نکات کلیدی
1. شرکتهای بازاریابی چندسطحی از آسیبپذیریها و تمایلات زنان برای جامعهپذیری سوءاستفاده میکنند
"آنچه در زمان حضورم در یکی از بزرگترین شرکتهای بازاریابی چندسطحی جهان آموختم این بود که این فقط راهی برای کسب درآمد برای مادران خانهدار نبود، بلکه در واقع راهی برای زنان بود تا از دیگر زنان سوءاستفاده کنند و از آنها بخواهند که در تصویر (بهخوبی فیلتر شده) آنها بازسازی شوند."
هدفگیری آسیبپذیریها. شرکتهای بازاریابی چندسطحی از ناامنیها، تنهایی و تمایل زنان به استقلال مالی سوءاستفاده میکنند. آنها حس تعلق و هدف را ارائه میدهند که بهویژه برای مادران خانهدار که احساس انزوا یا عدم رضایت میکنند، جذاب است. وعدهی ساعات کاری انعطافپذیر، آزادی مالی و یک خواهرانهی حمایتی جذاب است اما اغلب گمراهکننده.
توانمندسازی کاذب. در حالی که شرکتهای بازاریابی چندسطحی ادعا میکنند که زنان را توانمند میسازند، اغلب نقشهای جنسیتی سنتی را تقویت کرده و از کار بدون مزد مادری سوءاستفاده میکنند. شعار "رئیس خود بودن" و "ساختن امپراتوری خود" واقعیت وابستگی مالی به جذب دیگران را پنهان میکند. این سیستم چرخهای از استثمار ایجاد میکند که در آن زنان هم قربانی و هم عامل هستند.
دوستیهای مشروط. جنبهی اجتماعی شرکتهای بازاریابی چندسطحی یک جاذبهی قوی است، اما این روابط اغلب مشروط به ادامهی مشارکت و موفقیت در شرکت هستند. بسیاری از زنان متوجه میشوند که "خواهران" شرکت بازاریابی چندسطحی آنها به سرعت ناپدید میشوند اگر مدل کسبوکار را زیر سوال ببرند یا تصمیم به ترک بگیرند، که ماهیت معاملاتی این ارتباطات را آشکار میکند.
2. "ماشین رایگان" و دیگر مشوقها تاکتیکهای بازاریابی فریبنده هستند
"ماشین رایگانی که دربارهاش صحبت میکردیم؟ همان که میتوانستم به هر نمایندگی مرسدس در جهان بروم و اجاره کنم؟ به روش Rejuvinat برای من ۹۰۰۰ دلار بیشتر هزینه داشته است."
هزینههای پنهان. شرکتهای بازاریابی چندسطحی از مشوقهای پر زرق و برق مانند "ماشین رایگان" برای جذب و نگهداشتن اعضا استفاده میکنند. با این حال، این پاداشها اغلب با شرایط و هزینههای پنهان همراه هستند. ماشین واقعاً رایگان نیست؛ این یک اجاره است که مشاوران باید هر ماه با حفظ حجم فروش بالا برای آن واجد شرایط شوند.
بار مالی. برای حفظ این مشوقها، مشاوران اغلب بیشتر از درآمد خود برای محصولات، رویدادها و مواد بازاریابی هزینه میکنند. این امر چرخهای از بدهی و استرس مالی ایجاد میکند که برخلاف آزادی مالی وعده داده شده است.
دستکاری روانی. این مشوقها به عنوان ابزارهای روانی قدرتمند عمل میکنند:
- ایجاد حس موفقیت و وضعیت
- تقویت رقابت بین مشاوران
- ارائه "اثبات" قابل مشاهده از موفقیت برای جذب تازهواردان
- نگهداشتن مشاوران در شرکت، حتی زمانی که پول از دست میدهند
3. موفقیت در شرکتهای بازاریابی چندسطحی اغلب به قیمت اخلاق و روابط به دست میآید
"بدون شک شرکتهای بازاریابی چندسطحی از همهگیری خوشحال بودند."
