نکات کلیدی
1. وضعیت جنبهای اساسی از تعاملات انسانی است و میتوان آن را آموزش داد
"وضعیت به نظر من یک اصطلاح مفید است، به شرطی که تفاوت بین وضعیتی که دارید و وضعیتی که بازی میکنید درک شود."
درک معاملات وضعیت: وضعیت به معنای سلسلهمراتب اجتماعی نیست، بلکه به نحوه تعامل ما با دیگران در هر لحظه خاص مربوط میشود. این وضعیت از طریق نشانههای ظریف در زبان بدن، لحن صدا و رفتار بیان میشود. با شناسایی و دستکاری این نشانهها، بازیگران و بداههپردازان میتوانند صحنههای پویا و واقعگرایانهتری خلق کنند.
آموزش وضعیت: وضعیت را میتوان از طریق تمرینات مختلف آموزش داد:
- درخواست از دانشآموزان برای بازی در صحنههایی با تفاوتهای جزئی در وضعیت
- تمرین وضعیتهای بدنی و لحنهای صوتی مختلف مرتبط با وضعیتهای بالا و پایین
- بررسی معکوسهای وضعیت در صحنهها
آگاهی از وضعیت کاربردهای عملی فراتر از تئاتر دارد و به افراد کمک میکند تا در موقعیتهای اجتماعی بهطور مؤثرتری عمل کنند و دینامیکهای زیرین روابط بین فردی را درک کنند.
2. خودجوشی برای خلاقیت حیاتی است و میتوان آن را از طریق تمرینات خاص پرورش داد
"وقتی توضیح میدهم که سلامت عقل به تعامل مربوط میشود، نه به فرآیندهای ذهنی فرد، دانشآموزان اغلب با خندههای هیستریک واکنش نشان میدهند."
غلبه بر موانع ذهنی: بسیاری از افراد به دلیل ترس از قضاوت یا تمایل به به نظر رسیدن باهوش، با خودجوشی مشکل دارند. جانستون استدلال میکند که خلاقیت واقعی از پذیرش و بیان افکار اولیه ما ناشی میشود، نه سانسور آنها.
تمرینات برای پرورش خودجوشی:
- بازیهای تداعی کلمات
- تمرینات صحبت کردن به زبان بیمعنا
- بداههپردازیهای "بله، و"
- نوشتن زماندار بدون ویرایش خود
با تمرین این تکنیکها، افراد میتوانند یاد بگیرند که منتقد درونی خود را دور بزنند و به شکل فوری و اصیلتری از بیان دست یابند. این نه تنها عملکرد را بهبود میبخشد بلکه میتواند به خلاقیت بیشتر در تمام جنبههای زندگی منجر شود.
3. مهارتهای داستانگویی با درک ساختار داستان و بازگشت به عناصر قبلی قابل توسعه است
"بداههپرداز باید مانند مردی باشد که به عقب راه میرود. او میبیند کجا بوده، اما به آینده توجهی ندارد."
ساختار داستان: جانستون بر اهمیت درک عناصر اساسی داستان تأکید میکند:
- ایجاد یک روال
- قطع کردن روال
- بازگشت به عناصر قبلی
تکنیک بازگشت: این شامل بازگرداندن ایدهها، شخصیتها یا اشیاء قبلی به داستان است. این کار حس انسجام و رضایت را برای مخاطب ایجاد میکند.
تمرینات عملی:
- ایجاد داستانها به صورت دو نفره، با یک نفر ارائه عناصر نامربوط و نفر دیگر اتصال آنها
- بازیهای داستانگویی "یک کلمه در یک زمان"
- تمرین "قطع کردن روالها" در صحنههای بداهه
با تسلط بر این مهارتها، بداههپردازان و نویسندگان میتوانند داستانهای جذابتر و رضایتبخشتری خلق کنند، چه در اجرا و چه در نوشتار.
4. ماسکها و حالتهای ترنس جنبههای پنهان شخصیت را باز میکنند و عملکرد را بهبود میبخشند
"ماسک ابزاری است برای بیرون راندن شخصیت از بدن و اجازه دادن به یک روح برای تصرف آن."
قدرت ماسکها: ماسکها در فرهنگهای مختلف برای قرنها برای تسهیل تحول و دسترسی به حالتهای تغییر یافته آگاهی استفاده شدهاند. در تئاتر، آنها میتوانند به بازیگران کمک کنند تا محدودیتهای معمول خود را پشت سر بگذارند و شخصیتهای کاملاً جدیدی را به تصویر بکشند.
انواع ماسکها و تأثیرات آنها:
- ماسکهای نیمه: اجازه میدهند تا اجراهای بیانگرانهتر و اغلب کمدیتری داشته باشند
- ماسکهای کامل: حس سکون و تراژدی ایجاد میکنند و نیاز به دقت فیزیکی دارند
- ماسکهای خنثی: به بازیگران کمک میکنند تا حالت پایهای آزاد از عادات شخصی را کشف کنند
حالتهای ترنس: جانستون توصیف میکند که چگونه پوشیدن ماسکها میتواند حالتهای شبیه به ترنس را در اجراکنندگان القا کند و به آنها اجازه میدهد به سطوح عمیقتری از خلاقیت و بیان دست یابند. این مفهوم به شیوههای فرهنگی مختلف مرتبط است و میتواند در آموزش تئاتر مدرن برای بهبود عملکرد و توسعه شخصیت به کار رود.
