نکات کلیدی
۱. خشم، داوری اخلاقی تمامعیار انسان نسبت به شرّ ادراکشده است
خشم ما واکنش فعال تمامعیار ما در برابر داوری اخلاقی منفی نسبت به شرّ ادراکشده است.
تعریف خشم از منظر کتاب مقدس. خشم صرفاً یک احساس نیست؛ بلکه واکنشی فعال است که تمام وجود ما—افکار، احساسات، اراده و رفتار—را دربرمیگیرد. این واکنش زمانی پدید میآید که چیزی را نادرست یا ناعادلانه ببینیم و در نتیجه داوری اخلاقی منفی نسبت به آن داشته باشیم. این داوری متوجه شرّ ادراکشده است، چه درست باشد و چه نادرست.
بیش از یک احساس. برخلاف دیدگاههای سکولار که خشم را صرفاً یک احساس میدانند، کتاب مقدس آن را پدیدهای پیچیده و تمامعیار میداند که شامل موارد زیر است:
- شناخت: باورها و ادراکات ما دربارهی آنچه نادرست است.
- اراده: خواست ما برای مخالفت یا مجازات شرّ ادراکشده.
- احساس: هیجاناتی از ناراحتی تا خشم شدید.
- رفتار: نحوهی بروز یا پنهانکردن واکنش ما.
این نگاه جامع برای فهم و مواجهه با خشم از منظر کتاب مقدس حیاتی است.
مشکلی جهانی. خشم در هر فرهنگ و نسلی رایج است، حتی در میان مسیحیان. این خشم روابط را تخریب میکند و بخشی از طبیعت سقوطکردهی انسان است. شناخت خشم بهعنوان داوری اخلاقی، نه صرفاً یک احساس، مسئولیت ما را در برابر خداوند برای نحوهی واکنش به نادرستیهای ادراکشده برجسته میسازد.
۲. بیشتر خشمهای انسانی گناهآلود است، نه عادلانه
بیشتر خشمهای انسانی گناهآلود است.
خودفریبی رایج است. ما اغلب خشم خود را توجیه میکنیم و ادعا میکنیم که خشم ما «عادلانه» است، مانند خشم مسیح، اما کتاب مقدس نسبت به خودفریبی هشدار میدهد. اکثریت قریب به اتفاق خشمهای انسانی در کتاب مقدس گناهآلود توصیف شدهاند که از انگیزههای نادرست ناشی میشوند یا به شیوههای نامطلوب بروز مییابند. ما تمایل داریم خشم خود را پاک و بیعیب نشان دهیم، اما خدا بهتر میداند.
معیارهای خشم عادلانه. خشم عادلانه واقعی نادر و متمایز است و باید سه شرط را داشته باشد:
- واکنش به گناه واقعی: بر اساس تعریف خدا از گناه، نه بر اساس ناراحتی یا ترجیح شخصی.
- تمرکز بر دغدغههای خدا: ناشی از شور و اشتیاق برای نام، پادشاهی و حقوق خدا، نه منافع خودمان.
- ابراز به شیوههای خدایی: همراه با خودکنترلی، محبت و دیگر صفات خدایی که به اقدام سازنده منجر میشود.
خشم عیسی، که در موارد معدودی مانند تطهیر معبد یا مواجهه با دلهای سخت دیده میشود، دقیقاً این معیارها را داشت، برخلاف بیشتر انفجارهای خشم انسانی.
افشای خشم شبهعادلانه. خشم ما اغلب از غرور، خودترحمی یا تمایل به انتقام شخصی تغذیه میشود، نه از جلال خدا. وقتی خشم ما به فریاد زدن، کنارهگیری، غیبت یا برهم زدن خدمت منجر میشود، ماهیت گناهآلود آن آشکار میگردد. شناخت این شبهعدالت نخستین گام به سوی توبه و تغییر واقعی است.
۳. ریشهی خشم گناهآلود در خواستههای پرمطالبهی دل است
دل همهی گناهان—از جمله خشم گناهآلود—دل انسان است.
خشم از درون میآید. برخلاف سرزنش عوامل بیرونی مانند شرایط، دیگران یا حتی شیطان، کتاب مقدس میآموزد که خشم گناهآلود از دل ما سرچشمه میگیرد. یعقوب ۴:۱-۳ نشان میدهد که نزاعها و جدالها از خواستههایی ناشی میشود که در درون ما میجنگند—ما چیزی میخواهیم اما به آن نمیرسیم.
