نکات کلیدی
1. بحران مالی نقصهای اتحادیه پولی اروپا را نمایان کرد
یک ارز واحد با هفده بدهی عمومی مختلف و هفده نرخ بهره متفاوت که بازارها آزادانه میتوانند بر روی آنها حدس و گمان کنند، در حالی که دولتها قادر به کاهش فشار با کاهش ارزش پول خود نیستند، کار نمیکند.
نقص طراحی بنیادی. منطقه یورو با یک ارز مشترک ایجاد شد اما بدون ادغام مالی و سیاسی متناسب. این امر کشورهای عضو را در برابر حدس و گمان در مورد بدهیهای دولتی فردی آسیبپذیر کرد و آنها را از استفاده از ابزارهای سیاست پولی مانند کاهش ارزش پول برای مقابله با شوکهای اقتصادی محروم کرد.
عواقب تکهتکه شدن:
- نرخهای بهره متنوع بین کشورها
- ناتوانی در هماهنگی پاسخهای مالی
- رکود طولانی در جنوب اروپا
- افزایش بیاعتمادی به نهادهای اتحادیه اروپا
راهحلهای پیشنهادی:
- همافزایی بدهی عمومی بالای 60 درصد از تولید ناخالص داخلی
- ایجاد اوراق قرضه یورو
- تأسیس پارلمان منطقه یورو برای حکمرانی مالی دموکراتیک
2. بانکهای مرکزی نقش حیاتی در تثبیت اقتصادها در زمان بحران دارند
برای نجات بانکها، مقامات پولی بدون هیچ سوالی به آنها وام دادند، با نرخهای بهره 0 یا 1 درصد. آنها در این کار درست عمل کردند.
وامدهنده آخرین چاره. در بحران مالی 2008، بانکهای مرکزی مانند فدرال رزرو و بانک مرکزی اروپا اقداماتی بیسابقه برای جلوگیری از فروپاشی سیستم مالی و اقتصاد گستردهتر انجام دادند. این شامل تزریقهای عظیم نقدینگی و نرخهای بهره نزدیک به صفر بود.
اقدامات کلیدی بانک مرکزی:
- دو برابر کردن اندازه ترازنامهها در عرض چند ماه
- گسترش وامدهی به مؤسسات غیر بانکی
- خرید اوراق قرضه دولتی برای کاهش نرخ بهره
بحث درباره محدودیتها: در حالی که این مداخلات برای جلوگیری از فاجعه اقتصادی ضروری بودند، سوالاتی درباره نقش مناسب و استقلال بانکهای مرکزی مطرح میشود. نگرانیهایی درباره احتمال تورم و خطرات اخلاقی ناشی از "نجات" مؤسسات مالی وجود دارد.
3. نابرابری به طرز چشمگیری افزایش یافته است، بهویژه در ایالات متحده
بین سالهای 1976 و 2007، 58 درصد از رشد ایالات متحده به این ترتیب توسط 1 درصد از جمعیت جذب شد (این رقم بین 2002 و 2007 به 65 درصد رسید).
تمرکز در بالای هرم. نابرابری درآمد و ثروت در دهههای اخیر بهطور قابل توجهی افزایش یافته است، بهویژه در ایالات متحده. این روند انسجام اجتماعی و ایده شایستهسالاری که پایهگذار جوامع دموکراتیک سرمایهداری است را تضعیف میکند.
عوامل مؤثر در نابرابری:
- تغییرات فناوری و جهانیسازی
- کاهش اتحادیهسازی و قدرت چانهزنی کارگران
- سیاستهای مالیاتی که به نفع درآمدهای بالا و ثروت است
- مالیسازی اقتصاد
عواقب:
- درآمدهای ثابت طبقه متوسط
- کاهش تحرک اجتماعی
- قطبی شدن سیاسی
- ناپایداری اقتصادی به دلیل کاهش تقاضای مصرفکننده
4. سیستمهای مالیاتی نیاز به اصلاح دارند تا به تمرکز ثروت رسیدگی کنند
ابزار مناسب برای تنظیم این دینامیک بالقوه انفجاری، مالیات بر ثروت پیشرفته در سطح جهانی خواهد بود، با نرخهای معتدل بر روی ثروتهای کوچک، بهمنظور حمایت از کارآفرینان نوپا و نرخهای بسیار بالاتر بر روی ثروتهای بزرگ که بهطور خودکار رشد میکنند.
