نکات کلیدی
1. سردبیران جذابیت مخاطب را بر سبک نوشتن در غیر داستانیهای جدی اولویت میدهند.
هر تصمیمی دربارهی کتاب شما، از اینکه آیا (یا نه) به شما پیشنهاد انتشار داده شود، تا اندازهی پیشپرداخت، اینکه آیا آن را ویرایش کنند (یا فقط بگذارند با ویرایش نهایی به چاپ برسد)، تا نحوهی جلد، بازاریابی، تبلیغ و فروش آن، بر اساس پاسخ به این سوالات خواهد بود: آیا این پروژه مخاطب خودانتخابی برای خرید کتاب دارد؟ اگر بله، این مخاطب شامل چه کسانی است؟ این کتاب چه چیزی برای این مخاطب مهم خواهد گفت؟ آیا این مخاطب، پس از آگاهی از این کتاب، به خرید آن اقدام خواهد کرد؟
قابلیت تجاری. سردبیران عمدتاً قابلیت تجاری یک پروژه را ارزیابی میکنند و بر روی پتانسیل آن برای جذب یک مخاطب خودانتخابی تمرکز میکنند. این به معنای درک اینکه مخاطب اصلی چه کسانی هستند، چه اهمیتی برای آنها دارد و آیا احتمال خرید آن وجود دارد، میباشد. سبک نوشتن، هرچند مهم است، در ارزیابی اولیه در اولویت کمتری قرار دارد.
شناسایی مخاطب. موفقیت یک کتاب غیر داستانی جدی به شناسایی و پاسخگویی به یک مخاطب اصلی مشخص بستگی دارد. این شامل درک علایق، نیازها و انتظارات آنها است. سردبیران به دنبال پروژههایی هستند که با یک گروه خاص از خوانندگان که احتمال سرمایهگذاری زمان و پول در کتاب را دارند، همخوانی داشته باشد.
فراتر از مهارتهای نوشتن. در حالی که مهارتهای نوشتن قوی ضروری هستند، اما تنها عامل تعیینکننده موفقیت یک کتاب نیستند. سردبیران پروژههایی را در اولویت قرار میدهند که ارزش واضحی برای یک مخاطب خاص ارائه دهند و درک قوی از بازار را نشان دهند. این نیازمند آن است که نویسندگان مانند سردبیران فکر کنند و جذابیت کتاب را برای خوانندگان در نظر بگیرند.
2. یک پیشنهاد خوب برای تأمین قرارداد نشر حیاتی است.
یک پیشنهاد بهتر به شما پول بیشتری و زمان تصمیمگیری سریعتری میآورد.
اهمیت پیشنهاد. یک پیشنهاد خوب طراحی شده برای تأمین قرارداد نشر و تأثیرگذاری بر اندازه پیشپرداخت ضروری است. این به عنوان یک نقشهراه برای کتاب عمل میکند و دیدگاه، تخصص و درک نویسنده از بازار را نشان میدهد. یک پیشنهاد قوی همچنین شور و شوق داخلی را ایجاد کرده و بر تلاشهای بازاریابی و تبلیغاتی تأثیر میگذارد.
عناصر کلیدی. یک پیشنهاد جذاب باید به وضوح موضوع کتاب، فرضیه، مخاطب هدف و صلاحیتهای نویسنده را بیان کند. همچنین باید به این سوال پاسخ دهد که چرا کتاب بهموقع و مرتبط است. پیشنهاد باید به صورت یک داستان کوتاه نوشته شود که توجه سردبیر را جلب کرده و او را مشتاقتر کند.
مزایای یک پیشنهاد قوی:
- پیشپرداخت بالاتر
- فرآیند تصمیمگیری سریعتر
- حمایت بیشتر از بازاریابی و تبلیغات
- نقشهراه واضحتری برای نوشتن کتاب
3. انصاف در استدلال اعتبار را افزایش میدهد و خوانندگان را متقاعد میکند.
اگر بهترین استدلال را برای موضع طرف مقابل ارائه ندهید، به شدت بهترین خوانندگان خود را به چالش خواهید کشید تا این کار را انجام دهند.
