در فقر به سر میبرند. ایالتها راههایی برای دور زدن الزامات کاری یافتهاند و ساختار کمک بلاک گرنت برنامه با شرایط اقتصادی تغییر نکرده است.
مسائل جاری:
- کاهش ارزش مزایای نقدی
- انگیزههای ضعیف کاری در برخی ایالتها
- آموزش شغلی و خدمات حمایتی ناکافی
نویسندگان توصیه میکنند تمرکز TANF بر آمادهسازی برای کار تقویت شود و مسیرهای بهتری برای اشتغال پایدار ایجاد گردد. همچنین پیشنهاد میکنند بودجه متناسب با چرخههای اقتصادی تنظیم و اجرای الزامات کاری سختگیرانهتر شود.
۶. برنامههای کمک غذایی گستردهاند اما دارای نقصهایی هستند
جالب است که اگرچه هیچکس برنامههای رفاهی امروز را با برنامههای دهه ۱۹۸۰ عوض نمیکند، اما در دو دهه گذشته الزامات کاری کاهش یافته و مشکلات جدیدی پدید آمده است.
رشد و چالشهای SNAP. برنامه کمک تغذیهای مکمل (SNAP، پیشتر کوپن غذا) به طور چشمگیری گسترش یافته و اکنون به یک نفر از هر هفت آمریکایی خدمت میکند. این برنامه امنیت غذایی مهمی فراهم میکند اما به دلیل ضعف در اجرای الزامات کاری و احتمال تقلب مورد انتقاد است.
مسائل کلیدی:
- اجرای حداقلی الزامات کاری
- گسترش واجد شرایط بودن به خانوارهای غیرفقیر
- نگرانیها درباره کیفیت تغذیهای مواد خریداری شده
نویسندگان پیشنهاد میکنند الزامات کاری برای بزرگسالان توانمند بدون سرپرست بازگردانده و اجرا شود. همچنین توصیه میکنند واجد شرایط بودن محدودتر شود تا منابع به نیازمندان واقعی برسد و راهکارهایی برای تشویق انتخابهای غذایی سالمتر بررسی گردد.
۷. برنامههای معلولیت به طور ناخواسته کار را دلسرد میکنند
وقتی افراد وارد برنامه معلولیت میشوند، تقریباً هرگز به کار بازنمیگردند.
معلولیت به عنوان خروج دائمی. بیمه تأمین اجتماعی معلولیت (SSDI) و درآمد تکمیلی تأمین اجتماعی (SSI) اغلب به برنامههای بازنشستگی زودهنگام تبدیل میشوند. فرآیند درخواست و ساختار مزایا انگیزههای قوی برای بازگشت به کار ایجاد نمیکند.
مشکلات برنامههای معلولیت فعلی:
- طولانی بودن دوره درخواست که مهارتهای کاری را کاهش میدهد
- ساختار مزایای «همه یا هیچ»
- حمایت محدود برای ظرفیت کاری جزئی
نویسندگان توصیه میکنند برنامههای معلولیت اصلاح شود تا ظرفیت کاری جزئی تشویق و حمایت شود. این میتواند شامل ایجاد گذار نرم به کار، بهبود خدمات توانبخشی حرفهای و ارائه انگیزههای بهتر به کارفرمایان برای تطبیق با معلولیتها باشد.
۸. اعتبار مالیاتی درآمد کسبشده (EITC) به عنوان مدل رفاهی امیدوارکننده است
EITC و سایر اقدامات افزایش درآمد، نتایج آموزشی کودکان کمدرآمد را بهبود میبخشد.
موفقیت EITC. اعتبار مالیاتی درآمد کسبشده در تشویق به کار و کاهش فقر، بهویژه در میان مادران مجرد، مؤثر بوده است. این برنامه بدون ایجاد پرتگاه رفاهی، حمایت مالی به کارگران کمدرآمد ارائه میدهد.
