نکات کلیدی
1. تجربهی دوقلویی نشاندهندهی یک بیماری فرهنگی عمیقتر است
در نهایت، نگاه کردن به او به من کمک کرد تا خودم را بهتر ببینم، اما به طرز عجیبی، به من کمک کرد تا سیستمها و دینامیکهای خطرناکی را که همهی ما در آن گرفتاریم، بهتر درک کنم.
پیچیدگیهای شخصی و سیاسی. سردرگمی مزمن نویسنده با دوقلویش، نائومی ولف، به عنوان لنزی برای بررسی مسائل اجتماعی وسیعتر عمل میکند. این معضل شخصی، اضطرابهای فرهنگی بزرگتری دربارهی هویت، حقیقت و نیروهای بیثباتکنندهی دنیای ما را منعکس میکند. تجربهی دوقلویی به عنوان راهنمایی برای درک پیچیدگیهای "فرهنگ دوقلویی" ما عمل میکند.
غریب و نگرانکننده. وجود یک دوقلو در اطراف به شدت نگرانکننده است و حس غریبی ایجاد میکند. این احساس بهویژه زمانی شدیدتر میشود که دوقلو دچار یک تحول سیاسی دراماتیک میشود و سؤال اصلی هویت خود را به چالش میکشد. نویسنده با خطوط مبهم بین خود و دوقلویش دست و پنجه نرم میکند و به بحران وجودی میرسد.
تحریف واقعیت. تجربهی نویسنده بازتابدهندهی حس وسیعتری است که واقعیت به نوعی در حال تحریف است. بسیاری از مردم گزارش میدهند که عزیزانشان در "چالهی خرگوش" نظریههای توطئه و اطلاعات نادرست گم شدهاند. نیروهای بیثباتکنندهی دنیای نویسنده بخشی از یک شبکهی بزرگتر هستند که دنیای ما را بیثبات میکند.
2. سردرگمی هویتی، ناپایداری خود را در عصر دیجیتال برجسته میکند
آیا من همان کسی هستم که فکر میکنم هستم، یا همان کسی هستم که دیگران مرا میبینند؟
از دست دادن کنترل. هویت نویسنده بارها با دوقلویش اشتباه گرفته میشود و این منجر به از دست دادن کنترل بر تصویر و شهرت خود میشود. این موضوع ناپایداری هویت در عصر دیجیتال را برجسته میکند، جایی که خودهای به دقت ساخته شده میتوانند به راحتی توسط یک حساب هک شده یا یک تصویر عمیق جعلی نابود شوند. تجربهی نویسنده به حقیقت دردناک این موضوع اشاره دارد که زندگی شخصی و شخصیتهای عمومی ما در برابر نیروهای خارج از کنترل ما آسیبپذیر هستند.
آواتارهای دیجیتال. سردرگمی بین نویسنده و دوقلویش با اثرات مسطحکننده و مبهمکنندهی پلتفرمهای رسانههای اجتماعی تشدید میشود. آواتارهای دیجیتال نسخههای تقریبی از خودهای فیزیکی ما را ارائه میدهند و خطوط بین واقعیت و نمایش را بیشتر مبهم میکنند. خود عمومی نویسنده به یک عکس کوچک و محدودیت 280 کاراکتری توییتر تقلیل مییابد و این کار را برای دیگران آسانتر میکند که او را با دوقلویش اشتباه بگیرند.
یادگیری ماشینی. الگوریتمهای پلتفرمهای رسانههای اجتماعی به سردرگمی کمک میکنند و به طور مفید اشتباهات را برای کاربران پر میکنند. این همانطور که یادگیری ماشینی کار میکند—الگوریتم تقلید میکند و از الگوها یاد میگیرد. نام نویسنده به جای دوقلویش پیشنهاد میشود و این منجر به اشتباهات بیشتری میشود.
3. نظریههای توطئه بر ترسهای نادیده گرفته شده و شکافهای اجتماعی شکوفا میشوند
این ترسها مردم را از قضاوت دربارهی دقت محتوایی که ممکن است آنلاین بخوانند، منحرف میکند.
ترس و اضطراب. نظریههای توطئه با عمومی که در حالت ترس عمومی از بیماری جدی و احتمال مرگ قرار دارد، به راحتی مخاطب پیدا میکنند و در عین حال نگرانیهای واقعی دربارهی اقدامهای بهداشت عمومی مانند دستورهای ماندن در خانه، تعطیلی مدارس و استفاده از ماسک را دارند. این ترسها مردم را از قضاوت دربارهی دقت محتوایی که ممکن است آنلاین بخوانند، منحرف میکند. دوقلوی نویسنده از این ترسها بهرهبرداری میکند و اطلاعات نادرست دربارهی کووید-19 را ترویج میدهد.