خواستههای حاکم و بتها. خشم گناهآلود از خواستههایی برمیخیزد که به حد افراط رسیده یا به اربابان حاکم در دل ما بدل شدهاند. این خواستهها همیشه برای چیزهای بد نیستند، بلکه اغلب برای چیزهای خوب است که بیش از حد میخواهیم یا به دلایل خودخواهانه. وقتی این خواستهها برآورده نشوند، خشم فوران میکند.
- خواستههای ریشهدار: خواستههایی که تثبیت شده و برای رسیدن به آنچه میخواهند میجنگند.
- نیازهای برآوردهنشده: اشتیاق به چیزی و خشمگین شدن وقتی از آن محروم میشویم.
- حسادت/کینه: خواستن آنچه دیگران دارند یا آنچه احساس میکنیم حق ماست.
- انگیزههای خودخواهانه: جستجوی لذت یا راحتی شخصی برتر از اراده خدا.
شناسایی خواستههای افراطی. خواستهای که افراطی میشود، زمانی بد میشود که افکار ما را تسخیر کند، وقتی برای رسیدن به آن حاضر به گناه باشیم یا وقتی نرسیدن به آن باعث گناه شود. این دل پرمطالبه که به دنبال پادشاهی خود است، زمین حاصلخیز برای رشد علفهای هرز خشم است. شناخت این بتهای دل برای ریشهکن کردن خشم ضروری است.
۴. ریشهکن کردن خشم دل نیازمند توبهی فروتنانه و فیض خداست
راهحل یعقوب برای تعارضات بینفردی به طرز شگفتآوری عمودی است.
فیض خدا پاسخ است. امید به دلهای خشمگین در تکنیکهای خودیاری نیست بلکه در فیض فراوان خداست. یعقوب ۴:۶ میگوید: «خدا به متکبران مقاومت میکند اما به فروتنان فیض میدهد.» ما هم به فیض بخشندهی خدا برای خشمهای گذشته و هم به فیض توانمندساز او برای تغییر آینده نیازمندیم.
توبه ضروری است. پاسخ به فیض خدا مستلزم توبهی عمیق دل است که شامل موارد زیر است:
- رها کردن عاشقان دنیوی: ترک دروغها و جذابیتهایی که خواستههای گناهآلود را تحریک میکنند.
- فروتنی: کنار گذاشتن غرور «حقوق من، پادشاهی من، اراده من».
- تسلیم شدن به خدا: نزدیک شدن به او با ایمان و اطاعت.
- شستن دستها و تطهیر دلها: پرداختن به رفتار ظاهری و انگیزههای درونی.
- حزن بر گناه: تجربهی اندوه واقعی برای آزردن خدا.
- مقاومت در برابر شیطان: شناسایی و رد وسوسهها و دروغهای او.
- دست کشیدن از نقش خدا بودن: کنار گذاشتن نقش قانونگذار، قاضی و مجری حکم بر دیگران.
پذیرش گناه خود. باید دست از سرزنش شرایط یا دیگران برداریم و مسئولیت خشم خود را بپذیریم، با شناخت اینکه این خشم از دروغها و هوسهای بتوار خودمان ناشی میشود. اعتراف به گناه نزد خدا و دیگران در باز کردن در رحمت و قدرت او مؤثر است. این بازگشت فروتنانه به خدا راه ریشهکن کردن خشم است.
۵. خشم گناهآلود اغلب از طریق کلمات و اعمال مخرب آشکار میشود
سخنان بیپروا مانند شمشیر میزنند، اما زبان حکیمان شفابخش است.
ابراز بیرونی گناه درونی. خواستههای گناهآلود دل اغلب به صورت خشم آشکار بروز میکنند—ابرازهایی که دیگران را از نارضایتی ما آگاه میسازد. این میتواند از کلمات تند و فریاد تا اعمال فیزیکی مانند کوبیدن در یا حتی خشونت متغیر باشد. عیسی خشم دل را به قتل مرتبط دانسته و پتانسیل مخرب آن را نشان داده است.
هشدارهای کتاب مقدس دربارهی خشم آشکار. کتاب مقدس پر است از هشدار نسبت به چنین رفتارهایی:
- متی ۵:۲۱-۲۲: خشم معادل اخلاقی قتل است.
- افسسیان ۴:۲۹-۳۱: سخنان ناسالم، خشم، نزاع و غیبت روحالقدس را میآزارد.
- امثال ۱۲:۱۸: سخنان بیپروا مانند شمشیر میزنند.
- امثال ۱۴:۱۶-۱۷: تندخویی نادانی و بیاحتیاطی است.