5. تکنیکهای بداههپردازی میتوانند به جنبههای مختلف زندگی و هنر اعمال شوند
"یک هنرمند که الهام گرفته است، واضح است. او هیچ تصمیمی نمیگیرد، او ایدهای را در برابر ایده دیگر وزن نمیکند. او افکار اولیه خود را میپذیرد."
فراتر از تئاتر: اصول بداههپردازی میتوانند به موارد زیر اعمال شوند:
- نوشتن
- حل مسئله
- روابط شخصی
- مذاکرات تجاری
- آموزش
اصول کلیدی بداههپردازی:
- پذیرش و ساخت بر اساس پیشنهادات
- حضور در لحظه
- پذیرش شکست به عنوان یک فرصت یادگیری
- اعتماد به غریزههای خود
با پذیرش این اصول، افراد میتوانند در زمینههای مختلف زندگی سازگارتر، خلاقتر و مؤثرتر شوند. بداههپردازی مهارتهای ارزشمندی مانند گوش دادن فعال، همکاری و تفکر سریع را آموزش میدهد که در بسیاری از زمینههای حرفهای و شخصی مفید است.
6. شکستن روالها و پذیرش پیشنهادات برای داستانگویی پویا ضروری است
"مسدود کردن نوعی از پرخاشگری است."
شکستن روالها: جانستون تأکید میکند که داستانهای جالب از قطع کردن الگوها یا انتظارات موجود به وجود میآیند. این کار تنش ایجاد میکند و مخاطب را درگیر میکند.
پذیرش پیشنهادات: در بداههپردازی، "پذیرش پیشنهادات" به معنای پذیرش و ساخت بر اساس ایدههای ارائه شده توسط همکاران صحنه شماست. این اصل میتواند به داستانگویی اعمال شود از طریق:
- گنجاندن عناصر غیرمنتظره
- پیگیری ایدههای به ظاهر تصادفی
- اجتناب از وسوسه "مسدود کردن" یا نفی جهتهای جدید در یک داستان
کاربردهای عملی:
- در نوشتن: بررسی چرخشهای غیرمنتظره در طرح یا تصمیمات شخصیت
- در بداههپردازی: تمرین گفتن "بله، و" برای ساخت صحنهها به صورت مشترک
- در زندگی: باز بودن به تجربیات و دیدگاههای جدید
با پذیرش این اصول، داستانگویان و بداههپردازان میتوانند داستانهای جذابتر و شگفتانگیزتری خلق کنند.
7. ماسکهای کامل و نیمه تجربیات اجرایی متفاوتی ایجاد میکنند و نیاز به رویکردهای متمایز دارند
"تا حدی میتوانیم بگوییم که ماسکهای نیمه، یا کمدی، وضعیت پایینتری دارند و ماسکهای کامل تراژیک وضعیت بالاتری دارند."
ماسکهای نیمه:
- فقط قسمت بالایی صورت را میپوشانند
- اجازه میدهند تا اجراهای بیانگرانهتر و اغلب کمدیتری داشته باشند
- تمایل به ایجاد شخصیتهای کودکانه و تکانشی دارند
ماسکهای کامل:
- تمام صورت را میپوشانند
- حس سکون و تراژدی ایجاد میکنند
- نیاز به دقت فیزیکی و کنترل دارند
رویکردها به کار با ماسک:
- ماسکهای نیمه: تمرکز بر خودجوشی، کمدی فیزیکی و بازیهای صوتی
- ماسکهای کامل: تأکید بر سکون، حرکتهای عمدی و ارتباط غیرکلامی
درک این تفاوتها به اجراکنندگان اجازه میدهد تا تکنیکهای خود را بهطور مناسب تطبیق دهند و اجراهای ماسکی قدرتمند و اصیلی خلق کنند. رویکردهای متضاد همچنین بینشهایی در مورد سبکهای مختلف بازیگری و توسعه شخصیت ارائه میدهند، حتی زمانی که از ماسک استفاده نمیشود.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب Impro به خاطر بینشهایش در زمینهی بداههپردازی، خلاقیت و رفتار انسانی بسیار مورد توجه قرار گرفته است. خوانندگان به دیدگاه منحصر به فرد جانستون در مورد آموزش، دینامیکهای اجتماعی و خودجوشی ارادت میورزند. تمرینهای این کتاب به خاطر تقویت مهارتهای داستانگویی و بینفردی ارزشمند تلقی میشوند. بسیاری آن را تغییر دهندهی زندگی میدانند و کاربرد آن فراتر از تئاتر است. فصل "وضعیت" بهویژه مورد تحسین قرار گرفته است. برخی فصل پایانی دربارهی ماسکها را قدیمی یا گیجکننده میدانند. بهطور کلی، خوانندگان از رویکرد غیرمتعارف این کتاب در باز کردن قفل خلاقیت و درک تعاملات اجتماعی قدردانی میکنند.