نکات کلیدی
1. شیفتگی اولیه به موتوراسپرت و شکلگیری مسیر شغلی
در سن شش سالگی تصمیم گرفتم که آیندهام در موتوراسپرت است. در دوازده سالگی فهمیدم که میخواهم خودروهای مسابقهای طراحی کنم.
رویاهای کودکی. اشتیاق آدریان نیوی به موتوراسپرت از همان اوایل شکل گرفت و با بازیهای اسکالکستریک، مسابقات فرمول یک و فیلمهای نمادینی مانند کار ایتالیایی و نقطه ناپدید شدن تغذیه شد. این شیفتگی اولیه، آرزوی او برای طراحی خودروهای مسابقهای را تقویت کرد و زمینهساز شغل آیندهاش شد. او با مطالعهی مجلهی اتو اسپورت و پیگیری رویدادهای موتوراسپرت، پایههای درک عمیق خود از این ورزش را بنا نهاد.
خانه به عنوان کارگاه. پدر نیوی، دامپزشکی با علاقه به مهندسی، محیطی حمایتی برای علاقهمندیهای در حال رشد پسرش فراهم کرد. گاراژ خانواده به کارگاهی تبدیل شد که نیوی در آن با خودروها دستورزی میکرد، مدلهای مقیاسدار میساخت و با طراحیهای خود آزمایش میکرد. این تجربههای عملی، همراه با تشویقهای پدرش، ذهنیت حل مسئله و دقت در جزئیات را در او نهادینه کرد.
آزمایشهای اولیه. حتی در مدرسه، علاقه نیوی به آیرودینامیک به شیوههای غیرمتعارف بروز مییافت، مانند تغییر خودکارهای نوکتیز به پرتابه برای مسابقات کلاسی. این آزمایشهای اولیه، هرچند اغلب به تنبیه منجر میشد، کنجکاوی ذاتی او و تمایلش به درک اصول آیرودینامیک را نشان میداد و پیشدرآمد موفقیتهای بعدیاش در طراحی خودروهای مسابقهای بود.
2. تخته طراحی به عنوان زبان اول یک طراح
مرا دایناسور بنامید، اما من آن را زبان اول خود میدانم؛ برای من این نمایانگر حالت تداوم است و من به تداوم علاقهمندم؛ این چیزی است که برای آن تلاش میکنم.
قدرت پایدار تخته طراحی. با وجود شیوع سیستمهای طراحی به کمک کامپیوتر (CAD)، نیوی همچنان به تخته طراحی خود متعهد است و آن را به عنوان وسیله اصلی بیان خود میبیند. او ارزش توانایی دیدن همه چیز در مقیاس و طراحی آزادانه را میداند که اجازه میدهد تا تکرار سریع و فرآیند طراحی شهودیتری داشته باشد. این ترجیح، باور او به اهمیت تداوم و تسلطی که در طول سالها تمرین به دست آورده را نشان میدهد.
ادغام طراحی مکانیکی و آیرودینامیک. نیوی بر اهمیت ادغام طراحی مکانیکی و آیرودینامیک تأکید میکند و اطمینان حاصل میکند که این دو در یک بستهی هماهنگ یکدیگر را تکمیل کنند. این رویکرد جامع، که از طریق سالها تجربه شکل گرفته، به او اجازه میدهد خودروهایی بسازد که نه تنها از نظر آیرودینامیکی کارآمد بلکه از نظر مکانیکی نیز سالم و پاسخگو به نیازهای راننده باشند.
پذیرش تغییرات مقررات. نیوی از چالش کار در چارچوب مقررات جدید لذت میبرد و آنها را به عنوان فرصتهایی برای نوآوری و یافتن راهحلهای خلاقانه میبیند. او از فرآیند تفسیر قوانین و شناسایی تفاوتهای ظریف بین معنای لغوی و هدف مورد نظر آنها لذت میبرد و این امکان را به او میدهد که در طراحی به مسیرهای ناشناختهای بپردازد.
3. آیرودینامیک اثر زمین: یک تغییر دهنده بازی
این را برعکس کنید، به طوری که بالی تولیدکنندهی نیروی رو به پایین داشته باشید که لبهاش به زمین ساییده شود، و ناگهان یک راهحل بسیار مؤثر خواهید داشت.
