نکات کلیدی
1. ضدچاقی فراگیر و مضر است، نه یک انتخاب یا نقص شخصی
افراد چاق نه بهوسیلهی آسیبهای روانی، نه بهوسیلهی اختلالات غذایی، و نه بهوسیلهی یک ایدهی مبهم از اختلالات عاطفی خلق یا تعریف میشوند.
تعصب فراگیر: ضدچاقی بهطور عمیق در جامعه ریشه دوانده و در تبعیض، آزار و طرد افراد چاق تجلی مییابد. این تعصب اغلب با این توجیه که چاقی یک انتخاب شخصی یا نقص اخلاقی است، توجیه میشود و عوامل پیچیدهای که بر اندازهی بدن تأثیر میگذارند نادیده گرفته میشود.
علل چندوجهی: اندازهی بدن تحت تأثیر ژنتیک، اپیژنتیک، هورمونها، عوامل اجتماعی-اقتصادی و غیره قرار دارد. توضیحات سادهانگارانهی "کالری ورودی، کالری خروجی" این پیچیدگی را نادیده میگیرد. حتی زمانی که کاهش وزن حاصل میشود، بیشتر افراد در عرض چند سال به وزن قبلی خود بازمیگردند به دلیل سازگاریهای بیولوژیکی.
تأثیرات مضر: تعصب ضدچاقی منجر به:
- تبعیض در استخدام و دستمزدهای پایینتر
- کیفیت پایینتر مراقبتهای بهداشتی
- انگ اجتماعی و انزوا
- چالشهای سلامت روان
- موانع دسترسی به فضاها و خدمات عمومی
2. کاهش وزن پیچیده و اغلب در درازمدت بیاثر است
یک مطالعه در سال 2015 نشان داد که احتمال رسیدن افراد بسیار چاق به وزن توصیهشدهی BMI بسیار کم است: 1 در 1,290 برای مردان بسیار چاق و 1 در 677 برای زنان بسیار چاق.
سازگاریهای بیولوژیکی: وقتی افراد وزن کم میکنند، بدن آنها تغییرات هورمونی و متابولیکی را تجربه میکند که گرسنگی را افزایش و سوزاندن کالری را کاهش میدهد، که این امر حفظ کاهش وزن در درازمدت را بسیار دشوار میکند.
مداخلات بیاثر: بیشتر روشهای کاهش وزن نتایج ضعیفی در درازمدت نشان میدهند:
- رژیمهای غذایی: منجر به کاهش وزن کوتاهمدت میشوند اما بیشتر افراد در عرض 1-5 سال وزن خود را دوباره به دست میآورند.
- ورزش: برای سلامتی مهم است اما تأثیر کمی بر وزن به تنهایی دارد.
- "تغییرات سبک زندگی": اغلب رژیمهای محدودکننده را بدون پرداختن به علل ریشهای دوباره برندگذاری میکنند.
سلامتی در هر اندازه: تحقیقات نشان میدهد که بهبودهای سلامتی میتوانند مستقل از کاهش وزن از طریق تغییرات رفتاری رخ دهند. تمرکز بر کاهش وزن به تنهایی اغلب منجر به رژیمهای یویویی میشود که میتواند مضرتر از حفظ وزن بالاتر باشد.
3. BMI یک معیار flawed و قدیمی از سلامتی است
مانند فِرِنوگرافی و جرمشناسی پوزیتیویستی قبل از آن، شاخص تودهی بدنی محصول زمینهی اجتماعی خود است که با افتخار سفیدی را بهعنوان نوعی نرمال ایدهآل معرفی میکند.
ریشههای نژادپرستانه: BMI در قرن نوزدهم با استفاده از دادههای صرفاً مردان سفیدپوست اروپایی توسعه یافت. هرگز بهعنوان یک معیار سلامتی فردی در نظر گرفته نشده بود، اما بهعنوان استاندارد پیشفرض در سطح جهانی تبدیل شد.
