نکات کلیدی
۱. ناپدید شدن مرموز جینا هال
این آخرین باری بود که دلانا خواهرش را دید.
دختری پرانرژی و سرزنده. جینا رنی هال، دانشجوی سال اول ۱۸ ساله دانشگاه ردفورد، به خاطر انرژی مثبت، علاقهاش به رقص و شخصیت اخلاقی قویاش شناخته میشد، هرچند که در کودکی از سوختگیهای شدید رنج برده بود. او محبوب بود، در ورزش و کلیسا فعال بود و ارتباط عمیقی با خانوادهاش، بهویژه خواهرش دلانا و پدرش جان هال داشت. تصمیم او برای رفتن به رقص به تنهایی در سالن بلکسبرگ ماریوت در ۲۸ ژوئن ۱۹۸۰ رفتاری غیرمعمول بود.
آخرین تماس شناختهشده. جینا کمی پس از نیمهشب باشگاه را با استفن اپرلی، بازیکن سابق فوتبال ویرجینیا تک ۲۸ ساله که تازه با او آشنا شده بود، ترک کرد. حدود ساعت ۱ بامداد، از خانهای کنار دریاچه با دلانا تماس گرفت و با اضطراب گفت که با «استیو» است و باید به خانه برگردد. این آخرین باری بود که کسی از او خبری داشت.
نگرانی فوری. عدم بازگشت جینا به خانه در صبح روز بعد باعث نگرانی شدید دلانا و دوستانش شد، چرا که این رفتار کاملاً برخلاف شخصیت مسئولیتپذیر او بود. جستجو به صورت غیررسمی توسط دوستان و خانواده آغاز شد و با گذشت ساعتها و نبود هیچ نشانهای از جینا یا خودروی او، به سرعت به دخالت نیروهای انتظامی کشیده شد.
۲. گذشتهای خشونتآمیز، انگشت اتهام به سوی استفن اپرلی
همتیمیهای قدیمی مدرسه به سرعت از خشم اپرلی یاد میکنند و میگویند: «او یک پیچش در مغزش داشت.»
جذاب اما ناپایدار. استفن متسون اپرلی تصویری مطمئن و مرتب از خود ارائه میداد، بازیکن سابق فوتبال ویرجینیا تک از خانوادهای محترم محلی. اما در پس این ظاهر، سابقهای از خشونت و پرخاشگری، بهویژه علیه زنان، وجود داشت. با وجود دو اتهام تجاوز قبلی که هر دو بار تبرئه شده بود، هیچ محکومیت کیفری نداشت اما در میان آشنایانش شهرتی نگرانکننده داشت.
رفتار رو به تشدید. آشنایان اپرلی را بمب ساعتیای میدانستند که خودبزرگبینی زیادی داشت و به راحتی بر سر اختلافات کوچک عصبانی میشد. خشونت او به زنان نیز کشیده میشد و گفته میشد که معتقد بود زنانی که با او از بار خارج میشوند، موظف به رابطه جنسی هستند. خشم او چنان بود که گاهی چند نفر مجبور میشدند برای آرام کردنش وارد عمل شوند.
آخرین فرد دیده شده. اپرلی آخرین کسی بود که با جینا هال دیده شد و حدود ساعت ۱۲:۳۰ نیمهشب باشگاه بلکسبرگ ماریوت را با او ترک کرد. ارتباط او با دانشجوی مفقود شده و سابقه خشونت و تجاوز جنسیاش، او را به سرعت به مظنون اصلی پرونده تبدیل کرد، هرچند در ابتدا آرام و منکر هرگونه تقصیر بود.
۳. خانه کنار دریاچه به صحنه جرم تبدیل میشود
مأموران پلیس خونپاشیهای گستردهای را در چهار اتاق خانه کشف کردند، حتی روی کفشهای گلف آقای دیویس و در یخچال.
کلید قرضی از دوست. استفن اپرلی کلید خانه لوکس کنار دریاچه کلیتور را از دوستش بیل کینگ قرض گرفت، خانواده دیویس که صاحب خانه بودند در تعطیلات بودند. اپرلی پس از ترک باشگاه، جینا را به این مکان دورافتاده برد. بیل کینگ و همراهش رابین رابینسون حوالی ساعت ۳:۴۵ تا ۴ صبح به خانه رسیدند و با اپرلی کمی صحبت کردند اما نه جینا را دیدند و نه صدایش را شنیدند.
کشفیات نگرانکننده. وقتی خانواده دیویس از تعطیلات برگشتند و پلیس خانه را جستوجو کرد، شواهد گستردهای از یک جرم خشونتآمیز یافت شد. لکههای خون در چهار اتاق دیده شد، از جمله لکه بزرگی که تا حدی روی فرش اتاق نشیمن پاک شده بود. دیگر موارد خونآلود عبارت بودند از:
- کفش گلفی با خون خشک شده در میخهای آن که موی شرمگاهی روی آن بود.