مصالحههای اخلاقی. با صعود مشاوران در رتبههای شرکتهای بازاریابی چندسطحی، اغلب خود را در حال اتخاذ تصمیمات اخلاقی به طور فزایندهای سوالبرانگیز مییابند. این شامل:
- فشار بر دوستان و خانواده برای خرید محصولات یا پیوستن به کسبوکار
- ارائه نادرست از پتانسیل موفقیت به تازهواردان
- نادیده گرفتن یا کماهمیت جلوه دادن مشکلات مالی زیرمجموعه خود
- سوءاستفاده از بحرانهایی مانند همهگیری COVID-19 برای سود
روابط تحت فشار. فشار مداوم برای فروش و جذب نیرو بر روابط شخصی تأثیر میگذارد. بسیاری از شرکتکنندگان در شرکتهای بازاریابی چندسطحی خود را در حال:
- بیگانه کردن دوستان و خانواده با پیشنهادات فروش مداوم
- دیدن هر تعامل اجتماعی به عنوان یک فرصت کسبوکار بالقوه
- از دست دادن ارتباط با آشنایان غیر شرکتهای بازاریابی چندسطحی
- تجربه تنش در ازدواجها به دلیل استرس مالی یا تعهد زمانی به شرکت بازاریابی چندسطحی
از دست دادن اصالت. تلاش برای موفقیت در شرکتهای بازاریابی چندسطحی اغلب منجر به از دست دادن اصالت شخصی میشود. مشاوران ممکن است خود را در حال پذیرش شخصیتها و رفتارهایی بیابند که با خود واقعی آنها همخوانی ندارد، همه در خدمت کسبوکار.
4. توسعه شخصی در شرکتهای بازاریابی چندسطحی ابزاری برای شستشوی مغزی است
"این گوروها چیزی جز برتری سفیدپوستی نمیفروشند. این هیچ ارتباطی با بزرگی یا بهبود جامعه ندارد؛ همه چیز درباره گرفتار شدن در چرخدندههای سرمایهداری مرحله پایانی است."
مثبتگرایی سمی. شرکتهای بازاریابی چندسطحی به شدت بر توسعه شخصی و تفکر مثبت تأکید میکنند. در حالی که بهبود خود میتواند مفید باشد، در شرکتهای بازاریابی چندسطحی اغلب به ابزاری برای:
- خاموش کردن شک و انتقاد
- سرزنش شکستها بر ذهنیت فرد به جای مدل کسبوکار معیوب
- تشویق به مصرف مداوم مواد انگیزشی
تاکتیکهای فرقهمانند. جنبه توسعه شخصی شرکتهای بازاریابی چندسطحی اغلب از تاکتیکهای فرقهمانند استفاده میکند:
- بمباران عشق: بارش توجه و تحسین بر تازهواردان
- کنترل اطلاعات: دلسرد کردن از تفکر انتقادی یا تحقیق خارجی
- ذهنیت ما در برابر آنها: قاببندی منتقدان به عنوان "نفرتورزان" یا افراد ناموفق
سوءاستفاده مالی. توسعه شخصی در شرکتهای بازاریابی چندسطحی اغلب یک جریان درآمد دیگر است:
- سمینارها و کنفرانسهای گرانقیمت
- کتابها و مواد انگیزشی برند شده
- جلسات مربیگری با اعضای بالادستی
5. شرکتهای بازاریابی چندسطحی برتری سفیدپوستی را تداوم میبخشند و فاقد تنوع واقعی هستند
"هیچ توجهی به فمینیسم تقاطعی در این پیامهای توانمندسازی جعلی وجود ندارد. نژاد، گرایش جنسی، اقتصاد و بسیاری از عوامل دیگر بر زندگی ما تأثیر میگذارند، اما در فضای شرکتهای بازاریابی چندسطحی غایب هستند."
جمعیتشناسی همگن. با وجود ادعاهای شمولیت، اکثر شرکتهای بازاریابی چندسطحی عمدتاً به زنان سفیدپوست و طبقه متوسط میپردازند و توسط آنها پر میشوند. این فقدان تنوع در:
- مواد بازاریابی و خطوط تولید
- ساختارهای رهبری
- رویدادها و کنوانسیونهای شرکت
تقویت امتیاز. مدل شرکتهای بازاریابی چندسطحی اغلب نابرابریهای اقتصادی اجتماعی موجود را تقویت میکند:
- موفقیت بیشتر برای کسانی است که شبکههای اجتماعی گسترده و درآمد قابل تصرف دارند
- محصولات و بازاریابی اغلب استانداردهای زیبایی غربی را ترویج میکنند
- شعار "اگر من میتوانم، هر کسی میتواند" موانع سیستماتیک پیش روی گروههای حاشیهنشین را نادیده میگیرد
تصاحب فرهنگی. بسیاری از شرکتهای بازاریابی چندسطحی در تصاحب فرهنگی شرکت میکنند، با استفاده از تنوع سطحی برای اهداف بازاریابی بدون پرداختن به مسائل عمیقتر نمایندگی و برابری.
