نکات کلیدی
1. نوشتن آکادمیک یک گفتوگو است، نه یک مونولوگ
الگوی اصلی که در این کتاب بر آن تمرکز داریم، فرمول «آنها میگویند؛ من میگویم» است که عنوان کتاب ما را شکل میدهد.
فراتر از بیانیههای انفرادی. نوشتن آکادمیک به معنای بیان نظرات جداگانه نیست؛ بلکه به معنای شرکت در گفتوگویی با دیگر صداهاست. استدلالهای مؤثر در خلأ وجود ندارند؛ آنها به آنچه دیگران گفتهاند یا ممکن است بگویند، پاسخ میدهند. این رویکرد گفتوگویی، پایه و اساس نوشتن قانعکننده است.
چارچوب «آنها میگویند / من میگویم». این مفهوم اصلی تأکید میکند که ایدههای خودتان («من میگویم») باید همیشه بهعنوان پاسخی به ایدههای دیگران («آنها میگویند») ارائه شوند. این چارچوب ساختاری برای ساخت استدلالها فراهم میکند و اطمینان میدهد که نوشتار شما مرتبط و جذاب است.
شرکت فعال. با ورود به یک گفتوگو، شما به یک شرکتکننده فعال در دنیای فکری تبدیل میشوید، نه یک ناظر منفعل. این رویکرد تفکر انتقادی را تشویق میکند و به شما کمک میکند تا ایدههای خود را در ارتباط با ایدههای دیگران توسعه دهید.
2. «آنها میگویند» قبل از «من میگویم»: قدرت زمینه
برای حفظ توجه مخاطب، نویسنده باید توضیح دهد که به چه چیزی پاسخ میدهد—یا قبل از ارائه آن پاسخ یا حداقل، در اوایل بحث.
ایجاد زمینه. قبل از ارائه استدلال خود، ضروری است که زمینه را با خلاصهسازی نظراتی که به آنها پاسخ میدهید، مشخص کنید. این به خوانندگان درک واضحی از گفتوگویی که وارد آن میشوید و دلیل ضرورت استدلال شما میدهد.
انگیزه دادن به استدلال شما. با شروع با «آنها میگویند»، شما حس هدف و فوریت برای ادعاهای خود ایجاد میکنید. این نشان میدهد که استدلال شما تصادفی نیست بلکه ناشی از نیاز به پرداختن به ایدهها یا مباحث موجود است.
جذب خواننده. شروع با «آنها میگویند» به جذب خوانندگان به گفتوگو کمک میکند و آنها را بیشتر درگیر استدلال شما میکند. همچنین به شما کمک میکند از دام بیان نظراتی که هیچکس نمیتواند با آنها مخالفت کند، که میتواند منجر به نوشتاری بیروح و بیجان شود، دوری کنید.
3. خلاصهسازی دیگران: بهطور منصفانه و استراتژیک
بهطور کلی، یک خلاصه خوب نیاز به تعادل بین آنچه نویسنده اصلی میگوید و تمرکز نویسنده دارد.
بازی باور. برای خلاصهسازی مؤثر، شما باید بهطور موقت باورهای خود را معلق کنید و سعی کنید دیدگاه نویسنده را درک کنید. این نیاز به بازیای دارد که پیتر البو آن را «بازی باور» مینامد، جایی که شما سعی میکنید در جهانبینی کسانی که خلاصهسازی میکنید، زندگی کنید.
اجتناب از نزدیکترین کلیشه. مهم است که از «سندرم نزدیکترین کلیشه» اجتناب کنید، جایی که شما یک ایده آشنا را با دیدگاه واقعی نویسنده اشتباه میگیرید. در عوض، شما باید به متن اصلی بازگردید و آن را بهدقت مطالعه کنید.
خلاصهسازی با هدف. در حالی که به نویسنده اصلی انصاف میدهید، خلاصه شما باید همچنین استراتژیک باشد و جنبههایی از استدلال نویسنده را که به خودتان مرتبط است، تأکید کند. این اطمینان میدهد که خلاصه شما بهطور مؤثری استدلال خودتان را پایهگذاری میکند.