مزایای EITC:
- افزایش مشارکت در نیروی کار
- بهبود نتایج کودکان
- حمایت دوحزبی
نویسندگان توصیه میکنند EITC گسترش یابد، بهویژه برای کارگران بدون فرزند. همچنین پیشنهاد میکنند روشهایی برای پرداخت اعتبار به صورت مستمر در طول سال به جای یکجا در زمان مالیات بررسی شود تا حمایت بهتری از هزینههای جاری فراهم گردد.
۹. مناطق سرخپوستان آمریکایی نمونهای از مشکلات وابستگی به رفاه هستند
آن زمان نمیدانستیم فقیریم. خوشحال بودیم. سخت کار میکردیم، خانههایمان را از چوب این زمین میساختیم و برای زمستان غذا ذخیره میکردیم. حالا همه ثروتمندیم. بچهها به ما گوش نمیدهند... ما کار را برایشان خیلی آسان کردیم.
پیامدهای ناخواسته. بسیاری از مناطق سرخپوستان آمریکایی، با وجود دریافت مزایای رفاهی قابل توجه و گاهی درآمدهای کازینو، با نرخ بالای فقر، بیکاری و مشکلات اجتماعی مواجهاند. این نشان میدهد حمایت مالی بدون قید و شرط میتواند انگیزه و انسجام اجتماعی را تضعیف کند.
مشکلات مشاهده شده در این مناطق:
- بیکاری بالا با وجود منابع موجود
- مشکلات سوءمصرف مواد
- از دست رفتن مهارتها و ارزشهای سنتی
نویسندگان استدلال میکنند این مثال اهمیت کار و موفقیت کسبشده را برای رفاه فردی و جمعی نشان میدهد. آنها پیشنهاد میکنند برنامههای رفاهی باید بر ایجاد فرصتهای کار معنادار و مشارکت اجتماعی تمرکز کنند، نه صرفاً حمایت مالی.
۱۰. اصلاح رفاه نیازمند اولویت دادن به انگیزههای کاری است
کند کردن کاهش اندازه نیروی کار.
اصلاح مبتنی بر کار. نویسندگان پیشنهاد میکنند نظام رفاهی به طور جامع بازنگری شود تا کار را اولویت داده و پاداش دهد. این شامل بهبود انگیزههای کاری در برنامههای موجود و ایجاد رویکردهای جدید برای حمایت از کارگران کمدرآمد است.
توصیههای کلیدی:
- گسترش و بهبود اعتبار مالیاتی درآمد کسبشده
- ایجاد برنامه یارانه دستمزد برای کارگران کمدرآمد
- حذف یا کاهش مالیاتهای حقوق برای درآمدهای پایین
- اصلاح برنامههای معلولیت برای حمایت از ظرفیت کاری جزئی
- تقویت الزامات کاری در برنامههای کمک غذایی
نویسندگان معتقدند با تمرکز بر افزایش جذابیت مالی و دسترسی به کار، اصلاح رفاه میتواند هم فقر را کاهش دهد و هم بهرهوری اقتصادی را افزایش دهد. این رویکرد هدفش شکستن چرخه وابستگی است در حالی که همچنان شبکه ایمنی برای کسانی که واقعاً قادر به کار نیستند فراهم میکند.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب «هزینه انسانی رفاه» با استقبال مثبتی روبهرو شده و میانگین امتیاز آن ۴.۴۲ از ۵ است. خوانندگان ترکیب تحلیلهای سیاستی و روایتهای شخصی این اثر را میپسندند که چالشهای نظام رفاه را بهخوبی به تصویر میکشد. اگرچه برخی آن را کمی خشک میدانند، اما کتاب بهخاطر بینشهای ارزشمند و پیشنهادهای سیاستیاش مورد تحسین قرار گرفته است. این اثر بر اهمیت کار در ارتقای شادی و کاهش فقر تأکید میکند. منتقدان، بررسی جامع آن از پیامدهای ناخواسته دولت رفاه آمریکا و تأثیرات آن بر جامعه را ستایش میکنند.