نکات کلیدی
۱. تکنیک شوخی: صرفهجویی در بیان
همه چیز به نظر میرسد مسئلهای از صرفهجویی باشد، همانطور که هملت میگوید («صرفهجویی، صرفهجویی، هوراشیو!»؛ پرده اول، صحنه دوم، خط ۱۸۰).
اختصار امری ضروری است. هر بیان کوتاهی لزوماً شوخی نیست، اما کوتاهی در شوخی نوعی خاص و متمایز است که اغلب با ابزارهای فنی ویژهای به دست میآید. این اختصار صرفاً به معنای بهکارگیری کلمات کمتر نیست، بلکه تمایلی بنیادین به صرفهجویی در مصرف روانی است.
صرفهجویی در کلمات. نخستین مشاهده درباره صرفهجویی در شوخیهای کلامی است، جایی که تکنیکهایی مانند تراکم (ترکیب کلمات) یا استفاده چندگانه (بهکارگیری یک کلمه یا صدا برای معانی مختلف) حجم مواد زبانی لازم برای بیان یک اندیشه را کاهش میدهد. نمونههایی از این دست شامل واژههای مرکب مانند «famillionairely» یا بازیهای زبانی مانند «Trauring, aber wahr» (غمانگیز اما واقعی/حلقه ازدواج) است.
فراتر از کلمات. این اصل صرفهجویی تنها محدود به زبان نیست، بلکه به صرفهجویی در خود فرایندهای فکری نیز تعمیم مییابد. اگرچه این امر ظاهراً متناقض به نظر میرسد، اما تکنیکهای پیچیده بهکار رفته در شوخیها در نهایت هدفشان کاهش کل انرژی روانی لازم برای بیان یا درک است و این صرفهجویی، هسته اصلی مکانیزم آنهاست.
۲. جزئیات تکنیک: تراکم و استفاده چندگانه
استفاده چندگانه از یک کلمه، یک بار به صورت کامل و بار دیگر به صورت تجزیهشده به هجاها، نخستین نمونهای است که با تکنیکی متفاوت از تراکم مواجه شدهایم.
تراکم عناصر را ترکیب میکند. یکی از تکنیکهای اصلی، تراکم چندین اندیشه یا کلمه در یک بیان واحد است. این میتواند به شکل واژههای مرکب (مانند «famillionairely» در آثار هاینه) یا تغییر شکل واژهها و عبارات موجود باشد که بار مفاهیم حذفشده را به دوش میکشند.
استفاده چندگانه زبان را بهرهبرداری میکند. تکنیک مهم دیگر، استفاده چندگانه از یک ماده زبانی است. این شامل بهکارگیری یک کلمه به صورت کامل و سپس تجزیه آن به اجزایش (مانند «Rousseau» که به «roux et sot» تبدیل میشود)، جابهجایی عناصر یا بهرهبرداری از کلمات با معانی دوگانه (معنای لفظی در برابر استعاری یا دوپهلو) است.
صرفهجویی اساس هر دو است. هم تراکم و هم استفاده چندگانه بر اصل صرفهجویی استوارند. تراکم با ادغام عناصر به اختصار میرسد، در حالی که استفاده چندگانه با بازاستفاده از فرمهای زبانی موجود، از صرف انرژی برای معرفی مواد کاملاً جدید جلوگیری میکند و اغلب ایدههای متفاوت را از طریق صداها یا کلمات مشترک به هم پیوند میدهد.
۳. جزئیات تکنیک: جابهجایی و تفکر نادرست
پیشنهاد میکنم این را جابهجایی بنامیم، زیرا نکته اساسی آن منحرف کردن جریان فکر و انتقال تأکید روانی به موضوعی متفاوت از آنچه ابتدا مطرح شده است.
جابهجایی تمرکز را تغییر میدهد. جابهجایی به معنای منحرف کردن جریان فکر یا تأکید روانی از نکته اصلی به نکتهای فرعی است. این تکنیک در شوخیهایی دیده میشود که پاسخ به جنبهای اشتباهفهم شده یا حاشیهای از بیان اولیه داده میشود، مانند داستان «ماهی سالمون با مایونز».
منطق نادرست به عنوان تکنیک. شوخیها همچنین از تفکر ظاهراً معیوب، پوچی یا ارتباطات غیرمنطقی به عنوان ابزارهای فنی بهره میبرند. نمونههایی مانند شوخی «توپخانه» (نصیحت پوچ برای نشان دادن حماقت) یا داستان «کتری قرضی» (بهانههای متناقض) در این دسته قرار دارند.
