نکات کلیدی
1. پزشکان، نه دلالان، محرک بحران داروهای تجویزی
اکثریت بیماران من که از داروهای تجویزی سوءاستفاده میکردند، داروهای خود را از دلالان مواد مخدر نمیگرفتند؛ بلکه آنها را از پزشکان دریافت میکردند.
منشأ تجویز. اپیدمی داروهای تجویزی عمدتاً ناشی از تجویز بیش از حد داروهای اعتیادآور توسط پزشکان است، نه فروش غیرقانونی مواد مخدر در خیابان. بیشتر افرادی که از داروهای تجویزی سوءاستفاده میکنند یا به آنها وابسته هستند، این داروها را بهطور مستقیم یا غیرمستقیم از تجویز پزشک دریافت میکنند که نقش سیستم پزشکی را در این بحران نشان میدهد.
- تنها ۴٪ از افرادی که از داروهای تجویزی سوءاستفاده میکنند، آنها را از دلالان یا غریبهها میگیرند.
- در سال ۲۰۱۲، به اندازهای تجویز اوپیوئید انجام شد که میتوانست هر بزرگسال آمریکایی را به مدت یک ماه دارو درمانی کند.
- این تجویز بیش از حد منجر به افزایش چشمگیر اعتیاد و مرگهای ناشی از اوردوز شده است.
دروازهای به اعتیاد. داروهای تجویزی، بهویژه اوپیوئیدها، به یک دروازه جدید برای اعتیاد تبدیل شدهاند، بهویژه برای جوانان. آنچه که زمانی پیشرفتی از داروهای قانونی به داروهای غیرقانونی بود، معکوس شده است و داروهای تجویزی اغلب اولین مواجهه با مواد اعتیادآور هستند.
- نوجوانان بهویژه به دلیل مغز در حال توسعه و فشارهای اجتماعی آسیبپذیر هستند.
- دسترسی آسان به قرصهای تجویزی مرزهای بین "داروهای نرم" و "داروهای سخت" را محو میکند.
- داروخانههای آنلاین مشکل را تشدید میکنند و دسترسی آسان به مواد کنترلشده را بدون تجویز فراهم میکنند.
تغییر در دروازه. فرضیه سنتی دروازهای، که در آن داروهای قانونی به داروهای سختتر منجر میشوند، معکوس شده است. داروهای تجویزی اکنون اغلب اولین قدم به سمت اعتیاد هستند و نیاز به تجویزهای سختگیرانهتر و آموزش بهتر درباره خطرات را برجسته میکنند.
2. روایتهای درد و پزشکیسازی تفاوتها محرک تجویز بیش از حد
امروز، درد بهعنوان یک حس تقریباً غیرقابل تحمل برای بیماران در نظر گرفته میشود.
درد بهعنوان دشمن. فرهنگ مدرن درد، چه جسمی و چه روانی، را بهعنوان چیزی میبیند که باید به هر قیمتی از آن اجتناب کرد، که منجر به آستانه پایینتری برای تحمل درد و افزایش تقاضا برای تسکین درد میشود. این دیدگاه با باور به اینکه درد میتواند آسیبهای عصبی دائمی ایجاد کند، ایجاد حس فوریتی برای درمان فوری و کامل آن را به همراه دارد.
- مفهوم درد مزمن بهعنوان یک وضعیت مستقل از بیماری یا آسیب، پدیدهای نسبتاً جدید است.
- درد روانی نیز بهعنوان "زخم روانی" در نظر گرفته میشود که نیاز به درمان دارد، اغلب با دارو.
- این امر منجر به وابستگی بیش از حد به داروهای تجویزی برای مدیریت تمام اشکال ناراحتی شده است.
پزشکیسازی تفاوتها. تفاوتهای فردی در عواطف، شناخت و خلقوخو بهطور فزایندهای بهعنوان بیماریها تعریف میشوند که نیاز به درمان پزشکی دارند تا آنها را نرمالسازی کنند. این روند منجر به تشخیص بیش از حد و تجویز بیش از حد شرایطی مانند ADHD، اضطراب و بیخوابی شده است.