4. نقل قول مؤثر: قابسازی کلیدی است
از آنجا که نقل قولها بهتنهایی صحبت نمیکنند، شما باید دور آنها یک قاب بسازید که در آن شما بهجای آنها صحبت کنید.
نقل قولها بهعنوان شواهد. نقل قول کردن از کلمات دیگران به خلاصه شما اعتبار میبخشد و به اطمینان از اینکه منصفانه و دقیق است، کمک میکند. نقل قولها بهعنوان نوعی مدرک عمل میکنند و به خوانندگان نشان میدهند که شما فقط در حال ساختن چیزها نیستید.
ساندویچ نقل قول. برای ادغام مؤثر یک نقل قول، شما باید آن را با یک مقدمه که توضیح میدهد چه کسی صحبت میکند و نقل قول چه میگوید، و یک پینوشت که توضیح میدهد چرا این نقل قول را مهم میدانید و چگونه به متن خودتان مرتبط است، قابسازی کنید.
اجتناب از نقل قولهای «ضربه و فرار». فقط نقل قولها را بدون هیچ توضیحی به متن خود اضافه نکنید. در عوض، اطمینان حاصل کنید که هر نقل قول بهدرستی قابسازی و در استدلال شما ادغام شده است.
5. پاسخ دادن: موافقت، مخالفت یا هر دو
اشکال موافقت، مخالفت و هر دو موافقت و مخالفت که ما بحث میکنیم، بهدور از اینکه سادهانگارانه یا یکبعدی باشند، قادر به پذیرش درجه بالایی از تفکر خلاق و پیچیده هستند.
فراتر از بله یا نه ساده. پاسخ دادن به ایدههای دیگران فقط به معنای موافقت یا مخالفت نیست؛ بلکه به معنای درگیر شدن با دیدگاههای آنها بهصورت فکری و دقیق است. شما میتوانید موافقت کنید، مخالفت کنید یا هر دو، اما باید همیشه دلایل خود را برای پاسختان ارائه دهید.
مخالفت با دلایل. وقتی شما مخالفت میکنید، باید بیشتر از اینکه فقط دیدگاه شخص دیگر را نقض کنید، عمل کنید. شما باید دلایل قانعکنندهای برای مخالفت خود ارائه دهید، مانند شواهد نادرست، فرضیات مشکوک یا منطق معیوب.
موافقت با تفاوت. حتی زمانی که شما موافقت میکنید، باید چیزی جدید به بحث اضافه کنید و دیدگاه یا بینش خود را ارائه دهید. این میتواند شامل اشاره به پیامدهای نادیدهگرفتهشده، ارائه شواهد جدید یا ارائه ترجمهای قابلفهم از ایدههای پیچیده باشد.
6. نشانگرهای صدا: تمایز ایدههای شما از دیگران
برای جلوگیری از سردرگمی در نوشتار خود، اطمینان حاصل کنید که در هر نقطه خوانندگان میتوانند بهوضوح تشخیص دهند که چه کسی چه میگوید.
وضوح کلیدی است. ضروری است که خوانندگان بتوانند بین دیدگاههای شما و دیگران تمایز قائل شوند. این نیاز به استفاده از نشانگرهای صدا دارد که مشخص میکند چه زمانی شما ایدههای خود را بیان میکنید و چه زمانی در حال خلاصهسازی یا نقل قول از شخص دیگری هستید.
استفاده مؤثر از «من». از استفاده از «من» بهعنوان ضمیر اول شخص برای بیان دیدگاههای خود نترسید. این میتواند به شما کمک کند تا مواضع قوی بگیرید و ایدههای خود را از دیگران متمایز کنید.
ادغام نشانگرهای صدا. شما همچنین میتوانید ارجاعات به دیگر دیدگاهها را درون جملات خود ادغام کنید و به شما این امکان را میدهد که به دیدگاههای دیگر اشاره کنید بدون اینکه جریان استدلال خود را قطع کنید.
7. کاشت یک مخالف: تقویت استدلال شما
بهطور پارادوکسیکال، هرچه بیشتر به انتقادات مخالفان خود صدا بدهید، بیشتر تمایل دارید که آن مخالفان را بیاثر کنید، بهویژه اگر بهطور قانعکننده به انتقادات آنها پاسخ دهید.
