نکات کلیدی
1. سقوط اتحاد جماهیر شوروی و ظهور رسانههای روسی
"کلمات ملیسازی شده و توسط حزب محافظت میشدند. هیچ چیزی بدون اجازه آن چاپ نمیشد."
کنترل رسانهها محور قدرت شوروی بود. حزب کمونیست به شدت تمام اشکال رسانه را تنظیم میکرد و از آن به عنوان ابزاری برای تبلیغات و کنترل اجتماعی استفاده میکرد. با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991، این کنترل شروع به تضعیف کرد و منجر به:
- ظهور رسانههای مستقل
- شکوفایی دیدگاههای متنوع و روزنامهنگاری انتقادی
- ظهور چهرههای تأثیرگذار رسانهای مانند ولادیمیر گوسینسکی و بوریس برزوفسکی
با این حال، این آزادی رسانهای جدید کوتاهمدت بود. با گذار روسیه به اقتصاد بازار، مالکیت رسانهها در دست تعداد کمی از الیگارشهای قدرتمند متمرکز شد و زمینه را برای درگیریهای آینده بین استقلال رسانه و کنترل دولتی فراهم کرد.
2. پرسترویکا و گلاسنوست: اصلاحات گورباچف و پیامدهای ناخواسته آنها
"گلاسنوست سوسیالیسم واقعی است."
اصلاحات گورباچف با هدف احیای سیستم شوروی از طریق باز بودن (گلاسنوست) و بازسازی (پرسترویکا) انجام شد. این سیاستها اثرات گستردهای داشتند:
- کاهش سانسور رسانهای و اجازه بحثهای بازتر درباره مسائل اجتماعی و سیاسی
- افشای حقایق پنهان شده طولانی مدت درباره تاریخ شوروی، به ویژه جنایات استالین
- تضعیف ناخواسته مشروعیت و کنترل حزب کمونیست
در حالی که گورباچف امیدوار بود این اصلاحات سوسیالیسم را تقویت کند، آنها در نهایت به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی کمک کردند و نیروهای ملیگرایی و دموکراتیزاسیونی را آزاد کردند که سیستم نمیتوانست آنها را مهار کند.
3. ظهور الیگارشها و تولد سرمایهداری روسی
"نومنکلاتورا به جلو حرکت کرد، راه خود را قدم به قدم آزمایش کرد—نه بر اساس یک برنامه فکر شده بلکه با تسلیم به غریزه عمیق خود. آنها بوی مالکیت را دنبال کردند همانطور که یک شکارچی طعمه خود را دنبال میکند."
گذار روسیه به سرمایهداری با خصوصیسازی سریع داراییهای دولتی، اغلب از طریق روشهای مشکوک، مشخص شد. این فرآیند به ظهور طبقه جدیدی از افراد ثروتمند و قدرتمند معروف به الیگارشها منجر شد. جنبههای کلیدی این گذار شامل:
- طرح "وام برای سهام" که داراییهای ارزشمند دولتی را به گروه کوچکی از بازرگانان متصل منتقل کرد
- ظهور مغولهای رسانهای مانند ولادیمیر گوسینسکی و بوریس برزوفسکی که از کنترل خود بر شبکههای تلویزیونی برای اعمال نفوذ سیاسی استفاده کردند
- شکاف فزاینده بین یک اقلیت بسیار ثروتمند و اکثریت روسها که با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم میکردند
این دوره پایههای رابطه پیچیده بین تجارت، رسانه و قدرت سیاسی را که روسیه را در دهههای آینده تعریف میکرد، بنا نهاد.
4. انتخابات ریاست جمهوری 1996: دستکاری رسانهای و پیروزی یلتسین
"بله، ما جانبدار بودیم، اما واقعاً باور داشتیم—و هنوز هم باور داریم—که پیروزی یلتسین کشور را نجات میدهد و زیوگانوف آن را به عقب میاندازد. ما از خود دفاع میکردیم."
انتخابات 1996 نقطه عطفی در سیاست و رسانههای روسیه بود. با مواجهه با چالش قوی از سوی نامزد کمونیست گنادی زیوگانوف، کمپین بوریس یلتسین به شدت به دستکاری رسانهای متکی بود تا پیروزی را تضمین کند. جنبههای کلیدی شامل:
- رسانههای تحت کنترل الیگارشها که پوشش مثبت فراوانی از یلتسین ارائه میدادند
- استفاده از تکنیکهای پیشرفته روابط عمومی و کمپینهای منفی علیه زیوگانوف
- محو شدن خطوط بین روزنامهنگاری و حمایت سیاسی
در حالی که پیروزی یلتسین از بازگشت به کمونیسم جلوگیری کرد، همچنین سابقهای برای استفاده از رسانه به عنوان ابزاری برای دستکاری سیاسی ایجاد کرد و استقلال و اعتبار روزنامهنگاری روسیه را تضعیف کرد.
5. صعود پوتین به قدرت و تحول رسانههای روسی
"تصویر همه چیز است."
صعود ولادیمیر پوتین به ریاست جمهوری در سال 2000 آغازگر دوره جدیدی در رسانههای روسیه بود. پوتین که قدرت تلویزیون را از صعود سیاسی خود درک کرده بود، به سرعت برای آوردن رسانههای بزرگ تحت کنترل دولتی اقدام کرد. تحولات کلیدی شامل:
- تصرف NTV، بزرگترین شبکه تلویزیونی مستقل روسیه
- تبعید یا به حاشیه راندن الیگارشهای رسانهای مانند گوسینسکی و برزوفسکی
- ایجاد چشمانداز رسانهای که توسط رسانههای تحت کنترل دولت یا دوستدار دولت تسلط یافته بود
رویکرد پوتین به کنترل رسانهها پیچیدهتر از سانسور دوران شوروی بود و بر ترکیبی از فشار قانونی، اهرم اقتصادی و پرورش نسل جدیدی از مدیران رسانهای مطیع تکیه داشت.
