Facebook Pixel
Searching...
فارسی
EnglishEnglish
EspañolSpanish
简体中文Chinese
FrançaisFrench
DeutschGerman
日本語Japanese
PortuguêsPortuguese
ItalianoItalian
한국어Korean
РусскийRussian
NederlandsDutch
العربيةArabic
PolskiPolish
हिन्दीHindi
Tiếng ViệtVietnamese
SvenskaSwedish
ΕλληνικάGreek
TürkçeTurkish
ไทยThai
ČeštinaCzech
RomânăRomanian
MagyarHungarian
УкраїнськаUkrainian
Bahasa IndonesiaIndonesian
DanskDanish
SuomiFinnish
БългарскиBulgarian
עבריתHebrew
NorskNorwegian
HrvatskiCroatian
CatalàCatalan
SlovenčinaSlovak
LietuviųLithuanian
SlovenščinaSlovenian
СрпскиSerbian
EestiEstonian
LatviešuLatvian
فارسیPersian
മലയാളംMalayalam
தமிழ்Tamil
اردوUrdu
Seeing What Others Don't

Seeing What Others Don't

The Remarkable Ways We Gain Insights
توسط Gary Klein 2013 304 صفحات
3.62
2k+ امتیازها
گوش دادن

نکات کلیدی

1. بینش‌ها تغییرات غیرمنتظره‌ای به سوی داستان‌های بهتر درباره‌ی چگونگی کارکرد چیزها هستند

بینش زمانی رخ می‌دهد که اتفاق می‌افتد، همه چیزهایی که بعد از آن اتفاق می‌افتد متفاوت است.

درک ناگهانی. بینش‌ها توسعه‌های تدریجی نیستند بلکه تغییرات ناگهانی در فهم هستند. آن‌ها زمانی رخ می‌دهند که به طور غیرمنتظره‌ای از توضیحی متوسط درباره‌ی چگونگی کارکرد چیزها به توضیحی بهتر حرکت می‌کنیم. این تغییر اغلب با لحظه‌ی "آها" و احساسی از هیجان و وضوح همراه است.

قدرت تحول‌آفرین. بینش‌ها بیش از فهم ما را تغییر می‌دهند؛ آن‌ها اعمال، ادراکات، احساسات و خواسته‌های ما را تغییر می‌دهند. بعد از یک بینش، ممکن است به مشکلات به شکل متفاوتی نزدیک شویم، جزئیات جدیدی در محیط خود ببینیم، احساسات متفاوتی نسبت به موقعیت‌ها داشته باشیم و اهداف جدیدی را دنبال کنیم. به عنوان مثال، زمانی که چارلز داروین بینش خود درباره‌ی انتخاب طبیعی را داشت، نه تنها فهم او از تکامل تغییر کرد بلکه کل مسیر علمی و دیدگاه او نسبت به جهان را دگرگون کرد.

فراتر از اتصال نقاط. در حالی که بینش‌ها ممکن است به نظر برسند که صرفاً اتصال اطلاعات موجود هستند، اغلب شامل حذف داده‌های نامربوط، روشن کردن ابهامات و گروه‌بندی ایده‌های به ظاهر متفاوت هستند. این فرآیند پیچیده‌تر از "اتصال نقاط" است و نیاز به جهشی خلاقانه به سوی فهم جدید دارد.

2. مدل مسیر سه‌گانه: ارتباطات، تناقضات و ناامیدی خلاقانه

مدل مسیر سه‌گانه نشان می‌دهد که فهم جدید ما می‌تواند ایده‌های جدیدی درباره‌ی نوع اقداماتی که می‌توانیم انجام دهیم به ما بدهد؛ می‌تواند توجه ما را منحرف کند و آنچه را که می‌بینیم تغییر دهد؛ می‌تواند احساساتی که داریم را تغییر دهد؛ و می‌تواند بر آنچه که می‌خواهیم تأثیر بگذارد.