پیشبینی انتقاد. با اذعان و پرداختن به انتقادات احتمالی به استدلال خود، شما نشان میدهید که به دیدگاههای دیگر توجه کردهاید و به موضع خود اطمینان دارید. این میتواند اعتبار شما را در نظر خوانندگان افزایش دهد.
قدرت مخالف. کاشت یک مخالف در متن شما به شما این امکان را میدهد که بهطور مستقیم با استدلالهای مخالف درگیر شوید، بهجای اینکه آنها را نادیده بگیرید. این میتواند منجر به استدلالی پیچیدهتر و قانعکنندهتر شود.
پاسخ به انتقادات. کافی نیست که فقط به انتقادات اشاره کنید؛ شما باید بهطور قانعکننده به آنها پاسخ دهید. این ممکن است شامل concessions، تعیین شرایط ادعاهای شما یا ارائه استدلالهای متقابل باشد.
8. «پس چه؟» و «کی اهمیت میدهد؟»: مهم کردن استدلال شما
برای تأثیرگذاری بهعنوان یک نویسنده، شما باید بیشتر از بیان نظرات منطقی، خوب پشتیبانیشده و سازگار عمل کنید. شما باید همچنین راهی برای ورود به گفتوگو با دیدگاههای دیگران پیدا کنید—با چیزی که «آنها میگویند».
فراتر از واضح. کافی نیست که فقط استدلال خود را بیان کنید؛ شما باید همچنین توضیح دهید که چرا این موضوع اهمیت دارد. خوانندگان باید بدانند که چرا باید به ادعاهای شما اهمیت دهند و پیامدهای واقعی آنها چیست.
پاسخ به «کی اهمیت میدهد؟» افراد یا گروههای خاصی را شناسایی کنید که در استدلال شما ذینفع هستند. این به خوانندگان کمک میکند تا ببینند که ادعاهای شما فقط ایدههای انتزاعی نیستند بلکه ارتباط واقعی با دنیای واقعی دارند.
پاسخ به «پس چه؟» پیامدهای گستردهتری از استدلال خود را توضیح دهید. اگر ادعاهای شما پذیرفته شوند، چه تفاوتی ایجاد میشود؟ این به خوانندگان کمک میکند تا اهمیت کار شما را درک کنند.
9. اتصال اجزا: انتقالها، کلمات اشاره و تکرار
برای حفظ توجه مخاطب، نویسنده باید توضیح دهد که به چه چیزی پاسخ میدهد—یا قبل از ارائه آن پاسخ یا، حداقل، در اوایل بحث.
ایجاد جریان. برای اینکه نوشتار شما بهطور روان جریان داشته باشد، شما باید ارتباطات واضحی بین جملات و پاراگرافهای خود برقرار کنید. این شامل استفاده از انتقالها، کلمات اشاره و تکرار برای راهنمایی خوانندگان در استدلال شماست.
انتقالها بهعنوان نشانهها. انتقالهایی مانند «بنابراین»، «با این حال» و «بهعنوان مثال» به خوانندگان نشان میدهند که ایدههای شما چگونه به یکدیگر مرتبط هستند. آنها به شما کمک میکنند تا از یک نقطه به نقطه دیگر حرکت کنید و استدلال شما را منسجمتر کنند.
کلمات اشاره و تکرار. کلمات اشاره مانند «این» و «آن» به مفاهیم قبلی اشاره میکنند، در حالی که تکرار اصطلاحات و عبارات کلیدی به تقویت ایدههای اصلی شما و ایجاد حس تداوم کمک میکند.
10. صدای شما اهمیت دارد: ترکیب سبکهای آکادمیک و محاورهای
نوشتن آکادمیک همیشه به معنای کنار گذاشتن صدای خود نیست.
فراتر از زبان رسمی. نوشتن آکادمیک نباید خشک و بیروح باشد. شما میتوانید از صدای خود استفاده کنید و عبارات محاورهای را برای جذابتر کردن نوشتار خود به کار ببرید.
