نکات کلیدی
1. شرم، آسیبپذیری و تجربه سیاهپوستان
زیرا برتریطلبی سفیدپوستان لایهای دیگر به نوع شرمی که باید با آن مواجه شویم، و نوع تابآوری که باید بسازیم، و نوع آسیبپذیری که به طور مداوم تحت تأثیر آن قرار داریم، افزوده است، چه بخواهیم و چه نخواهیم.
تجربه منحصر به فرد سیاهپوستان. تجربه سیاهپوستان با شرم، تابآوری و آسیبپذیری بهطور منحصر به فردی تحت تأثیر برتریطلبی سفیدپوستان شکل میگیرد. این موضوع به این احساسات لایههای پیچیدگی میافزاید و آنها را از تجربیات دیگر گروهها متمایز میکند. این فقط به احساسات فردی مربوط نمیشود، بلکه به نیروهای سیستمی که در کارند نیز مربوط میشود.
تغییر شکل برای جا افتادن. افراد سیاهپوست اغلب احساس میکنند که باید خود را تغییر شکل دهند تا در چارچوبهای موجود جا بیفتند، بهویژه در فضاهایی که سفیدی نُرم است. این میتواند منجر به احساس بیارتباطی و تلاش برای دیدن خود در روایتهای گستردهتر شود. این کتاب هدف دارد فضایی فراهم کند که در آن افراد سیاهپوست بتوانند این تجربیات را بدون نیاز به سازش در هویت خود بررسی کنند.
آسیبپذیری ناامن. تروما، از جمله تروماهای سیستمی ناشی از برتریطلبی سفیدپوستان، آسیبپذیری را خطرناک و تهدیدآمیز میکند. این موضوع فرهنگی را ایجاد میکند که در آن افراد سیاهپوست کمتر از آسیبپذیری برخوردارند و این بر توانایی آنها برای تجربه شادی، تعلق، نزدیکی و عشق تأثیر میگذارد. این کتاب به دنبال ایجاد فضایی برای انسانیت سیاهپوستان است که اجازه میدهد آسیبپذیری در یک زمینه امن و حمایتی بررسی شود.
2. بار انسانیت سیاهپوستان
من معتقدم که کار ضد نژادپرستی شما کامل، معتبر یا مفید نیست اگر با انسانیت سیاهپوستان درگیر نشدهاید.
ضد نژادپرستی و انسانیت سیاهپوستان. کار ضد نژادپرستی بدون درگیر شدن با انسانیت سیاهپوستان ناقص است. کافی نیست که فقط به مسائل سیستمی پرداخته شود؛ باید همچنین بر درک و ارزشگذاری تجربیات، احساسات و انسانیت افراد سیاهپوست تمرکز شود. این درگیری برای ایجاد تغییرات معنادار و پایدار ضروری است.
فضای تنفس برای انسانیت. این کتاب به عنوان فضایی برای افراد سیاهپوست عمل میکند تا انسانیت خود را بررسی کنند و بستری برای داستانها، تجربیات و احساساتی که اغلب سرکوب یا نادیده گرفته میشوند، فراهم میآورد. این درباره ایجاد مکانی نرم برای فرود آمدن است، جایی که آسیبپذیری میتواند بدون قضاوت ابراز و به اشتراک گذاشته شود. هدف این است که مبارزات و نیازهای افراد سیاهپوست را تأیید کند و حس جامعه و درک را پرورش دهد.
همدلی و عشق. همدلی و عشق درگیر شدن با انسانیت سیاهپوستان را مرکزی میسازد. این به معنای دیدن وسعت و عمق تجربه سیاهپوستان، شناختن مبارزات و نیازهای مشترک و نزدیک شدن به کار با همدلی و درک است. این نیازمند تغییر از درک عقلانی به کار احساسی است، جایی که قلب و ذهن در کنار هم هستند.
3. تابآوری به عنوان مقاومت
شادی یک عمل مقاومت است.
شادی به عنوان مقاومت. در برابر نژادپرستی و سرکوب سیستمی، شادی به یک عمل مقاومت تبدیل میشود. این یک راه برای بازپسگیری انسانیت و امتناع از تعریف شدن توسط درد و تروماهای ناشی از برتریطلبی سفیدپوستان است. تمسک به شادی، با وجود آگاهی از اینکه ممکن است زودگذر باشد، یک اعلامیه قدرتمند از خودارزشی و تابآوری است.
پارادوکس شادی و درد. افراد سیاهپوست اغلب در تقاطع شادی و درد زندگی میکنند و واقعیت نژادپرستی را درک میکنند در حالی که امتناع میکنند بگذارند این واقعیت به طور دائمی ظرفیت شادی آنها را غرق کند. این نیازمند تلاش آگاهانه برای تمرین قدردانی، عشق ورزیدن به شدت، رقصیدن با آزادی و خندیدن بلند و مکرر است. این درباره اعلام حق بودن در آن فروشگاه، آن مدرسه، آن محله و آن شغل است.