- در یخچال با لکههای خون و مو/الیاف چسبیده.
- پایه صندلی، خاکانداز، پارچ آب و کلنگ باغبانی.
اشیای مفقود. خانواده دیویس همچنین متوجه شدند چندین شیء از خانه گم شده است، از جمله یک لحاف تزئینی، پادری حمام، یک قوطی تمیزکننده حمام، رول دستمال کاغذی و دو حوله آبی. این اشیاء بعدها به مدارک مهمی تبدیل شدند که نشان میداد تلاشهایی برای پاکسازی صحنه جرم و دور ریختن جسد صورت گرفته است.
۴. جستجوی ناامیدانه برای یافتن جسد آغاز میشود
دریاچه کلیتور صحنه یکی از بزرگترین جستجوهای جسد در تاریخ ویرجینیا بود.
حرکت فوری. پس از کشف خودروی رها شده جینا با خون و مو در صندوق عقب، نیروهای انتظامی بلافاصله عملیات جستجوی گستردهای را آغاز کردند. با توجه به احتمال بالای وقوع جرم، تمرکز به سرعت بر یافتن جسد جینا، بهویژه در اطراف دریاچه کلیتور و رودخانه نیور که خودرو پیدا شده بود، معطوف شد.
استفاده از منابع گسترده. جستجو شامل صدها نفر از چندین سازمان و ایالت بود که از تمام امکانات موجود بهره بردند:
- غواصان اسکوبا که به جستجوی دقیق در عمق آبهای گلآلود پرداختند.
- قایقهایی که کف دریاچه و رودخانه را با قلاب میکشیدند.
- سگهای آموزش دیده برای شناسایی بوی جسد، در آب و خشکی.
- غارنوردان آماتور که غارهای اطراف را کاوش کردند.
- هلیکوپترهایی که از بالا رودخانه را اسکن میکردند.
- صدها داوطلب غیرنظامی که مناطق اطراف را جستوجو کردند.
مسابقه با زمان. محققان به قانون حیاتی «۴۸ ساعت اول» واقف بودند و میدانستند شانس حل پرونده با گذشت هر روز کاهش مییابد. با وجود تلاشهای بیسابقه، هفتهها گذشت بدون هیچ نشانهای از جسد جینا هال، و خانواده و جامعه در اضطراب و ناامیدی فرو رفتند.
۵. روشهای غیرمتعارف به کمک تحقیقات آمدند
هیچکس نمیدانست که در عرض شش ماه، سگ ژرمن شپرد و مربیاش در کمپ، شاهدان کلیدی در دادگاهی بیسابقه در تاریخ ویرجینیا خواهند بود.
کمکهای روانی. خانواده جینا و محققان برای یافتن سرنخ به روانخوانان مشهور ملی مراجعه کردند. جری استوارت، روانخوانی از آیووا، توصیفاتی از قاتل و مکانهایی ارائه داد که پلیس را با دقت شگفتانگیزش تحت تأثیر قرار داد، از جمله جزئیاتی درباره لحاف مفقود و منطقهای نزدیک محل پیدا شدن خودرو. دوروتی آلیسون، روانخوان پلیسی دیگر، نیز بینشهایی ارائه کرد، از جمله تصویری که بنای یادبود ردفورد را به خانه اپرلی و محل خودرو مرتبط میکرد.
«سگ فوقالعاده». نقطه عطف مهمی با ورود جان پرستون و سگ ژرمن شپردش، هراس دوم، سگ آموزش دیده ردیابی انسان، رخ داد. پرستون چندین نمایش برای محققان انجام داد:
- سگ با بو کردن لباس زیر اپرلی، مسیری از محل پیدا شدن خودرو جینا، از روی پل راهآهن تا در خانه اپرلی را دنبال کرد.
- سگ حوله آبی پیدا شده کنار رودخانه را از میان چند حوله مشابه شناسایی کرد.
- سگ بوی حوله آبی را تا خودروی اپرلی و سپس تا ایستگاه پلیس که اپرلی در آن بازجویی میشد، دنبال کرد.
شواهد قانعکننده اما بحثبرانگیز. در حالی که روانخوانها اطلاعات جذابی ارائه دادند که تأیید نشده بود، عملکرد سگ ردیاب شواهد ملموسی ارائه کرد که اپرلی را به مکانها و اشیاء کلیدی مرتبط میکرد. این شهادت سگ که در دادگاهی در ویرجینیا بیسابقه بود، به یکی از عناصر اصلی و پرچالش پرونده تبدیل شد.
۶. شواهد غیرمستقیم علیه اپرلی انباشته میشود
«استیو، ما میدانیم که تو او را کشتی.»