ایجاد اعتماد. انصاف در استدلال برای ایجاد اعتبار و متقاعد کردن خوانندگان حیاتی است. این شامل ارائه دیدگاههای مخالف بهطور دقیق و محترمانه، حتی در زمان عدم توافق با آنها است. با اذعان به نقاط قوت دیدگاههای جایگزین، نویسندگان صداقت فکری را نشان داده و اعتماد مخاطب را جلب میکنند.
اجتناب از تعصب. نویسندگان باید از اجازه دادن به تعصبات شخصی برای تار کردن قضاوت خود یا تحریف ارائه شواهد خودداری کنند. این نیازمند تعهد به عینیت و تمایل به چالش کشیدن فرضیات خود است. همچنین به معنای اجتناب از حملات شخصی و دیگر استدلالهای مغلطهآمیز است.
تقویت استدلال. با پرداختن به دیدگاههای مخالف بهطور منصفانه، نویسندگان میتوانند استدلالهای خود را تقویت کرده و آنها را متقاعدکنندهتر کنند. این شامل پیشبینی اعتراضات احتمالی و ارائه پاسخهای منطقی است. همچنین به معنای اذعان به محدودیتهای موضع خود و باز بودن به تفسیرهای جایگزین است.
4. تنش روایی خوانندگان را درگیر کرده و داستان را پیش میبرد.
تمام کتابهای من داستانی را روایت میکنند.
جلب توجه. تنش روایی ابزاری قدرتمند برای درگیر کردن خوانندگان و نگهداشتن آنها در داستان است. با ایجاد حس انتظار و تعلیق، نویسندگان میتوانند خوانندگان را وادار کنند که صفحه را برگردانند و ببینند چه اتفاقی میافتد. این شامل معرفی تعارضات، طرح سوالات و withholding اطلاعات بهطور استراتژیک است.
انسانی کردن داستان. تنش روایی همچنین داستان را انسانی میکند و آن را به وضعیت انسانی مرتبط میسازد. این شامل بررسی احساسات، انگیزهها و روابط شخصیتهای درگیر است. همچنین به معنای برجسته کردن ریسکهای داستان و نشان دادن ارتباط آن با زندگی خواننده است.
تعادل بین روایت و استدلال. در حالی که تنش روایی برای درگیر کردن خوانندگان ضروری است، نباید به قیمت دقت فکری باشد. نویسندگان باید تعادلی بین داستانگویی و تحلیل برقرار کنند و اطمینان حاصل کنند که روایت به روشن کردن استدلال کمک میکند و نه اینکه از آن منحرف شود. این نیازمند برنامهریزی دقیق و درک واضح از اهداف کلی کتاب است.
5. مقدمهها باید به وضوح فرضیه و ارزش کتاب را بیان کنند.
مهمترین عامل در تعیین موفقیت، یک بسته ارسال قوی است.
تنظیم انتظارات. مقدمه اولین فرصت برای ایجاد تأثیر قوی بر خوانندگان بالقوه است. باید به وضوح موضوع کتاب، فرضیه و ارزش آن را بیان کند. این شامل ترسیم استدلالهای اصلی کتاب، برجسته کردن مشارکتهای منحصر به فرد آن و توضیح اینکه چرا برای خواننده مرتبط است، میباشد.
افشای اطلاعات. نویسندگان نباید از "افشای اطلاعات" در مقدمه بترسند و باید بینشها و نتایج کلیدی کتاب را فاش کنند. این نشاندهنده اعتماد به مواد و اطمینان به خوانندگان است که کتاب به وعدههای خود عمل خواهد کرد. همچنین چارچوبی برای درک باقیمانده کتاب فراهم میکند.
ایجاد اعتبار. علاوه بر ترسیم محتوای کتاب، مقدمه باید اعتبار و تخصص نویسنده را نیز برقرار کند. این شامل برجسته کردن صلاحیتهای مرتبط، تجربه و تحقیقات است. همچنین به معنای پرداختن به هرگونه نگرانی یا سوالات احتمالی است که ممکن است خوانندگان دربارهی دیدگاه نویسنده داشته باشند.
6. فصلهای زمینهای اطلاعات ضروری را برای خوانندگان فراهم میکنند.
هرچه درمان کتاب شما پیچیدهتر باشد، نیاز به مشارکت بیشتر خواننده خواهد داشت و بهتر است با ساختاری ساده ارائه شود.
