نکات کلیدی
1. غرب با همهگیری پاتوژنهای ایدههای خطرناک مواجه است
برخلاف دیگر همهگیریها که پاتوژنهای بیولوژیکی مقصر هستند، مقصر کنونی مجموعهای از ایدههای بد است که در دانشگاهها به وجود آمده و به تدریج به ساختارهای عقل، آزادی و کرامت فردی ما آسیب میزند.
پاتوژنهای ایده گسترش مییابند. مانند ویروسها، ایدههای مخرب میتوانند ذهنها را آلوده کرده و در جوامع گسترش یابند. اینها شامل موارد زیر میشوند:
- پستمدرنیسم: حقیقت عینی را رد میکند
- فمینیسم رادیکال: تفاوتهای جنسی بیولوژیکی را انکار میکند
- ساختگرایی اجتماعی: ادعا میکند که تمام ویژگیهای انسانی به صورت اجتماعی تحمیل شدهاند
- نسبیگرایی فرهنگی: از قضاوت دربارهی اعمال فرهنگی مضر خودداری میکند
- سیاست هویتی: مردم را به گروههای قربانی رقابتی تقسیم میکند
دانشگاهها نقطهی صفر هستند. این ایدهها عمدتاً در بخشهای علوم انسانی و اجتماعی به وجود میآیند و سپس به:
- سیاست و دولت
- سیاستهای شرکتی
- رسانه و فرهنگ عامه
- آموزش K-12
نتیجه، فرسایش عقل، آزادی فردی و ارزشهای روشنگری است که تمدن غربی را بزرگ کرده است. مانند یک سیستم ایمنی، جامعه نیاز به بحثهای قوی و تفکر انتقادی دارد تا با این پاتوژنهای فکری مبارزه کند.
2. دانشگاهها به محل پرورش جنبشهای ضد عقل تبدیل شدهاند
دانشگاهها به عنوان محل آموزش پلیسهای فکری سیاسی صحیح و جنگجویان عدالت اجتماعی عمل میکنند.
آزادی آکادمیک تحت حمله است. بسیاری از دانشگاهها اکنون اولویت را به محافظت از احساسات دانشجویان میدهند تا جستجوی حقیقت. این به صورت زیر ظاهر میشود:
- کدهای گفتار و سیستمهای گزارشگیری تعصب
- لغو دعوت از سخنرانان جنجالی
- خودسانسوری اساتید به دلیل ترس از واکنش
- تورم نمرات و کاهش استانداردهای آکادمیک
اتاقهای پژواک شکل میگیرند. تنوع سیاسی به شدت کم است:
- اساتید لیبرال در بسیاری از رشتهها با نسبت 10:1 یا بیشتر از محافظهکاران بیشتر هستند
- دانشجویان به ندرت با دیدگاههای مخالف مواجه میشوند
- رشتههایی مانند مطالعات جنسیت اغلب فاقد هرگونه تنوع ایدئولوژیک هستند
نتیجه، نسل دانشجویانی است که برای چالشهای فکری دنیای واقعی و تنوع فکری آماده نیستند. دانشگاهها باید به هدف اصلی خود در پرورش تفکر انتقادی و جستجوی حقیقت بازگردند.
3. جنگجویان عدالت اجتماعی فرهنگ قربانیگری و توهین را تحمیل میکنند
قضاوت کردن بخشی از انسان بودن است. قضاوت دیگران کاملاً طبیعی است. این بخشی از بزرگسالی به خوبی کارکردن است.
قربانیگری فتیش شده است. ایدئولوژی عدالت اجتماعی تشویق میکند:
- ادعای وضعیت تحت ستم
- رقابت در "المپیک ستم"
- ساختن شکایات و خشم
قضاوت ممنوع است. SJWs تابوهایی را تحمیل میکنند علیه:
- انتقاد از فرهنگهای دیگر، حتی برای نقضهای واضح حقوق بشر
- اذعان به تفاوتهای جنسی بیولوژیکی
- پرسش از ایدئولوژی ترنسجندر
گفتگوی عقلانی آسیب میبیند. نتیجه این است:
- خودسانسوری به دلیل ترس از توهین
- حملات شخصی به جای پرداختن به استدلالها
- انکار واقعیتهای علمی و اجتماعی پایه
این باعث ایجاد دانشجویان شکنندهای میشود که برای چالشهای زندگی آماده نیستند. ما باید با تشویق به بحث باز، تفکر انتقادی و قضاوت بر اساس عقل و شواهد مقابله کنیم.