کمبود اعتماد. گسترش نظریههای توطئه ناشی از کمبود اعتماد به منابع و نهادهای رسمی است. افرادی که احساس میکنند نگرانیهایشان توسط رسانههای اصلی یا رهبران سیاسی نادیده گرفته میشود، بیشتر به روایتهای جایگزین روی میآورند. دوقلوی نویسنده از این بیاعتمادی بهرهبرداری میکند و خود را به عنوان یک راوی حقیقت معرفی میکند که آماده است روایت رسمی را به چالش بکشد.
اتاقهای پژواک رسانههای اجتماعی. پلتفرمهای رسانههای اجتماعی گسترش نظریههای توطئه را با ایجاد اتاقهای پژواک که در آنها مردم عمدتاً با اطلاعاتی که باورهای موجودشان را تأیید میکند، مواجه میشوند، تقویت میکنند. این موضوع باعث میشود که مردم با دیدگاههای جایگزین مواجه نشوند یا ادعاهای مطرح شده را به طور انتقادی ارزیابی نکنند. دوقلوی نویسنده از رسانههای اجتماعی برای پرورش یک پیروان وفادار و انتشار اطلاعات نادرست خود به یک مخاطب وسیع استفاده میکند.
4. جذابیت دنیای آینهای در رد ساختارهای قدرت نخبگان نهفته است
احساس میکردم او ایدههای من را گرفته، در یک مخلوطکن دیوانهوار ریخته و سپس آن پورهی فکری را با کارلسون به اشتراک گذاشته است، که به شدت سرش را تکان داد.
بازتابهای تحریفشده. دوقلوی نویسنده ایدههای او دربارهی قدرت شرکتی را تحریف کرده و به نظریههای توطئه تبدیل میکند. این موضوع دنیای آینهای را ایجاد میکند که در آن همان مسائل مورد بحث قرار میگیرند، اما با تفسیرها و نتیجهگیریهای به شدت متفاوت. دوقلوی نویسنده خود را به عنوان قهرمان مردم معرفی میکند که در حال مبارزه با ساختارهای قدرت نخبگان است.
بهرهبرداری از نگرانیهای مشروع. دوقلوی نویسنده به نگرانیهای مشروع دربارهی نظارت دیجیتال و کاهش حریم خصوصی دامن میزند. او گذرنامههای واکسن را به عنوان ابزاری برای نظارت و کنترل جمعی معرفی میکند که با افرادی که از قدرت فناوریهای بزرگ نگران هستند، همصدایی دارد. دوقلوی نویسنده به مردم نقطهی کانونی برای ترس و خشمشان نسبت به نظارت دیجیتال میدهد.
ارائهی برنامهای برای عمل. دوقلوی نویسنده به پیروانش برنامهای برای عمل ارائه میدهد، حتی اگر بر اساس اطلاعات نادرست باشد. او آنها را تشویق میکند که در برابر الزامات استفاده از ماسک، گذرنامههای واکسن و دیگر اقدامات بهداشت عمومی مقاومت کنند. دوقلوی نویسنده به پیروانش چیزی برای انجام دادن میدهد، حس عاملیت در برابر نیروهای غالب.
5. برندینگ شخصی و اجرای خود به فرهنگ دوقلویی کمک میکند
برندینگ شخصی نوعی دوقلویی دیگر است، یک نوع دوقلویی درونی.
کالایی شدن خود. فشار برای ایجاد یک هویت قابل مصرف و عمومی منجر به جداسازی بین حس خصوصی خود و ضرورت ایجاد یک شخصیت قابل بازاریابی میشود. این فرآیند از افراد میخواهد که تجربیات دشوار را به شیوههای خاصی که قابل بازاریابی هستند، برچسبگذاری کنند و آنها را به چیزی ثابت، قابل فروش و بالقوه سودآور تبدیل کنند. دانشآموزان نویسنده این فرآیند را به عنوان "بستهبندی آسیبهای خود به یک کالای قابل مصرف" توصیف میکنند.
دوقلوهای دیجیتال. خود به دقت ساخته شده میتواند به هر تعداد روش و در یک لحظه نابود شود—از طریق یک حادثهی ناتوانکننده، یک شکست روانی، یا، این روزها، از طریق یک حساب هک شده یا یک تصویر عمیق جعلی. دانشآموزان نویسنده با آگاهی شدید از داشتن یک دوقلوی خارجی—یک دوقلوی دیجیتال، یک هویت ایدهآلشده که از "خود واقعی" آنها جدا شده و به عنوان نقشی که باید برای موفقیت در برابر دیگران ایفا کنند، عمل میکند، بزرگ میشوند. دانشآموزان نویسنده باید بخشهای ناخواسته و خطرناک خود را بر روی دیگران منتقل کنند.