تنظیم صحنه. فصلهای زمینهای اطلاعات ضروری را فراهم میکنند که به خوانندگان کمک میکند داستان و اهمیت آن را درک کنند. این ممکن است شامل بررسی زمینه تاریخی، اجتماعی یا فرهنگی باشد که داستان در آن اتفاق میافتد. همچنین ممکن است شامل توضیح مفاهیم، نظریهها یا رویدادهای کلیدی باشد که به داستان مرتبط هستند.
آسان کردن ورود خواننده. فصلهای زمینهای باید به سبک واضح و قابل دسترسی نوشته شوند و از اصطلاحات فنی و jargon خودداری کنند. هدف این است که خواننده را به داستان نزدیک کرده و پایهگذاری لازم برای درک مطالب پیچیدهتر که در ادامه خواهد آمد، فراهم کند. این بهویژه برای خوانندگانی که ممکن است با موضوع آشنا نباشند، اهمیت دارد.
تعادل بین زمینه و روایت. در حالی که فصلهای زمینهای ضروری هستند، نباید روایت را تحتالشعاع قرار دهند. نویسندگان باید تلاش کنند تا تعادلی بین ارائه اطلاعات زمینهای و پیشبرد داستان برقرار کنند. این ممکن است شامل درهمآمیختن زمینه با روایت یا تقسیم فصلهای طولانی زمینهای به بخشهای کوچکتر و قابل مدیریتتر باشد.
7. نویسندگان باید بهطور فعال در فرآیند بازاریابی و تبلیغات شرکت کنند.
شما اکنون آمادهاید تا به کتاب خود کمک کنید تا با ایجاد کمی هیاهو شروع خوبی داشته باشد.
ایجاد هیاهو. نویسندگان باید بهطور فعال در فرآیند بازاریابی و تبلیغات شرکت کنند تا هیاهویی دربارهی کتاب خود ایجاد کنند. این شامل شناسایی تأثیرگذاران کلیدی، ارتباط با بررسیکنندگان بالقوه و استفاده از رسانههای اجتماعی برای ترویج کتاب است. همچنین به معنای آماده بودن برای صحبت دربارهی کتاب در عموم و تعامل با خوانندگان است.
کار با ناشر. نویسندگان باید بهطور نزدیک با تیمهای بازاریابی و تبلیغات ناشر خود همکاری کنند تا یک استراتژی جامع برای ترویج کتاب توسعه دهند. این شامل درک اهداف، منابع و مخاطب هدف ناشر است. همچنین به معنای پیشگام بودن در پیشنهاد ایدهها و ارائه حمایت است.
استفاده از شبکههای شخصی. نویسندگان باید از شبکههای شخصی خود برای ترویج کتاب استفاده کنند. این شامل ارتباط با همکاران، دوستان و اعضای خانواده برای گسترش خبر است. همچنین به معنای شرکت در کنفرانسها، ارائه سخنرانیها و شرکت در دیگر رویدادها برای افزایش آگاهی دربارهی کتاب است.
8. درک فرآیند نشر به نویسندگان قدرت میدهد.
چیزها به ندرت به اندازهای که میترسیم سیاه و سفید هستند.
رفع ابهام از فرآیند. درک فرآیند نشر به نویسندگان این امکان را میدهد که تصمیمات آگاهانهای بگیرند و بهطور مؤثری در صنعت حرکت کنند. این شامل یادگیری دربارهی نقشهای سردبیران، نمایندگان، بازاریابان و تبلیغکنندگان است. همچنین به معنای درک مراحل مختلف فرآیند نشر، از پیشنهاد تا انتشار است.
ناوبری در سیستم. با درک فرآیند نشر، نویسندگان میتوانند بهتر از کار خود دفاع کرده و اطمینان حاصل کنند که توجه لازم را دریافت میکند. این شامل دانستن نحوهی مذاکره دربارهی قراردادها، ارائه بازخورد در طراحی جلد و شرکت در تلاشهای بازاریابی و تبلیغاتی است. همچنین به معنای آماده بودن برای مواجهه با رد و موانع است.
ایجاد روابط. فرآیند نشر بر پایهی روابط است. نویسندگانی که روابط قوی با سردبیران، نمایندگان و دیگر حرفهایهای صنعت ایجاد میکنند، احتمالاً تجربهی نشر مثبت و موفقتری خواهند داشت. این شامل پاسخگویی، همکاری و احترام است.