6. رسانههای اجتماعی رشد شرکتهای بازاریابی چندسطحی را تقویت میکنند اما واقعیت شکست را پنهان میکنند
"این یک فرقه از مادران حومهای است که به وضعیت گورو پرتاب شدهاند (مانند، اهه، قافیه با Hachel Rollis)، همه به این دلیل که میدانستند چگونه از یک فیلتر استفاده کنند و کلیشههای توسعه شخصی را تکرار کنند."
واقعیت گزینشی. رسانههای اجتماعی به شرکتکنندگان در شرکتهای بازاریابی چندسطحی اجازه میدهند تا تصویری به دقت گزینش شده از موفقیت ارائه دهند:
- عکسهای سبک زندگی پر زرق و برق
- نقلقولهای الهامبخش و داستانهای موفقیت
- شهادتهای قبل و بعد از محصولات
این ارائه گزینشی مشکلات مالی و مصالحههای اخلاقی بسیاری از مشاوران را پنهان میکند.
ترس از دست دادن و مقایسه. جریان مداوم داستانهای "موفقیت" در رسانههای اجتماعی ایجاد میکند:
- ترس از دست دادن (FOMO) در میان تازهواردان بالقوه
- فشار برای حفظ یک ظاهر موفقیت برای مشاوران موجود
- انتظارات غیرواقعی درباره سبک زندگی شرکتهای بازاریابی چندسطحی
اتاقهای پژواک الگوریتمی. الگوریتمهای رسانههای اجتماعی اتاقهای پژواکی ایجاد میکنند که پیامهای شرکتهای بازاریابی چندسطحی را تقویت میکنند و یافتن دیدگاههای انتقادی را برای شرکتکنندگان دشوار میسازند.
7. ترک یک شرکت بازاریابی چندسطحی دشوار اما برای رشد شخصی ضروری است
"در آن لحظه تصمیم میگیرم که باید خودم قرارداد مشاورهام را فسخ کنم، یا شرکت این کار را خواهد کرد. و این مدت زیادی طول نخواهد کشید."
موانع روانی. ترک یک شرکت بازاریابی چندسطحی میتواند از نظر روانی چالشبرانگیز باشد به دلیل:
- مغالطه هزینه غرقشده: احساس سرمایهگذاری پس از صرف زمان و پول
- ترس از شکست یا اعتراف به اشتباه
- از دست دادن هویت مرتبط با نقش شرکت بازاریابی چندسطحی
- ترس از از دست دادن دوستیهای مبتنی بر شرکت بازاریابی چندسطحی
ملاحظات مالی. تصمیم به ترک اغلب شامل ملاحظات مالی پیچیده است:
- از دست دادن احتمالی درآمد، حتی اگر حداقلی باشد
- برخورد با موجودی فروخته نشده
- بازپرداخت بدهیهای متحمل شده در طول مشارکت در شرکت بازاریابی چندسطحی
رشد شخصی. با وجود چالشها، ترک یک شرکت بازاریابی چندسطحی میتواند به رشد شخصی قابل توجهی منجر شود:
- بازگشت به خود و ارزشهای اصیل
- بازسازی روابط غیر شرکت بازاریابی چندسطحی
- توسعه مهارتهای واقعی کسبوکار یا شغلی
- سواد مالی و مدیریت مسئولانه پول
8. شرکتهای بازاریابی چندسطحی در بحرانها رشد میکنند و از رکودهای اقتصادی و همهگیریها سوءاستفاده میکنند
"نمایندگان شرکتهای بازاریابی چندسطحی از این زمانها برای جسورانه فشار آوردن و هدفگیری آسیبپذیرترین افراد استفاده میکنند—و این بار فقط تشدید شد."
