نکات کلیدی
1. قیمتگذاری استراتژیک به معنای خلق ارزش است، نه فقط جبران هزینهها
هدف از قیمتگذاری استراتژیک، تعیین قیمت بهگونهای سودآورتر است که ارزش بیشتری را جذب کند، نه لزوماً با افزایش فروش.
قیمتگذاری مبتنی بر ارزش بر درک و جذب ارزش اقتصادی ایجاد شده برای مشتریان تمرکز دارد، نه فقط پوشش هزینهها. این رویکرد به شرکتها این امکان را میدهد که قیمتهایی تعیین کنند که نشاندهنده ارزش واقعی پیشنهاداتشان باشد. بر خلاف قیمتگذاری مبتنی بر هزینه، که میتواند در بازارهای ضعیف منجر به قیمتگذاری بیش از حد و در بازارهای قوی منجر به قیمتگذاری کمتر شود، قیمتگذاری مبتنی بر ارزش قیمتها را با شرایط بازار همراستا میکند.
اصول کلیدی قیمتگذاری استراتژیک:
- پیشگیرانه - پیشبینی رویدادها و توسعه استراتژیها بهطور پیشدستانه
- مبتنی بر ارزش - منعکسکننده تفاوتهای ارزش در میان مشتریان
- سودمحور - ارزیابی موفقیت بر اساس سودآوری، نه فقط درآمد
هرم قیمتگذاری استراتژیک چارچوبی با پنج سطح ارائه میدهد:
- خلق ارزش
- ساختار قیمت
- ارتباط قیمت و ارزش
- سیاست قیمتگذاری
- سطح قیمت
2. درک و کمیسازی ارزش اقتصادی برای تعیین قیمتهای بهینه
ارزش اقتصادی به این واقعیت اشاره دارد که ارزش قابل جذب برای ویژگیهای کالایی یک پیشنهاد محدود به آنچه رقبا دریافت میکنند، است.
برآورد ارزش اقتصادی شامل تعیین ارزش اقتصادی کل یک پیشنهاد است که شامل:
- ارزش مرجع - قیمت بهترین گزینه مشتری
- ارزش تمایز - ارزش آنچه که پیشنهاد را از گزینههای دیگر متمایز میکند
رویکردهای برآورد ارزش:
- ارزش مالی - کمیسازی تأثیر مالی از طریق مصاحبههای عمیق با مشتریان
- ارزش روانشناختی - استفاده از تکنیکهایی مانند تحلیل همزمان برای برآورد ارزش ذهنی
درک ارزش اقتصادی به شرکتها این امکان را میدهد که:
- قیمتهایی تعیین کنند که ارزش واقعی را برای مشتریان منعکس کند
- فرصتهایی برای خلق و جذب ارزش بیشتر شناسایی کنند
- تصمیمات آگاهانهای درباره توسعه و موقعیتیابی محصول اتخاذ کنند
3. تقسیمبندی قیمتها برای جذب ارزشهای مختلف در میان مشتریان
هدف از این ساختار کاهش تعارض بین کسب قیمتهای بالا برای حجم کم و حجم بالا برای قیمتهای پایین است.
تقسیمبندی قیمت شامل ایجاد ساختاری از قیمتها است که با تفاوتهای ارزش اقتصادی و هزینه خدمترسانی در میان بخشهای مشتری همراستا باشد. این رویکرد به شرکتها این امکان را میدهد که از بخشهای با ارزش بالا درآمد بیشتری جذب کنند در حالی که هنوز بخشهای حساس به قیمت را بهطور سودآور خدمترسانی کنند.
مکانیسمهای کلیدی برای حفظ قیمتگذاری تقسیمبندی شده:
- پیکربندی پیشنهاد قیمت - سفارشیسازی بستههای محصول/خدمات برای بخشهای مختلف
- معیارهای قیمت - استفاده از واحدهای مختلف قیمتگذاری (مانند به ازای هر استفاده، به ازای هر نتیجه)
- موانع قیمت - ایجاد معیارهایی که مشتریان باید برای واجد شرایط شدن برای قیمتهای پایینتر رعایت کنند
تقسیمبندی مؤثر به شرکتها این امکان را میدهد که:
- سودآوری را در میان گروههای مختلف مشتریان به حداکثر برسانند
- بازار وسیعتری را بدون قربانی کردن حاشیهها خدمترسانی کنند
- قیمتها را بهطور نزدیکتری با ارزش درک شده همراستا کنند
4. پیامهای ارزش را متناسب با نوع محصول و مرحله خرید طراحی کنید
نقش ارتباطات ارزش و قیمت، بنابراین، محافظت از پیشنهاد ارزش شما در برابر نفوذ رقابتی، بهبود تمایل به پرداخت و افزایش احتمال خرید در حین حرکت مشتریان در فرآیند خریدشان است.
