نکات کلیدی
1. نابرابری بیشتر از ثروت واقعی بر ادراکات و رفتارهای ما تأثیر میگذارد
احساس فقیر بودن مهم است، نه فقط فقیر بودن.
وضعیت ذهنی اهمیت دارد. تحقیقات نشان میدهد که جایگاه افراد در نردبان وضعیت ذهنی پیشبینیکننده بهتری برای سلامت و رفاه است تا معیارهای عینی مانند درآمد یا تحصیلات. این حس ذهنی از وضعیت به شدت تحت تأثیر نابرابری و مقایسههای اجتماعی قرار دارد.
محرومیت نسبی رفتار را هدایت میکند. حتی زمانی که نیازهای اساسی برآورده میشوند، نابرابری بالا میتواند افراد را فقیر احساس کند و به تبع آن رفتار کنند. این پدیدهها را توضیح میدهد مانند:
- افراد طبقه متوسط که در مناطق با نابرابری بالا ریسکهای مالی بیشتری میپذیرند
- ایالتهایی با نابرابری بیشتر که نتایج بهداشتی و اجتماعی بدتری در تمام سطوح درآمدی دارند
- خوشحالی افراد بیشتر به درآمد نسبی وابسته است تا درآمد مطلق
2. مقایسههای اجتماعی حس وضعیت و رفاه ما را هدایت میکنند
ما از این افکار و احساساتی که نتیجه محاسبات مغز هستند آگاهیم، اما از خود محاسبات ناخودآگاه آگاه نیستیم، زیرا مغز به طور مداوم زمینه را نظارت میکند، مقایسه میکند و به سادگی نتایج خود را اعلام میکند.
مغزهای ما ماشینهای مقایسه هستند. ما به طور مداوم و ناخودآگاه خود را با دیگران مقایسه میکنیم تا وضعیت و ارزش خود را بسنجیم. این تمایل به شدت در روانشناسی انسانی ریشه دارد و حتی در دیگر پریماتها نیز قابل مشاهده است.
مقایسهها ادراکات را شکل میدهند. قضاوتهای ما از ارزش، از کالاهای مادی تا تواناییهای خودمان، به شدت تحت تأثیر مقایسههای اجتماعی قرار دارد:
- احساس ثروتمند یا فقیر بودن بیشتر به مقایسه با دیگران بستگی دارد تا ثروت مطلق
- رضایت شغلی اغلب بیشتر به پرداخت نسبی بستگی دارد تا پرداخت مطلق
- حتی ادراکات اساسی مانند وزن یا رنگ میتوانند تحت تأثیر مقایسهها قرار گیرند
رسانههای اجتماعی مقایسهها را تقویت میکنند. پلتفرمهایی که مقایسه اجتماعی مداوم را تشویق میکنند میتوانند به طور منفی بر سلامت روان و رفاه تأثیر بگذارند، به ویژه برای جوانان.
3. ناامنی اقتصادی تصمیمگیری کوتاهمدت و ریسکپذیری را تحریک میکند
اگر همیشه نمیتوانیم آنچه میخواهیم را به دست آوریم، سعی میکنیم آنچه نیاز داریم را به دست آوریم. گاهی اوقات این به معنای پذیرش ریسکهای بزرگ است.
ذهنیت کمبود. ناامنی اقتصادی، چه واقعی و چه درک شده، ذهنیتی از کمبود را تحریک میکند که بر بقا کوتاهمدت تمرکز دارد به هزینه برنامهریزی بلندمدت. این میتواند منجر به:
- نرخهای بالاتر رفتارهای پرخطر مانند قمار یا سوءمصرف مواد
- دشواری در پسانداز یا سرمایهگذاری برای آینده
- افزایش احتمال پذیرش بدهی با بهره بالا
ناهمخوانی تکاملی. مغزهای ما برای اولویتبندی پاداشهای فوری در محیطهای نامطمئن تکامل یافتهاند، که میتواند در زمینههای مدرن نتیجه معکوس داشته باشد:
- استراتژی "سریع زندگی کن، جوان بمیر" که برای اجداد ما سازگار بود میتواند به رفتارهای خودتخریبی امروز منجر شود
- مناطق با نابرابری بالا این پاسخهای تکاملی را تحریک میکنند حتی زمانی که نیازهای اساسی برآورده میشوند
شکستن چرخه. پرداختن به ناامنی اقتصادی از طریق سیاستهایی مانند درآمد پایه تضمینشده یا بهبود شبکههای ایمنی اجتماعی میتواند به کاهش تصمیمگیری کوتاهمدت و پیامدهای منفی آن کمک کند.
4. نابرابری ایدئولوژیهای سیاسی و قطببندی را شکل میدهد
همانطور که جهانهای اقتصادی ما از هم جدا میشوند، سیاستهای ما نیز چنین میشود.