- امثال ۱۵:۱: سخنان تند خشم را برمیانگیزد.
- امثال ۲۹:۱۱: احمق خشم خود را به طور کامل بروز میدهد.
چنین رفتارهایی خدا را بیاحترامی میکند و روابط را تخریب نموده، باعث اختلاف و پیامدهای منفی میشود.
جایگزینی خشم آشکار. تغییر خشم آشکار مستلزم کنار گذاشتن فعالانهی ابرازهای گناهآلود و جایگزینی آنها با رفتارهای خدایی است. این شامل پرورش خودکنترلی، یادگیری سخن گفتن صادقانه، سودمند، بهموقع و مهربانانه و پیگیری آشتیجویی کتابمقدسی است. تدوین برنامهی مقابله با وسوسه و جستجوی پاسخگویی از مؤمنان بالغ گامهای عملی در این مسیر است.
۶. خشم گناهآلود میتواند به صورت تلخی و کینهتوزی پنهان شود
برادر خود را در دل خود مبغض مباش.
پنهان اما مضر. خشم گناهآلود همیشه فوران نمیکند؛ گاهی به صورت تلخی، کینه و ناتوانی در بخشش پنهان میماند. این شامل کنارهگیری از دیگران، سرکوب احساسات و نگه داشتن کینه است. فرد ظاهراً آرام است اما در درون میجوشد و میسوزد.
بینشهای کتاب مقدس دربارهی خشم پنهان. کتاب مقدس به این شکل پنهان خشم نیز میپردازد:
- لاویان ۱۹:۱۷-۱۸: در دل خود مبغض مباش؛ بهجای انتقام یا کینهتوزی، بهصراحت توبیخ کن.
- افسسیان ۴:۲۶-۲۷، ۳۰-۳۱: اجازه مده که خورشید بر خشم غروب کند؛ تلخی روحالقدس را میآزارد و به شیطان جای پا میدهد.
- لوقا ۱۵:۲۵-۳۰: امتناع برادر بزرگتر از شرکت در جشن، خشم و کینهی پنهان او نسبت به پدر و برادر را نشان داد.
خشم پنهان، مانند خشم آشکار، خدا را آزرده و روابط را خراب میکند و اغلب به رفتارهای منفعل-تهاجمی یا کنارهگیری منجر میشود.
غلبه بر خشم پنهان. تغییر خشم پنهان مستلزم:
- شناخت گناهآلود بودن آن: تلخی را به عنوان نوعی خدا بودن و آزردن روح بشناسیم.
- بخشش از دل: رها کردن خطاکار از داوری خود، با یادآوری بخشش خدا نسبت به ما.
- مقاومت در برابر فوران: اجتناب از نوسان به سمت خشم آشکار.
- جایگزینی با سخن خدایی: یادگیری استفاده از زبان برای برکت و سازندگی دیگران.
- پیگیری آشتیجویی: فعالانه به دنبال آشتی باشیم و خطاها را به شیوهای کتابمقدسی بپوشانیم یا مواجه شویم.
این مستلزم ترک خودمحافظت و خودبرترپنداری و پذیرفتن فیض خدا و محبت فعال به دیگران است.
۷. خشم نسبت به خدا نادرست است، اما نالهی صادقانه در ایمان درست است
خشم داشتن نسبت به خدا یعنی ادراک نادرستی در خدا، فهمیدن شرّی در راههای او.
متهم کردن خدا گناه است. خشم نسبت به خدا یعنی داوری او، دیدن شرّ یا بیعدالتی در اعمال یا ترک اعمال او. این نادرست است زیرا خداوند کاملاً عادل، حکیم و نیکو را به خطا متهم میکند. این ناشی از دل پرمطالبهی ماست که گمان میکند خدا باید مطابق اراده، زمانبندی یا شیوهی ما عمل کند.
نمونههای کتاب مقدسی خشم گناهآلود نسبت به خدا:
- قاین (پیدایش ۴): وقتی خدا قربانیاش را به شیوهی او نپذیرفت خشمگین شد.
- داوود (۱ تواریخ ۱۳): وقتی خدا عزّا را زد، خشمگین شد و عمل خدا را سختگیرانه دانست.
- یونس (یونس ۴): وقتی خدا به نینوا رحم کرد خشمگین شد و خواست نابودی آنها را بیشتر از جلال خدا.
چنین خشمهایی کفرآمیز است و شخصیت و اقتدار خدا را به چالش میکشد.
