نکات کلیدی
1. بهرهوری کار، ثروت ملی را تقویت میکند
کار سالانه هر ملت، منبعی است که در ابتدا تمام نیازها و راحتیهای زندگی را که هر سال مصرف میکند، تأمین میکند.
پایهی رفاه. ثروت یک ملت به ذخایر طلا یا وسعت زمین آن بستگی ندارد، بلکه به بهرهوری نیروی کار آن بستگی دارد. هرچه کارگران یک ملت کالاها و خدمات را به طور مؤثرتری تولید کنند، آن ملت ثروتمندتر میشود. این بهرهوری تعیینکنندهی دسترسی به نیازها و راحتیها برای مردم آن ملت است.
مهارت و اشتغال. دو عامل کلیدی که بهرهوری یک ملت را تنظیم میکنند، مهارت، چابکی و قضاوت نیروی کار آن و نسبت جمعیت مشغول به کار مفید در مقایسه با کسانی است که مشغول به کار نیستند. اسمیت معتقد است که کیفیت کار، یعنی مهارت و توانایی کارگران، از کمیت نیروی کار مهمتر است.
تمدن در برابر وحشیگری. ملتهای متمدن به دلیل تخصص و کارایی نیروی کار خود شکوفا میشوند، حتی اگر بسیاری از مردم به طور مستقیم کار نکنند. در مقابل، ملتهای وحشی که تقریباً همه افراد کار میکنند، به دلیل عدم تخصص و مهارتهای پیشرفته، فقیر باقی میمانند.
2. تقسیم کار، تولید را افزایش میدهد
بزرگترین بهبودها در قدرتهای تولیدی کار و بخش عمدهای از مهارت، چابکی و قضاوتی که در هر جا به کار گرفته میشود، به نظر میرسد که نتیجهی تقسیم کار باشد.
مثال تولید سنجاق. اسمیت قدرت تقسیم کار را با مثال یک کارخانه سنجاق نشان میدهد. یک کارگر که با فرآیند آشنا نیست، ممکن است حتی نتواند یک سنجاق در روز بسازد. اما با تقسیم فرآیند به 18 عملیات مجزا، یک کارخانه کوچک با 10 نفر میتواند دهها هزار سنجاق در روز تولید کند.
سه مزیت. تقسیم کار بهرهوری را از طریق:
- افزایش چابکی: کارگران در وظایف خاص خود بسیار ماهر میشوند.
- صرفهجویی در زمان: کارگران از هدر رفتن زمان در تغییر بین وظایف جلوگیری میکنند.
- نوآوریهای تکنولوژیکی: کارگران بیشتر احتمال دارد که ماشینآلاتی برای کمک به وظایف تخصصی خود اختراع کنند.
کاربرد جهانی. تقسیم کار محدود به تولید نیست؛ بلکه به تمام هنرها و مشاغل اعمال میشود. این روش در جایی که وظایف میتوانند به عملیات ساده و تکراری تقسیم شوند، مؤثرتر است و منجر به افزایش متناسب در تولید میشود.
3. اندازه بازار، تخصص را تعیین میکند
همانطور که قدرت مبادله، زمینهساز تقسیم کار است، دامنهی این تقسیم نیز همیشه باید به اندازهی آن قدرت محدود باشد، یا به عبارت دیگر، به اندازهی بازار.
دامنه بازار. تقسیم کار به اندازه بازار محدود است. یک بازار کوچک تخصص را تضعیف میکند زیرا تقاضای کافی برای حمایت از کارگران اختصاصی وجود ندارد.
شهرها در برابر روستاها. تخصص در شهرهای بزرگ که تقاضای کافی برای کار تخصصی وجود دارد، شکوفا میشود. در مقابل، مناطق روستایی با بازارهای کوچکتر نیاز دارند که افراد چندمنظوره باشند و وظایف متعددی را انجام دهند.