ارتباطات ارزش باید بر اساس:
ویژگیهای محصول:
- کالاهای جستجو vs. کالاهای تجربی
- مزایای مالی vs. مزایای روانشناختی
مرحله مشتری در فرآیند خرید:
- ایجاد
- جمعآوری اطلاعات
- انتخاب
- تأمین
اصول کلیدی برای ارتباطات ارزش مؤثر:
- برای کالاهای جستجو، ویژگیها را بهطور صریح به مزایا پیوند دهید
- برای کالاهای تجربی، بر تضمینهای وسیعتر ارزش تمرکز کنید
- پیامها را برای شرکتکنندگان مختلف در فرآیند خرید B2B سفارشیسازی کنید
- قیمت را نسبت به ارزش در مرحله تأمین چارچوببندی کنید
ارتباط مؤثر میتواند بهطور قابل توجهی بر تمایل به خرید و تمایل به پرداخت تأثیر بگذارد و به مشتریان کمک کند تا ارزش کامل یک پیشنهاد را شناسایی کنند.
5. سیاستهای قیمتگذاری را برای مدیریت انتظارات و مذاکرات توسعه دهید
سیاستهای قیمتگذاری قوانین یا عادتهایی هستند، چه صریح و چه فرهنگی، که تعیین میکنند چگونه یک شرکت قیمتهای خود را در مواجهه با عواملی غیر از ارزش و هزینه که تهدیدی برای دستیابی به اهدافش هستند، تغییر میدهد.
سیاستهای قیمتگذاری بهخوبی طراحیشده به شرکتها کمک میکند:
- یکپارچگی قیمت را حفظ کنند و از پاداش دادن به مذاکرههای تهاجمی جلوگیری کنند
- بهطور پیشدستانه به چالشهای رایج قیمتگذاری پاسخ دهند
- انتظاراتی ایجاد کنند که رفتار مشتریان را بهبود بخشد
مناطق کلیدی برای توسعه سیاست:
- پاسخ به اعتراضات قیمت
- مدیریت افزایش قیمت
- مقابله با رکود اقتصادی
- قیمتگذاری ترویجی
سیاستهای مؤثر باید:
- شفاف - بهطور واضح به مشتریان ارتباط داده شود
- سازگار - بهطور یکنواخت در شرایط مشابه اعمال شود
- پیشگیرانه - پیشبینی و به مسائل بالقوه بهطور پیشدستانه پاسخ دهد
با ایجاد و اجرای سیاستهای واضح، شرکتها میتوانند نیاز به تخفیفهای موردی را کاهش دهند و سودآوری بلندمدت را بهبود بخشند.
6. قیمتها را بهطور استراتژیک بر اساس اهداف و واکنش بازار تعیین کنید
هدف از قیمتگذاری باید یافتن ترکیب حاشیه و سهم بازار باشد که سودآوری را در بلندمدت به حداکثر برساند.
فرآیند تعیین قیمت شامل:
- تعریف محدوده قیمت (سقف و کف)
- تعیین یک نقطه قیمت اولیه بر اساس:
- همراستایی با استراتژی کلی کسبوکار
- تعادل قیمت و حجم
- واکنش تخمینی مشتری
- ارتباط قیمتهای جدید به بازار
ملاحظات استراتژیک برای تعیین قیمت:
- قیمتگذاری اسکیمر - قیمتهای بالا برای پیشنهادات منحصر به فرد و با ارزش بالا
- قیمتگذاری نفوذی - قیمتهای پایین برای بهدست آوردن سریع سهم بازار
- قیمتگذاری خنثی - تعادل قیمت با سایر ابزارهای بازاریابی
ابزارهای برآورد واکنش بازار:
- آزمایشهای کنترلشده قیمت
- نظرسنجیهای تمایل به خرید
- استنتاجهای ساختاری از دادههای تاریخی
- پیادهسازی و تنظیم تدریجی
کلید این است که محدودیتهای مالی داخلی را با شرایط بازار خارجی متعادل کنید تا سودآوری بلندمدت را به حداکثر برسانید.
7. رویکرد قیمتگذاری را در طول چرخه عمر محصول تطبیق دهید
تصمیمات قیمتگذاری بر این تأثیر میگذارد که آیا یک شرکت محصول را با قیمت بالاتر کمتر بفروشد یا با قیمت پایینتر بیشتر بفروشد.