سه مسیر متمایز. مدل مسیر سه‌گانه سه مسیر اصلی به سوی بینش را شناسایی می‌کند:

  1. ارتباطات: پیوند دادن ایده‌های به ظاهر نامرتبط
  2. تناقضات: پذیرش ناسازگاری‌ها در باورهایمان
  3. ناامیدی خلاقانه: غلبه بر بن‌بست‌ها با به چالش کشیدن فرضیات

محرک‌های مختلف. هر مسیر به شکل متفاوتی تحریک می‌شود:

  • ارتباطات با مشاهده شباهت‌ها یا الگوها تحریک می‌شوند
  • تناقضات با مواجهه با ناهنجاری‌ها یا ناسازگاری‌ها تحریک می‌شوند
  • ناامیدی خلاقانه با رسیدن به بن‌بست تحریک می‌شود

فرآیندهای مکمل. در حالی که این مسیرها متمایز هستند، اغلب با هم کار می‌کنند. بسیاری از بینش‌ها شامل عناصر از چندین مسیر هستند و فهم غنی‌تری از پدیده‌ی مورد نظر ایجاد می‌کنند. به عنوان مثال، نظریه‌ی تکامل داروین شامل هم ارتباطات (پیوند دادن ایده‌های مالتوس درباره‌ی جمعیت با مشاهدات او از تنوع گونه‌ها) و هم تناقضات (به چالش کشیدن باور غالب در تغییرناپذیری گونه‌ها) بود.

3. ارتباطات: پیوند دادن ایده‌ها برای ایجاد فهم‌های جدید

ما ساخته شده‌ایم تا ارتباطات و تصادفات را تشخیص دهیم و همچنین ساخته شده‌ایم تا ناهنجاری‌ها، ناسازگاری‌ها و بی‌نظمی‌ها را شناسایی کنیم.

تشخیص الگو. مغز ما به گونه‌ای طراحی شده است که الگوها را شناسایی کند و ارتباطات برقرار کند. این توانایی به ما اجازه می‌دهد تا ایده‌های به ظاهر نامرتبط را پیوند دهیم و به بینش‌های جدید برسیم. به عنوان مثال، بینش مارتین چالفی درباره‌ی استفاده از پروتئین فلورسنت سبز به عنوان نشانگر زیستی از پیوند دادن اطلاعات از یک سمینار به کار او با کرم‌های شفاف به دست آمد.

شانس و آمادگی. بسیاری از بینش‌های مبتنی بر ارتباط به نظر می‌رسند که تصادفی هستند، اما اغلب به ذهنی آماده متکی هستند. پژوهشگرانی که کشفیات غیرمنتظره‌ای انجام می‌دهند معمولاً در زمینه‌های خود به خوبی آشنا هستند و به آن‌ها اجازه می‌دهند تا اهمیت اطلاعات جدید را تشخیص دهند. به همین دلیل است که کارشناسان اغلب در زمینه‌های تخصصی خود بینش‌های بیشتری نسبت به تازه‌کاران دارند.

افزایش فرصت‌ها. برای پرورش بینش‌های مبتنی بر ارتباط:

  • خود را در معرض ایده‌ها و تجربیات متنوع قرار دهید
  • با افراد از زمینه‌های مختلف تعامل کنید
  • تمرین کنید که ارتباطات غیرمنتظره برقرار کنید
  • به امکانات و تفسیرهای جدید باز بمانید

4. تناقضات: پذیرش ناسازگاری‌ها برای بازسازی باورها

اگر می‌خواهیم بینش‌ها را دلسرد کنیم، نمی‌توانیم بهتر از این ویژگی عمل کنیم.