6. کنترل کرملین بر تلویزیون و ایجاد واقعیت مجازی
"خبر قدرت است. قدرت در حقیقت است."
تلویزیون تحت کنترل دولت به ابزار اصلی برای شکلدهی به افکار عمومی در روسیه پوتین تبدیل شد. شخصیتهای کلیدی مانند کنستانتین ارنست در کانال یک و اولگ دوبردیف در کانال روسیه نقشهای مهمی در ساختن روایتی که از دستور کار کرملین حمایت میکرد، ایفا کردند. این رویکرد شامل:
- پوشش خبری با دقت انتخاب شده که بر ثبات و احیای روسیه تأکید داشت
- استفاده از برنامههای سرگرمی برای تقویت تمهای میهنپرستانه
- ایجاد "واقعیت مجازی" که اغلب شباهت کمی به رویدادهای واقعی داشت
این استراتژی رسانهای به ویژه در پوشش رویدادهایی مانند محاصره مدرسه بسلان و جنگ در گرجستان مشهود بود، جایی که تلویزیون دولتی نسخهای از رویدادها را ارائه میداد که با منافع کرملین همخوانی داشت نه واقعیت عینی.
7. درگیری بین قدرت دولتی و رسانههای مستقل
"تا زمانی که زندهام نه به این موسیقی میخوانم و نه به آن میایستم. این سرود من نیست. این سرود کشوری دیگر است—کشوری که نه تنها در نام بلکه در ماهیت متفاوت است."
مبارزه برای استقلال رسانهای در طول حکومت پوتین ادامه یافت، با روزنامهنگاران و رسانههایی که با فشار فزایندهای برای تطابق با روایت کرملین مواجه بودند. جنبههای کلیدی این درگیری شامل:
- به حاشیه راندن یا خاموش کردن صداهای انتقادی در رسانههای اصلی
- استفاده از فشار قانونی و اقتصادی برای کنترل مالکیت رسانهها
- ظهور پلتفرمهای جایگزین، به ویژه آنلاین، برای روزنامهنگاری مستقل
با وجود این چالشها، برخی روزنامهنگاران و رسانهها همچنان در برابر کنترل دولتی مقاومت کردند، اغلب با خطرات شخصی بزرگ. ترور روزنامهنگار تحقیقی آنا پولیتکوفسکایا در سال 2006 خطراتی را که کسانی که روایت رسمی را به چالش میکشیدند، برجسته کرد.
8. احیای روسیه و نقش تبلیغات در شکلدهی به هویت ملی
"رویاهایی درباره روسیه."
روسیه پوتین تلاش کرد تا روایت ملی جدیدی را که بر قدرت، ثبات و افتخار تأکید داشت، بسازد. این تلاش به شدت به تبلیغات رسانهای برای شکلدهی به افکار عمومی و پرورش حس عظمت تجدید شده متکی بود. عناصر کلیدی شامل:
- احیای نمادها و بلاغت دوران شوروی، مانند بازگرداندن سرود ملی شوروی
- نمایشهای بزرگ مانند مراسم افتتاحیه المپیک سوچی که نسخهای ایدهآل از تاریخ و فرهنگ روسیه را ارائه میداد
- کمپینهای رسانهای تهاجمی که روسیه را به عنوان قلعهای محاصره شده که در برابر خصومت غربی ایستاده است، به تصویر میکشید
این تلاش تبلیغاتی به ویژه در جلب حمایت عمومی برای اقدامات سیاست خارجی قاطعانه، مانند الحاق کریمه در سال 2014، مؤثر بود.
9. تکامل جامعه روسیه و طبقه متوسط تحت حکومت پوتین
"روسیه به همبستگی نیاز دارد."
حکومت پوتین شاهد تغییرات قابل توجهی در جامعه روسیه بود، به ویژه رشد طبقه متوسط شهری. این گروه، در حالی که در ابتدا از پوتین حمایت میکرد، به مرور زمان بیقرارتر شد. تحولات کلیدی شامل:
- ظهور فرهنگ مصرفی که توسط ثروت نفتی در دهه 2000 تغذیه میشد
- افزایش نارضایتی از فساد و کمبود آزادیهای سیاسی
- ظهور جنبشهای اعتراضی، به ویژه در سالهای 2011-2012
پاسخ کرملین به این چالشها شامل ترکیبی از مشوقهای اقتصادی، فراخوانهای ملیگرایانه و سرکوب فزاینده بود، که رابطه پیچیده بین سیستم استبدادی روسیه و جامعه در حال تکامل آن را برجسته میکرد.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب اختراع روسیه به بررسی چگونگی تأثیر رسانهها بر روسیه پس از فروپاشی شوروی، از اصلاحات گورباچف تا ظهور پوتین میپردازد. اوستروفسکی به تفصیل تکامل رسانههای روسیه و تأثیر آنها بر سیاست و جامعه را شرح میدهد. بسیاری از خوانندگان این کتاب را آموزنده و خوشنوشته یافتند و از بینشهای آن در مورد تاریخ روسیه و مسائل معاصر تمجید کردند. برخی احساس کردند پوشش دوران پوتین محدود است، در حالی که دیگران تمرکز بر نقش رسانهها را تحسین کردند. این کتاب با مقایسهای بین دستکاری رسانههای روسی و غربی، درسهای هشداردهندهای درباره قدرت کنترل اطلاعات ارائه میدهد.