- تفاوتهای انسانی بهعنوان پاتولوژی مغزی قالببندی میشوند که منجر به استفاده از داروهای روانگردان برای مدیریت آنها میشود.
- این رویکرد روایتهای جایگزینی را نادیده میگیرد که تنوع انسانی را جشن میگیرند و به علل جامعهشناختی، وجودی و معنوی توجه میکنند.
- نتیجه این است که نسلی از جوانان به ایده "زندگی بهتر از طریق شیمی" روی آوردهاند.
عواقب ناخواسته. پزشکیسازی تفاوتها و تنفر فرهنگی از درد طوفانی مناسب برای اپیدمی داروهای تجویزی ایجاد کرده است. دسترسی آسان به قرصها، همراه با باور به اینکه آنها راهحلی برای تمام اشکال ناراحتی هستند، منجر به سوءاستفاده و اعتیاد گسترده شده است.
3. داروسازی بزرگ و پزشکی بزرگ: یک اتحاد خطرناک
پزشکی بزرگ موتور محرک تغییر پارادایم اوپیوئید بود و داروسازی بزرگ واگن پنهان و قدرتمند آن.
جنبش حامی اوپیوئید. در دهه ۱۹۸۰، جنبش حامی اوپیوئید، که توسط شرکتهای داروسازی و پزشکان دانشگاهی تغذیه میشد، پزشکان را تشویق کرد تا اوپیوئیدها را برای درد مزمن بهطور آزادانهتری تجویز کنند. این جنبش بر اساس تحقیقات نادرست و دادههای تحریفشده بود که منجر به افزایش چشمگیر تجویز اوپیوئیدها شد.
- "رهبران فکری" توسط داروسازی بزرگ برای ترویج تجویز آزاد اوپیوئیدها پرداخت میشدند.
- تصورات نادرست درباره اثربخشی اوپیوئیدها برای درد مزمن و خطر پایین اعتیاد بهطور گستردهای منتشر شد.
- مفهوم "سوءمصرف کاذب" برای توجیه افزایش دوزهای اوپیوئید در بیمارانی که رفتار جستجوی دارو نشان میدادند، استفاده شد.
نقش جوامع پزشکی. جوامع پزشکی حرفهای، که اغلب توسط صنعت داروسازی تأمین مالی میشوند، نیز در ترویج تجویز اوپیوئیدها نقش داشتند. آنها دستورالعملهایی صادر کردند که پزشکان را به تجویز بیشتر اوپیوئیدها برای درد تشویق میکرد و پزشکانی را که reluctant بودند، stigmatized میکردند.
- انجمن درد آمریکا و سایر سازمانها اعلام کردند که شواهد کافی برای نتیجهگیری وجود ندارد که اوپیوئیدها، زمانی که برای درد تجویز میشوند، میتوانند منجر به اعتیاد شوند.
- کمیسیون مشترک "درد" را بهعنوان پنجمین علامت حیاتی اعلام کرد و بر نیاز به درمان تهاجمی درد تأکید کرد.
- FDA اوپیوئیدهای جدید را با استفاده از پروتکلهای مطالعه نادرست تأیید کرد و به شرکتهای داروسازی اجازه داد تا داروهای خود را به بازار عرضه کنند.
یک وب پیچیده. اپیدمی داروهای تجویزی نتیجه تعامل پیچیدهای بین داروسازی بزرگ، پزشکان دانشگاهی، جوامع پزشکی حرفهای، نهادهای نظارتی و FDA است. این گروهها، که تحت تأثیر ترکیبی از مشوقهای مالی و باورهای نادرست قرار دارند، سیستمی ایجاد کردند که تجویز بیش از حد را تشویق کرده و به بحران کنونی کمک کرده است.
4. مغز ربودهشده: اعتیاد در مقابل جعل بیماری
بهگفتهی عصبشناسان، اعتیاد اختلالی در مدار پاداش مغز است.