نوآوری لوتوس. معرفی آیرودینامیک اثر زمین توسط لوتوس در سال 1977 نقطه عطفی در طراحی خودروهای مسابقهای بود که تمرکز را به سمت تولید نیروی رو به پایین از طریق شکلدهی به زیر بدنه خودرو تغییر داد. این فناوری انقلابی، که از دامنکهای لغزنده برای مهر و موم کردن زیر بال به زمین استفاده میکرد، ورزش را متحول کرد و الهامبخش کاوشهای نیوی در اصول اثر زمین شد.
استفاده از کارایی طبیعت. نیوی از طبیعت الهام میگیرد و به مثال قوهایی اشاره میکند که درست بالای آب پرواز میکنند تا از اثر زمین بهرهبرداری کنند و وورتکسهای نوک بال را کاهش دهند. این رویکرد بیومیمیکری، همراه با درک او از آیرودینامیک، به او اجازه میدهد راهحلهای نوآورانهای توسعه دهد که نیروی رو به پایین را حداکثر و درگ را حداقل کند.
پروژه دانشگاهی. پروژه سال آخر نیوی در دانشگاه ساوتهمپتون بر روی آیرودینامیک اثر زمین در یک خودروی ورزشی متمرکز بود و علاقه اولیهاش به این حوزه را نشان میدهد. این پروژه، که شامل طراحی و آزمایش یک مدل یکچهارم مقیاس در یک تونل باد بود، تجربه ارزشمندی به او داد و قطعهای از پرتفولیوی او که بعداً کارفرمایان بالقوه را تحت تأثیر قرار داد.
4. مهندسی مسابقه: ترکیبی از رشتهها
چیزی که من را به مهندسی مسابقه جذب کرد، علاوه بر فرصت یادگیری چیز جدید، این بود که بتوانم آن را با طراحی و آیرودینامیک ترکیب کنم.
رویکرد جامع. تصمیم نیوی برای کار به عنوان مهندس مسابقه، علاوه بر نقشهایش به عنوان طراح و آیرودینامیک، ناشی از تمایل او به کسب درک کاملتری از عملکرد خودروهای مسابقهای بود. این تجربه به او اجازه داد تا دانش نظری را با بینشهای عملی از پیست ترکیب کند و تصمیمات طراحیاش را آگاهانهتر کند و تواناییاش را برای ایجاد خودروهای رقابتی افزایش دهد.
یادگیری از جانی سسوتو. نیوی به جانی سسوتو، راننده ونزوئلایی با سابقه در مسابقات موتورسیکلت، اعتبار میدهد که به او فرصت دوبارهای داد پس از شروع ناموفقش به عنوان مهندس مسابقه. اعتماد و حمایت سسوتو به نیوی اجازه داد تا اصول کار را یاد بگیرد و مهارتهایش را توسعه دهد که در نهایت به موفقیت سسوتو در فرمول دو کمک کرد.
شخصیسازی خودرو. مهندسی مسابقه شامل تنظیمات خودرو برای راننده خاص و ویژگیهای خاص پیست است. این فرآیند نیاز به درک عمیق از سبک راننده، نحوهی عملکرد خودرو و تعامل بین عوامل مکانیکی و آیرودینامیک دارد.
5. اوج و فرودهای موتوراسپرت آمریکایی
دیتونا، مانند ایندیاناپولیس، دارای یک برج عمودی است که موقعیتهای همه خودروها را نشان میدهد و وقتی که در راه به سمت بلوک توالت عبور میکردم، نگاهی به بالا انداختم و دیدم که P1 خودرو 88 است.
از فرمول دو به IMSA. پس از یک فصل موفق در فرمول دو، نیوی به ایالات متحده رفت تا بر روی خودروهای IMSA GTP کار کند و تجربه ارزشمندی در یک محیط مسابقهای متفاوت کسب کند. این حرکت او را با چالشهای جدیدی مانند پیستهای بیضوی و مسابقات استقامت آشنا کرد و به او اجازه داد تا مهارتهایش را به عنوان مدیر تیم و استراتژیست بیشتر توسعه دهد.
رویاهای دیتونا. تجربه نیوی در 24 ساعت دیتونا در سال 1983، جایی که تیمش با وجود مشکلات متعدد در جایگاه دوم قرار گرفت، درسهای ارزشمندی در زمینه کار تیمی، حل مسئله و مدیریت مسابقه به او داد. این موفقیت غیرمنتظره، که با منابع محدود و یک راننده مبتدی به دست آمد، شهرت او را به عنوان یک مهندس با استعداد و منابعدار تثبیت کرد.