حمل و نقل آبی. حمل و نقل آبی بازار را گسترش میدهد و امکان تخصص و بهبود بیشتر را فراهم میکند. مناطق ساحلی و رودخانههای قابل کشتیرانی صنعت و تجارت را تقویت میکنند، در حالی که مناطق داخلی به دلیل محدودیتهای حمل و نقل عقب میمانند.
4. پول، مبادله و ارزش را تسهیل میکند
برای جلوگیری از ناهنجاریهای چنین موقعیتهایی، هر مرد عاقل در هر دورهای از جامعه، پس از اولین تأسیس تقسیم کار، به طور طبیعی تلاش کرده است تا امور خود را به گونهای مدیریت کند که همیشه علاوه بر تولید خاص خود، مقدار معینی از یک کالا یا دیگر را در اختیار داشته باشد که تصور میکرده است که تعداد کمی از مردم احتمالاً از آن در ازای تولید خود صرفنظر خواهند کرد.
ناکارآمدیهای سیستم مبادله. تقسیم کار نیاز به مبادله ایجاد میکند، اما مبادله مستقیم اغلب دشوار است. اگر یک قصاب به نان نیاز داشته باشد اما نانوا به گوشت نیاز نداشته باشد، مبادله مستقیم غیرممکن است.
تکامل پول. برای غلبه بر این ناکارآمدیها، جوامع یک وسیله مبادله مشترک – پول – را اتخاذ میکنند. در طول تاریخ، کالاهای مختلفی مانند دام، نمک و صدف به عنوان پول استفاده شدهاند، اما فلزات به دلیل دوام، قابلیت تقسیم و حملونقل ترجیح داده شدند.
نقش سکه. اختراع سکه، وزن و خلوص فلزات را استاندارد کرد و معاملات را سادهتر و اعتماد را تقویت کرد. سکهزنی نیاز به وزن کردن و آزمایش فلزات در هر مبادله را از بین برد.
5. کار، معیار واقعی ارزش است
بنابراین، ارزش هر کالایی برای شخصی که آن را در اختیار دارد و قصد ندارد خود از آن استفاده یا مصرف کند، بلکه میخواهد آن را برای کالاهای دیگر مبادله کند، برابر با مقدار کار است که او را قادر میسازد خریداری یا فرماندهی کند.
کار به عنوان بنیاد. کار، نه پول، معیار واقعی ارزش قابل مبادله تمام کالاها است. پول تنها ابزاری برای تسهیل مبادله است، اما ارزش واقعی در کار مورد نیاز برای تولید یا به دست آوردن چیزی نهفته است.
زحمت و دردسر. قیمت واقعی هر چیزی، زحمت و دردسری است که برای به دست آوردن آن صرف میشود. آنچه چیزی ارزش دارد، زحمت و دردسری است که میتواند برای شما صرفهجویی کند.
قیمت واقعی در برابر قیمت اسمی. در حالی که پول قیمت اسمی است، کار قیمت واقعی است. قیمت واقعی یک کالا، مقدار کار است که میتواند فرماندهی کند.
6. قیمت کالاها منعکسکننده هزینههای تولید است
در این وضعیت، تمام تولید کار به کارگر تعلق دارد و مقدار کار معمولاً به کار رفته در به دست آوردن یا تولید هر کالایی، تنها عاملی است که میتواند مقدار کار را که معمولاً باید خریداری، فرماندهی یا مبادله کند، تنظیم کند.
جامعههای اولیه. در یک جامعه ابتدایی، ارزش مبادله کالاها به مقدار کار مورد نیاز برای تولید آنها بستگی دارد. اگر یک بیور دو برابر زمان شکار یک گوزن را بگیرد، یک بیور معادل دو گوزن خواهد بود.
انباشته شدن موجودی. با انباشته شدن موجودی، قیمت کالاها باید همچنین شامل دستمزد کار و سود موجودی مورد استفاده برای تولید آنها باشد.