به چالش کشیدن فرضیات. بینش‌های مبتنی بر تناقض زمانی رخ می‌دهند که با اطلاعاتی مواجه می‌شویم که با باورهای موجود ما سازگار نیستند. به جای رد این ناسازگاری‌ها، پذیرش آن‌ها می‌تواند به فهم‌های جدید قدرتمندی منجر شود. به عنوان مثال، بینش جان اسنو درباره‌ی انتقال وبا از جدی گرفتن تناقضات بین نظریه‌ی میازما و مشاهدات او به دست آمد.

شک‌گرایی به عنوان ابزار. ذهنیت شک‌گرا می‌تواند برای شناسایی تناقضات ارزشمند باشد. بسیاری از سرمایه‌گذارانی که بحران مالی 2008 را پیش‌بینی کردند، این کار را با به چالش کشیدن حکمت غالب درباره‌ی بازار مسکن انجام دادند. شک‌گرایی آن‌ها به آن‌ها اجازه داد تا ناسازگاری‌هایی را که دیگران نادیده می‌گرفتند، شناسایی کنند.

غلبه بر مقاومت. مردم اغلب در برابر بینش‌های مبتنی بر تناقض مقاومت می‌کنند زیرا آن‌ها باورهای عمیقاً ریشه‌دار را به چالش می‌کشند. برای پرورش این بینش‌ها:

  • به طور فعال به دنبال ناهنجاری‌ها و ناسازگاری‌ها باشید
  • فرضیات و باورهای خود را به چالش بکشید
  • آماده باشید تا در مواجهه با شواهد متناقض، فهم خود را بازنگری کنید
  • شک‌گرایی و تفکر انتقادی را تشویق و پاداش دهید

5. ناامیدی خلاقانه: غلبه بر بن‌بست‌ها با به چالش کشیدن فرضیات

به طرز عجیبی، جامعه‌ی پژوهشی تقریباً علت تب زرد را از دست داد زیرا پژوهشگران بیش از حد به داده‌ها اعتماد داشتند.

شکستن موانع ذهنی. ناامیدی خلاقانه زمانی رخ می‌دهد که گیر کرده‌ایم و نیاز به یافتن راهی برای خروج داریم. اغلب شامل شناسایی و به چالش کشیدن فرضیات بی‌اساس است. به عنوان مثال، بینش آتش فرار واگنر داج از رها کردن فرضیه‌ای که آتش تنها یک تهدید است و درک اینکه می‌تواند ابزاری برای بقا باشد، به دست آمد.

رویکرد سیستماتیک. در حالی که ناامیدی خلاقانه می‌تواند مانند یک پیشرفت ناگهانی احساس شود، اغلب شامل بررسی سیستماتیک باورها و فرضیات ما است. تکنیک‌هایی مانند تفکر انتقادی و فهرست کردن فرضیات می‌توانند کمک کنند، اما کلید این است که بر شناسایی باورهای اصلی که ما را به دام انداخته‌اند تمرکز کنیم.

فراتر از معماها. بیشتر پژوهش‌ها درباره‌ی ناامیدی خلاقانه از معماهای مصنوعی استفاده می‌کنند، اما مثال‌های دنیای واقعی قدرت آن را در موقعیت‌های پرمخاطره نشان می‌دهند. برای پرورش بینش‌های ناامیدی خلاقانه:

  • تمرین کنید که فرضیات خود را شناسایی و به چالش بکشید
  • زمانی که گیر کرده‌اید، باورهای خود درباره‌ی موقعیت را به طور سیستماتیک بررسی کنید
  • به دنبال تفسیرهای جایگزین از مشکل باشید
  • آماده باشید تا حتی فرضیات دیرینه را رها کنید اگر آن‌ها شما را عقب نگه می‌دارند

6. تجربه و تخصص اغلب بینش‌ها را تقویت می‌کنند، نه اینکه مانع آن‌ها شوند

اکثریت قریب به اتفاق مطالعات به معماهایی متکی هستند که به دانشجویان کارشناسی تحت شرایط کنترل‌شده ارائه می‌شوند.