ارتباط با ال هولبرت. همکاری نیوی با ال هولبرت، راننده آمریکایی با ارتباطات قوی با پورشه، منجر به توسعه یک خودروی ورزشی با موتور پورشه شد که در فصل 1984 IMSA تسلط داشت. این همکاری، هرچند به طرز غمانگیزی با مرگ هولبرت قطع شد، شهرت نیوی را بیشتر کرد و درهای جدیدی را در دنیای موتوراسپرت به روی او گشود.
6. فرمول یک در انتظار: صعود یک مدیر فنی
من در سن 25 سالگی به سن بزرگسالی رسیدم.
بازگشت به اروپا. پس از دوره موفقش در ایالات متحده، نیوی به اروپا بازگشت و به عنوان طراح ارشد در مارچ منصوب شد و نظارت بر طراحی خودروهای فرمول دو و ایندی را بر عهده گرفت. این نقش به او اجازه داد تا مهارتهای طراحیاش را بیشتر تقویت کند و شهرتش را به عنوان یک ستاره در حال ظهور در دنیای موتوراسپرت تثبیت کند.
ارتباط با فیتاپالدی. هاروی پستلهویت، مدیر فنی فیتاپالدی اتوموتیو، نقش مهمی در کارنامه نیوی ایفا کرد و اولین شغل او در فرمول یک را به او پیشنهاد داد. این فرصت، هرچند به دلیل مشکلات مالی تیم کوتاهمدت بود، تجربهای ارزشمند و طعمی از بالاترین سطح موتوراسپرت به نیوی داد.
برابام و برنی. یک برخورد تصادفی با برنی اکلستون، که آن زمان مالک تیم برابام بود، منجر به پیشنهادی برای تبدیل شدن به مدیر فنی شد. اما این قرارداد زمانی که اکلستون تیم را فروخت، به هم خورد و نیوی را به دنبال فرصتهای دیگر رها کرد.
7. تراژدی در ایمولا: مسئولیت و تأمل
من یک راننده را در خودرویی که طراحی کردهام از دست دادهام. آیرتون. این واقعیت بر دوش من سنگینی میکند و در حالی که با بسیاری از مسائل فدراسیون بینالمللی اتومبیلرانی و نحوهی مدیریت ورزش در طول سالها مشکل دارم، به خاطر سهم آنها در بهبود ایمنی در ورزش به آنها اعتبار میدهم.
سایه ایمولا. گرندپری سن مارینو در سال 1994 در ایمولا نقطه عطفی در کارنامه نیوی بود که با مرگ رولاند راتزنبرگر و آیرتون سنای بزرگ همراه بود. این حوادث غمانگیز او را مجبور کرد تا با خطرات ذاتی موتوراسپرت و مسئولیتی که با طراحی خودروهای مسابقهای همراه است، روبهرو شود.
دوراهی یک طراح. نیوی با ملاحظات اخلاقی در مورد تعادل بین عملکرد و ایمنی دست و پنجه نرم میکند و به فشار برای ایجاد خودروهای سریعتر در حالی که به رفاه رانندگان اطمینان میدهد، اذعان میکند. او به تلاشهای فدراسیون بینالمللی اتومبیلرانی برای بهبود مقررات ایمنی اعتبار میدهد و اهمیت کاهش خطر آسیب در ورزشی که خطر همواره وجود دارد را میشناسد.
پیامدها. پیامدهای ایمولا دورهای از بررسی و تأمل عمیق برای نیوی بود، زیرا او و تیمش تلاش کردند تا علل تصادف سن را درک کنند. این تجربه احترام عمیقی به ایمنی در او نهادینه کرد و او را متعهد به طراحی خودروهایی کرد که اولویت را به حفاظت از راننده میدهند.
8. شکوه قهرمانی در میان طوفانهای شخصی
به وضوح آن لحظه را به یاد دارم که فکر کردم، لعنتی، من یک مرد از استراتفورد هستم که به کالج محلی رفتهام و حالا در لس آنجلس زندگی میکنم.
تقاطعهای شخصی و حرفهای. فصل 1984 دورهای از آشفتگی شخصی برای نیوی بود که با انتقال به لس آنجلس، یک ازدواج در حال فروپاشی و چالشهای سازگاری با فرهنگ جدید همراه بود. با وجود این مشکلات، او در کارش آرامش یافت و به عنوان مهندس مسابقه برای بابی راهال کار کرد و به طراحی مارس 85C کمک کرد.