نابرابری قطببندی را تحریک میکند. تحقیقات نشان میدهد که با افزایش نابرابری درآمدی، قطببندی سیاسی نیز افزایش یافته است. این احتمالاً به این دلیل است که:
- نابرابری بیشتر باعث میشود افراد احساس تهدید بیشتری کنند، که به دیدگاههای سیاسی افراطیتر منجر میشود
- نابرابری بالا اعتماد به نهادها و دیگران را کاهش میدهد
- ثروتمندان و فقرا منافع سیاسی فزایندهای متفاوت دارند با گسترش شکاف
ادراکات بیشتر از واقعیت اهمیت دارند. دیدگاههای سیاسی افراد بیشتر تحت تأثیر وضعیت اقتصادی درک شده آنها نسبت به دیگران است تا درآمد یا ثروت واقعی آنها. این به توضیح پدیدههایی مانند:
- برخی از رأیدهندگان طبقه متوسط که از سیاستهایی حمایت میکنند که عمدتاً به نفع ثروتمندان است
- رأیدهندگان طبقه کارگر در مناطق مختلف که گرایشهای سیاسی به شدت متفاوتی دارند
رسانهها و اتاقهای پژواک. نابرابری بالا به تکهتکه شدن رسانهها و اتاقهای پژواک سیاسی کمک میکند، که قطببندی را بیشتر تقویت میکند.
5. استرس ناشی از نابرابری پیامدهای بهداشتی ملموسی دارد
وقتی ثروتمندان ثروتمندتر میشوند، بقیه احساس فقیرتر میکنند. این تمایل به توضیح میدهد که چرا مکانهایی با نابرابری بالا، جایی که خانههای مجلل و خودروهای لوکس در کنار خیابانهای متروک قرار دارند، به نوعی فقر را در زندگی همه افزایش میدهند.
نابرابری به عنوان یک خطر بهداشتی. تحقیقات نشان میدهد که زندگی در مناطق با نابرابری بالا با نتایج بهداشتی بدتر در تمام سطوح درآمدی مرتبط است. این احتمالاً به دلیل:
- افزایش استرس مزمن ناشی از اضطراب وضعیت و ناامنی اقتصادی
- کاهش انسجام اجتماعی و اعتماد
- کاهش سرمایهگذاری در بهداشت عمومی و خدمات اجتماعی
تأثیرات بیولوژیکی. استرس مزمن ناشی از نابرابری اثرات قابل اندازهگیری بر بدن دارد:
- افزایش التهاب و هورمونهای استرس
- تضعیف سیستم ایمنی
- نرخهای بالاتر بیماریهای قلبیعروقی و دیگر بیماریهای مرتبط با استرس
پیامدهای سلامت روان. نابرابری بالا همچنین با نرخهای بالاتر مسائل سلامت روان مانند افسردگی و اضطراب مرتبط است، احتمالاً به دلیل افزایش مقایسه اجتماعی و اضطراب وضعیت.
6. نابرابریهای نژادی و اقتصادی به طور جداییناپذیری به هم پیوستهاند
تعصب نژادی تنها دلیل نیست که مردم ممکن است با هزینههای رفاهی مخالف باشند، البته. اقتصاددانان اشاره کردهاند که شهروندان طبقه متوسط و بالا به طور منطقی علاقهمند به مخالفت با هزینههای رفاهی هستند. از دیدگاه آنها، کاهش مالیات بر ثروتمندان و کاهش مزایا برای فقرا به سادگی کار خودخواهانهای است. مردم ممکن است به طور مشابه با هزینههای رفاهی بر اساس اصول ایدئولوژیک مخالف باشند. آنها ممکن است به کار سخت و خوداتکایی ارزش قائل باشند و به همین دلیل رفاه را به عنوان یک دام وابستگی ببینند، موضعی که اغلب توسط سیاستمداران و نخبگان سیاسی اتخاذ میشود. اما مطالعات گیلنز هیچ مدرکی پیدا نمیکند که اینها انگیزههای اصلی برای شهروندان عادی باشند. از نظر آماری، اگر میخواهید پیشبینی کنید که چه کسی به رفاه مخالف است، میتوانید اصول اقتصادی آنها را نادیده بگیرید. آنچه واقعاً باید بدانید تعصبات آنهاست.
نابرابریهای تقویتکننده متقابل. نابرابریهای نژادی و اقتصادی یکدیگر را در یک چرخه معیوب تقویت میکنند:
- تبعیض نژادی تاریخی شکافهای ثروتی ایجاد کرده که تا امروز ادامه دارد
- نابرابری اقتصادی تعصب نژادی را محتملتر و تأثیرگذارتر میکند
- کلیشههای نژادی برای توجیه سیاستهای اقتصادی که نابرابری را حفظ میکنند استفاده میشوند
تعصب ضمنی بر نتایج تأثیر میگذارد. حتی افراد با نیت خوب اغلب تعصبات نژادی ناخودآگاه دارند که تصمیمات مهم در زمینههایی مانند:
- استخدام و ارتقاء
- وامدهی و مسکن
- عدالت کیفری
پرداختن به هر دو ضروری است. کاهش مؤثر نابرابری نیازمند پرداختن به هر دو نابرابری نژادی و اقتصادی به طور همزمان از طریق سیاستها و برنامههای هدفمند است.