پنهانکردن معنای زیرین. این تکنیکها، بهویژه جابهجایی و پوچی ظاهری، اغلب برای پنهان کردن معنای نهفته یا انتقاد به کار میروند. بیمنطقی یا انحراف سطحی توجه را جلب میکند و اجازه میدهد اندیشهای عمیقتر و اغلب ممنوع بهطور غیرمستقیم منتقل شده و لذت ایجاد شود.
۴. شوخیهای هدفمند: غلبه بر بازدارندگی و سرکوب
شوخی به ما اجازه میدهد آن ویژگیهای مضحک دشمن را که موانع مخالف اجازه بیان آشکار یا آگاهانه آن را نمیدهند، به نفع خود به کار بگیریم؛ یعنی محدودیتها را دور زده و منابع لذتی را که دسترسی به آنها مسدود شده، باز میکند.
شوخیها اهدافی دارند. فراتر از ایجاد لذت صرفاً از طریق تکنیک، بسیاری از شوخیها «هدفمند» هستند و اهداف یا نیات خاصی را دنبال میکنند. این اهداف عمدتاً خصمانه (تهاجم، هجو، دفاع) یا مبتذل (آشکارسازی جنسی) هستند.
دور زدن موانع. شوخیهای هدفمند با اجازه دادن به ارضای این نیات در مواجهه با موانع عمل میکنند. این موانع میتوانند بیرونی (محدودیتهای اجتماعی، افراد قدرتمند) یا درونی (بازدارندگیها، سرکوب، شرم، اعتراضات زیباییشناختی) باشند.
رفع بازدارندگی. لذتی که از شوخیهای هدفمند حاصل میشود بهطور قابل توجهی افزایش مییابد زیرا بازدارندگیهای درونی را برمیدارد یا سرکوب را میشکند. تکنیک شوخی «لذت مقدم» فراهم میکند که انرژی پیشتر صرف حفظ این موانع روانی شده بود را آزاد میسازد و اجازه میدهد نیات ممنوعه بیان شده و لذت ایجاد شود.
۵. شوخیهای مبتذل: تهاجم جنسی و لذت مقدم
وقتی به یک شوخی مبتذل ظریف میخندیم، در واقع به همان چیزی میخندیم که دهاتی در یک فحش رکیک میخندد؛ در هر دو حالت لذت از یک منبع گرفته میشود؛ اما ما قادر به خندیدن به فحش رکیک نیستیم، شرمنده میشویم یا آن را زننده مییابیم؛ تنها زمانی میتوانیم بخندیم که شوخی به کمکمان آمده باشد.
ابتذال به معنای برهنگی است. شوخیهای مبتذل از «برهنگی» سرچشمه میگیرند، که نوعی تهاجم جنسی است با هدف برهنه کردن یا افشای دیگری، که در اصل متوجه زنان بود تا تحریک جنسی یا شرم ایجاد کند.
بازدارندگی فرهنگی. با پیشرفت فرهنگ و آموزش، بیان مستقیم ابتذال توسط شرم و سرکوب محدود میشود. این امر مانعی درونی برای لذت ناشی از برهنگی جنسی ایجاد میکند.
شوخی به عنوان تسهیلکننده. شوخی مبتذل، بهویژه در اشکال زیرکانه یا ظریفش (مانند دوپهلو یا اشاره)، این بازدارندگی را میشکند. این شوخی به شنونده اجازه میدهد لذت اصلی برهنگی جنسی را با فراهم آوردن «لذت مقدم» از طریق تکنیک خود تجربه کند و سانسورهایی را که مانع ابتذال مستقیم میشوند، دور بزند.
۶. شوخیهای خصمانه و بدبینانه: شورش علیه قدرت
اگر در نظر بگیریم که شوخی هدفمند بسیار مناسب حمله به بزرگان، محترمان و قدرتمندان است – قدرتهایی که از انتقاد مستقیم بهواسطه بازدارندگیهای درونی یا شرایط بیرونی محافظت میشوند – آنگاه ناچار به دیدگاهی خاص درباره گروهی از شوخیها میشویم که ظاهراً مربوط به افراد پایینرتبه و ناتوان هستند.
تهاجم راهی برای بروز مییابد. شوخیهای خصمانه اجازه میدهند امیال تهاجمی که معمولاً توسط هنجارهای اجتماعی یا محدودیتهای درونی (مانند اعتراضات زیباییشناختی به توهینهای رکیک) مهار شدهاند، ابراز شوند. این شوخیها دشمن را کوچک، حقیر یا مضحک جلوه میدهند.
حمله به قدرت. شوخیها بهویژه علیه شخصیتهای قدرتمند یا نهادها (مانند ازدواج یا باورهای دینی) که از انتقاد مستقیم محافظت میشوند، مؤثرند. شوخی نمایانگر شورش و رهایی از ستم است که اجازه میدهد افکار ممنوعه بهطور غیرمستقیم بیان شوند.
