نکات کلیدی
۱. عیسی در جهانی متولد شد که قدرت رومی و ظلم هیرودس بر آن حکمفرما بود.
کودکی که سی و شش سال زندگی پیش رو داشت، در معرض تعقیب قرار گرفته بود.
پارانویا و هیرودس. هیرودس، پادشاهی عروسکی که توسط روم نصب شده بود، حکومتی بیرحم و ترسان از از دست دادن تخت خود بود. وقتی خبر تولد «پادشاه جدید یهودیان» در بیتلحم به گوشش رسید، دستور قتل همه پسران زیر دو سال در آن منطقه را صادر کرد تا تهدید احتمالی را از بین ببرد. این جنایت نشاندهنده فضای خشونتآمیز سیاسی آن دوران است.
قدرت رومیان. قدرت هیرودس کاملاً از روم نشأت میگرفت؛ امپراتوریای که بر دنیای غرب تسلط داشت و هیچ مخالفتی را تحمل نمیکرد. امید به زندگی پایین بود، بهویژه برای کسانی که خشم قدرتهای حاکم را برمیانگیختند. مشت آهنین روم تسلیم مطلق را تضمین میکرد و هرگونه چالش علیه قدرت، بسیار خطرناک بود.
پیشگویی و فرار. با وجود تلاشهای بیرحمانه هیرودس، عیسی و والدینش، مریم و یوسف، پس از خوابی هشداردهنده برای یوسف، از بیتلحم گریختند. این فرار تحقق پیشگوییهای باستانی بود و زمینه را برای زندگی عیسی طبق پیشبینیهای کتاب مقدس، حتی از روزهای نخست فراهم کرد.
۲. ظهور خشن امپراتوری روم زمینهساز درگیریهای آینده شد.
ایدها همه چیز را تغییر داد.
سلطه سزار. ژولیوس سزار، قدرتمندترین مرد جهان، قدرت روم را از طریق فتوحات نظامی و مانورهای سیاسی تثبیت کرد. ترور او در ایدهای مارس (۱۵ مارس) سال ۴۴ قبل از میلاد، روم را به جنگ داخلی کشاند؛ جنگی که امپراتوری و رابطهاش با استانها، از جمله یهودیه، را دگرگون ساخت.
جنگ داخلی و هزینههای آن. جنگ داخلی که عملاً نخستین جنگ جهانی بود، رومیان را در سراسر مدیترانه به جان هم انداخت. رهبرانی چون سزار، پمپئی، و بعدها اوکتاویان و مارک آنتونی، کمپینهای بیرحمانهای را به راه انداختند. این درگیریها خونریزی و رنج فراوانی به بار آورد و توانایی روم در خشونت و کنترل را به نمایش گذاشت.
پیروزی اوکتاویان. اوکتاویان، فرزندخوانده ژولیوس سزار، از جنگ داخلی پیروز بیرون آمد و رقبایی چون مارک آنتونی و کلئوپاترا را شکست داد. او به تنها حاکم امپراتوری روم تبدیل شد و بعدها به عنوان سزار آگوستوس شناخته شد. حکومت او عصر جدیدی از سلطه متمرکز و وفاداری مطلق را پایهگذاری کرد که الگویی برای جانشینش، تیبریوس، شد.
۳. زندگی تحت سلطه رومیان و هیرودس با سرکوب و مالیات سنگین همراه بود.
بسیاری از گالیلهایها به دلیل نداشتن غذا دچار سوءتغذیهاند.
مشکلات اقتصادی. در زمان هیرودس آنتیپاس، پسر هیرودس بزرگ و تتراخ گالیله، مردم یهود با مالیاتهای سنگین مواجه بودند. پروژههای ساخت و ساز پرزرق و برق آنتیپاس، مانند شهرهای سفوریس و تیبریاس، با فشار بر فقرا تأمین مالی میشد. این وضعیت منجر به بدهی گسترده، از دست دادن زمین و حتی بردگی بدهی شد.
نفرت از مأموران مالیات. مأموران مالیات که اغلب خود یهودی بودند، به دلیل اخاذی و سوءاستفاده علنی از کسانی که توان پرداخت نداشتند، منفور بودند. آنها به عنوان همکاران رژیم سرکوبگر رومی و عروسکهای محلی مانند آنتیپاس دیده میشدند. این نظام باعث ایجاد نفرت عمیق در میان مردم شد.