سه C اعتیاد. اعتیاد با سه "C" مشخص میشود: از دست دادن کنترل، اجبار به استفاده و عواقب منفی. این معیارها جنبههای رفتاری اعتیاد را برجسته میکنند، اما علت اصلی تغییر در سیستم پاداش مغز است.
- وابستگی فیزیولوژیک و علائم ترک با اعتیاد مرتبط هستند، اما برای تشخیص ضروری نیستند.
- مدار پاداش مغز توسط داروهای اعتیادآور ربوده میشود و منجر به تمایلات شدید و رفتار جستجوی دارو میشود.
- با گذشت زمان، مغز به دارو عادت میکند و برای دستیابی به همان اثر (تحمل) به مقدار بیشتری نیاز دارد.
جعل بیماری در مقابل اعتیاد. در حالی که برخی از بیماران جستجوی دارو ممکن است در حال جعل بیماری باشند (بیماری را برای منافع شخصی جعل کنند)، بسیاری واقعاً با اعتیاد دست و پنجه نرم میکنند. مدل "مغز ربودهشده" اعتیاد نشان میدهد که انگیزه برای بهدست آوردن و استفاده از دارو به یک انگیزه اصلی تبدیل میشود که نیازها و خواستههای دیگر را نادیده میگیرد.
- جعل بیماری بهعنوان جعل بیماری با نیت آگاهانه برای بهدست آوردن منافع مادی تعریف میشود که به بهبودی بیماری مربوط نمیشود.
- رفتار جستجوی دارو اغلب نتیجه وضعیت تغییر یافته مغز ناشی از اعتیاد است، نه صرفاً یک انتخاب آگاهانه.
- تغییرات نوروبیولوژیکی مرتبط با اعتیاد میتواند برای افراد دشوار باشد تا از استفاده از داروها دست بکشند، حتی زمانی که میخواهند.
نیاز به همدلی. درک پایههای نوروبیولوژیکی اعتیاد برای توسعه استراتژیهای درمانی مؤثر و کاهش انگ مرتبط با این بیماری ضروری است. این همچنین نیاز به همدلی و همدردی را در برخورد با بیماران جستجوی دارو برجسته میکند.
5. بیماران حرفهای: بیماری بهعنوان هویت و حق جبران
امروز، بیمار ماندن به یک وسیله بقا تبدیل شده و نگهداشتن بیماران بیمار، راهی جدید برای کمک است.
ظهور بیماران حرفهای. تعداد فزایندهای از بیماران نقش "بیمار" را بهعنوان وسیلهای برای بقا اتخاذ میکنند و اغلب به پرداختهای ناتوانی و داروهای تجویزی برای مدیریت زندگی خود وابسته هستند. این "بیماران حرفهای" لزوماً در حال جعل بیماری نیستند، بلکه هویتی بهعنوان فردی با بیماری را درونی کردهاند.
- تعداد بزرگسالانی که پرداختهای ناتوانی دریافت میکنند، در دهههای اخیر بهطور چشمگیری افزایش یافته است.
- بیماریهای روانی و اختلالات درد مزمن، علل اصلی ادعاهای ناتوانی هستند.
- فقر و کمبود تحصیلات پیشبینیکنندههای قوی برای جستجوی ناتوانی هستند، مستقل از وضعیت بیماری.
پزشکیسازی فقر. پزشکان و مؤسسات بهداشتی در پزشکیسازی فقر همدست هستند و اغلب به بیماران کمک میکنند تا پرداختهای ناتوانی را بهعنوان راهی برای کاهش تعداد بیماران بدون بیمهای که باید درمان کنند، تأمین کنند. این یک سیستم ایجاد میکند که در آن بیمار ماندن به یک وسیله بقا مالی تبدیل میشود.
- شرکتهای سودآور به بیمارستانها کمک میکنند تا بیماران را در برنامههای ناتوانی ثبتنام کنند.