مارس 85C. مارس 85C، که توسط نیوی طراحی شده بود، به نیرویی غالب در ایندیکار تبدیل شد و هم قهرمانی و هم ایندی 500 را به دست آورد. این موفقیت، که با وجود یک دوره طراحی فشرده و منابع محدود به دست آمد، شهرت نیوی را به عنوان یک طراح با استعداد و نوآور تثبیت کرد.
فصل جدید. موفقیت مارس 85C منجر به ارتقاء نیوی به طراح ارشد شد که گامی مهم در کارنامهاش بود. اما این همچنین با دورهای از طوفانهای شخصی همزمان شد، زیرا ازدواج او با آماندا شروع به فروپاشی کرد.
9. ردبول ریسینگ: آغاز یک عصر جدید
من رقابتیترین فردی هستم که او میشناخت.
چالش جدید. پس از یک دوره ناامیدی در مکلارن، نیوی به دنبال چالشی جدید بود و به ردبول ریسینگ پیوست، تیمی با اهداف بلندپروازانه اما سابقهای محدود. این حرکت ریسک بزرگی بود، اما همچنین به او فرصت میداد تا تیمی را از پایه بسازد و آینده موفقیت آن را شکل دهد.
ساخت یک تیم برنده. ورود نیوی به ردبول آغاز یک عصر جدید برای تیم بود، زیرا او شروع به پیادهسازی فلسفه طراحیاش و ساخت فرهنگی از نوآوری و برتری کرد. او بر ایجاد یک تیم هماهنگ، پرورش محیطی همکاری و توانمندسازی مهندسانش برای فراتر رفتن از مرزهای طراحی تمرکز کرد.
قانون 24 ساعته. نیوی "قانون 24 ساعته" را در ردبول معرفی کرد، که عملی برای به تأخیر انداختن اقدامهای قطعی بر روی ایدههای جدید به مدت یک روز برای اجازه دادن به نقد و ارزیابی دقیق است. این رویکرد، توجه دقیق را تشویق میکند و از تصمیمات شتابزده جلوگیری میکند و اطمینان حاصل میکند که تنها ایدههای امیدوارکننده پیگیری میشوند.
10. جستجوی بیپایان برای عملکرد: اخلاق یک طراح
برای من، آن ملاقات تخیل با نگرانیهای عملی از خانه آغاز شد.
یک انگیزه دائمی. کارنامه نیوی با جستجوی بیپایان برای عملکرد تعریف میشود، تمایل به فراتر رفتن از مرزهای طراحی و ایجاد خودروهایی که هم نوآورانه و هم رقابتی باشند. این انگیزه، که از اشتیاق به موتوراسپرت و درک عمیق از آیرودینامیک تغذیه میشود، منجر به پیروزیهای متعدد قهرمانی شده و جایگاه او را به عنوان یکی از بزرگترین طراحان تاریخ فرمول یک تثبیت کرده است.
یادگیری از اشتباهات. نیوی اذعان میکند که اشتباهات در جستجوی نوآوری اجتنابناپذیر هستند، اما بر اهمیت یادگیری از آنها و استفاده از آنها به عنوان فرصتهای رشد تأکید میکند. او موانع را به عنوان درسهای ارزشمندی میبیند که میتوانند طراحیهای آینده را آگاهانهتر کنند و از تکرار اشتباهات مشابه جلوگیری کنند.
میراثی ماندگار. میراث نیوی فراتر از قهرمانیهای متعدد اوست و شامل سهم او در پیشرفتهای فناوری ورزش و تأثیرش بر نسل جدیدی از طراحان میشود. طراحیهای نوآورانهاش، تعهدش به برتری و اشتیاق بیپایانش به موتوراسپرت، نشانهای ماندگار بر دنیای فرمول یک به جا گذاشته است.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب چگونه یک خودرو بسازیم نوشتهی آدریان نیوی، مورد تحسین بالای علاقهمندان فرمول 1 قرار گرفته است به خاطر نگاه عمیق و فنیاش به دنیای مسابقات. خوانندگان از توانایی نیوی در توضیح مفاهیم پیچیدهی مهندسی و داستانهای شخصیاش از دوران حرفهایاش قدردانی میکنند. این کتاب دیدگاه منحصر به فردی دربارهی تاریخ فرمول 1 و تکامل طراحی خودرو ارائه میدهد. در حالی که برخی بخشها برای برخی خوانندگان بیش از حد فنی یا تکراری به نظر میرسد، بیشتر منتقدان آن را خواندنی و آموزنده برای طرفداران ورزشهای موتوری، به ویژه کسانی که به جنبههای مهندسی فرمول 1 علاقهمندند، میدانند.