نکات کلیدی
1. پادشاهی: اولویت اصلی و اولیه بشر
اولویت تمام انسانها در کلمات «اول پادشاهی خدا و عدالت او را جستجو کنید و همه چیزهایی که برای زندگی نیاز دارید به شما افزوده خواهد شد» نهفته است.
بازنگری اولویتها. جستجوی ذاتی بشر برای قدرت و هدف اغلب به مسیرهای دین، سیاست و جستجوهای مادی منتهی میشود، اما تحقق واقعی در اولویت دادن به پادشاهی خدا نهفته است. این شامل یک تغییر بنیادی از تمرکز بر نیازهای بقا به جستجوی تأثیر حاکمیتی خدا و همراستایی با عدالت اوست. با قرار دادن پادشاهی به عنوان تمرکز اصلی، تمام نیازهای دیگر به عنوان یک پیامد طبیعی از زندگی در راستای هدف الهی برآورده میشود.
فراتر از دین. پادشاهی یک دین نیست بلکه یک تأثیر حاکمیتی است، یک پروژه الهی برای اداره زمین از آسمان از طریق بشر. این به معنای برقراری اراده، صلاحیت و مدیریت خدا بر زمین است که بر هر جنبهای از زندگی با ارزشها و اخلاق او تأثیر میگذارد. این نیازمند درک عمیق از مفاهیم پادشاهی، فلسفه، حکومت، قانون، فرهنگ، جامعه، اقتصاد و شهروندی است.
کاربرد عملی. جستجوی پادشاهی شامل پیگیری دانش، درک و کاربرد اصول آسمانی در زندگی روزمره است. این به معنای کاوش در طبیعت، عملکرد، برنامه، اجزا و قدرت پادشاهی و پذیرش شهروندی پادشاهی در اینجا و اکنون است. این کلید یک زندگی کامل و پرثمر است که مزایا، وعدهها و امتیازات آسمان را در زمین تجربه میکند.
2. حکومت پادشاهی: راهحل خدا برای هرج و مرج زمینی
حکومت راهحل خدا برای بینظمی است.
ترتیب الهی. در طول تاریخ، بشر در تلاش برای برقراری حکومتی صلحآمیز و مؤثر بوده است، اما ریشه مشکلات اجتماعی اغلب در سیستمهای معیوب قدرت نهفته است. هدف اصلی خدا این بود که حکومت زمین را از آسمان از طریق تصویر (طبیعت) خود در انسان اداره کند و بدین ترتیب طبیعت و شخصیت خود را بر زمین تجلی بخشد. عدم وجود یا کمبود حکومت صحیح همیشه به هرج و مرج و بینظمی منجر خواهد شد.
رد تئوکراسی. سقوط بشر نه از دست دادن بهشت بلکه از دست دادن حکومت پادشاهی آسمان بر زمین بود. زمانی که فرزندان اسرائیل از سرزمین مصر خارج شدند، خدا به موسی دستور داد که به آنها بگوید که تحت قوانین آسمان حکومت خواهند شد و خود خدا به عنوان پادشاه آسمانی آنها را رهبری خواهد کرد. اسرائیل تئوکراسی، حکومت یک پادشاه مهربان و دوستداشتنی که از آنها محافظت و تأمین میکند، را رد کرد.
حکومت برتر. مفهوم پادشاهی در ذهن خدا شکل گرفت و سیستم حکومتی اصلی طراحی شده برای زمین بود. مفهوم ایدهآل پادشاهی منحصر به فرد و متمایز است و بزرگترین مزایا را برای شهروندان خود فراهم میکند. این ایده آنقدر زیباست که تنها خدا میتوانست به آن فکر کند. و این تنها سیستم حکومتی است که میتواند صلح، برابری و تحقق را که بشر به دنبالش است، به ارمغان آورد.
3. استعمار: استراتژی آسمان برای تحول زمینی
استعمار سیستم آسمان برای تأثیرگذاری بر زمین است.