ابزار نادرست: BMI به موارد زیر توجه نمیکند:
- ترکیب بدن (عضله در مقابل چربی)
- توزیع چربی بدن
- تفاوتهای نژادی و قومی در انواع بدن
- نشانگرهای کلی سلامتی فراتر از وزن
تداوم تعصب: استفادهی گسترده از BMI در مراقبتهای بهداشتی و سیاستهای عمومی تعصب ضدچاقی را تقویت کرده و منجر به تشخیص نادرست و درمان نادرست بیماران چاق و لاغر میشود.
4. تعصب پزشکی علیه افراد چاق منجر به نتایج سلامتی ضعیفتر میشود
بیماران چاق واقعاً برآورد میکنند که درمان محترمانهای که از پزشکان دریافت میکنیم، و اینکه "تعداد کمی از بیماران احترام پزشکان را دست کم میگیرند."
پیشداوری گسترده: مطالعات بهطور مداوم سطوح بالایی از تعصب ضدچاقی را در میان ارائهدهندگان خدمات بهداشتی، از جمله پزشکان، پرستاران و دانشجویان پزشکی نشان میدهند. این تعصب منجر به:
- زمانهای ملاقات کوتاهتر
- ارتباط عاطفی کمتر
- تشخیص نادرست علائم بهعنوان "فقط" مرتبط با وزن
- تأخیر یا عدم درمان
اجتناب از مراقبت: بسیاری از بیماران چاق به دلیل تجربیات منفی گذشته، از جستجوی مراقبتهای پزشکی خودداری میکنند که منجر به نتایج سلامتی ضعیفتر میشود.
تأثیرات تقاطعی: بیماران چاق که همچنین سیاهپوست، بومی، دارای ناتوانی یا هویتهای حاشیهای دیگر هستند، در محیطهای بهداشتی با تبعیض مضاعف مواجه میشوند.
5. گفتمان "اپیدمی چاقی" تبعیض را تشدید میکند، نه سلامتی
گفتگوهای فرهنگی ما دربارهی کاهش وزن، هم یافتههای فلیگال و هم یک فرصت حیاتی برای گفتگویی دقیقتر دربارهی چاقی و سلامتی را تحتالشعاع قرار داد.
بحران ساختگی: روایت "اپیدمی چاقی" در اواخر دههی 1990 و اوایل 2000 بهدلیل ترکیبی از:
- کاهش آستانههای BMI که بهطور ناگهانی میلیونها نفر را بهعنوان "اضافهوزن" طبقهبندی کرد
- افزایش بودجه برای تحقیقات چاقی
- جنجالسازی رسانهای
- تأثیر صنعت کاهش وزن
تأثیرات مضر: این گفتمان منجر به:
- افزایش تعصب و تبعیض ضدچاقی
- سیاستهای بهداشتی عمومی بیاثر و اغلب مضر
- انحراف منابع از مسائل بهداشتی مهمتر
- آسیب روانی به افراد چاق، بهویژه کودکان
نیاز به رویکرد دقیق: تحقیقات چالشبرانگیز در مورد دیدگاههای سادهانگارانه دربارهی وزن و سلامتی اغلب نادیده گرفته یا سرکوب میشود و مانع از درک جامعتری از تنوع بدن و رفاه میشود.
6. افراد چاق در زندگی روزمره با تبعیض گستردهای مواجه هستند
از صندلیهای کافه تا نیمکتهای اتوبوس، از کابینهای توالت تا صندلیهای هواپیما، محیط ساختهشده بهطور قابلاعتمادی برای افراد لاغر و بدون ناتوانی طراحی شده است.
استخدام: افراد چاق با تبعیض در استخدام، دستمزدهای پایینتر و ترفیعهای کمتر مواجه هستند.
فضاهای عمومی: بسیاری از محیطها افراد چاق را طرد میکنند یا زندگی را برای آنها دشوار میسازند:
- حمل و نقل (صندلیهای باریک، سیاستهای افزاینده کمربند ایمنی)
- مکانهای تفریحی
- رستورانها و نشیمنهای عمومی
- فروشگاههای لباس با دامنه اندازههای محدود
انگ اجتماعی: افراد چاق اغلب با:
- آزار و اذیت و قلدری
- رد عاشقانه یا فتیشیسم
- فرضیات دربارهی سلامتی، هوش و شخصیت مواجه میشوند.