ترکیب سبکها. ترکیب سبکهای آکادمیک و محاورهای میتواند به نوشتار شما قدرت ببخشد و به شما کمک کند تا با خوانندگان در سطح شخصی ارتباط برقرار کنید. این همچنین به چالش کشیدن این تصور کمک میکند که زبان آکادمیک و روزمره کاملاً جدا از هم هستند.
غیررسمی با هدف. در حالی که مهم است که به مخاطب و هدف خود توجه کنید، از استفاده از زبان غیررسمی در مواقع مناسب نترسید. این میتواند نوشتار شما را زندهتر و واقعیتر کند.
11. متا-تفسیر: راهنمایی خواننده شما
در متن اصلی شما چیزی میگویید؛ در متن متا شما خوانندگان خود را در تفسیر و پردازش آنچه گفتهاید، راهنمایی میکنید.
نظارت بر ادعاهای خود. متا-تفسیر راهی برای نظر دادن بر ادعاهای خود است و به خوانندگان میگوید چگونه آنچه را که گفتهاید تفسیر کنند. این مانند یک متن دوم است که در کنار متن اصلی شما قرار دارد و خوانندگان را در استدلال شما راهنمایی میکند.
توضیح و گسترش. متا-تفسیر میتواند به شما کمک کند تا نکات خود را روشن کنید، ایدههای خود را گسترش دهید و از سوءتفاهمهای احتمالی جلوگیری کنید. همچنین به شما کمک میکند تا متن بیشتری تولید کنید و ایدههای خود را بهطور کاملتری توسعه دهید.
انواع متا-تفسیر. متا-تفسیر میتواند اشکال مختلفی داشته باشد، از جمله پیشنمایش استدلال شما، تمایز دیدگاههای شما از دیگران و توضیح پیامدهای ادعاهای شما.
12. الگوها بهعنوان ابزار: نه عصا
هدف الگوها، بنابراین، نه خفه کردن تفکر انتقادی بلکه مستقیم بودن با دانشآموزان درباره حرکات کلیدی بلاغی است که شامل آن میشود.
الگوها بهعنوان ابزار یادگیری. الگوهای موجود در این کتاب بهعنوان فرمولهای سخت در نظر گرفته نشدهاند بلکه بهعنوان ابزارهای یادگیری که میتوانند به شما در تسلط بر حرکات اساسی نوشتن آکادمیک کمک کنند، طراحی شدهاند. آنها نقطه شروعی برای نوشتن شما فراهم میکنند، نه جایگزینی برای تفکر خودتان.
سازگاری و بداههپردازی. هنگامی که با الگوها راحت شدید، میتوانید آنها را برای مقاصد خود سازگار و بداههپردازی کنید. شما همچنین میتوانید الگوهای جدیدی را در خواندن خود پیدا کنید و الگوهای خود را توسعه دهید.
تسلط بر حرکات. هدف این است که حرکات بلاغی نمایانگر الگوها را درونیسازی کنید تا به طبیعت دوم شما تبدیل شوند. هنگامی که این حرکات را تسلط پیدا کردید، میتوانید حتی از الگوها بهطور کامل صرفنظر کنید.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب "آنها میگویند / من میگویم" نظرات متنوعی را به خود جلب کرده و امتیازاتی بین ۱ تا ۵ ستاره دریافت کرده است. بسیاری از خوانندگان این کتاب را برای نوشتن آکادمیک مفید میدانند و از الگوها و استراتژیهای آن برای شرکت در گفتگوهای علمی تمجید میکنند. منتقدان بر این باورند که الگوها بیش از حد فرمولی هستند و ممکن است خلاقیت را محدود کنند. برخی آن را برای دانشجویانی که در حال یادگیری نوشتن آکادمیک هستند، ضروری میدانند، در حالی که دیگران احساس میکنند که این کتاب فرآیند را بیش از حد سادهسازی کرده است. رویکرد کتاب به خلاصهسازی و پاسخ به ایدههای دیگران بهطور کلی مورد استقبال قرار گرفته است، هرچند برخی از خوانندگان محتوای آن را تکراری یا ابتدایی مییابند.