گسترش تأثیر. استعمار، در خالصترین شکل خود، اختراع بشری نیست بلکه یک استراتژی الهی برای گسترش تأثیر آسمانی به قلمروهای زمینی است. این شامل برقراری حضور شهروندانی از یک کشور در یک سرزمین خارجی است، با هدف تأثیرگذاری بر آن حوزه با فرهنگ و ارزشهای کشور مبدأ و اداره آن با قوانین حکومت خود است. هدف اصلی خدا این بود که حکومت آسمانی خود را بر زمین گسترش دهد و برنامه او برای تحقق این هدف، تأسیس یک مستعمره از آسمان بر زمین بود.
منشور استعماری. خدا زمین را به عنوان مکانی برای گسترش تأثیر خود خلق کرد، اما او قصد داشت این کار را از طریق بشر انجام دهد، نه خود. او انسان را به گونهای طراحی کرد که مناسبترین مستعمرهچی برای دنیای فیزیکی باشد که میخواست آن را مستعمره کند. به همین دلیل است که ما انسانها از نظر فیزیکی برای زندگی در این دنیا بسیار مناسب هستیم. کتاب مقدس میگوید که خدا انسان را «از خاک زمین» آفرید (به پیدایش ۲:۷ مراجعه کنید).
شهروندان پادشاهی. به عنوان شهروندان آسمان، ما زمین را برای تأثیرگذاری بر آن با فرهنگ و ارزشهای آسمان و آوردن آن تحت حکومت پادشاه آسمان سکونت داریم. این شامل درک این است که کل زمین سرزمین تاج آسمان است و ما تنها «بیگانگان» و سرپرستان اموال خدا هستیم. حضور ما در زمین یک تصمیم استعماری از سوی پادشاه ما بود.
4. سلطنت: جوهره قدرت و مسئولیت پادشاهی
یک پادشاه جزء مرکزی پادشاهی خود است.
قدرت مرکزی. پادشاه جزء مرکزی پادشاهی خود است. یک پادشاه جوهره پادشاهی خود را تجسم میکند؛ پادشاهی همان پادشاه است. بدون پادشاه، پادشاهی وجود ندارد. زمین و مردم ممکن است هنوز وجود داشته باشند، اما مگر اینکه تحت حکومت یک پادشاه باشند، در یک پادشاهی نیستند.
حاکمیت ذاتی. یک پادشاه هرگز به قدرت انتخاب نمیشود. قدرت او از بدو تولد ذاتی است. رهبران دموکراتیک به قدرت انتخاب میشوند؛ دیکتاتورهای تمامیتخواه قدرت را تصاحب میکنند؛ اما یک پادشاه با حق تولد به قدرت میرسد. سلطنت او از سوی انسانها اعطا نمیشود. رهبران منتخب بر اساس اراده مردم حکومت میکنند. دیکتاتورها، از سوی دیگر، در حالی که ممکن است قدرت مطلقی داشته باشند (برای مدتی)، هیچ قدرت مشروعی ندارند.
ویژگیهای یک پادشاه. قدرت یک پادشاه مطلق است. به همین دلیل او نه رئیسجمهور است و نه نخستوزیر. رئیسجمهورها باید با کنگره مشورت کنند و نخستوزیرها با پارلمان. اگر نخستوزیر باهاما تصمیمی بگیرد، سنا میتواند آن را مورد بحث قرار دهد، پارلمان ممکن است به آن حمله کند، رسانهها ممکن است آن را تحریف کنند و او ممکن است نظرش را تغییر دهد. دیکتاتورها، از سوی دیگر، در حالی که ممکن است قدرت مطلقی داشته باشند، هیچ قدرت مشروعی ندارند.
5. ربوبیت: شناسایی مالکیت خدا و سرپرستی ما
تسلیم به یک پادشاه به عنوان رب، شهروند را در موقعیتی قرار میدهد که از پادشاه دریافت کند.