- پزشکان برای پر کردن فرمهای ناتوانی در ازای پول تشویق میشوند.
- نتیجه این است که سیستمی ایجاد میشود که بیماری را تداوم میبخشد و بهبودی را دلسرد میکند.
روایت قربانی. بیماران حرفهای اغلب یک روایت قربانی را اتخاذ میکنند و خود را بهعنوان افرادی که بهطور دائمی توسط نیروهای فراتر از کنترل خود قربانی شدهاند، میبینند. این روایت میتواند پذیرش مسئولیت برای سلامت خود و مشارکت در درمان را برای آنها دشوار کند. اتخاذ هویتهای بیماری نیز تحت تأثیر فروپاشی نقشهای اجتماعی سنتی است، بهطوری که بیماری راهی برای تعریف خود در دنیای در حال تغییر سریع فراهم میکند.
6. معضل پزشک همدل: آسیب نارسسیستی و دفاعهای ابتدایی
پزشکان بهطور کلی افرادی راضیکننده هستند.
پزشک همدل. پزشکان اغلب بهدلیل تمایل به کمک به دیگران و سرمایهگذاری در موفقیت بهعنوان درمانگران موفق، تحت فشار هستند. آنها آموزش دیدهاند تا با بیماران همدلی کنند و داستانهای آنها را باور کنند و این یک پایه برای اعتماد و همکاری متقابل ایجاد میکند.
- پزشکان معمولاً افرادی راضیکننده هستند و به دنبال برآورده کردن نیازهای بیماران خود هستند.
- آنها بهطور نارسسیستی در موفقیت بهعنوان پزشکان سرمایهگذاری میکنند و موفقیت را با تعاملات مثبت با بیماران و ابراز قدردانی اندازهگیری میکنند.
- رابطه پزشک-بیمار اغلب بهعنوان یک پیوند مقدس، مبتنی بر اعتماد و احترام متقابل در نظر گرفته میشود.
آسیب نارسسیستی. وقتی یک پزشک با بیمار جستجوی دارو مواجه میشود، اغلب اضطراب و آسیب نارسسیستی را تجربه میکند که به حس شایستگی و عزت نفس او ضربه میزند. این میتواند منجر به مجموعهای از مکانیزمهای دفاعی ابتدایی، از جمله پرخاشگری منفعل، پیشبینی، تقسیم و انکار شود.
- پزشکان ممکن است احساسات ناکافی خود را به بیماران خود نسبت دهند و آنها را از نظر اخلاقی ناقص ببینند.
- آنها ممکن است در تقسیمبندی، بیماران را بهعنوان "خوب" یا "بد" دستهبندی کنند.
- انکار یک مکانیزم دفاعی رایج است که منجر به نادیده گرفتن الگوهای مشکوک استفاده از دارو توسط پزشکان میشود.
خشم و انتقام نارسسیستی. وقتی این دفاعها شکست میخورند، پزشکان ممکن است با خشم و انتقام نارسسیستی واکنش نشان دهند و از درمان بیمارانی که آنها را بهعنوان دستکاریکننده یا غیرصادق میبینند، خودداری کنند. این میتواند منجر به برچسبگذاری بیماران بهعنوان "پناهندگان اوپیوئید" شود که مشکل را بیشتر تشدید میکند. در مقابل، پاسخ ایدهآل همدلی و حرفهایگری حتی در مواجهه با این چالشها است.
7. کارخانههای دارو و صنعتیسازی پزشکی
رویکرد صنعتی و سرمایهداری به پزشکی بهطور فزایندهای در مقیاس بزرگ، یک روز در ماه مه ۲۰۱۴ به من منتقل شد، زمانی که دعوتنامه زیر را دریافت کردم: "لطفاً به ما بپیوندید برای یک کایزن درباره بازدیدکنندگان مکرر به اورژانس."