چشمانداز قانونی: بیشتر حوزههای قضایی از حمایتهای قانونی در برابر تبعیض مبتنی بر وزن برخوردار نیستند و این امر افراد چاق را با کمترین راهحل مواجه میکند.
7. مثبتاندیشی بدنی به سرقت رفته و رقیق شده است
مثبتاندیشی بدنی که نتواند تعصبات و سیستمهای سرکوب را مورد بررسی قرار دهد، آنها را بازتولید خواهد کرد.
ریشههای رادیکال: مثبتاندیشی بدنی از جنبش پذیرش چاقی تکامل یافته است که به چالش کشیدن تبعیض سیستماتیک و جستجوی آزادی برای افراد چاق را هدف قرار داده است.
سرقت شرکتی: مثبتاندیشی بدنی اصلی اغلب:
- بر خودباوری فردی تمرکز میکند نه تغییرات سیستماتیک
- زنان لاغر، سفیدپوست و بدون ناتوانی را در مرکز قرار میدهد
- مصرفگرایی را تحت عنوان توانمندسازی ترویج میکند
- افراد بسیار چاق، افراد دارای ناتوانی و افراد رنگینپوست را کنار میگذارد
شیوههای انحصاری: بسیاری از فضاهای "مثبتاندیشی بدنی" هنوز:
- کاهش وزن را بهعنوان یک هدف معتبر ترویج میکنند
- الزامات "سلامتی" برای پذیرش را مطرح میکنند
- تنوع اندازههای محدود (پذیرش "کرو" اما نه بدنهای بسیار چاق) را ترویج میکنند.
8. پرداختن به ضدچاقی نیازمند بررسی امتیاز و تعصب است
اگر میخواهیم بهطور مشترک با شرم بدنی فردی مبارزه کنیم، افراد لاغر باید به همدستی خود در ضدچاقی بپردازند، آن را زمانی که میبینند، مواجه شوند و اجازه دهند افراد چاق به تجربیات ما بپردازند بدون اینکه ما را خفه کنند.
شناسایی امتیاز: افراد لاغر از تعصب ضدچاقی اجتماعی بهرهمند میشوند، حتی اگر با تصویر بدنی خود دست و پنجه نرم کنند. شناخت این موضوع برای همپیمانی مؤثر ضروری است.
بررسی فرضیات: باورهای ریشهدار دربارهی:
- رابطهی بین وزن و سلامتی
- اخلاقی بودن اندازههای مختلف بدن
- اینکه چه کسی "شایسته" احترام و دسترسی به منابع است را زیر سؤال ببرید.
اقدام کنید:
- نظرات و "جوکهای" ضدچاقی را قطع کنید
- از سیاستها و فضاهای شامل اندازه حمایت کنید
- صدای افراد چاق را در گفتگوهای مربوط به سیاستهای بدنی در مرکز قرار دهید
- از سازمانها و کسبوکارهای رهبریشده توسط افراد چاق حمایت کنید
کار مداوم: از بین بردن ضدچاقی یک فرآیند مستمر است که نیاز به خوداندیشی، آموزش و تلاشهای فعال برای ایجاد یک جامعه عادلانهتر و فراگیرتر برای افراد با هر اندازهای دارد.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب "فقط باید وزن کم کنی" نقدهای متفاوتی دریافت کرده است، بسیاری از آن به خاطر رد کامل افسانههای ضد چاقی و سبک نوشتاری قابل دسترس گوردون تحسین میکنند. خوانندگان از رویکرد مبتنی بر تحقیق کتاب و گامهای عملی برای مقابله با چاقیهراسی قدردانی میکنند. برخی آن را تکراری یا بیش از حد ساده یافتند، در حالی که دیگران آن را خواندنی ضروری برای درک انگ وزن میدانستند. منتقدان معتقدند که کتاب فاقد ظرافت است یا ایدههای مضری را ترویج میکند. به طور کلی، این کتاب به عنوان منبعی ارزشمند برای کسانی که تازه با پذیرش چاقی آشنا میشوند دیده میشود، اگرچه نظرات در مورد اثربخشی آن برای خوانندگان با تجربهتر متفاوت است.