مالکیت الهی. در حالی که سلطنت به قدرت مربوط میشود، ربوبیت به مالکیت مربوط است. خدا، به عنوان پادشاه آسمان، همچنین رب تمام آفرینش است و مالکیت مطلق بر همه چیز دارد. این درک، دیدگاه ما را از مالکیت شخصی به سرپرستی تغییر میدهد و به ما یادآوری میکند که ما مدیران منابع خدا هستیم، نه مالک آنها.
زندگی تحت یک رب. اگر عیسی رب است، او باید در زندگی شما اولویت اول باشد. او بالاتر از هر عشق و وفاداری دیگر است. او بالاتر از هر هدف، رویا و آرزو است. شما نمیتوانید شاگرد باشید و بگویید: «رب، اول اجازه بده...» او باید در همه چیز اول باشد. در غیر این صورت، او واقعاً رب زندگی شما نیست، صرفنظر از آنچه میگویید.
اصول ربوبیت. یک پادشاه شخصاً همه چیز را در قلمرو خود مالک است. استفاده از هر چیزی در یک پادشاهی یک امتیاز است. یک پادشاه میتواند هر چیزی را به هر کسی در پادشاهی خود بدهد یا توزیع کند. تسلیم به ربوبیت یک پادشاه به این معناست که ما هیچ حقی به خود نداریم. اطاعت، تأیید ربوبیت است. شکرگزاری، تأیید ربوبیت پادشاه است.
6. قلمرو: زمین به عنوان سرزمین تاج آسمان و قلمرو ما
جوهره یک پادشاهی، ملکیت است.
تعریف سلطنت. قلمرو برای یک پادشاهی حیاتی است زیرا بدون قلمرو هیچ پادشاهی نمیتواند وجود داشته باشد. به همین دلیل است که یک پادشاه همیشه به گسترش قلمرو خود علاقهمند است. واژه پادشاهی از عبارت «قلمرو پادشاه» مشتق شده است. قلمرو به ملکیت، قلمرویی اشاره دارد که یک پادشاه بر آن سلطه دارد.
قدرت زمینی. سرنوشت ما به عنوان انسانها در زمین نهفته است. خدا ما را برای سلطنت بر قلمرو زمینی خلق کرد و او تا زمانی که ما به جایگاه شایسته خود بازنگردیم، آرام نخواهد گرفت. اولین چیزی که خدا به انسان داد، قلمرو بود. زمین برای اعطای مشروعیت سلطنت به انسان خلق شد.
بستن و گشودن. خدا به ما قدرتی بر زمین داده است. این به این معناست که ما در رأس امور هستیم. هر چه بگوییم، انجام میشود. این به ما آزادی زیادی میدهد تا در قلمرو خود هر کاری که میخواهیم انجام دهیم. اما همچنین به این معناست که نمیتوانیم خدا را برای هر چیزی که اشتباه پیش میرود سرزنش کنیم، اما دقیقاً همین کار را میکنیم.
7. قانون: اصول الهی برای یک جامعه پادشاهی شکوفا
قانون خدا کامل است و روح را زنده میکند.
حفاظت از نظم. در هر جامعه مدنی، «حاکمیت قانون» سنگ بنای نظم و عدالت اجتماعی است. همانطور که در فصل قبلی اشاره شد، یک قانون اساسی آرزوها، خواستهها و امیدهای مستند مردم برای خودشان (در مورد یک جمهوری دموکراتیک) و در یک پادشاهی، آرزوها و خواستههای پادشاه برای شهروندانش است. قانون برای حفاظت از قانون اساسی و تأمین حقوق شهروندان نسبت به آنچه که قانون اساسی وعده و تضمین میکند، تولید میشود.