تابآوری مشترک. جامعه سیاهپوست به طور تاریخی به معنویت و حس مشترک انسانیت تکیه کرده است تا اعلام کند که شادی آنها نمیتواند از آنها گرفته شود. این تابآوری ریشه در میراث اجداد دارد که در برابر سرکوبهای وحشتناک ایستادگی کردند و در عشق، جامعه، میراث و امید به آینده شادی یافتند. این درباره شناخت این است که حتی تاریکترین عمقهای شرارت انسانی نمیتواند تجربه شادی را خاموش کند.
4. ماجرای آشفته رد کردن شرم
رد کردن شرم یک ماجرای آشفته و ناخوشایند است. کار کثیف.
طبیعت insidious شرم. شرم یک دروغگو، دزد و قاتل رویاها و بینشهاست. این یک دستکاریکننده است که خودمحبت و احترام را خفه میکند و افراد را به این نتیجه میرساند که آنها سطل زباله هستند، فقط برای دریافت بدترینها از دیگران خوبند. این شرم درونیشده میتواند به ارث برده شود، پرورش یابد و از طریق کلمات منفعل، سیلیهای عادی و خشونتهای چرخهای به زور خورده شود.
بازپسگیری ارزش ذاتی. رد کردن شرم نیازمند یک تصمیم آگاهانه برای بازپسگیری آنچه به طور ذاتی متعلق به شماست، است. شادی، خوشحالی، سلامت، امنیت، عشق و جامعه فراوان چیزهایی نیستند که نیاز به کسب داشته باشند؛ آنها حقوق ذاتی هستند. این تغییر در ذهنیت برای رهایی از چرخه شرم و پذیرش زندگی با ارزشمندی حیاتی است.
کار سایه و جامعه. رد کردن شرم نیازمند کار جدی سایه است تا خود را از تجلی صدها سال احمقانه جدا کنید. این شامل احساس ناراحتی، تجربه درد عاطفی و تمایل به خزیدن از پوست خود است. یک جامعه فراوان که به شما یادآوری کند چه چیزی در طرف دیگر است، که به شما عشق میورزد، که به شما میریزد، که شما را در آغوش میگیرد و گاهی اوقات شما را تکان میدهد، ضروری است.
5. خطرات دیوانهگری پزشکی
من نمیخواهم توسط یک پزشک سفیدپوست در آمریکا کشته شوم. فکر میکنم که توسط یک پزشک سفیدپوست در آمریکا کشته خواهم شد.
بدرفتاری پزشکی. افراد سیاهپوست اغلب با بدرفتاری و نادیدهگرفتن در سیستم پزشکی مواجه میشوند که منجر به ترس و بیاعتمادی عمیق به پزشکان، بهویژه پزشکان سفیدپوست میشود. این ترس ریشه در تجربیات تاریخی و جاری نژادپرستی و تبعیض در مراقبتهای بهداشتی دارد. نویسنده ترس شخصی خود را از کشته شدن توسط یک پزشک سفیدپوست بیان میکند و شدت این نگرانی را برجسته میسازد.
تجربیات دیوانهکننده. نویسنده تجربیات خود را از برچسبگذاری به عنوان "دیوانه" برای ابراز نگرانیهای خود درباره نژادپرستی و بدرفتاری بازگو میکند. این موضوع نشان میدهد که چگونه سیستم پزشکی میتواند برای خاموش کردن و بیاعتبار کردن تجربیات افراد سیاهپوست استفاده شود. همچنین این سوال را مطرح میکند که کدام "دیوانه" برای محافظت از آنها در برابر عواقب استفاده میشود و کدام "دیوانه" برای توجیه تنبیه و تحقیر به کار میرود.
سر نیاز به کمک. نویسنده بر اهمیت رسیدگی به سلامت روان تأکید میکند، بهویژه در برابر سرکوب و تروماهای سیستمی. نویسنده اذعان میکند که سر او به کمک نیاز دارد و هر عشقی که ادعا میکند برای هر انسانی در این دنیا دارد، به اندازهای رادیکال یا لطیف نیست که میتواند باشد تا زمانی که به سر خود کمک نکند.
6. بهبود تروماهای نسلی
بهبود این تروماهای نسلی نیازمند پایان دادن به آنچه که همچنان ما را آسیبپذیر میکند: خشونت پلیس، خشونت فقر نسلی و سیستمی است.