مراحل چرخه عمر محصول نیاز به رویکردهای قیمتگذاری متفاوت دارند:
-
معرفی:
- تمرکز بر آموزش خریداران درباره ارزش
- استفاده از قیمت برای نشان دادن ارزش محصول
- در نظر گرفتن قیمتگذاری ترویجی برای افزایش پذیرش
-
رشد:
- تنظیم قیمتها با ظهور رقابت
- تعادل حاشیه و حجم برای به حداکثر رساندن رشد
- در نظر گرفتن استراتژیهای اسکیمر یا نفوذی متوالی
-
بلوغ:
- دفاع در برابر افزایش رقابت قیمتی
- بررسی فرصتها برای تقسیمبندی قیمت
- بهینهسازی قیمتگذاری محصولات/خدمات مکمل
-
افول:
- انتخاب بین کاهش، برداشت یا ادغام
- تنظیم قیمتها برای حمایت از استراتژی انتخابی
تطبیق استراتژیهای قیمتگذاری در طول چرخه عمر به حداکثر رساندن سودآوری در هر مرحله و افزایش عمر سودآور محصول کمک میکند.
8. استراتژی قیمتگذاری را از طریق همراستایی سازمانی پیادهسازی کنید
پیادهسازی تصمیمات استراتژی قیمتگذاری نیاز به رسیدگی مناسب به مسائل سازمانی مرتبط با چگونگی اتخاذ و اجرای تصمیمات و همچنین مسائل انگیزشی دارد که مدیران را به رفتارهای سودآورتر ترغیب میکند.
عناصر کلیدی برای پیادهسازی مؤثر:
-
ساختار سازمانی:
- تعریف نقشها و مسئولیتها برای قیمتگذاری
- تعیین سطح تمرکز در مقابل عدم تمرکز
- ایجاد حقوق تصمیمگیری واضح
-
فرآیندهای قیمتگذاری:
- نقشهبرداری و بهینهسازی فعالیتهای کلیدی قیمتگذاری
- شناسایی و رسیدگی به نشتهای سود
-
اطلاعات و ابزارها:
- ارائه دادهها و تجزیه و تحلیلهای مرتبط به مدیران
- پیادهسازی سیستمهای مدیریت قیمت در صورت لزوم
-
معیارهای عملکرد و مشوقها:
- همراستا کردن معیارها با اهداف استراتژی قیمتگذاری
- طراحی جبران برای پاداش دادن به تصمیمات قیمتگذاری سودآور
-
مدیریت تغییر:
- تأمین حمایت رهبری ارشد
- استفاده از پروژههای نمایشی برای ایجاد شتاب
- ارائه آموزش و پشتیبانی مداوم
پیادهسازی موفق نیاز به رویکردی جامع دارد که به ساختار، فرآیندها، ابزارها و انگیزهها پرداخته و اجرای مداوم استراتژی قیمتگذاری را بهدست آورد.
9. از هزینههای مرتبط، نه هزینههای حسابداری، برای تصمیمات قیمتگذاری استفاده کنید
هزینهها هرگز نباید تعیینکننده قیمت باشند، اما هزینهها نقش حیاتی در شکلدهی به استراتژی قیمتگذاری ایفا میکنند.
هزینههای مرتبط برای تصمیمات قیمتگذاری آنهایی هستند که:
- افزایشی - بهعنوان نتیجه تصمیم قیمتگذاری تغییر میکنند
- قابل اجتناب - میتوانند در صورت عدم فروش حذف شوند
اصول کلیدی برای شناسایی هزینههای مرتبط:
- تمرکز بر هزینههای آینده، نه هزینههای تاریخی یا غرقشده
- در نظر گرفتن هزینههای فرصت منابع استفادهشده
- تجزیه و تحلیل تغییرات هزینه در حاشیه، نه هزینههای متوسط
دامهای رایج برای اجتناب:
- استفاده از هزینههای کاملاً تخصیصیافته که شامل هزینههای ثابت است
- تکیه بر برنامههای استهلاک که هزینههای اقتصادی واقعی را منعکس نمیکنند
- نادیده گرفتن تأثیرات استفاده از ظرفیت بر هزینههای افزایشی
درک هزینههای مرتبط امکان تحلیل دقیقتر سودآوری و تصمیمات قیمتگذاری بهتر را فراهم میکند، بهویژه در بازارهای رقابتی یا برای فرصتهای کوتاهمدت.