کارخانههای دارو و پزشکان فاسد. برخی از پزشکان، بهدلیل طمع، به تجویز داروهای اعتیادآور بهعنوان راهی برای کسب درآمد روی آوردهاند و "کارخانههای دارو" را ایجاد کردهاند که در آن بیماران میتوانند بهراحتی تجویزهای نقدی دریافت کنند. این پزشکان بخشی کوچک اما قابل توجه از مشکل را نمایندگی میکنند.
- فلوریدا به یک کانون برای کارخانههای دارو تبدیل شد و تعداد زیادی از کلینیکهای درد اوپیوئیدها را برای سود توزیع میکردند.
- سرکوبهای قانونی تعداد کارخانههای دارو را کاهش داده است، اما مشکل همچنان ادامه دارد.
- این پزشکان مسئولیتهای اخلاقی و حرفهای خود را نسبت به بیماران خود رها کردهاند.
تویوتا-سازی پزشکی. صنعتیسازی فزاینده پزشکی رابطه پزشک-بیمار را تغییر داده است و بر روی کارایی، تولید و سود تمرکز کرده است. اکنون از پزشکان انتظار میرود که "الزامات را برآورده کنند" و "بهرهوری را افزایش دهند"، اغلب به قیمت مراقبت از بیمار.
- پزشکان بهطور فزایندهای توسط سیستمهای بهداشتی بزرگ استخدام میشوند که خودمختاری آنها را کاهش میدهد.
- گزینههای درمانی اغلب توسط مدیران بیمارستان، شرکتهای بیمه و نهادهای نظارتی تعیین میشوند.
- تمرکز بر روی صورتحساب و نظرسنجیهای رضایت بیماران میتواند پزشکان را به تجویز داروهای بیشتر و صرف زمان کمتر با بیماران تشویق کند.
تأثیر بر مراقبت. صنعتیسازی پزشکی سیستمی ایجاد کرده است که کمیت را بر کیفیت ترجیح میدهد و منجر به کاهش رابطه پزشک-بیمار و افزایش تجویز بیش از حد میشود. پزشکان اغلب مجبورند تصمیماتی را بر اساس مشوقهای مالی بهجای منافع بهترین بیماران خود اتخاذ کنند.
8. اعتیاد: بیماری که شرکتهای بیمه هنوز برای درمان آن پرداخت نمیکنند
برای هر دلاری که دولتهای فدرال و ایالتی برای اعتیاد هزینه میکنند، نود و پنج سنت به درمان عواقب پزشکی اعتیاد و تنها دو سنت به پیشگیری و درمان اعتیاد اختصاص مییابد.
تاریخچه اعتیاد بهعنوان یک بیماری. با وجود شواهد علمی که مدل بیماری اعتیاد را تأیید میکند، شرکتهای بیمه همچنان به بیماران جستجوی درمان برای اختلالات مصرف مواد تبعیض قائل میشوند. این تبعیض ریشه در تاریخ طولانی دیدن اعتیاد بهعنوان یک شکست اخلاقی بهجای یک وضعیت پزشکی دارد.
- دکتر بنجامین راش در سال ۱۸۱۹ استدلال کرد که مستی مزمن یک بیماری بیولوژیکی است
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب دکتر داروساز بهخاطر بررسی جامع خود از بحران اوپیوئید، نظرات مثبت زیادی را بهدست آورد و نقشهای پزشکان، شرکتهای داروسازی و بیماران را مورد توجه قرار داد. خوانندگان از سبک نوشتاری واضح لمبکه، رویکرد علمی و استفاده از داستانهای بیماران قدردانی کردند. برخی آن را روشنگر و آموزنده دانستند، در حالی که دیگران احساس کردند که در برخی موضوعات عمق کافی ندارد یا بیش از حد بالینی است. منتقدان به اطلاعات قدیمی و کمبود همدلی نسبت به مبتلایان به اعتیاد اشاره کردند. بهطور کلی، این کتاب بهخاطر بینشهایش در مورد عوامل پیچیدهای که به اپیدمی اوپیوئید کمک میکنند و راهحلهای ممکن، مورد تحسین قرار گرفت.