بدبینی و شکاکیت. شوخیهای بدبینانه نهادهای محترم یا اصول اخلاقی را با آشکار کردن حقایق ناخوشایند زیرین مورد حمله قرار میدهند (مثلاً دیدگاه بدبینانه به ازدواج). شوخیهای شکاک یقین دانش را به چالش میکشند و از ابهامات مفاهیمی مانند «حقیقت» بهره میبرند. هر دو با استفاده از تکنیکهای شوخی، احترام یا باور شنونده را دور میزنند.
۷. شکلگیری شوخی: غوطهوری لحظهای در ناخودآگاه
پس بیایید فرض کنیم که شکلگیری شوخی در شخص اول چنین مسیری را طی میکند: اندیشهای پیشآگاه برای لحظهای به بازبینی ناخودآگاه سپرده میشود و نتیجه بلافاصله توسط ادراک آگاهانه درک میگردد.
ظهور غیرارادی. شوخیها اغلب مانند «ایدههای درخشان» ناگهانی به نظر میرسند که بهطور غیرارادی رخ میدهند، نه اینکه آگاهانه ساخته شوند. این نشاندهنده فرایندی خارج از تفکر عمدی و آگاهانه است.
دسترسی به تفکر کودکی. فرض بر این است که اندیشهای پیشآگاه که به دنبال شکلی است که لذتبخش باشد (مانند بازی با کلمات یا بیمعنایی)، برای لحظهای به ناخودآگاه سرک میکشد. ناخودآگاه که ویژگیهای تفکر کودکی را حفظ کرده، تراکمها و تکنیکهای دیگری را ممکن میسازد که در تفکر آگاهانه دشوار یا ناممکناند.
بازپسگیری لذت کودکانه. این بازگشت لحظهای به ناخودآگاه، «خانه کهن بازیهای پیشین با کلمات»، به اندیشه اجازه میدهد منابع لذت کودکانه ناشی از تداعی آزاد، شباهتهای صوتی و بیمعنایی رها شده را که در فرایند رشد تفکر منطقی و آگاهانه سرکوب شده بودند، دوباره به دست آورد.
۸. تکنیک شوخی بازتابی از فرایندهای کار خواب
چنین تطابق گستردهای میان ابزارهای شوخی و ابزارهای کار خواب به احتمال زیاد تصادفی نیست.
مکانیزمهای مشترک. ابزارهای فنی موجود در شوخیها – تراکم، جابهجایی، نمایش از طریق پوچی، نمایش غیرمستقیم – شباهت چشمگیری به فرایندهای «کار خواب» در تحلیل خواب دارند.
تراکم و جابهجایی. هم شوخیها و هم خوابها از تراکم برای ترکیب چند عنصر در یک مورد استفاده میکنند، اغلب با بهرهگیری از شباهتهای کلامی. هر دو از جابهجایی برای تغییر تأکید یا جایگزینی یک اندیشه با اندیشهای دیگر بهره میبرند، اگرچه خوابها این کار را گستردهتر و اغلب برای تحریف معنا انجام میدهند.
نمایش غیرمستقیم. هر دو بر نمایش غیرمستقیم تکیه دارند، با استفاده از اشاره، نمادگرایی یا جزئیات کوچک برای نمایندگی مفاهیم بزرگتر یا افکار ممنوعه. این مجموعه ابزار مشترک نشاندهنده فرایند روانی زیربنایی یا «صحنه عمل» مشترک است.
۹. شوخی به عنوان فرایند اجتماعی
شوخی از سوی دیگر اجتماعیترین عملکرد روان است که به دنبال کسب لذت است.
نیاز به شخص سوم. برخلاف خوابها که کاملاً خصوصی و غیر اجتماعیاند، شوخیها اساساً اجتماعی هستند. یک شوخی هدفمند معمولاً به سه نفر نیاز دارد: گوینده، موضوع شوخی و شنونده («شخص سوم») که لذت را تجربه کرده و شوخی را تأیید میکند.
نقش شنونده. شنونده نقش حیاتی دارد زیرا لذت کامل شوخی را تجربه میکند، اغلب با خندهای ناگهانی در حالی که گوینده جدی باقی میماند. این لذت ناشی از صرفهجویی روانی است که شنونده برای مهار اندیشه یا عبور از سانسور لازم داشت.
ارتباط کلید است. میل به انتقال شوخی ذاتی است. گوینده که نمیتواند انرژی را بهطور کامل تخلیه کند یا لذت کامل را تنها تجربه نماید، به دنبال شنونده است تا فرایند را کامل کند، از موفقیت شوخی اطمینان یابد و لذت خود را از طریق واکنش شنونده (خنده انعکاسی) افزایش دهد.