از دست رفتن کرامت. فشارهای اقتصادی پیوندهای سنتی جامعه یهودی را تضعیف کرد، زیرا مردم به دلیل ترس از ورشکستگی خود، کمتر حاضر به کمک به همسایگان بودند. بسیاری خانه و میراث خود را از دست دادند و به گدایی یا جرم روی آوردند. این واقعیت سخت، آرزوی نجاتبخشی را در دلها زنده کرد که بتواند آنها را از این رنج رهایی بخشد.
۴. یحیی تعمیددهنده به عنوان صدای پیامبری ظهور کرد و راه را آماده ساخت.
یحیی آن نادریترین پیامبر است: مردی که زنده ماند تا پیشگوییهایش را ببیند تحقق یابد.
صدایی در بیابان. یحیی تعمیددهنده پیام رادیکالی از توبه و تعمید در رود اردن را تبلیغ میکرد و مردم را به آمادهسازی برای آمدن پادشاه جدیدی که جهان را داوری خواهد کرد، فرا میخواند. سبک زندگی زاهدانه و محکومیت بیباکانه بیاخلاقیها، از جمله ازدواج غیرقانونی هیرودس آنتیپاس، جمعیت زیادی را جذب و مقامات را نگران کرد.
چالش به قدرت. پیام یحیی هم مذهبی و هم سیاسی بود و مستقیماً امپراتوری روم و هرم معبد یهود را به چالش میکشید. او مأموران مالیات و سربازان را به عدالت فرا میخواند. محبوبیت او تهدیدی برای آنتیپاس بود که بیم آن داشت شورشی را برانگیزد.
شهادت. با وجود پیام غیرخشونتآمیزش، جسارت یحیی منجر به زندانی شدنش توسط هیرودس آنتیپاس شد. به درخواست هیرودیا، همسر آنتیپاس، یحیی سر بریده شد. اما مرگ او شور مذهبی را خاموش نکرد و راه را برای ظهور چهرهای بزرگتر هموار ساخت.
۵. خدمت عیسی در گالیله آغاز شد و پیروان را جذب و هنجارها را به چالش کشید.
موعظه بر کوه... شاید مهمترین سخنرانی تاریخ باشد.
دعوت شاگردان. پس از تعمید توسط یحیی، عیسی خدمت خود را در گالیله آغاز کرد و دوازده مرد متنوع، از جمله ماهیگیران و مأمور مالیات، را به عنوان شاگردان خود برگزید. او در کنیسهها و اماکن عمومی تعلیم میداد و به سرعت به خاطر سخنان ژرف و اعمال ظاهراً معجزهآمیزش شهرت یافت.
پیام امید. تعالیم عیسی، به ویژه موعظه بر کوه، پیام امید، عشق و عدالت را به مردم تحت ستم گالیله ارائه میداد. او از ملکوت خدا، بخشش و اهمیت پاکی درونی بیش از ظواهر مذهبی سخن گفت که با فقرا و محرومان عمیقاً همصدا شد.
رشد محبوبیت. توانایی عیسی در شفا دادن بیماران، تغذیه هزاران نفر و حتی زنده کردن مردگان، همراه با جذبه و نافرمانیاش نسبت به هنجارهای مذهبی (مانند خوردن با گناهکاران)، جمعیت زیادی را جذب کرد. این محبوبیت، البته، توجه محتاطانه مقامات رومی و یهودی را نیز جلب کرد.
۶. تعالیم و اعمال عیسی به تدریج با مقامات مذهبی در تضاد قرار گرفت.
عیسی اقتدار آنها را تضعیف میکند.
مخالفت فریسیان. فریسیان، نگهبانان قانون مذهبی یهود، عیسی را تهدیدی برای اقتدار و سبک زندگی خود میدیدند. آنها او را به نقض قوانین شنبه، معاشرت با گناهکاران و ارائه تفسیرهای شخصی از کتاب مقدس که به نظرشان حق انحصاری آنها بود، متهم کردند.
مواجهه در معبد. اقدام نمایشی عیسی در واژگون کردن میزهای صرافان در صحن معبد، چالشی مستقیم علیه فساد نهاد مذهبی بود. او آنها را به تبدیل خانه خدا به «لانه دزدان» متهم کرد؛ عملی که کاهنان اعظم و بزرگان را خشمگین ساخت و عزم آنها را برای حذف او جزم کرد.
دوئلهای فکری. با وجود تلاشها برای به دام انداختن او با پرسشهای دینی، عیسی با منطق و استناد به کتاب مقدس فریسیان و صدوقیان را مغلوب میکرد. محکومیتهای علنی او از ریاکاری آنها، فاصله آنها را بیشتر کرد و نشان داد که همزیستی مسالمتآمیز ممکن نیست.