اظهارات ناسازگار. استفن اپرلی در ابتدا چهرهای آرام و همکاری به محققان نشان داد و داستانی ارائه کرد که جینا خانه کنار دریاچه را زنده ترک کرده است. اما روایت او با شهادت بیل کینگ و رابین رابینسون که گفتند جینا را ندیده و نشنیدهاند، تناقض داشت. درخواست اپرلی از کینگ برای «کم حرف زدن و پخش نکردن» حضورش با جینا نیز مشکوک بود.
اظهارات متهمکننده. وقتی با شواهد رو به افزایش مواجه شد و به قتل متهم گردید، پاسخهای اپرلی روز به روز گویاتر شدند. جملهاش به افسر آستین هال، «فکر میکنم»، وقتی از او خواسته شد محل جینا را بگوید، و واکنش او به عملکرد سگ ردیاب («این سگ خیلی خوبه» که سه بار تکرار کرد) به عنوان اعتراف ضمنی تفسیر شد. سؤال او از بیل کرانول درباره اینکه اگر جسد پیدا نشود چه میشود، بسیار تأثیرگذار بود.
پیوندهای شواهد فیزیکی. تحلیلهای پزشکی قانونی، با وجود محدودیتهای فناوری دهه ۱۹۸۰، پیوندهای مهمی را نشان داد:
- خون نوع O انسانی (نوع خون جینا) در صندوق عقب خودرو و لکههای خون در خانه کنار دریاچه.
- موهای سر مشابه جینا در صندوق عقب، در یخچال و روی حوله آبی.
- موی شرمگاهی روی میخهای کفش گلف خونآلود (مربوط به اپرلی نبود).
- الیاف فرش خانه کنار دریاچه روی لباس جینا و حوله آبی.
- موی سر مشابه اپرلی روی شلوار جینا.
این مجموعه شواهد غیرمستقیم که ماهها با دقت جمعآوری شده بود، هسته اصلی پرونده دادستانی را تشکیل داد، در غیاب جسد یا شاهد عینی.
۷. دادگاه بیسابقه قتل بدون جسد
در تاریخ حقوقی ویرجینیا سابقه محکومیت قتل بدون جسد وجود نداشت.
چالش دادستان. اورت شوکلی، دادستان ایالتی، با چالشی عظیم روبرو بود: تعقیب پرونده قتل بدون جسد مقتول، اعتراف یا شاهد جرم. پیشینه حقوقی ویرجینیا نیازمند اثبات وقوع جرم (corpus delicti) بود که معمولاً با ارائه جسد مقتول همراه بود. همکاران به شوکلی توصیه کردند که از ادامه پرونده خودداری کند، زیرا در صورت شکست، ممکن بود به پایان حرفهاش منجر شود و اگر اپرلی تبرئه شود و جسد بعداً پیدا شود، خطر تعقیب مجدد وجود داشت.
ساختن پرونده غیرمستقیم. شوکلی تصمیم گرفت ادامه دهد و کاملاً بر شواهد غیرمستقیم و شهادت شهود تکیه کند تا دو نکته را ثابت کند: اول اینکه جینا هال مرده است و دوم اینکه استفن اپرلی او را کشته است. این نیازمند ارائه دقیق و منظم هر قطعه مدرک، هرچند کوچک، برای ساختن داستانی قانعکننده برای هیئت منصفه بود.
استراتژی حقوقی. شوکلی درخواست مستقیم از هیئت منصفه بزرگ را دنبال کرد که دفاع را در کشف مدارک پیش از دادگاه محدود میکرد. همچنین با موفقیت علیه درخواست تغییر محل دادگاه از سوی دفاع مبارزه کرد تا دادگاه در شهرستان پولاسکی برگزار شود، با وجود پوشش گسترده رسانهای محلی. خود دادگاه به پروندهای تاریخی تبدیل شد که مرزهای اثبات کافی برای محکومیت قتل در ویرجینیا را آزمود.
۸. دادستانی پروندهای قدرتمند میسازد
«اما آن شب، استفن اپرلی چیزی جز یک قاتل بیرحم نبود!»
اثبات مرگ. دادستانی با اثبات اینکه جینا هال واقعاً مرده است، آغاز کرد. شاهدان شخصیت، از جمله خواهر، پدر، دوستان و پزشک خانواده، تصویری از دختری پایدار و خوشحال ارائه دادند که دلیلی برای فرار یا خودآزاری نداشت. شهادتها تأیید کردند حساب بانکیاش دست نخورده و وسایلش باقی ماندهاند، بنابراین مرگ تنها توضیح منطقی برای ناپدیدی طولانیمدت او بود.