قانون طبیعی. تمام آفرینش برای عملکرد بر اساس اصول ذاتی طراحی شده است. این اصول «قانون طبیعی» نامیده میشوند. قانون طبیعی به قوانین مربوط به طبیعت یک چیز مربوط میشود. به عنوان مثال، پرندگان نیازی به آموزش پرواز ندارند؛ این توانایی به طور ذاتی در آنها به عنوان یک قانون طبیعی وجود دارد.
هدف قانون. هدف از قانون حفاظت از پیمان قانون اساسی است. قوانین برای اطمینان از اینکه مفاد قانون اساسی به طور مداوم، عادلانه و بدون تبعیض برای تمام شهروندان اجرا میشود، وجود دارند. به عنوان مثال، قانون اساسی به هر شهروند حق میدهد که تا زمانی که گناهش ثابت نشده، محکوم نشود.
8. کلیدها: باز کردن قدرت و اختیار پادشاهی از طریق دانش
من به شما کلیدهای پادشاهی آسمان را میدهم؛ هر چه بر زمین ببندید، در آسمان بسته خواهد شد و هر چه بر زمین بگشایید، در آسمان گشوده خواهد شد.
دسترسی به قدرت. کلیدهای پادشاهی اشیاء فیزیکی نیستند بلکه نمایانگر دانش و درک اصول الهی هستند که قدرت و اختیار پادشاهی را باز میکنند. این کلیدها به شهروندان پادشاهی داده میشود و به آنها این امکان را میدهد که بر وضعیتهای زمینی با منابع آسمانی تأثیر بگذارند. کلید کلیدها داشتن کلیدها نیست. کلید کلیدها دانش است، دانستن اینکه کلیدها برای چه چیزی هستند و چگونه باید از آنها استفاده کرد.
اختیار و کنترل. کلیدها نمایانگر اختیار، دسترسی، مالکیت، کنترل، مجوز، قدرت و آزادی هستند. آنها توانایی تأثیرگذاری بر آسمان، کنترل شرایط و زندگی در فراوانی را فراهم میکنند، صرفنظر از محدودیتهای زمینی. کلیدهای پادشاهی به ما دسترسی فوری به تمام منابع آسمان را میدهند. اما ما باید بدانیم چگونه از آنها استفاده کنیم.
طبیعت غیرقابل پیشبینی. کلیدهای پادشاهی اغلب به شیوههایی عمل میکنند که با تفکر دنیوی در تضاد است. آنها نیاز به تغییر در ذهنیت دارند و اصول بخشش، خدمت و عشق را در آغوش میگیرند، نه اصول تصاحب، انباشت و تسلط. کلیدهای پادشاهی کلیدهای حقیقت نهایی هستند که دانستن آنها آزادی واقعی را به ارمغان میآورد.
9. شهروندی: پذیرش وفاداری دوگانه و فرهنگ پادشاهی
اما شهروندی ما در آسمان است.
وفاداری دوگانه. شهروندان پادشاهی دارای شهروندی دوگانه هستند و وفاداری به هر دو کشور زمینی و پادشاهی آسمان را حفظ میکنند. این وفاداری دوگانه نیازمند تعهد به حفظ ارزشها و اصول پادشاهی در حین زندگی در جهان است. تمام شهروندان پادشاهی به طور همزمان شهروندان پادشاهی آسمان و همچنین شهروندان کشور زمینی محل تولد یا تابعیت خود هستند.
شهروندی نامرئی. پادشاهی آسمان نامرئی است و شهروندان آن نیز همینطور. شهروندی ما با ظاهر بیرونی تعریف نمیشود بلکه با زبان، ایدهها و ارزشهای ما تعریف میشود. فرهنگ ما باید منعکسکننده و نمایانگر شهروندی ما باشد که در اینجا هستیم اما از اینجا نیستیم، که در جهان هستیم اما از جهان نیستیم.