افسانه‌ی بی‌تجربگی. برخلاف باور عمومی، تجربه اغلب توانایی ما برای داشتن بینش‌ها را تقویت می‌کند. در حالی که برخی از مطالعات آزمایشگاهی نشان می‌دهند که تخصص می‌تواند به تثبیت منجر شود، مثال‌های دنیای واقعی نشان می‌دهند که کارشناسان اغلب بهتر مجهز به شناسایی ناهنجاری‌ها و ایجاد ارتباطات جدید هستند.

ذهن به طور کلی آماده. تجربه ذهنی "به طور کلی آماده" ایجاد می‌کند که به نشانه‌ها و الگوهای مهم در یک زمینه حساس است. این آمادگی به کارشناسان اجازه می‌دهد تا:

  • ناهنجاری‌های مهم را شناسایی کنند
  • ارتباطاتی برقرار کنند که تازه‌کاران ممکن است از دست بدهند
  • به سرعت قابلیت اطمینان ایده‌های جدید را ارزیابی کنند

تعادل بین باز بودن و تخصص. برای به حداکثر رساندن بینش‌ها:

  • تخصص عمیق در زمینه‌ی خود را توسعه دهید
  • به ایده‌ها و دیدگاه‌های جدید باز بمانید
  • به طور منظم خود را در معرض ایده‌های خارج از حوزه‌ی تخصصی خود قرار دهید
  • تمرین کنید که دانش خود را در موقعیت‌های جدید به کار ببرید

7. سازمان‌ها به طور ناخواسته بینش‌ها را از طریق کنترل بیش از حد سرکوب می‌کنند

سازمان‌ها به طور ناخواسته بینش‌های کارکنان خود را سرکوب می‌کنند و این کار را به روش‌هایی انجام می‌دهند که ریشه‌دار و نامرئی هستند.

دام پیش‌بینی‌پذیری. سازمان‌ها به پیش‌بینی‌پذیری ارزش می‌دهند و اغلب بینش‌ها را به عنوان مخرب می‌بینند. این منجر به:

  • فرآیندهای برنامه‌ریزی سخت‌گیرانه که فضای کمی برای کشفیات غیرمنتظره باقی می‌گذارند
  • معیارهای عملکردی که بر کاهش خطا تمرکز دارند نه نوآوری
  • فرهنگی که ریسک‌پذیری و آزمایش را دلسرد می‌کند

دام کمال. جستجوی عملکرد بدون خطا می‌تواند بینش‌ها را خفه کند با:

  • تشویق به مستندسازی و تأیید بیش از حد
  • دلسرد کردن حدس و گمان و ایده‌های "وحشی"
  • ایجاد فرهنگی که در آن افراد از بیان افکار غیرمتعارف می‌ترسند

سرکوب سازمانی. ساختارهای سلسله‌مراتبی اغلب بینش‌ها را از طریق:

  • لایه‌های متعدد تأیید که ایده‌های جدید را رقیق یا مسدود می‌کنند
  • تمایل اعضای جوان‌تر به خودسانسوری برای جلوگیری از ایجاد مشکل
  • تمرکز بر اجماع که می‌تواند به تفکر گروهی منجر شود

8. تعادل کاهش خطا با پرورش بینش برای عملکرد حیاتی است

برای بهبود عملکرد، باید دو کار انجام دهیم. فلش پایین چیزی است که باید کاهش دهیم، خطاها. فلش بالا چیزی است که باید افزایش دهیم، بینش‌ها.

مدل دو فلش. بهبود عملکرد نیازمند کاهش خطاها (فلش پایین) و افزایش بینش‌ها (فلش بالا) است. سازمان‌ها اغلب بیش از حد بر کاهش خطا تمرکز می‌کنند و پرورش بینش را نادیده می‌گیرند.

