نکات کلیدی
1. سیستمهای نمایشی: ساختارهای بنیادی تجربه انسانی
هر یک از ما به عنوان یک انسان، روشهای مختلفی برای نمایاندن تجربه خود از جهان در اختیار داریم.
سیستمهای بصری، شنیداری و حرکتی. اینها روشهای اصلی هستند که انسانها اطلاعات محیط خود را پردازش و ذخیره میکنند. هر فرد معمولاً یک سیستم نمایشی ترجیحی یا با ارزشترین دارد که بر نحوه ارتباط و درک او از جهان تأثیر میگذارد.
شناسایی سیستمهای نمایشی. درمانگران میتوانند سیستم ترجیحی مراجع را با توجه به افعال، صفات و قیدهایی که در گفتارشان استفاده میکنند، شناسایی کنند. برای مثال:
- بصری: "میبینم چه میگویی"، "این به نظر من درست میآید"
- شنیداری: "این خوب به نظر میرسد"، "صدایت را واضح میشنوم"
- حرکتی: "احساس میکنم این راه درست است"، "این با من خوب نمینشیند"
درک سیستم نمایشی اصلی مراجع به درمانگران اجازه میدهد تا به طور مؤثرتری ارتباط برقرار کنند و مداخلات هدفمندی را توسعه دهند.
2. ناسازگاری: درک و حل تعارضات درونی
هنگامی که مراجع به طور ناسازگارانه ارتباط برقرار میکند و مجموعهای از پیامهای فرعی که با هم مطابقت ندارند ارائه میدهد، درمانگر با یک تصمیم وجودی مواجه میشود.
شناسایی ناسازگاریها. ناسازگاری زمانی رخ میدهد که ارتباطات کلامی و غیرکلامی فرد با هم همخوانی ندارند. این میتواند به صورت پیامهای متناقض در کانالهای خروجی مختلف (مانند کلمات، لحن صدا، زبان بدن) ظاهر شود.
فرآیند سه مرحلهای برای حل ناسازگاریها:
- شناسایی ناسازگاریهای مراجع
- مرتبسازی ناسازگاریهای مراجع به قطبها
- یکپارچهسازی ناسازگاریهای مراجع
حل ناسازگاریها به مراجعان کمک میکند تا به هماهنگی درونی و ارتباط مؤثرتر دست یابند. تکنیکهایی مانند مرتبسازی فضایی، مرتبسازی خیالی و مرتبسازی رواننمایشی میتوانند به مراجعان کمک کنند تا بخشهای متناقض خود را بیان و یکپارچه کنند.
3. توابع مبهم: پایه عصبی نادرستی معنایی
توابع مبهم بد، دیوانه یا شیطانی نیستند و نتیجه آنچه ما به عنوان درمان مؤثر در نظر میگیریم، حذف این توابع نیست، بلکه درک این است که این توابع میتوانند پایهای برای فعالیت خلاقانه انسانها و همچنین پایهای برای رنج و درد باشند.
درک توابع مبهم. توابع مبهم نمایندگیهای متقاطع هستند، مانند "دیدن-احساس کردن" یا "شنیدن-احساس کردن"، که در آن اطلاعات از یک ورودی حسی در یک سیستم نمایشی متفاوت پردازش میشود. اینها میتوانند پایهای برای خلاقیت و مسائل روانشناختی باشند.
انواع توابع مبهم:
- دیدن-احساس کردن: دیدن چیزی و تجربه یک واکنش احساسی
- شنیدن-احساس کردن: شنیدن چیزی و تجربه یک واکنش احساسی
- احساس کردن-دیدن: تجربه احساسی چیزی و ایجاد نمایندگیهای بصری
- احساس کردن-شنیدن: تجربه احساسی چیزی و ایجاد نمایندگیهای شنیداری
درمانگران میتوانند به مراجعان کمک کنند تا از توابع مبهم خود آگاه شوند و انتخابهای بیشتری در نحوه پردازش و پاسخ به اطلاعات توسعه دهند، که منجر به رفتارها و تجربیات سازگارتر میشود.
4. درمان خانواده: هنر ظریف تکامل سیستم
استراتژی کلی تکامل یک سیستم خانواده این است که از سه فرآیند مدلسازی انسانی به گونهای استفاده شود که محدودیتهای سیستم خانواده گسترش یابد.
خانواده به عنوان یک سیستم. در درمان خانواده، کل خانواده به عنوان یک سیستم به هم پیوسته دیده میشود، که رفتار هر عضو بر دیگران تأثیر میگذارد و از آنها تأثیر میپذیرد. هدف این است که سیستم را تکامل دهیم تا تعاملات و نتایج مثبتتری برای همه اعضا ایجاد شود.
فرآیند سه مرحلهای برای درمان خانواده:
- شناسایی وضعیت فعلی و وضعیت مطلوب برای خانواده
- تکامل سیستم
- یکپارچهسازی انتخابها و الگوهای جدید
تکنیکهای کلیدی شامل:
- مقایسه مدلهای اعضای مختلف خانواده
- به چالش کشیدن ذهنخوانی و سایر اشکال نادرستی معنایی
- توسعه کانالهای ورودی و خروجی جدید برای ارتباط
- برچسبگذاری مجدد رفتارها برای ایجاد دیدگاههای جدید
- ایجاد تجربیاتی که نشان میدهد "نقشه قلمرو نیست"
5. مدل متا: ابزاری قدرتمند برای شناسایی الگوهای زبانی
مدل متا که در جادوی I ارائه کردیم، دارای تعدادی تمایز مفید است. همانطور که در آن جلد بیان کردیم، این تمایزها خود به گروهبندیهای طبیعی یا الگوهای متا از تمایزات مدل متا تقسیم میشوند.