زمینه سیاسی بهبود. بهبود در زمینه سیاسی قرار دارد که به ما اجازه نمیدهد به سادگی به بهبود فردی بپردازیم یا تصور کنیم که میتواند هرگز یک تلاش غیرسیاسی باشد. برای افراد سیاهپوست، بسیاری از ابزارها و فناوریهایی که اجداد ما برای بهبود استفاده کردهاند، گرفته یا سرکوب شدهاند. شدت تروماهایی که ما تجربه کردهایم، مداوم و جمعی بوده و تلاشها و منابع ما را برای رسیدگی به آنها تحت فشار قرار داده است.
بهبود جمعی. بهبود تروماهای نسلی نیازمند پایان دادن به سیستمهایی است که همچنان جوامع سیاهپوست را آسیبپذیر میکنند، مانند خشونت پلیس و فقر سیستمی. همچنین نیازمند تعهد به احساس، آیین و فرآیندی است که ما را به نو میسازد. در طرف دیگر بهبود، نه بازگشت به آنچه بوده، بلکه هدفی نو، روابط عمیقتر و کرامت برای جمع است.
بهبود و سیاست. بهبود و سیاست به هم پیوستهاند. برای درک شورشها یا اعتراضات، باید سرکوب عاطفی را درک کنید. باید درک کنید که احساساتی وجود دارد که ما اجازه ندادهایم. خشم زمانی شکل میگیرد که غم اجازه نداشته یا مورد احترام قرار نگرفته باشد. آنچه من در خیابانها تجربه کردهام، همگرایی و ابراز غم است که نسلها را در بر میگیرد، غمی که خاموش شده و نادیده گرفته شده اما در ما زنده است.
7. کلیسا: پناهگاه و منبع شرم
عشق قطعاً ما را بالا میبرد. اما نسلها از ناناها، ماماها و دختران کوچک به دنبال چیزی دیگر برای کمک هستند. کلیسا بسیار بیشتر از شرم برای ما دارد.
دوگانگی کلیسای سیاهپوست. کلیسای سیاهپوست به طور تاریخی به عنوان پناهگاهی و منبع قدرت برای جوامع سیاهپوست عمل کرده است، اما همچنین به عنوان محلی برای شرم و کنترل، بهویژه برای زنان، بوده است. این دوگانگی ناشی از پذیرش ارزشهای پدرسالارانه و استفاده از شرم به عنوان ابزاری برای حفظ نظم است. کلیسا فضایی ایجاد کرده است که در آن زنان سیاهپوست توانستهاند به گونهای به کاهش خود سازگار شوند که احساس کنند در انتهای کار پاداشی وجود دارد.
شرم و قطعیت. عدم تمایل کلیسا به تسلیم قطعیت اغلب به عنوان محرکی برای شرمزایی در کلیسا عمل میکند. ما باید درست باشیم. درباره اصول ایمانمان. درباره نحوه ظهور خدا. درباره قوانین و مقرراتی که برای نگهداشتن "گله" در خط استفاده میکنیم. زیرا چه معنایی دارد که مطمئن نباشیم؟ آیا میتوانیم هنوز ایمان داشته باشیم اگر به رمز و راز خدا نزدیک شویم و بپذیریم که شاید بیش از یک پاسخ، بیش از یک تفسیر و بیش از یک راه برای در آغوش گرفتن ایمان وجود داشته باشد؟
عشق به عنوان مقابله با شرم. پرورش عشق، برخلاف روشی که اغلب عشق را تجربه میکنیم، قطعاً راهی برای مقابله با شرم در کلیسای سیاهپوست است. بهبودی که از آن ناشی میشود همچنین نوعی مقاومت در برابر روایتهایی است که سعی در کاهش زنان سیاهپوست در جاهای دیگر دارند. تغییری که باید اتفاق بیفتد، یکی است که با بشارت بیشتر همراستا باشد. در آغوش گرفتن رمز و راز فضایی برای پاسخهای عاطفی مرموز خودمان ایجاد میکند و اجازه میدهد عشق ما را به گونهای پر کند که ایمان قطعی هرگز نمیتوانست.
8. فراموشی مردانگی ناسالم
ما انسانیت خود را در برابر انسانیت کسانی که به دنبال کشتن ما، خانوادهمان و شاید بیشتر سیاره هستند، اندازهگیری میکنیم.
مردانگی سمی. مردان سیاهپوست اغلب مردانگی را بر اساس کسانی که آنها را سرکوب میکنند، مدلسازی میکنند و انسانیت خود را در برابر انسانیت کسانی که به دنبال آسیب رساندن به آنها هستند، اندازهگیری میکنند. این منجر به پذیرش مردانگی سمی، از جمله مردانگی افراطی، جنسیگرایی افراطی، همجنسگراستیزی، زنستیزی و خشونت میشود. هر زمان که از این سناریو منحرف شویم، احساس میکنیم کمتر مردانهایم. و وقتی احساس میکنیم کمتر مردانهایم، احساس میکنیم کمتر انسانی هستیم.