عواقب ناخواسته. تمرکز بیش از حد بر کاهش خطا می‌تواند:

  • ریسک‌پذیری و آزمایش را دلسرد کند
  • فرهنگی از ترس و محافظه‌کاری ایجاد کند
  • خلاقیت و نوآوری را خفه کند

استراتژی‌هایی برای تعادل:

  • فضاهای جداگانه برای نوآوری و کارایی ایجاد کنید
  • معیارهایی توسعه دهید که هم کاهش خطا و هم تولید بینش را ارزش‌گذاری کنند
  • ریسک‌پذیری کنترل‌شده و یادگیری از شکست‌ها را تشویق کنید
  • فرهنگی ایجاد کنید که هم قابلیت اطمینان و هم خلاقیت را جشن بگیرد

9. پرسش قدردانی و گوش دادن فعال بینش‌ها را در دیگران پرورش می‌دهند

آموزش به آنچه دیگران فکر می‌کنند بستگی دارد، نه آنچه شما فکر می‌کنید.

کشف باورهای نادرست. برای کمک به دیگران در کسب بینش، ابتدا باید باورها و فرآیندهای فکری فعلی آن‌ها را درک کنیم. این نیازمند:

  • تعلیق قضاوت و گوش دادن فعال
  • پرسیدن سوالات کاوشگرانه برای کشف فرضیات زیرین
  • جستجوی ناسازگاری‌ها یا شکاف‌ها در فهم آن‌ها

ایجاد تناقضات. هنگامی که باورهای نادرست کسی را درک کردیم، می‌توانیم به آن‌ها کمک کنیم تا تناقضات را ببینند با:

  • ارائه شواهدی که فرضیات آن‌ها را به چالش می‌کشد
  • پرسیدن سوالاتی که ناسازگاری‌ها را برجسته می‌کند
  • ایجاد تجربیاتی که محدودیت‌های فهم فعلی آن‌ها را نشان می‌دهد

راهنمایی کشف. به جای اینکه به سادگی پاسخ صحیح را به افراد بگوییم، پرورش بینش مؤثر شامل:

  • کمک به دیگران در کشف نقص‌های تفکر خود به تنهایی
  • ارائه پشتیبانی برای فهم جدید
  • تشویق به آزمایش و کاوش ایده‌های جدید

10. بینش‌ها فهم، اعمال، ادراکات و اهداف را دگرگون می‌کنند

بینش نمی‌تواند پس گرفته شود. شما نمی‌توانید به لحظه‌ای که قبل از آن بودید بازگردید.

تحول شناختی. بینش‌ها نحوه‌ی فهم ما از جهان را تغییر می‌دهند و اغلب به بازسازی کامل باورهای ما درباره‌ی یک موضوع منجر می‌شوند. این فهم جدید نمی‌تواند "دیده نشده" باشد – ما نمی‌توانیم به روش قبلی تفکر خود بازگردیم.

تغییرات رفتاری. با فهم جدید، امکانات جدیدی برای عمل به وجود می‌آید. بینش‌ها اغلب استراتژی‌ها، تکنیک‌ها یا رویکردهای جدیدی را آشکار می‌کنند که قبلاً آشکار نبودند. به عنوان مثال، بینش شان مک‌فارلند درباره‌ی هم‌راستایی با قبایل سنی در عراق به یک استراتژی کاملاً جدید برای مقابله با شورش منجر شد.

تغییرات ادراکی. بینش‌ها آنچه را که متوجه می‌شویم و چگونه تجربیات خود را تفسیر می‌کنیم تغییر می‌دهند. بعد از یک بینش، ممکن است الگوها یا فرصت‌هایی را ببینیم که همیشه وجود داشته‌اند اما قبلاً برای ما نامرئی بودند. این می‌تواند به یک زنجیره از بینش‌ها و کشفیات بیشتر منجر شود.