۷. هفته آخر عیسی در اورشلیم تنشها را افزایش داد و سرنوشتش را رقم زد.
عیسی ناصری شش روز دیگر زنده است.
ورود پیروزمندانه. ورود عیسی به اورشلیم بر الاغ، چند روز پیش از عید پسح، توسط بسیاری به عنوان تحقق پیشگویی و نشانهای از مسیح موعود و پادشاه یهودیان تعبیر شد. استقبال شادمانه مردم با شاخههای نخل و فریاد «هوشعنا» اعلام عمومی جایگاه او بود.
اعمال در معبد. اقدامات مکرر عیسی در صحن معبد، از جمله بیرون راندن فروشندگان و تعلیم با اقتدار، رهبران مذهبی را بیش از پیش خشمگین کرد. پیشبینی نابودی معبد از سوی او به ویژه تحریکآمیز و در نظر آنها جرم بزرگی بود.
پیشگویی مرگ. با وجود تحسین عمومی، عیسی بارها به شاگردانش گفت که خیانت خواهد دید، محکوم میشود و مصلوب خواهد شد. در حالی که آنها در درک این موضوع ناتوان بودند و بیشتر بر پادشاهی زمینی او تمرکز داشتند، عیسی به نظر میرسید که به سرنوشت قریبالوقوع خود رضایت داده است.
۸. خیانت یکی از شاگردان منجر به دستگیری عیسی شد.
یهودا اسخریوطی به ازای پول، قادر به هر کاری است.
انگیزه یهودا. یهودا اسخریوطی، یکی از دوازده شاگرد عیسی و خزانهدار گروه، از عدم تمایل عیسی به رهبری قیام سیاسی علیه روم ناامید شد. او که ممکن است از طمع یا برای مجبور کردن عیسی به اقدام، با کاهنان اعظم مخفیانه معامله کرد تا او را به ازای سی سکه نقره بفروشد.
شام آخر. در آخرین شام با شاگردان، عیسی خیانت را پیشبینی کرد و یهودا را به عنوان کسی که او را تحویل خواهد داد، معرفی نمود. با این حال، دیگر شاگردان تا زمانی که یهودا محل را ترک نکرد، عمق ماجرا را درنیافتند.
دستگیری در باغ. یهودا گروهی از نگهبانان معبد را به باغ جتسیمانی برد، جایی که عیسی در حال دعا بود. او با بوسهای که نشانه از پیش تعیین شده بود، عیسی را معرفی کرد. عیسی بدون مقاومت دستگیر شد و شاگردان ترسانش در تاریکی فرار کردند و او را تنها با بازداشتکنندگانش گذاشتند.
۹. عیسی با محاکمات غیرقانونی توسط رهبران مذهبی یهود مواجه شد.
همه چیز درباره بازجویی عیسی غیرقانونی است...
محاکمه نزد انناس. ابتدا عیسی به کاخ انناس، کاهن اعظم سابق و پدرشوهر کایافا، برده شد. انناس بازجویی شبانه غیرقانونی انجام داد که در آن عیسی توسط نگهبانی ضربه خورد. این بازجویی اولیه با هدف جمعآوری مدارک و شکستن روحیه عیسی پیش از محاکمه رسمی بود.
محاکمه در سنهدرین. سپس عیسی به سنهدرین، دادگاه عالی یهود، در کاخ کایافا برده شد. این محاکمه به دلیل زمان (شب و در عید پسح) و روشها (شهادتهای دروغین، خوداقراری) غیرقانونی بود. با وجود اتهامات متعدد نادرست، عیسی تا زمانی که مستقیماً پرسیده شد آیا مسیح، پسر خدا هست یا نه، عمدتاً سکوت کرد.
محکومیت به کفر. وقتی عیسی هویت الهی خود را تأیید کرد، کایافا رداهایش را پاره کرد و او را به کفر متهم نمود؛ جرمی که در قانون یهود مجازات اعدام داشت. سنهدرین به سرعت حکم اعدام صادر کرد، اما چون تحت سلطه روم بودند، قدرت اجرای حکم را نداشتند و مجبور شدند پونتیوس پیلاطس را وارد کنند.
۱۰. پونتیوس پیلاطس، فرماندار رومی، سرنوشت عیسی را تعیین کرد.
پیلاطس دستور داد ظرف کوچکی آب برای عیسی بیاورند.