7. ساختارهای شرکتی اغلب اثرات نابرابری را تشدید میکنند
یکی از دستاوردهای بهداشتی عمومی شگفتانگیز در تاریخ بشر آنتیبیوتیکها و بهداشت عمومی (سیستمهای فاضلاب و آب کلردار) بود. این نوآوریها میلیونها زندگی را نجات دادند و به طور چشمگیری طول عمر را در قرن بیستم افزایش دادند. آنها این کار را با کشتن یک باکتری یا پیشگیری از یک بیماری در یک زمان انجام ندادند. آنها به این دلیل موفق بودند که تأثیر گستردهای بر هزاران بیماری عفونی داشتند.
تفاوتهای پرداخت بر عملکرد تأثیر میگذارد. تحقیقات نشان میدهد که نابرابری شدید پرداخت درون شرکتها میتواند در واقع به عملکرد کلی آسیب برساند با:
- کاهش همکاری و کار تیمی
- کاهش روحیه و رضایت شغلی
- افزایش جابجایی کارکنان
پرداخت مدیرعامل از ارزش جدا شده است. مطالعات نشان میدهند که عملکرد مدیرعامل تنها بخش کوچکی از موفقیت یک شرکت را حساب میکند، با این حال پرداخت مدیرعامل نسبت به پرداخت کارگر متوسط به شدت افزایش یافته است.
مدلهای جایگزین وجود دارند. برخی شرکتها در حال آزمایش با ساختارهای پرداخت عادلانهتر هستند و مزایایی مانند:
- بهبود مشارکت و بهرهوری کارکنان
- کاهش جابجایی و هزینههای مرتبط
- عملکرد بهتر شرکت در بلندمدت
8. کاهش نابرابری نیازمند تغییرات سیستماتیک و استراتژیهای فردی است
درک چگونگی شکلگیری توزیعهای ثروت میتواند ما را در زندگی درون آنها ماهرتر کند. اگر تعداد کافی از مردم این ایدهها را بپذیرند، ممکن است به ما امکان دهد تا گامهایی برای کاهش نابرابری برداریم.
رویکردهای سیستماتیک. پرداختن مؤثر به نابرابری نیازمند تغییرات سیاستی مانند:
- مالیات تصاعدی و بستن راههای فرار مالیاتی
- تقویت شبکههای ایمنی اجتماعی
- سرمایهگذاری در آموزش و آموزش شغلی
- اجرای درآمد پایه جهانی
استراتژیهای فردی. در حالی که تغییرات سیستماتیک حیاتی است، افراد نیز میتوانند گامهایی برای کاهش اثرات نابرابری بردارند:
- مقایسههای اجتماعی را با دقت انتخاب کنید، بر رشد شخصی تمرکز کنید نه وضعیت
- قدردانی را تمرین کنید و بر ارزشهای درونی تمرکز کنید
- شبکههای اجتماعی متنوعی در سراسر خطوط طبقاتی بسازید
- از کسبوکارها و سیاستهایی که نابرابری را کاهش میدهند حمایت کنید
تغییر فرهنگی لازم است. تغییر پایدار نیازمند تغییر نگرشهای فرهنگی درباره نابرابری، شایستهسالاری و مسئولیت اجتماعی است. این شامل:
- به چالش کشیدن افسانههای مربوط به فقر و ثروت
- ترویج همدلی و درک در سراسر شکافهای طبقاتی
- بازتعریف برابری به عنوان مفید برای همه، نه فقط فقرا
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب نردبان شکسته به بررسی تأثیر نابرابری بر جامعه و افراد میپردازد. منتقدان از استدلالهای قانعکننده، تحقیقات و نگارش قابلفهم آن تمجید میکنند. این کتاب به چگونگی تأثیر نابرابری درکشده بر تصمیمگیری، سلامت، سیاست و دینامیکهای محیط کار میپردازد. بسیاری آن را تفکر برانگیز و بینشافزا یافتهاند و به تأثیرات روانشناختی احساس "کمتر بودن" نسبت به دیگران اشاره میکنند. برخی از تمرکز بر ایالات متحده و تکراری بودن آن انتقاد میکنند. بهطور کلی، خوانندگان از دیدگاه منحصربهفرد کتاب در مورد نابرابری بهعنوان یک مسئله بهداشت عمومی و پیشنهادات عملی آن برای مقابله با نابرابریهای اجتماعی قدردانی میکنند.