9. مدارک و تخصص اعتماد را با ناشران و خوانندگان ایجاد میکند.
اینکه نویسنده کیست به همان اندازه مهم است که نویسنده چه چیزی برای گفتن دارد.
ایجاد اعتبار. مدارک و تخصص نقش حیاتی در ایجاد اعتماد با ناشران و خوانندگان ایفا میکند. این شامل نشان دادن درک عمیق از موضوع و سابقهای اثباتشده در تحقیق و نوشتن است. همچنین به معنای داشتن یک پلتفرم یا ارتباط با موضوع است که نویسنده را بهطور منحصر به فردی برای نوشتن دربارهی آن واجد شرایط میسازد.
ایجاد پلتفرم. نویسندگان میتوانند با انتشار مقالات، سخنرانی در کنفرانسها و تعامل با عموم در رسانههای اجتماعی، مدارک خود را تقویت کنند. این به آنها کمک میکند تا به عنوان رهبران فکری در زمینهی خود شناخته شوند و دید آنها را به ناشران و خوانندگان بالقوه افزایش دهد. همچنین فرصتهایی برای آزمایش ایدهها و اصلاح استدلالهای خود فراهم میکند.
ارتباط تخصص. نویسندگان باید مدارک و تخصص خود را بهطور واضح و مختصر در پیشنهادات و مواد بازاریابی خود بیان کنند. این شامل برجسته کردن مدارک، جوایز و انتشارات مرتبط است. همچنین به معنای توضیح اینکه چگونه پسزمینه و تجربه آنها دیدگاه آنها را دربارهی موضوع شکل میدهد، میباشد.
10. رویکرد مبتنی بر سوال میتواند پتانسیل یک کتاب را باز کند.
هر اثر غیر داستانی جدی با سوالی که نویسنده دربارهی موضوع دارد آغاز میشود و با پاسخی که نویسنده میخواهد ارائه دهد، پایان مییابد.
یافتن هسته. یک رویکرد مبتنی بر سوال میتواند پتانسیل یک کتاب را با ارائه یک تمرکز و هدف واضح باز کند. این شامل شناسایی یک سوال مرکزی است که کتاب به دنبال پاسخ به آن است و ساختار روایت را حول آن سوال شکل میدهد. همچنین به معنای استفاده از سوال برای هدایت تحقیق، تحلیل و استدلال است.
درگیر کردن خواننده. یک سوال جذاب میتواند کنجکاوی خواننده را جلب کرده و او را به ادامهی خواندن ترغیب کند. این شامل فرموله کردن سوال بهگونهای است که هم جذاب و هم مرتبط باشد. همچنین به معنای نشان دادن اهمیت سوال و تأثیر بالقوه آن بر درک خواننده از جهان است.
فراهم کردن چارچوب. سوال به عنوان چارچوبی برای سازماندهی محتوای کتاب و اطمینان از اینکه منسجم و متمرکز است، عمل میکند. این شامل انتخاب شواهد مرتبط، توسعه یک استدلال منطقی و کشف نتایج واضح است. همچنین به معنای اجتناب از انحرافات و انحرافاتی است که به پاسخ دادن به سوال کمک نمیکند.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب تفکر مانند ویراستار شما به خاطر مشاورههای عملیاش در زمینهی نوشتن و انتشار آثار غیر داستانی جدی، تحسینهای زیادی را به خود جلب کرده است. خوانندگان از بینشهای این کتاب در زمینهی ایجاد استدلالهای جذاب، نوشتن پیشنهادات و درک صنعت نشر قدردانی میکنند. بسیاری آن را برای نشر دانشگاهی و تجاری مفید میدانند. راهنماییهای کتاب در مورد تنش روایی و ساختار فصلها بهویژه مورد توجه قرار گرفته است. در حالی که برخی به سن کتاب (منتشر شده در سال 1381) اشاره میکنند، اکثر افراد بر این باورند که مشاورههای اصلی آن همچنان مرتبط و کاربردی است. خوانندگان بهطور مکرر از بازخوانی و بهکارگیری استراتژیهای این کتاب در پروژههای نوشتاری خود یاد میکنند.