ناله در ایمان متفاوت است. در حالی که خشم گناهآلود خدا را متهم میکند، نالهی کتابمقدسی بیان سردرگمی و مبارزه با راههای خدا در چارچوب ایمان و تسلیم است. نالهکنندگان سوالات و درد خود را مستقیماً به خدا میگویند اما در نهایت به شخصیت و وعدههای او اعتماد دارند.
- نمونهها: ایوب، ارمیا (مراثی)، حبقوق، بسیاری از مزمورسرایان (مثلاً مزمور ۱۳).
- عناصر ناله: رنج، دعا به خدا، ایمان زیربنایی، فروتنی و تجدید اعتماد نهایی.
وقتی وسوسه میشویم به خدا خشم بگیریم، باید از اتهام توبه کنیم و به جای آن شک و سوالات خود را با دعایی فروتنانه و مطیعانه نزد او ببریم، با اعتماد به نیکویی و محبت حاکم او، بهویژه آنچه در صلیب آشکار شده است.
۸. خشم نسبت به خود اغلب پوششی برای مسائل عمیقتر گناه و بتپرستی است
ضعف اندامهای نوزاد، نه ارادهاش، بیگناهی اوست.
خشم به خود به عنوان داوری درونی. خشم نسبت به خود یعنی داوری اخلاقی منفی به درون، اغلب دربارهی شکستهایی که مانع رسیدن به خوبی مطلوب شدهاند. این مشابه مفهوم غیرکتابمقدسی «بخشش خود» است و میتواند با شرم یا پشیمانی مرتبط باشد. این داوری نشان میدهد که عمل یا ترک عمل ما نادرست بوده، اغلب بر اساس معیارهای خودمان.
مسائل زیربنایی که خشم به خود آشکار میکند:
- عدم درک کامل بخشش خدا: دریافت ناکافی بخشش خدا برای گناه، که منجر به خودتنبیهی میشود.
- کمارزش شمردن طبیعت گناهآلود: باور به اینکه بهتر از آنچه هستیمیم و تعجب از ظرفیت شرارت خود.
- پشیمانی از خواستههای ناکام: خشم نسبت به خود برای از دست دادن فرصتهایی که برای رسیدن به خواستهها داشتیم.
- زندگی بر اساس معیارهای خودساخته: ناراحتی از عدم تحقق انتظارات غیرواقعی خود یا دیگران.
- غصب نقش خدا به عنوان قاضی: نشستن بر تخت قضاوت و محکوم کردن اعمال خود.
مشاهده آگوستین دربارهی «بیگناهی» نوزاد نشان میدهد که ارادهی گناهآلود از ابتدا حاضر است؛ تنها ضعف جسمانی مانع بروز کامل آن است.
راهحل انجیل. خشم به خود راهحل نیست؛ بلکه نشانهی مسائل عمیقتر است. پاسخ در انجیل است:
- درک عمق گناه: شناخت ظرفیت شرارت ما ما را به سوی مسیح میکشاند.
- پذیرش بخشش خدا: آرامش در کفارهی مسیح برای گناه ما.
- توبه از بتها: کنار گذاشتن خواستههای حاکم و اعتماد به حاکمیت خدا.
- زندگی بر اساس معیارهای خدا: رد قوانین خودساخته و تلاش برای خشنودی او تنها.
- تسلیم به داوری خدا: اعتماد به او به عنوان تنها قاضی و نجاتدهنده.
بخشش فراوان خدا در مسیح نیاز به محکومیت خود را از بین میبرد و خشم به خود را با شادی رستگ
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب «ریشهکن کردن خشم» عمدتاً با استقبال مثبت خوانندگان روبهرو شده است؛ چرا که رویکردی کتابمبنا و مبتنی بر آموزههای کتاب مقدس در مواجهه با مسائل خشم ارائه میدهد. مخاطبان از راهکارهای عملی، تمرکز بر متون مقدس و بینشهای عمیق دربارهی علل ریشهای خشم استقبال کردهاند. برخی این کتاب را تحولآفرین دانسته و آن را برای استفادهی شخصی و مشاوره بهشدت توصیه میکنند. با این حال، تعدادی از منتقدان به لحن نویسنده، نحوهی پرداختن به موقعیتهای سوءاستفاده و تفسیرهای او از کتاب مقدس انتقاد داشتهاند. در مجموع، بسیاری این اثر را منبعی ارزشمند برای مسیحیانی که با خشم دستوپنجه نرم میکنند میدانند، هرچند برخی معتقدند توصیههای آن در لحظات بحرانی ممکن است دشوار بهکار گرفته شود.