دوراهی پیلاطس. کایافا و سنهدرین عیسی را به پونتیوس پیلاطس، فرماندار رومی، بردند و خواستار اعدام او شدند. پیلاطس که نگران قانون مذهبی یهود و احتمال ناآرامی بود، ابتدا هیچ اتهام رومی علیه عیسی نیافت. او تلاش کرد پرونده را به هیرودس آنتیپاس ارجاع دهد، زیرا عیسی گالیلهای بود، اما آنتیپاس او را بازگرداند.
مانور سیاسی. پیلاطس سعی کرد با دادن انتخاب میان عیسی و باراباس، جنایتکار بدنام، عیسی را آزاد کند. اما جمعیت تحت تأثیر کاهنان اعظم خواستار آزادی باراباس و مصلوب شدن عیسی شدند. پیلاطس، با وجود تردیدها و هشدار همسرش، تحت فشار قرار گرفت تا برای حفظ نظم و موقعیت خود، خواستههای یهودیان را برآورده کند.
شلاقزدن و حکم. پیلاطس برای راضی کردن سنهدرین بدون اعدام، دستور شلاقزدن شدید عیسی را داد. وقتی این کافی نبود و تقاضا برای مصلوب کردن ادامه یافت، پیلاطس دستهایش را شست و اعلام بیگناهی کرد و عیسی را برای مصلوب شدن تحویل داد؛ روشی رومی برای اعدام.
۱۱. عیسی شلاقخورده و مصلوب شد و پیشگوییها تحقق یافت.
عیسی ناصری مرده است.
شلاقزدن وحشیانه. عیسی تحت شلاقزدن هولناک رومی قرار گرفت؛ جایی که با شلاقی که سر آن وزنههای سربی داشت، گوشتش پاره شد. این مجازات شدید برای تضعیف شدید قربانی پیش از مصلوب کردن بود و اغلب تا مرز مرگ پیش میبرد.
تمسخر و رنج. سربازان رومی عیسی را مسخره کردند، او را در ردای بنفش پوشاندند، تاجی از خار بر سرش گذاشتند و او را «پادشاه یهودیان» خواندند. این شکنجه روانی به درد جسمانیاش افزوده شد، در حالی که مجبور بود تیر صلیب را تا محل اعدام، گلگتا، حمل کند.
مصلوب شدن. عیسی با میخ به دستها و پاهایش به صلیب بسته شد و سپس به صورت عمودی آویخته شد. مرگ بر اثر مصلوب شدن فرآیندی کند و دردناک ناشی از خفگی بود. با وجود درد، عیسی سخن گفت، بخشش کرد و مادرش را به یکی از شاگردان سپرد. سربازی نیز پهلویش را با نیزه شکافت تا مرگش را تأیید کند.
۱۲. راز قبر خالی، ایمان جدیدی را بنیان نهاد.
تا به امروز، جسد عیسی ناصری هرگز پیدا نشده است.
دفن و نگهبانی. یوسف آرماطی و نیکودیموس، اعضای سنهدرین و پیروان مخفی عیسی، از پیلاطس اجازه گرفتند تا جسد عیسی را در قبر تازهای دفن کنند. کاهنان اعظم که بیم داشتند شاگردان جسد را بدزدند و ادعای رستاخیز کنند، درخواست نگهبانی رومی و بستن سنگی سنگین بر در قبر کردند.
قبر خالی. در روز سوم، زنانی که برای تیمار جسد آمده بودند، دیدند سنگ قبر کنار رفته و قبر خالی است. نگهبان رومی نیز ناپدید شده بود. ناپدید شدن جسد نقطه مرکزی بحث و ایمان باقی مانده است.
ایمان به رستاخیز. اناجیل گزارش میدهند که ع
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب «کشتن عیسی» با نظرات متفاوتی روبهرو شد؛ بسیاری از منتقدان به زمینه تاریخی دقیق و سبک نگارش جذاب آن تحسین کردند. آنها بهویژه به شرح اوضاع سیاسی روم و فرهنگ یهودیان توجه نشان دادند. برخی این اثر را آموزنده و چشمگشا دانستند، درحالیکه عدهای دیگر به نبود دقت علمی کافی و اتکای بیشازحد به تفسیرهای سنتی انتقاد کردند. خوانندگان مذهبی نیز واکنشهای متفاوتی داشتند؛ برخی کتاب را محترمانه یافتند و برخی دیگر نسبت به تصویرسازی آن از عیسی تردید کردند. در مجموع، مخاطبان به سادگی فهم کتاب و توانایی آن در ارائه دیدگاهی نو نسبت به داستانی شناختهشده ارج نهادند، هرچند نگرانیهایی درباره صحت مطالب و پیامدهای الهیاتی آن مطرح بود.