مالیات پیشرفته. برای رسیدگی به نابرابری فزاینده ثروت و اطمینان از توزیع عادلانهتر منافع اقتصادی، پیکتی از سیستمهای مالیاتی پیشرفتهتر حمایت میکند. این شامل نرخهای بالاتر بر روی درآمدهای بالا و بهویژه مالیات بر خود ثروت است.
پیشنهادات کلیدی اصلاح مالیاتی:
- مالیات جهانی بر ثروت با نرخهای پیشرفته
- نرخهای بالاتر برای مالیات بر درآمد حداکثری
- حذف معافیتهای مالیاتی و بهشتهای مالیاتی
- بهبود همکاری بینالمللی در زمینه مالیات
چالشها: اجرای چنین اصلاحاتی با موانع سیاسی قابل توجهی مواجه است و نیاز به هماهنگی بینالمللی برای جلوگیری از فرار سرمایه و رقابت مالیاتی بین کشورها دارد.
5. اروپا به ادغام سیاسی و مالی قویتری نیاز دارد
برای بازگشت به رشد و پیشرفت اجتماعی در اروپا، باید بهطور بنیادی بازنگری شوند.
فدرالیسم دموکراتیک. بحران منطقه یورو نیاز به ادغام سیاسی و اقتصادی بیشتر را برای پایدار کردن اتحادیه پولی نمایان کرد. این نیازمند حرکت بهسوی سیستم فعلی تصمیمگیری بیندولتی به سمت نهادهای دموکراتیک و پاسخگو در سطح اتحادیه اروپا است.
پیشنهادات برای ادغام:
- پارلمان منطقه یورو با اختیارات بودجهای
- وزیر مالی مشترک منطقه یورو
- هماهنگی مالیات شرکتی
- برنامههای سرمایهگذاری گسترشیافته در سطح اتحادیه اروپا
موانع: دولتهای ملی اغلب reluctant به واگذاری حاکمیت هستند و نگرانیهایی درباره مشروعیت دموکراتیک در سطح اتحادیه اروپا وجود دارد. غلبه بر این چالشها نیازمند ایجاد حمایت عمومی برای یک اروپا یکپارچهتر است.
6. کنترل دموکراتیک بر سرمایهداری برای پیشرفت اجتماعی ضروری است
برای آشتی دادن شهروندان با بانکها، چیزی بیشتر از سخنرانیهای بزرگ نیاز است.
توازن قدرت. بحران مالی و پاسخهای سیاستی بعدی نیاز به نظارت دموکراتیک قویتر بر نهادهای اقتصادی را برجسته کرد. این شامل اصلاح ساختارهای موجود و بررسی مدلهای جایگزین حاکمیت و مالکیت شرکتی است.
حوزههای اصلاح:
- مقررات مالی سختگیرانهتر
- حقوق سهامداران و نمایندگی ذینفعان تقویتشده
- سرمایهگذاری عمومی در بخشهای استراتژیک
- حمایت از شرکتهای تعاونی و متعلق به کارمندان
مزایا: کنترل دموکراتیک بیشتر میتواند به همراستایی فعالیتهای اقتصادی با اهداف اجتماعی وسیعتر کمک کند، کوتاهمدتی را کاهش دهد و اعتماد عمومی به نهادها را بازسازی کند.
7. همکاری بینالمللی برای تنظیم مالی جهانی ضروری است
برای وادار کردن بهشتهای مالی به عمل و بهطور کلی برای وضع مقررات مالی، اجتماعی و زیستمحیطی که برای کنترل سرمایهداری جهانی شده ضروری است، تجارت قطعاً سلاحی ضروری خواهد بود.
اقدام هماهنگ. در عصر مالی جهانی، تنظیم و مالیات مؤثر نیاز به همکاری بینالمللی دارد. این بهویژه برای رسیدگی به مسائلی مانند فرار مالیاتی، ثبات مالی و حفاظت از محیطزیست حیاتی است.
حوزههای کلیدی برای همکاری:
- تبادل خودکار اطلاعات مالی
- استانداردهای مشترک برای مالیات شرکتی
- تنظیم مالی هماهنگ
- توافقات جهانی زیستمحیطی
چالشها: دستیابی به همکاری معنادار با موانعی از منافع ملی، رقابت نظارتی و تأثیر بازیگران مالی قدرتمند مواجه است.
8. اشکال جایگزین حاکمیت شرکتی میتوانند منافع وسیعتری را ترویج دهند
در تمام بخشهای فرهنگی و آموزشی و در هر قاره. بهنظر من، هیچکس پیشنهاد نکرده است که هاروارد (که سرمایهگذاری آن بزرگتر از سرمایه بزرگترین بانکهای اروپایی است) به یک شرکت سهامی تبدیل شود.