مالکیت خصوصی زمین. هنگامی که زمین به مالکیت خصوصی تبدیل میشود، اجاره به یکی از اجزای قیمت کالاها تبدیل میشود. مالکان زمین سهمی از تولید را مطالبه میکنند که بر قیمتها تأثیر میگذارد.
7. نیروهای بازار قیمت کالاها را هدایت میکنند
قیمت بازار هر کالای خاص به نسبت بین مقدار واقعی که به بازار عرضه میشود و تقاضای کسانی که مایل به پرداخت قیمت طبیعی کالا هستند، تنظیم میشود.
قیمت طبیعی. قیمت طبیعی یک کالا مجموع اجاره زمین، دستمزد کار و سود موجودی مورد نیاز برای عرضه آن به بازار است.
قیمت بازار. قیمت بازار، قیمت واقعی است که یک کالا در آن فروخته میشود و میتواند بالاتر یا پایینتر از قیمت طبیعی آن نوسان کند.
عرضه و تقاضا. قیمت بازار به تعادل بین مقدار عرضه شده و تقاضای مؤثر (کسانی که مایل و قادر به پرداخت قیمت طبیعی هستند) بستگی دارد. کمبودها قیمتها را بالا میبرند و مازادها قیمتها را پایین میآورند.
8. دستمزدها با ثروت و تقاضا افزایش مییابند
وقتی در هر کشوری تقاضا برای کسانی که با دستمزد زندگی میکنند، کارگران، کارگران روزمزد، خدمتکاران از هر نوع، به طور مداوم در حال افزایش است؛ وقتی هر سال فرصت شغلی برای تعداد بیشتری نسبت به سال قبل فراهم میشود، کارگران نیازی به اتحاد برای افزایش دستمزدهای خود ندارند.
تقاضا برای کار. دستمزدها به قرارداد بین کارگران و کارفرمایان بستگی دارد، با این حال، تقاضا برای کار در نهایت سطوح دستمزد را تعیین میکند.
افزایش ثروت. دستمزدها زمانی افزایش مییابند که تقاضا برای کار افزایش یابد، که به رشد ثروت یک ملت مرتبط است. اقتصادهای شکوفا به کارگران بیشتری نیاز دارند که منجر به رقابت بین کارفرمایان و افزایش دستمزدها میشود.
ثروت در برابر رشد. این نرخ رشد است که دستمزدها را افزایش میدهد، نه ثروت مطلق یک ملت. یک ملت در حال رشد و کمتر ثروتمند میتواند دستمزدهای بالاتری نسبت به یک ملت ثروتمند و راکد ارائه دهد.
9. سودها به سمت تعادل تمایل دارند
افزایش و کاهش در سودهای موجودی به همان علل با افزایش و کاهش در دستمزدهای کار بستگی دارد، یعنی وضعیت در حال افزایش یا کاهش ثروت جامعه؛ اما این علل بر یکی و دیگری به طور متفاوتی تأثیر میگذارند.
رابطه معکوس. در حالی که افزایش ثروت دستمزدها را بالا میبرد، تمایل دارد که سودها را کاهش دهد. با انباشته شدن سرمایه، رقابت بین کسبوکارها افزایش مییابد و حاشیه سود را کاهش میدهد.
نرخ بهره به عنوان شاخص. نرخ بهره بر روی پول بینشهایی درباره سطوح سود ارائه میدهد. نرخهای بهره بالا نشاندهنده سودهای بالقوه بالا هستند، در حالی که نرخهای پایین نشاندهنده سودآوری کمتر هستند.
ثروت و رقابت. ملتهای ثروتمند معمولاً نرخهای سود کمتری دارند به دلیل رقابت شدید. در مقابل، مستعمرات جدید ممکن است نرخهای سود بالایی داشته باشند به دلیل رقابت محدود و فرصتهای فراوان.