4. تصحیح سیاسی و خودسانسوری تهدیدی برای آزادی بیان است
تصحیح سیاسی مانند نیش زنبور عنکبوتی است. به یاد داشته باشید که عنکبوت مبتلا به حالت زامبی به لانه زنبور کشیده میشود و سپس در حال زنده بودن توسط نوزادان زنبور خورده میشود. تصحیح سیاسی همان هدف ماکابری را به دست میآورد - به ایدههای شوم اجازه میدهد تا به آرامی ما را مصرف کنند در حالی که ما در حالت زامبیمانند ساکت نشستهایم و از صحبت کردن میترسیم.
آزادی بیان بنیادی است. گفتگوی باز برای:
- پیشرفت علمی
- اصلاحات اجتماعی و سیاسی
- آزادی فردی و شکوفایی انسانی
خودسانسوری فراگیر است. بسیاری به دلیل ترس از:
- تلافی حرفهای
- طرد اجتماعی
- برچسب نژادپرست/جنسیتگرا/فوبیک
شجاعت لازم است. برای حفظ آزادی بیان:
- علیه سانسور صحبت کنید، حتی دیدگاههایی که مخالف آنها هستید
- از کسانی که به دلیل گفتار جنجالی با واکنش مواجه میشوند حمایت کنید
- با قوانین گفتار نفرت و کدهای گفتار دانشگاهی مخالفت کنید
- مقاومت عاطفی برای مقابله با توهین را پرورش دهید
یک جامعه آزاد به شهروندانی نیاز دارد که مایل به دفاع از گفتگوی باز باشند، حتی زمانی که ناراحتکننده است. جایگزین، یک ارتدوکسی خفهکننده است که پیشرفت را مانع میشود.
5. پستمدرنیسم و فمینیسم رادیکال حقیقت عینی و علم را رد میکنند
فمینیسم در طول تاریخ خود زندگیهای بیشماری از زنان در سراسر جهان را بهبود بخشیده است، اما مانند هر ایدئولوژی یا نهادی، به دنبال حفظ خود است و اکنون نیاز به حفظ روایت قربانیگری ساختگی دارد.
پستمدرنیسم دانش را تضعیف میکند. ادعا میکند:
- هیچ حقیقت عینی وجود ندارد
- تمام ادعاهای دانش صرفاً ساختارهای اجتماعی هستند
- علم هیچ ادعای ویژهای به حقیقت ندارد
فمینیسم رادیکال زیستشناسی را انکار میکند. ادعا میکند:
- هیچ تفاوت روانشناختی جنسی ذاتی وجود ندارد
- جنسیت کاملاً اجتماعی ساخته شده است
- اذعان به تفاوتهای جنسی جنسیتگرا است
علم مورد حمله است. این ایدئولوژیها:
- روش علمی را به عنوان "سفید" و "پدرسالارانه" رد میکنند
- ادعا میکنند که دیگر "راههای دانستن" به همان اندازه معتبر هستند
- واقعیتهای بیولوژیکی درباره جنسیت را انکار میکنند
این موضع ضد علم تحقیق و پیشرفت اجتماعی را مانع میشود. ما باید از تحقیق علمی و واقعیتهای بیولوژیکی دفاع کنیم در حالی که همچنان برای حقوق و فرصتهای برابر تلاش میکنیم.
6. اسلام چالشهای منحصر به فردی برای ارزشهای لیبرال غربی ایجاد میکند
اگر شما یک جامعه لیبرال کلاسیک، مدرن، چندفرهنگی و سکولار هستید، باز کردن درب خود به تعداد بیشماری از مهاجرانی که میراث فرهنگی و مذهبی آنها برتری مذهبی، همجنسگراهراسی، زنستیزی، عدم تحمل نسبت به اقلیتهای مذهبی با نفرت ویژه از یهودیان، رد آزادی بیان و آزادی وجدان استوار است، نتایج خوبی به همراه نخواهد داشت.