مسئولیتهای شهروندی. به عنوان شهروندان پادشاهی، ما فراخوانده شدهایم تا نماینده پادشاه و حکومت او در قلمرو زمینی باشیم. این شامل زندگی بر اساس قوانین پادشاهی، ترویج ارزشهای پادشاهی و گسترش تأثیر پادشاهی در هر حوزهای از زندگی است.
10. فرهنگ: تجلی ارزشهای آسمان بر زمین
نبرد برای زمین، نبرد برای فرهنگ است.
تعریف فرهنگ. فرهنگ شامل زمین، زبان، قوانین، نمادها، قانون اساسی، کد اخلاقی، ارزشهای مشترک، آداب و رسوم و هنجارهای اجتماعی یک ملت است. این تفکر جمعی یک قوم است که تحت تأثیر باورها، ارزشها و ایدههای آنها شکل میگیرد. فرهنگ عمل توسعه قابلیتهای فکری و اخلاقی از طریق آموزش، مراقبت تخصصی و تربیت است.
فرهنگ پادشاهی. به عنوان شهروندان پادشاهی، ما فراخوانده شدهایم تا ارزشهای آسمان را بر زمین تجلی کنیم و فرهنگی ایجاد کنیم که طبیعت و شخصیت پادشاه ما را منعکس کند. این شامل تغییر تفکر ما، همراستایی اعمال ما با اصول پادشاهی و تأثیرگذاری بر جامعه با ارزشهای آسمانی است.
تحول جامعه. نبرد برای زمین، نبرد برای فرهنگ است. با پذیرش فرهنگ پادشاهی، میتوانیم جامعه را متحول کنیم و عدالت، راستی، صلح و فراوانی را در هر حوزهای از زندگی به ارمغان بیاوریم.
11. بخشش: اقتصاد پادشاهی برکت و افزایش
بخشش تنها یک ایده خوب نیست؛ بلکه یک قانون پادشاهی است.
اقتصاد پادشاهی. بخشش تنها یک عمل خیریه نیست بلکه یک اصل بنیادی از اقتصاد پادشاهی است. این یک قانونی است که برکت و افزایش را در هر دو حوزه روحانی و مادی حاکم میکند. بخشش تنها یک ایده خوب نیست؛ بلکه یک قانون پادشاهی است.
آزادسازی منابع. بخشش شامل آزادسازی منابع، استعدادها و تواناییها برای نفع دیگران است. این یک ابراز عشق، همدردی و سخاوت است که طبیعت پادشاه ما را منعکس میکند.
دریافت در عوض. وقتی ما میبخشیم، یک اصل الهی را فعال میکنیم که بازگشت را تضمین میکند. این بازگشت ممکن است همیشه فوری یا به شکلی که انتظار داریم نباشد، اما این یک وعده از سوی پادشاه ماست که او کسانی را که سخاوتمند و بخشنده هستند، برکت و افزایش خواهد داد.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب اصول پادشاهی نوشتهی مایلز مونیرو با استقبال بسیار مثبت خوانندگان مواجه شده است و آنها تأثیر تحولآفرین آن بر درک خود از پادشاهی خدا را ستایش میکنند. بسیاری از خوانندگان این کتاب را تغییر دهندهی زندگی توصیف میکنند و اصول واضح و عملی برای زندگی به عنوان شهروندان پادشاهی ارائه میدهد. خوانندگان از بینشهای کتاب در زمینهی حکمرانی روحانی، پتانسیل شخصی و نقش مسیحیان در جامعه قدردانی میکنند. برخی از آنها فصلهای ابتدایی را چالشبرانگیز اما در نهایت پاداشدهنده مییابند. این کتاب به خاطر وضوح، حکمت و تواناییاش در تجدید نظرها مورد تحسین قرار گرفته و بسیاری آن را به عنوان خواندنی ضروری برای مسیحیانی که به دنبال درک و بهکارگیری مفاهیم پادشاهی در زندگی خود هستند، توصیه میکنند.