فراتر از اولویت سهامداران. مدلهای شرکتی سنتی که تنها بر حداکثر کردن ارزش سهامداران تمرکز دارند، تحت بررسی قرار گرفتهاند. ساختارهای جایگزین، بهویژه در بخشهایی مانند آموزش، رسانه و فرهنگ، میتوانند منافع مختلف ذینفعان و اهداف اجتماعی را بهتر متعادل کنند.
نمونههایی از مدلهای جایگزین:
- مالکیت غیرانتفاعی و بنیادها
- تعاونیهای کارگری
- شرکتهای عمومی با منافع اجتماعی
- نمایندگی ذینفعان در هیئتها
مزایا: این مدلها میتوانند تفکر بلندمدت را ترویج دهند، نهادهای اجتماعی مهم را از فشارهای بازار کوتاهمدت محافظت کنند و رفتار شرکتی را با منافع اجتماعی وسیعتر همراستا کنند.
9. اقتصادهای نوظهور با چالشهای منحصر به فردی در توسعه و نابرابری مواجه هستند
برزیل آخرین کشوری بود که بردهداری را در سال 1888 لغو کرد، در زمانی که بردگان تقریباً یکسوم جمعیت را تشکیل میدادند و هیچ اقدام واقعی از سوی طبقات ثروتمند برای معکوس کردن این میراث سنگین نابرابری انجام نشده است.
میراثهای تاریخی. بسیاری از کشورهای در حال توسعه با نابرابری شدید ریشهدار در تاریخهای استعماری و الگوهای توسعه نابرابر دست و پنجه نرم میکنند. رسیدگی به این چالشها نیازمند رویکردهای خاصی است که فراتر از صرفاً تکرار مدلهای اقتصادی غربی باشد.
مسائل کلیدی برای اقتصادهای نوظهور:
- تعادل بین رشد و کاهش نابرابری
- غلبه بر بیعدالتیهای تاریخی و تقسیمات اجتماعی
- ساخت نهادهای دولتی مؤثر
- مدیریت روابط با سرمایه خارجی
رویکردهای سیاستی: استراتژیهای موفق معمولاً شامل ترکیبی از برنامههای اجتماعی هدفمند، سرمایهگذاری در آموزش و زیرساخت و تلاش برای گسترش مشارکت و نمایندگی سیاسی است.
10. جنبشهای سیاسی چپ امیدی برای اصلاحات اروپایی ارائه میدهند
بهجای رد آنها، باید با آنها همکاری کنیم تا خطوط کلی بازسازی دموکراتیک اتحادیه اروپا را تدوین کنیم.
نیروهای سیاسی جدید. ظهور جنبشهای چپگرا مانند سیریزا در یونان و پودموس در اسپانیا چالشی برای وضعیت موجود اروپاست. این احزاب پتانسیل بازاندیشی در ادغام اروپایی بهسمت یک جهت دموکراتیک و اجتماعیتر را ارائه میدهند.
ایدههای کلیدی از جنبشهای چپ جدید:
- رد سیاستهای ریاضتی
- تأکید بر اصلاح دموکراتیک نهادهای اتحادیه اروپا
- تمرکز بر کاهش نابرابری و بیکاری
- حمایت از سرمایهگذاری سبز و انتقال اکولوژیک
فرصتها و خطرات: در حالی که این جنبشها تفکر تازهای در مورد چالشهای اروپایی ارائه میدهند، توانایی آنها برای اجرای تغییر با موانع قابل توجهی از منافع سیاسی و اقتصادی مستقر مواجه است. موفقیت یا شکست آنها تأثیرات عمدهای بر آینده ادغام اروپایی خواهد داشت.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب چرا باید بانکداران را نجات داد؟ مجموعهای از ستونهای روزنامهای توماس پیکتی است که در بازهی زمانی 2008 تا 2015 نوشته شده و به تحلیل بحرانهای اقتصادی، نابرابری و سیاستهای اروپایی میپردازد. خوانندگان از نوشتار شفاف و ایدههای چالشبرانگیز پیکتی قدردانی میکنند، هرچند برخی از آنها مقالات را تکراری مییابند. این کتاب دیدگاهی اروپایی به مسائل مالی ارائه میدهد، به نقد تدابیر ریاضتی میپردازد و راهحلهایی مانند مالیاتهای تصاعدی و اصلاحات اتحادیه اروپا را پیشنهاد میکند. در حالی که برخی از محتوای آن قدیمی به نظر میرسد، بسیاری آن را برای درک تاریخ اقتصادی اخیر و چالشهای جاری ارزشمند میدانند.