۱۰. شوخی در برابر طنز: ریشههای روانی متفاوت
شوخی و طنز بیش از هر چیز به واسطه جایگاهشان در روان متمایزند: شوخی گویی سهمی است که از قلمرو ناخودآگاه به طنز میرسد.
شوخی ساخته میشود، طنز یافت میشود. تمایز کلیدی این است که شوخی فعالانه «ساخته» یا اختراع میشود، در حالی که طنز معمولاً در افراد، موقعیتها یا رفتارها «یافت» میشود. شوخی شامل فرایند خلاقانهای است (هرچند ممکن است لحظهای ناخودآگاه باشد)، در حالی که طنز بیشتر مسأله ادراک است.
مکانیزمهای لذت متفاوت. هر دو لذت فراهم میکنند، اما منبع آن متفاوت است. لذت شوخی به تکنیک (صرفهجویی، رفع بازدارندگی) و اغلب فرایندهای ناخودآگاه مرتبط است. لذت طنز، که بعداً بررسی میشود، عمدتاً از مقایسههای صرفهجویی در سطح پیشآگاه ناشی میشود.
مکانیابی اهمیت دارد. تفاوت اساسی در ریشه روانی آنهاست. شوخی به شدت از منابع و فرایندهای ناخودآگاه (تراکم، جابهجایی، تفکر کودکانه) بهره میبرد. طنز، در مقابل، عمدتاً در سطح پیشآگاه عمل میکند و بر مقایسهها و ادراکهایی تکیه دارد که برای تفکر آگاهانه قابل دسترسیاند.
۱۱. لذت طنز: صرفهجویی در مصرف از طریق مقایسه
بنابراین، بر اساس فرض ما، عوامل تعیینکننده خنده عبارتند از آزاد شدن مقدار انرژی روانی که پیشتر برای فعالسازی مسیرهای روانی خاصی مصرف شده بود و اکنون غیرقابل استفاده شده است.
خنده به عنوان تخلیه. خنده به عنوان نمود تخلیه انرژی روانی دیده میشود. زمانی رخ میدهد که انرژیای که برای هدفی خاص بسیج یا مصرف شده بود، ناگهان اضافی شده و آزاد میگردد.
مقایسه مصرفها. لذت طنز از مقایسه دو مصرف روانی مرتبط با یک عملکرد ناشی میشود. این مقایسه تفاوت در میزان انرژی مصرفشده یا آمادهشده را نشان میدهد و انرژی اضافی به صورت خنده تخلیه میشود.
انواع مقایسه طنز. این مقایسه میتواند به شکلهای مختلفی رخ دهد:
- مشاهده حرکت نامتناسب (مقایسه تلاش زیاد دیگران با تلاش کمتر خود برای انجام حرکت).
- درک عملکرد فکری ضعیف (مقایسه تلاش کم دیگران با تلاش بیشتر خود برای تفکر منطقی).
- انتظار ناامیدکننده (مقایسه تلاش زیاد برای رویداد مورد انتظار با تلاش کمتر واقعاً لازم).
- تنزل (مقایسه تلاش زیاد برای تصور والایی با تلاش کمتر برای تصور پیشپاافتاده).
۱۲. سادهلوح: موردی مرزی که شوخی و طنز را پیوند میدهد
سادهلوح، بنابراین، گونهای از طنز است، تا جایی که لذت آن از تفاوت [در مقدار] مصرف ناشی از تلاش برای درک دیگری حاصل میشود و به شوخی نزدیک میشود به دلیل این شرط که مصرف صرفهجوییشده در مقایسه باید مصرف بازدارندگی باشد.
سادهلوح به صورت ناخواسته است. سادهلوح شکلی از طنز است که بهطور ناخواسته رخ میدهد، معمولاً در کودکان یا بزرگسالان کمفرهنگ به دلیل فقدان برخی باز
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب «شوخی و ارتباط آن با ناخودآگاه» با استقبال متفاوتی روبهرو شد. برخی از منتقدان تحلیل فروید دربارهی طنز و ریشههای روانشناختی آن را ستودند، درحالیکه عدهای دیگر آن را خشک و بیشازحد آکادمیک دانستند. بررسیکنندگان به تحلیل فروید از ساختار شوخیها، ارتباط آنها با ناخودآگاه و نقشهای اجتماعیشان اشاره کردند. بسیاری از خوانندگان با ارجاعات فرهنگی منسوخ و مشکلات ترجمه دستوپنجه نرم کردند. برخی از دیدگاههای فروید دربارهی طبیعت انسان استقبال کردند، اما گروهی دیگر نظریههای او را بیپایه و اساس قلمداد کردند. با وجود این کاستیها، این کتاب بهطور کلی بهعنوان اثری تاریخی و مهم در مطالعات طنز شناخته میشود.