10. تغییرات قیمت را با استفاده از ابزارهای نقطه سر به سر و مالی تحلیل کنید
برای محاسبه تغییرات فروش نقطه سر به سر برای یک تغییر قیمت واکنشی، باید به سؤالات کلیدی زیر پاسخ دهیم: (1) حداقل کاهش فروش بالقوهای که توجیهکننده پذیرش یک قیمت رقابتی پایینتر است، چیست؟ (2) حداقل افزایش فروش بالقوهای که توجیهکننده عدم پیروی از افزایش قیمت رقابتی است، چیست؟
ابزارهای کلیدی تحلیل مالی برای تصمیمات قیمتگذاری:
-
تحلیل نقطه سر به سر:
- محاسبه حداقل تغییر فروش مورد نیاز برای توجیه یک تغییر قیمت
- در نظر گرفتن تأثیرات قیمت و حجم
-
تحلیل حاشیه سود:
- تمرکز بر سود افزایشی به ازای هر واحد فروختهشده
- استفاده برای ارزیابی تعادل قیمت و حجم
-
تحلیل سود افزایشی:
- مقایسه تغییر در کل حاشیه سود با تغییر در هزینههای ثابت
- مفید برای ارزیابی استراتژیهای قیمتگذاری با تغییرات ظرفیت
-
منحنیهای فروش نقطه سر به سر:
- تجسم روابط قیمت و حجم
- شناسایی مناطق قیمتگذاری سودآور
این ابزارها به مدیران کمک میکند تا تأثیر بالقوه تصمیمات قیمتگذاری را کمیسازی کرده و انتخابهای آگاهانهتری در مواجهه با عدمقطعیت درباره واکنش بازار انجام دهند.
11. با دقت بر اساس قیمت رقابت کنید و تأثیرات بلندمدت را در نظر بگیرید
کلید بقا در یک بازی قیمت منفی، اجتناب از درگیری است مگر اینکه بتوانید آن را بهگونهای ساختاربندی کنید که برنده شوید و احتمالاً منافع ناشی از پیروزی بیشتر از هزینههای احتمالی باشد.
راهنماییها برای رقابت قیمتی:
-
تحلیل وضعیت:
- آیا پاسخ مقرون به صرفهای وجود دارد؟
- آیا رقیب میتواند تفاوت قیمت را حفظ کند؟
- آیا بازارهای دیگر تهدید شدهاند؟
-
انتخاب استراتژی مناسب:
- نادیده گرفتن - برای تهدیدات ضعیف با فروش کم در خطر
- سازگاری - تنظیم استراتژی برای به حداقل رساندن تأثیر تهدیدات قوی
- حمله - زمانی که علیه رقبای ضعیف توجیهپذیر باشد
- دفاع - قانع کردن رقبای قوی برای عقبنشینی
-
مدیریت اطلاعات رقابتی:
- جمعآوری و ارزیابی دادههای قیمتگذاری رقبا
- بهطور انتخابی ارتباطات و تواناییها را منتقل کنید
-
در نظر گرفتن تأثیرات بلندمدت:
- از تضعیف سودآوری صنعت جلوگیری کنید
- بر ایجاد مزایای رقابتی پایدار تمرکز کنید
رقابت قیمتی با دقت نیاز به تعادل بین منافع کوتاهمدت و موقعیتیابی استراتژیک بلندمدت و سلامت صنعت دارد. هدف دستیابی به اهداف رقابتی در حالی است که از جنگهای قیمتی مخرب جلوگیری شود.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب استراتژی و تاکتیکهای قیمتگذاری بهطور کلی نقدهای مثبتی دریافت میکند و خوانندگان از پوشش جامع آن در زمینهی استراتژیهای قیمتگذاری تمجید میکنند. بسیاری از افراد این کتاب را برای حرفهایها و دانشجویان مفید میدانند و چارچوبهای عملی و بینشهای نظری ارائه میدهد. برخی از منتقدان به طولانی بودن کتاب و دشواریهای گاهبهگاه در اعمال مفاهیم به کسبوکارهای کوچک اشاره میکنند. خوانندگان از رویکرد قیمتگذاری مبتنی بر ارزش کتاب و ارتباط آن با تصمیمات بازاریابی و تجاری قدردانی میکنند. با این حال، تعدادی از منتقدان آن را طولانی و چالشبرانگیز میدانند، در حالی که دیگران آن را بهعنوان اثری قطعی در زمینهی استراتژی قیمتگذاری تلقی میکنند.