بازتعریف اهداف. شاید به طور عمیق‌تر، بینش‌ها می‌توانند اهداف و اولویت‌های ما را تغییر دهند. آنچه قبلاً مهم به نظر می‌رسید ممکن است بی‌اهمیت شود و اهداف جدیدی ممکن است پدیدار شوند. این قدرت تحول‌آفرین بینش‌ها است که آن‌ها را بسیار ارزشمند می‌کند – و چرا سازمان‌هایی که آن‌ها را خفه می‌کنند ممکن است پتانسیل رشد و نوآوری خود را محدود کنند.

آخرین به‌روزرسانی::

نقد و بررسی

3.62 از 5
میانگین از 2k+ امتیازات از Goodreads و Amazon.

کتاب دیدن آنچه دیگران نمی‌بینند نقدهای متفاوتی دریافت می‌کند. بسیاری از خوانندگان آن را بینش‌افزا و جذاب می‌دانند و از کاوش کلاین در مورد چگونگی وقوع بینش‌ها و استفاده او از مثال‌های دنیای واقعی تمجید می‌کنند. تأکید کتاب بر تعادل بین کاهش خطا و پرورش بینش‌ها مورد تقدیر قرار می‌گیرد. با این حال، برخی آن را به دلیل تکراری بودن، طولانی بودن و کمبود استراتژی‌های مشخص برای بهبود تولید بینش مورد انتقاد قرار می‌دهند. منتقدان همچنین اشاره می‌کنند که حکایات شخصی و داستان‌های کلاین گاهی از پیام کلی کتاب کاسته می‌شود. با وجود این انتقادات، بسیاری از خوانندگان ارزش تحلیل کلاین از فرآیند بینش را می‌دانند.

درباره نویسنده

گری کلاین، دکترای روانشناسی شناختی، یکی از روانشناسان شناختی و متخصصان تصمیم‌گیری برجسته است. او مدل‌های تأثیرگذاری از جمله مدل تصمیم‌گیری مبتنی بر شناخت و مدل سه‌گانه بینش را توسعه داده است. کلاین در سال ۱۳۵۷ شرکت کلاین اسوشیتس را تأسیس کرد که تا پیش از فروش آن در سال ۱۳۸۴ به ۳۷ کارمند رسید. او بعدها در سال ۱۳۹۳ شرکت شادوباکس ال‌ال‌سی را بنیان نهاد. کلاین به خاطر کارهایش در زمینه تصمیم‌گیری طبیعی شناخته شده است و پنج کتاب تألیف کرده است. تحقیقات او بر درک چگونگی تصمیم‌گیری افراد در شرایط واقعی، به‌ویژه تحت فشار یا با اطلاعات محدود، متمرکز است. روش‌های کلاین، مانند تحلیل وظیفه شناختی و تکنیک ارزیابی ریسک پیش‌مرگ، به طور گسترده‌ای در زمینه‌های مختلف به کار گرفته شده‌اند.

Other books by Gary Klein

0:00
-0:00
1x
Dan
Andrew
Michelle
Lauren
Select Speed
1.0×
+
200 words per minute
Create a free account to unlock:
Bookmarks – save your favorite books
History – revisit books later
Ratings – rate books & see your ratings
Unlock unlimited listening
Your first week's on us!
Today: Get Instant Access
Listen to full summaries of 73,530 books. That's 12,000+ hours of audio!
Day 4: Trial Reminder
We'll send you a notification that your trial is ending soon.
Day 7: Your subscription begins
You'll be charged on Nov 30,
cancel anytime before.
Compare Features Free Pro
Read full text summaries
Summaries are free to read for everyone
Listen to summaries
12,000+ hours of audio
Unlimited Bookmarks
Free users are limited to 10
Unlimited History
Free users are limited to 10
What our users say
30,000+ readers
“...I can 10x the number of books I can read...”
“...exceptionally accurate, engaging, and beautifully presented...”
“...better than any amazon review when I'm making a book-buying decision...”
Save 62%
Yearly
$119.88 $44.99/yr
$3.75/mo
Monthly
$9.99/mo
Try Free & Unlock
7 days free, then $44.99/year. Cancel anytime.
Settings
Appearance