بیگانگی. کالایی شدن خود نیاز به جداسازی دارد، یک دوقلویی درونی که به طور ذاتی بیگانهکننده است. شما هستید و سپس برند شما. هرچقدر هم که بخواهیم باور کنیم که این خودها میتوانند جدا نگه داشته شوند، برندها گرسنه و خواستار هستند و یک خود به ناچار بر دیگری تأثیر میگذارد.
6. دوقلوی فاشیستی تهدیدی برای بلعیدن دموکراسیهای لیبرال است
با ادامهی تحقیقاتم، این نوع دوقلو است که به طور فزایندهای ذهنم را مشغول کرده است: دولت دلقک فاشیستی که دوقلوی همیشه حاضر دموکراسیهای لیبرال غربی است و به طور مداوم تهدید میکند که ما را در آتشهای تعلق انتخابی و نفرت شدید خود غرق کند.
نسخههای سایه. تصویر دوقلو برای قرنها به ما هشدار داده است که از این نسخههای سایهای از خودهای جمعیمان آگاه باشیم، از این آیندههای ممکن و هیولایی. نویسنده احساس میکند و میترسد که یک چرخش قاطع از دموکراتیک به اقتدارگرا، از سکولار به الهی، و از پلورالیستی به فاشیستی در حال وقوع است. در برخی مکانها، این چرخش قبلاً اتفاق افتاده است.
تعلق انتخابی. دولت دلقک فاشیستی دوقلوی همیشه حاضر دموکراسیهای لیبرال غربی است و به طور مداوم تهدید میکند که ما را در آتشهای تعلق انتخابی و نفرت شدید خود غرق کند. نویسنده به طور فزایندهای با این نوع دوقلو مشغول است. تصویر دوقلو برای قرنها به ما هشدار داده است که از این نسخههای سایهای از خودهای جمعیمان آگاه باشیم، از این آیندههای ممکن و هیولایی.
بازتاب تحریفشده. پاندمی، که بر روی بسیاری از دیگر اضطرارهای طولانیمدت سرکوبشده قرار گرفته، بشریت را به جایی برده است که قبلاً نبودهایم، جایی نزدیک اما متفاوت. این تفاوت است که حساب میکند برای عجیب بودن که بسیاری از ما سعی کردهایم نامش را بگذاریم—همه چیز آنقدر آشنا، و با این حال بیشتر از کمی غیرعادی.
7. بازپسگیری زبان و ساخت همبستگی برای مقابله با اطلاعات نادرست ضروری است
با این حال، من به این نتیجه رسیدهام که در حالی که این تمایزها برای من مهم است و بدون شک برای او نیز، بیشتر مردم اهمیتی نمیدهند.
مفاهیم تحریفشده. دوقلوی نویسنده و همسفرانش سالهاست که معنای مبارزه علیه اقتدارگرایی، فاشیسم و نسلکشی را تحریف کردهاند. این در زمانی اتفاق میافتد که ما به شدت به یک اتحاد ضد فاشیستی قوی نیاز داریم. نویسنده احساس میکند که مهم است معنای این اصطلاحات را بازپس بگیریم.
رسانههای دموکراتیک. نویسنده احساس میکند که ما مدیریت مسیرهای اطلاعاتی حیاتی خود را به الگوریتمهایی که توسط شرکتهای سودآور اداره میشوند، واگذار کردهایم که در همکاری نزدیک با دولتها عمل میکنند. راهحل این بحران اطلاعاتی این نیست که به اولیگارشهای فناوری نگاه کنیم تا افرادی را که دوست نداریم، ناپدید کنند؛ بلکه باید جدی بگیریم که خواستار یک فضای اطلاعاتی عمومی باشیم که به عنوان یک حق مدنی اساسی قابل اتکا باشد.
ساخت اتحادها. نویسنده احساس میکند که نوع حرکت جمعی مورد نیاز برای به چالش کشیدن قدرت اولیگارشهای فناوری هنوز وجود ندارد. او احساس میکند که مهم است با افرادی که در حال حاضر در جنبشهای ما نیستند، اتحاد بسازیم. نویسنده احساس میکند که نباید از برقراری دیالوگ با افرادی که دیدگاههای متفاوتی دارند، بترسیم.
8. پاندمی شکافهای اجتماعی و سیاسی موجود را تشدید کرد
کووید بسیاری از چیزهایی را که سالها به من میگفتند که من در جهان کیستم، لغو کرده بود.
ایزوله شدن تشدید شده. پاندمی بسیاری از مردم را به استرس و ایزوله شدن طولانیمدت وادار کرد و آنها را در برابر حالتهای شوک آسیبپذیرتر کرد. ایزوله شدن خود نویسنده زمانی که به کانادا بازگشت، شدیدتر شد. ماهها و ماهها بدون انسانهایی که بتوانند احساس و فکر کنند، او را به لبهی پرتگاه کشاند.