سه دسته از تمایزات مدل متا:
- جمعآوری اطلاعات
- شناسایی محدودیتهای مدل مراجع
- مشخص کردن تکنیکهایی که برای تغییر استفاده میشوند
چالشهای کلیدی مدل متا:
- حذف: "به طور خاص چه چیزی؟"
- فقدان شاخص ارجاعی: "چه کسی/چه چیزی به طور خاص؟"
- افعال نامشخص: "چگونه به طور خاص؟"
- نامگذاری: "این فرآیند چگونه رخ میدهد؟"
- عملگرهای مدال: "چه چیزی مانع شما میشود؟" یا "چه اتفاقی میافتد اگر این کار را انجام دهید؟"
- نادرستی معنایی: "چگونه میدانید؟" (برای ذهنخوانی) یا "چگونه به طور خاص X باعث Y میشود؟" (برای علت-معلول)
با اعمال سیستماتیک این چالشها، درمانگران میتوانند به مراجعان کمک کنند تا مدلهای خود از جهان را گسترش دهند و امکانات جدیدی برای تغییر ایجاد کنند.
6. اصل قطبیت: پایه دینامیک روابط
بارها و بارها متوجه شدهایم که توزیع سیستمهای نمایشی و دستهبندیهای ساتیر در سیستمهای خانواده و در قطبها یکسان است.
درک اصل قطبیت. این اصل توضیح میدهد که چگونه افرادی با قطبهای مکمل (مانند بصری/سرزنشگر و حرکتی/تسکیندهنده) اغلب به یکدیگر در روابط جذب میشوند. این جفتسازی میتواند سیستمهای پایدار اما بالقوه سختگیرانه ایجاد کند.
پیامدهای اصل قطبیت:
- تشکیل روابط: افراد اغلب به کسانی جذب میشوند که قطب کمتر توسعهیافته آنها را بیان میکنند
- دینامیک خانواده: کودکان ممکن است قطبهای مکمل والدین خود را اتخاذ کنند
- مداخلات درمانی: درک این الگوها میتواند استراتژیهایی برای درمان زوجها و خانوادهها اطلاعرسانی کند
شناسایی و کار با قطبها میتواند به درمانگران کمک کند تا مراجعان را به سمت دینامیکهای رابطهای متعادلتر و انعطافپذیرتر هدایت کنند.
7. یکپارچهسازی: دستیابی به موقعیت متا برای تغییر پایدار
پیامد کلی مدل متا برای درمان فرضیهای از خوبساختگی در درمان است.
موقعیت متا تعریف شده است. دستیابی به موقعیت متا به معنای توسعه توانایی مشاهده و انتخاب بین بخشها یا قطبهای مختلف خود است، به جای اینکه به طور ناخودآگاه توسط آنها کنترل شود. این یک هدف کلیدی در درمان است.
مراحل دستیابی به موقعیت متا:
- به طور کامل هر قطب یا بخش را بیان کنید
- ایجاد تماس بین قطبها در یک سیستم نمایشی مشترک
- بازکدگذاری قطبها به یک نمایندگی یکپارچه
تکنیکهای یکپارچهسازی شامل:
- تجسم هدایتشده
- تمرینات یکپارچهسازی حرکتی
- ایجاد نشانههایی برای شناسایی و انتخاب بین قطبها
دستیابی به موقعیت متا به مراجعان اجازه میدهد تا به تمام منابع درونی خود دسترسی پیدا کنند و انتخابهای آگاهانهتری در زندگی خود انجام دهند.
8. نمادگذاری رسمی: چارچوبی برای مداخله درمانی سیستماتیک
نمادگذاری عملکردی صرفاً راهی برای نمایاندن بصری منظمات در تجربه ما است.
بردار ششتایی برای توصیف مراجع. این سیستم نمادگذاری رسمی راهی مختصر برای نمایاندن جنبههای کلیدی ارائه مراجع فراهم میکند:
<I, R, O, S, F, M>
- I: کانال ورودی
- R: سیستم نمایشی با ارزشترین
- O: کانال خروجی
- S: دستهبندی ساتیر تحت فشار
- F: نوع نادرستی معنایی
- M: بیشترین تخلف مدل متا
کاربردهای نمادگذاری رسمی:
- چارچوبی سیستماتیک برای تحلیل ارائه مراجع فراهم میکند
- امکان شناسایی سریع الگوها و مداخلات بالقوه را فراهم میکند
- تسهیل ارتباط و آموزش بین درمانگران
با استفاده از این سیستم نمادگذاری رسمی، درمانگران میتوانند استراتژیهای مداخله دقیقتر و مؤثرتری را متناسب با ارائه منحصر به فرد هر مراجع توسعه دهند.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب ساختار جادو II نقدهای مثبتی دریافت کرده است و خوانندگان از توصیههای عملی آن در زمینهی ارتباطات و تکنیکهای درمانی قدردانی میکنند. برخی آن را ادامهای ارزشمند برای کتاب اول میدانند که موضوعاتی مانند ناسازگاری، منطق فازی و درمان خانواده را پوشش میدهد. بررسی کتاب در زمینهی شیوهها و استراتژیهای ارتباطی مورد تحسین قرار گرفته است. با این حال، یک منتقد بخشهایی از محتوا را چالشبرانگیز برای دنبال کردن و ادغام در عمل یافت. بهطور کلی، خوانندگان آن را برای کسانی که به NLP و تکنیکهای ارتباطی مؤثر علاقهمند هستند، توصیه میکنند.