جذب فرصتطلبانه. شرکتهای بازاریابی چندسطحی اغلب بحرانهای اقتصادی را به عنوان فرصتهای جذب میبینند:
- هدفگیری کسانی که شغل خود را از دست دادهاند یا با ناامنی مالی مواجه هستند
- ارائه شرکت بازاریابی چندسطحی به عنوان یک فرصت کسبوکار "ضد رکود"
- سوءاستفاده از ترسها درباره ثبات اشتغال سنتی
اطلاعات نادرست و وعدههای کاذب. در طول بحرانهایی مانند همهگیری COVID-19، بسیاری از شرکتهای بازاریابی چندسطحی درگیر:
- انتشار اطلاعات نادرست درباره فواید سلامتی محصولات خود
- ارائه ادعاهای اغراقآمیز درباره پتانسیل درآمد در دوران رکود اقتصادی
- تشویق مشاوران به استفاده از وجوه امدادی (مانند چکهای محرک) برای سرمایهگذاری در کسبوکار
فقدان ملاحظات اخلاقی. تلاش برای سود اغلب نگرانیهای اخلاقی را تحتالشعاع قرار میدهد:
- فشار بر مشاوران برای ادامه فروش در زمانهای چالشبرانگیز
- نادیده گرفتن مشکلات مالی اعضای خود
- سرمایهگذاری بر ترس و عدم اطمینان برای افزایش فروش و جذب نیرو
9. واقعیت مالی شرکتهای بازاریابی چندسطحی: اکثر افراد پول از دست میدهند، تعداد کمی به طور قابل توجهی سود میبرند
"گزارش شده است که بین ۹۶ تا ۹۹.۷ درصد از افرادی که در طرحهای شرکتهای بازاریابی چندسطحی سرمایهگذاری میکنند، پول از دست میدهند. احتمال سودآوری در هر شرکت بازاریابی چندسطحی کمتر از احتمال برنده شدن در رولت است."
واقعیت آماری. اکثریت قریب به اتفاق شرکتکنندگان در شرکتهای بازاریابی چندسطحی پول از دست میدهند یا سود کمی کسب میکنند:
- تنها بخش کوچکی (اغلب کمتر از ۱٪) درآمد قابل توجهی کسب میکنند
- بسیاری از مشاوران بیشتر از درآمد خود برای محصولات و هزینههای کسبوکار هزینه میکنند
- مدل کسبوکار به طور ریاضی تضمین میکند که اکثر شرکتکنندگان موفق نخواهند شد
هزینههای پنهان. شرکتکنندگان در شرکتهای بازاریابی چندسطحی اغلب هزینههای مختلف را دستکم میگیرند یا نادیده میگیرند:
- خریدهای اجباری محصولات
- مواد بازاریابی و هزینههای وبسایت
- سفر و حضور در رویدادها
- منابع آموزشی و توسعه شخصی
فریب افشای درآمد. در حالی که شرکتهای بازاریابی چندسطحی موظف به ارائه بیانیههای افشای درآمد هستند، اینها اغلب:
- اطلاعات مهمی مانند هزینههای کسبوکار را حذف میکنند
- بر درآمدهای بالاتر تمرکز میکنند تا شرکتکنندگان متوسط
- از زبان یا قالببندی گیجکننده برای پنهان کردن واقعیت درآمدهای پایین استفاده میکنند
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب هی، هان با نظرات متنوعی مواجه شده است و خوانندگان در مورد نحوهی نمایش شبکههای بازاریابی چندسطحی (MLM) و دیدگاه نویسنده دچار اختلاف نظر هستند. برخی از خوانندگان به بینشهای ارائه شده در مورد فرهنگ و تاکتیکهای MLM اشاره کرده و آن را ستایش میکنند، در حالی که دیگران به امتیاز اجتماعی نویسنده و عدم خودآگاهی او انتقاد میکنند. بحث کتاب در مورد برتریطلبی نژادی و سیاست نیز از سوی برخی به عنوان سطحی تلقی میشود. خوانندگان از داستانهای شخصی لذت میبرند، اما آن را تکراری و بیش از حد طولانی مییابند. بسیاری از آنها به انگیزههای نویسنده شک دارند و به کسبوکار جدید او به عنوان یک تلاش بالقوه استثماری انتقاد میکنند.