وابستگی دیجیتال. ایزوله شدن نویسنده او را وادار کرد تا زمان بیشتری را به صورت آنلاین بگذراند و به دنبال شبیهسازی دوستیها و جوامعی باشد که دلتنگشان بود. در عوض، او با "سردرگمی" مواجه شد: طوفانی از مردم که دربارهی او و آنچه گفته و انجام داده، بحث میکردند—فقط این او نبود. دنیا در حال ناپدید شدن بود و او نیز.
مرزهای مبهم. مرزهای بین نویسنده و دوقلویش نیز مبهم شد. خود عمومی او به آن عکس کوچک و محدودیت 280 کاراکتری توییتر تقلیل یافته بود و حالا، به لطف او، حتی آن را هم نداشت. او احساس میکرد که آلیس کوچک شده به کرم میگوید: "من خودم نیستم، میبینی ... اینکه در یک روز اندازههای مختلفی داشته باشم، بسیار گیجکننده است."
9. فریبندگی قربانی بودن و فرسایش واقعیت مشترک
در روایت آنها، در واقع افرادی که واکسینه شده بودند، خودخواه بودند و آسیبپذیرها را قربانی میکردند و آنها بودند که پخشکننده و ریزشدهنده بودند.
چرخش میز. دوقلوی نویسنده و همسفرانش استدلال برای واکسنها را که این است که ما به جوامع بدنهای درهم تنیده تعلق داریم، به طرز معکوسی تغییر دادهاند. در روایت آنها، در واقع افرادی که واکسینه شده بودند، خودخواه بودند و آسیبپذیرها را قربانی میکردند و آنها بودند که پخشکننده و ریزشدهنده بودند. نویسنده احساس میکند که این موضوع به طور قابل توجهی بر سردرگمی او با دوقلویش افزوده است.
پروژه و بخشش. جذابیت نظریه ریزش به عنوان ابزار نهایی پروژه و بخشش به وضوح نمایان میشود. دوقلوی نویسنده و همسفرانش استدلال برای واکسنها را که این است که ما به جوامع بدنهای درهم تنیده تعلق داریم، به طرز معکوسی تغییر دادهاند.
فرسایش اعتماد. نویسنده احساس میکند که سردرگمی اکنون به قدری مکرر شده است که الگوریتم توییتر آن را تحریک میکند و به طور مفید اشتباه را برای کاربران پر میکند تا زمان ارزشمندشان را صرفهجویی کند. این همانطور که یادگیری ماشینی کار میکند—الگوریتم تقلید میکند و از الگوها یاد میگیرد. نویسنده احساس میکند که این همان چیزی است که وقتی اجازه میدهیم بسیاری از اقدامات خصوصیمان توسط پلتفرمهای فناوری شرکتی محصور شود، اتفاق میافتد.
10. مسیر به یکپارچگی نیاز به مواجهه با حقایق ناراحتکننده و پذیرش اقدام جمعی دارد
آیا به آنجا رسیدهایم؟ نه همهی ما، حداقل نه هنوز. اما پاندمی، که بر روی بسیاری از دیگر اضطرارهای طولانیمدت سرکوبشده قرار گرفته، بشریت را به جایی برده است که قبلاً نبودهایم، جایی نزدیک اما متفاوت.
یافتن موازنه. نویسنده احساس میکند که زمان آن رسیده است که در این مکان جدید موازنه خود را پیدا کنیم. در رمان "دوقلو"، خوزه ساراگامو یک نقل قول دارد: "هرج و مرج تنها نظم است که منتظر رمزگشایی است." نویسنده احساس میکند که مهم است هرج و مر
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب دوقلو به بررسی مفهوم دوقلوها از طریق تجربیات نائومی کلاین در مورد اشتباه گرفتن او با نائومی ولف میپردازد. کلاین به تحلیل این موضوع میپردازد که چگونه نظریههای توطئه، اطلاعات نادرست و افراطگرایی سیاسی به ویژه پس از پاندمی، رواج یافتهاند. این کتاب به موضوعاتی چون سرمایهداری، فاشیسم و تغییرات اقلیمی میپردازد و بینشهایی درباره پیچیدگیهای جامعه مدرن ارائه میدهد. خوانندگان از تحلیل و سبک نوشتاری کلاین قدردانی میکنند، هرچند برخی معتقدند که تم دوقلوها گاهی اوقات تحمیلی به نظر میرسد. در حالی که این کتاب به خاطر ارتباط و عمق آن ستایش میشود، برخی منتقدان بر این باورند که ایدههای نوآورانه یا راهحلهای مشخصی در آن وجود ندارد.