آسیبپذیری و مسئولیتپذیری. برای فراموشی مردانگی ناسالم، باید به سمت ترسهای خود برویم. باید آماده باشیم تا اشکال مختلف آسیبپذیری را که در هنگام مختل کردن وضعیت موجود به وجود میآید، بپذیریم. مسئولیتپذیری نیازمند این است که من در زمان واقعی در برابر مردانگی ناسالم مقاومت کنم زیرا در حال اشغال فضا است.
آسیبپذیری عاطفی. آسیبپذیری عاطفی میتواند عمیق باشد. جهان فضایی برای ما، بهویژه مردان سیاهپوست، ایجاد نکرده است تا بگوییم: "آنچه گفتی احساسات مرا جریحهدار کرد" یا "آنچه گفتی باعث شد احساس ناامنی یا ناکافی کنم." "دلم برایت تنگ شده." "دوستت دارم." اینها چیزهایی هستند که ما اجازه نداریم انجام دهیم. تمام عواطف ما باید از طریق لنز آن ویژگیهای مردانه افراطی مانند خشم، خشونت و جنسیت عبور کند.
9. زنان سیاهپوست: آسیبپذیری و قدرت
بیشترین بیاحترامی در آمریکا به زن سیاهپوست میشود. بیشترین عدم حفاظت در آمریکا به زن سیاهپوست میشود. بیشترین نادیدهگرفتن در آمریکا به زن سیاهپوست میشود.
آسیبپذیری منحصر به فرد زنان سیاهپوست. زنان سیاهپوست اغلب مجبورند درون جعبهها و کلیشهها قرار بگیرند—ساکت و قوی، هرگز نشان ندهند که مادر بودن، خواهر بودن، حمایت از همسر و تحصیل چه بهایی بر آنها میگذارد. تغییر باید بیفتد، و نه به این دلیل که ما آرزو داریم زنان سیاهپوست "ما را نجات دهند" بلکه به این دلیل که زنان سیاهپوست شایسته این هستند که به طور کامل خود باشند—جادویی، واقعی، انسانی—بدون عذرخواهی یا فداکاری.
ابراز عاطفی به عنوان مقاومت. گریه کردن و عاطفی بودن به عنوان یک زن سیاهپوست یک عمل مقاومت است. این یک امتناع از پذیرش ایدهای است که زنان سیاهپوست نمیتوانند عاطفی باشند فقط به این دلیل که جامعه نمیداند با احساسات و انسانیت واقعی آنها چه کند. من به اندازهای که میخواهم با افتخار احساس میکنم، میباشم و عمل میکنم تا پایان عمرم. آسیبپذیر و عاطفی بودن به عنوان یک زن سیاهپوست به معنای زندگی در قدرت است، که هر روز آن را پس میگیرم و بابت اینکه کیستم یا فضایی که در آن حرکت میکنم عذرخواهی نمیکنم.
تابآوری و جاهطلبی. زنان سیاهپوست تابآور هستند زیرا جاهطلباند. آنها تابآورند زیرا هر بار که کسی به آنها گفته است نمیتوانند، آنها توانستهاند. من دختر شریل براون و نوه ورا مِی براون هستم، دو تا از تابآورترین زنان سیاهپوست که میشناسم. ما مادربزرگم را در سال 2009 از دست دادیم و دوازده سال بعد، هنوز میتوانم دست راهنمای او را احساس کنم وقتی اوضاع سخت میشود.
10. قدرت نامها: هویت و تحول
نامهای من، همه چهار تا، معلمانی برای من بودهاند و من برای هر یک از آن افرادی که بودم سپاسگزارم زیرا آنها
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب شما بهترین چیز خود هستید یک مجموعهی قدرتمند از مقالاتی است که به بررسی شرم، آسیبپذیری و تجربهی سیاهپوستان میپردازد. خوانندگان از صداقت خام، دیدگاههای متنوع و تأثیر عاطفی آن ستایش میکنند. بسیاری آن را چشمگشای و درمانگر یافتند و از نمایندگی هویتهای مختلف سیاهپوستان قدردانی کردند. برخی منتقدان به کیفیت ناهماهنگ مقالات اشاره کردند و آرزو داشتند که دیدگاههای بیشتری ارائه شود. بهطور کلی، این کتاب بهخاطر بینشهای مهمش در مورد انسانیت و تابآوری سیاهپوستان به شدت توصیه میشود. بسیاری از خوانندگان به شدت تحت تأثیر قرار گرفتند و درک جدیدی از پیچیدگیهای زندگی سیاهپوستان در آمریکا پیدا کردند.
Similar Books