رابطه اپرلی با جرم. دادستانی به صورت سیستماتیک شواهد غیرمستقیم را ارائه داد:
- شهادت بیل کینگ و رابین رابینسون که اپرلی را در خانه کنار دریاچه دیدند اما جینا را ندیدند.
- شواهد خون و تلاشهای پاکسازی در خانه.
- شهادت پزشکی قانونی درباره لکههای خون، مو و الیاف که جینا و اپرلی را به خانه و صندوق عقب خودرو مرتبط میکرد.
- کشف دستبند مچ پا و لباسهای خونآلود جینا نزدیک پل راهآهن.
- شهادت سگ ردیاب که بوی اپرلی را به مکانها و اشیاء کلیدی مرتبط میکرد.
- اظهارات و واکنشهای متهم هنگام مواجهه با شواهد.
انگیزه و فرصت. دادستانی استدلال کرد که اپرلی فرصت داشت، چون آخرین کسی بود که جینا را در مکانی دورافتاده دید. انگیزه، به گفته شوکلی، رد جنسی بود که منجر به انفجار خشونتآمیز شد. تلاشهای پاکسازی و دور ریختن جسد نشاندهنده آگاهی از جرم و برنامهریزی قبلی بود.
۹. دفاع با چالشهای جدی روبرو میشود
«من معتقد بودم احتمال بسیار خوبی وجود دارد … من قویاً باور داشتم دادگاه درخواست رد را قبول خواهد کرد.»
کشف محدود. وودی لوکابیل و دیوید واربورتون، وکلای منصوب دادگاه، از ابتدا با دشواری مواجه بودند. درخواست موفق شوکلی به دیوان عالی ویرجینیا، توانایی آنها را برای کشف کامل مدارک و شهادت شهود پیش از دادگاه به شدت محدود کرد و آنها مجبور شدند به تدریج و با ارائه مدارک واکنش نشان دهند.
حمله به اعتبار و زنجیره نگهداری. استراتژی دفاع بر ایجاد شک معقول با به چالش کشیدن اعتبار مدارک و شهود متمرکز بود. آنها موارد زیر را زیر سؤال بردند:
- حافظه و انگیزه همکاری بیل کینگ.
- اضطراب و توانایی یادآوری جزئیات رابین رابینسون.
- زنجیره نگهداری چندین مدرک کلیدی، با تأکید بر تأخیرها و احتمال آلودگی.
- اعتبار علمی و بیسابقه بودن شهادت سگ ردیاب، بهویژه پس از گذشت زمان و تأثیرات آب و هوا.
- قابلیت اعتماد شاهدان جوانی که لباسها و حوله جینا را پیدا کردند.
عدم حضور شاهد دفاع. دفاع به طور جسورانه تصمیم گرفت هیچ شاهدی، حتی خود اپرلی، را احضار نکند. این تصمیم برای تقویت استدلال آنها بود که دادستانی نتوانسته بار اثبات را برآورده کند و مدارک برای محکومیت کافی نیست. اما به این معنا بود که هیئت منصفه هرگز داستان اپرلی را نشنید و او را در حال ادعای بیگناهی زیر سوگند ندید.
۱۰. محکومیت تاریخی و فرایند طولانی تجدیدنظر
«ما، هیئت منصفه، متهم استفن متسون اپرلی را به قتل درجه یک محکوم میکنیم و مجازات او را حبس ابد تعیین مینماییم.»
حکم محکومیت. پس از تنها دو ساعت شور، هیئت منصفه حکم به محکومیت قتل درجه یک داد و استفن اپرلی را به حبس ابد محکوم کرد. این لحظهای تاریخی بود به عنوان نخستین محکومیت قتل بدون جسد، اعتراف یا شاهد عینی در ویرجینیا. حکم با استقبال خانواده هال و محققان و با شوک اپرلی و خانواده
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب «زیر پل» اثری جنجالی در حوزهی جنایتهای واقعی است که به قتل جینا هال در سال ۱۹۸۰ میپردازد. بسیاری از خوانندگان این کتاب را جذاب و پژوهششده دانسته و از شرح دقیق نخستین محکومیت بدون جسد در ویرجینیا تمجید کردهاند. با این حال، برخی نقدهایی به سبک نگارش، اشتباهات ویرایشی و نوعی انگزدن به قربانی وارد کردهاند. خواهر قربانی نیز از نادرستیها و اغراقهای موجود در کتاب ابراز ناامیدی کرده است. با وجود نظرات متفاوت دربارهی نحوهی ارائه، اغلب بر این نکته توافق داشتند که خود پرونده بسیار جالب توجه است. خوانندگان به تمرکز کتاب بر تاریخ محلی و سوابق حقوقی ارزش قائل شدند، هرچند برخی معتقد بودند تصویرسازی از قربانی میتوانست عمیقتر و جامعتر باشد.