10. کار و موجودی به سطح خود میرسند
تمام مزایا و معایب مختلف مشاغل کار و موجودی، باید در همان همسایگی یا کاملاً برابر باشند یا به طور مداوم به سمت برابری تمایل داشته باشند.
نیروهای برابرکننده. در یک بازار آزاد، مزایای کل (مالی و غیرمالی) مشاغل مختلف به سمت برابری تمایل دارند. اگر یک شغل به طور قابل توجهی بهتر باشد، مردم به آن هجوم میآورند و دستمزدها را کاهش میدهند و مزایای آن را از بین میبرند.
عوامل مؤثر بر دستمزدها. تفاوتهای دستمزد ناشی از:
- خوشایندی کار
- هزینه یادگیری حرفه
- ثبات اشتغال
- سطح اعتماد مورد نیاز
- احتمال موفقیت
تحرک سرمایه. سرمایه نسبت به کار تحرک بیشتری دارد و منجر به نرخهای سود یکنواختتری در صنایع مختلف میشود. با این حال، ریسکهای درک شده و خوشایندی میتوانند بر تخصیص سرمایه تأثیر بگذارند.
11. اجاره زمین منعکسکننده بهرهوری و موقعیت است
اجاره، به عنوان قیمتی که برای استفاده از زمین پرداخت میشود، به طور طبیعی بالاترین قیمتی است که مستأجر میتواند در شرایط فعلی زمین پرداخت کند.
قابلیت پرداخت مستأجر. اجاره به آنچه که یک مستأجر میتواند پس از پوشش هزینههای تولید و کسب سود معقول پرداخت کند، بستگی دارد. مالکان زمین به دنبال حداکثر کردن استخراج اجاره هستند.
محصول طبیعی. مالکان زمین حتی برای محصول طبیعی زمین، مانند چوب یا علف، اجاره مطالبه میکنند که به هزینه کارگران افزوده میشود.
موقعیت و باروری. اجاره تحت تأثیر هر دو عامل باروری زمین و موقعیت آن قرار دارد. نزدیکی به بازارها اجاره را به دلیل کاهش هزینههای حمل و نقل افزایش میدهد.
12. تجارت آزاد، رشد اقتصادی را تسریع میکند
هیچ جامعهای نمیتواند به طور قطع شکوفا و خوشحال باشد که بخش اعظم اعضای آن فقیر و بدبخت باشند.
مزایای دستمزدهای بالا. دستمزدهای بالا نشانهای از افزایش ثروت ملی هستند و به جمعیت پررونقتری منجر میشوند. این به نفع کل جامعه است.
جمعیت و صنعت. دستمزدهای بالا رشد جمعیت را تشویق میکند و صنعت مردم عادی را افزایش میدهد. این یک چرخه مثبت از رشد اقتصادی ایجاد میکند.
کار به عنوان معیار. کار تنها معیار جهانی و دقیقی برای ارزش است. این استانداردی است که میتوانیم ارزشهای مختلف کالاها را در تمام زمانها و مکانها مقایسه کنیم.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب ثروت ملل نظرات متفاوتی را به خود جلب کرده و امتیاز کلی آن ۳.۹۱ از ۵ است. خوانندگان از ایدههای اقتصادی نوآورانه اسمیت و اهمیت تاریخی آنها قدردانی میکنند. بسیاری از آنها زبان و طول کتاب را چالشبرانگیز مییابند و برخی نسخههای مختصر را به خاطر حذف محتوای مهم مورد انتقاد قرار میدهند. منتقدان به ارتباط این کتاب با اقتصاد مدرن و تأثیر آن بر تفکر سرمایهداری اشاره میکنند. برخی از بینشهای اسمیت در مورد تقسیم کار، بازارهای آزاد و مالیات ستایش میکنند، در حالی که دیگران به قابلیت کاربرد ایدههای او در جامعه معاصر شک دارند.
Similar Books