تأثیر جهانی اسلام. شواهد نشان میدهد نقش بزرگ اسلام در:
- تروریسم بینالمللی (80-90% حملات)
- سرکوب زنان و اقلیتها
- محدودیتهای آزادی بیان و ارتداد
مسائل سازگاری فرهنگی. بسیاری از مهاجران مسلمان دیدگاههایی دارند که مخالف هستند با:
- برابری جنسیتی
- حقوق LGBT
- چندفرهنگی مذهبی
- جدایی دین از دولت
بحث صادقانه لازم است. ما باید بتوانیم:
- دکترینهای اسلامی را بدون برچسب نژادپرست بودن نقد کنیم
- تفاوتهای بین ارزشهای مسلمان و غربی را بپذیریم
- بحثهای مهاجرتی منطقی بر اساس دادهها داشته باشیم
این به معنای مخالفت با تمام مهاجرت مسلمانان یا شیطانسازی مسلمانان نیست. اما نیاز به مواجهه صادقانه با چالشهای همپذیری و حفظ ارزشهای لیبرال دارد.
7. ساخت "شبکههای نومولوژیک" میتواند با ایدئولوژیهای مخرب مبارزه کند
شبکههای نومولوژیک شواهد تجمعی وسیلهای قدرتمند هستند که میتوانیم از طریق آنها اطلاعات پیچیده را در جستجوی تصمیمگیری عقلانی ترکیب کنیم.
استدلال مبتنی بر شواهد. برای مقابله با تفکر ایدئولوژیک:
- ادعاهای کلیدی یک ایدئولوژی را شناسایی کنید
- شواهد را از رشتهها و منابع متعدد جمعآوری کنید
- شبکهای از حقایق و استدلالهای متقابل پشتیبان بسازید
- به دنبال خطوط همگرا از شواهد باشید
مثال: تفاوتهای جنسیتی. شواهد شامل:
- جهانیهای فرهنگی در ترجیحات همسر
- تفاوتهای نوروآناتومیک جنسی
- تفاوتهای رفتاری در نوزادان
- پیشبینیهای نظریه تکامل
- اثرات هورمون بر رفتار
قدرت در ترکیب. این رویکرد:
- انکار ایدئولوژیک را دشوارتر میکند
- الگوهای قوی در سراسر حوزهها را نشان میدهد
- نظریههای محکم را از شبهعلم متمایز میکند
با ساخت شبکههای شواهد جامع، میتوانیم به طور مؤثرتری با ایدئولوژیهای مخرب مبارزه کرده و از حقیقت علمی دفاع کنیم.
8. ما باید به طور فعال از عقل، علم و آزادی فردی دفاع کنیم
به پیش بروید، سربازان عقل. با هم میتوانیم نبرد ایدهها را ببریم.
مشارکت حیاتی است. برای حفظ ارزشهای غربی:
- علیه سانسور و ایدئولوژیهای غیرلیبرال صحبت کنید
- از آزادی آکادمیک و تنوع دیدگاه حمایت کنید
- با جنبشهای ضد علم با شواهد مقابله کنید
- از حقوق فردی بر هویتهای گروهی دفاع کنید
شجاعت لازم است. آماده باشید تا:
- با واکنش اجتماعی و حرفهای مواجه شوید
- در گفتگوهای دشوار شرکت کنید
- در برابر ذهنیت جمعی بایستید
امید باقی است. با اقدام:
- میتوانیم دانشگاهها را به عنوان سنگرهای تحقیق آزاد بازپس بگیریم
- تصحیح سیاسی را میتوان به عقب راند
- عقل و آزادی فردی میتوانند پیروز شوند
آینده تمدن غربی به شهروندان عادی بستگی دارد که مایل به دفاع از ارزشهای روشنگری هستند. هر صدا در این نبرد مهم ایدهها اهمیت دارد.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب ذهن انگلی نقدهای متفاوتی دریافت کرده است؛ حامیان آن از نقد سیاسیکاری و دفاع از آزادی بیان تمجید میکنند، در حالی که منتقدان آن را به خودشیفتگی و عدم عینیت متهم میکنند. سبک نوشتاری سعد بهعنوان جذاب و طنزآمیز توصیف شده است، هرچند برخی آن را تحقیرآمیز میدانند. این کتاب به موضوعاتی مانند فرهنگ لغو، سیاست هویتی و تروریسم اسلامی میپردازد. خوانندگان شجاعت سعد در پرداختن به موضوعات جنجالی را تحسین میکنند، اما برخی معتقدند که کتاب عمق کافی ندارد و بیش از حد به حکایات و تبادلات توییتری متکی است.