نکات کلیدی
1. احساسات کودکان را بپذیرید تا به آنها در پردازش عواطف کمک کنید
گاهی اوقات یک فعالیت فیزیکی میتواند به کاهش برخی از احساسات دردناک کمک کند.
پذیرش احساسات بسیار مهم است. وقتی والدین احساسات کودک را بدون قضاوت میپذیرند، به کودک کمک میکند تا آن احساسات را پردازش کرده و به جلو حرکت کند. این به معنای موافقت با رفتار نادرست نیست، بلکه فقط شناسایی احساسات زیرین است.
راههای عملی برای پذیرش احساسات:
- با دقت گوش دهید بدون اینکه قطع کنید
- آنچه را که میشنوید بازتاب دهید ("به نظر میرسد ناامید شدهای")
- احساس را نام ببرید ("این باید ناامیدکننده باشد")
- از نادیده گرفتن احساسات خودداری کنید ("این مسئله مهمی نیست")
- آرزوهای کودک را در خیال بیان کنید ("کاش میتوانستم این را برایت انجام دهم")
پذیرش احساسات اغلب شدت عواطف را کاهش میدهد و به کودک اجازه میدهد آرام شود. وقتی آرام شد، بهتر میتواند مشکلات را حل کند و راهحلهای سازنده پیدا کند.
2. از تحسین توصیفی برای تقویت عزت نفس و تشویق رفتار مثبت استفاده کنید
بزرگسال توصیف میکند و کودک واقعاً خود را تحسین میکند.
تحسین توصیفی قدرتمند است. به جای استفاده از تحسین مبهم مانند "کار خوب"، به طور خاص آنچه را که میبینید و قابل تحسین است توصیف کنید. این به کودکان کمک میکند تا نقاط قوت و دستاوردهای خود را بشناسند.
نمونههایی از تحسین توصیفی:
- "میبینم که همه اسباببازیهایت را بدون اینکه کسی بگوید جمع کردی. این نشاندهنده مسئولیتپذیری واقعی است."
- "روی آن مسئله ریاضی کار کردی تا حلش کنی. این پشتکار است!"
- "داستانت توصیفات زندهای دارد - میتوانم صحنه را در ذهنم تصور کنم."
تحسین توصیفی کودکان را تشویق میکند تا رفتارهای مثبت را ادامه دهند و به آنها کمک میکند حس قابلیتهای خود را درونی کنند. این تحسین به دلیل خاص و اصیل بودن، معنادارتر از تحسین عمومی است.
3. با ارائه انتخابها همکاری را جلب کنید و از کشمکشهای قدرت بکاهید
گاهی اوقات فقط داشتن کسی که بفهمد چقدر چیزی را میخواهید، واقعیت را آسانتر میکند.
انتخابها به کودکان قدرت میدهند. وقتی کودکان احساس کنند که کنترل دارند، بیشتر احتمال دارد که همکاری کنند. ارائه انتخابهای محدود به والدین اجازه میدهد تا مرزها را تعیین کنند و در عین حال به کودک حس استقلال بدهند.
نمونههایی از ارائه انتخابها:
- "دوست داری قبل یا بعد از مسواک زدن پیژامهات را بپوشی؟"
- "میخواهی اتاقت را الان تمیز کنی یا بعد از ناهار؟"
- "امروز پیاده به مدرسه برویم یا با دوچرخه؟"
کلید این است که فقط انتخابهایی را ارائه دهید که با آنها راحت هستید. این روش کشمکشهای قدرت را کاهش میدهد و به کودکان کمک میکند مهارتهای تصمیمگیری را یاد بگیرند. حتی انتخابهای کوچک میتوانند تفاوت بزرگی در تمایل کودک به همکاری ایجاد کنند.
4. با همکاری در حل مسئله راهحلهای مورد توافق دو طرف پیدا کنید
با هم راهحلهایی پیدا خواهیم کرد که به نیازهای هر دو نفر به عنوان افراد احترام بگذارد.
حل مسئله به صورت مشارکتی مهارتها را میسازد. وقتی والدین و کودکان با هم برای یافتن راهحلها کار میکنند، تفکر انتقادی و حل تعارض را آموزش میدهد. این روش از تنبیه دور میشود و به سمت یافتن راهحلهای برد-برد حرکت میکند.
مراحل حل مسئله:
- مشکل را شناسایی کنید
- بدون قضاوت راهحلهای ممکن را مطرح کنید
- ایدهها را با هم ارزیابی کنید
- یک راهحل را برای امتحان انتخاب کنید
- برنامه را اجرا کنید
- پیگیری کنید تا ببینید چگونه کار میکند
این فرآیند به نظر کودک احترام میگذارد و به او کمک میکند تا مشکلات را به صورت سازنده حل کند. همچنین رابطه والدین و کودک را با کار به عنوان یک تیم تقویت میکند.
5. با اجازه دادن به کودکان برای تصمیمگیریهای متناسب با سن، استقلال را تشویق کنید
بیایید درک کنیم که امتیاز بودن با کودکان یک هدیه بزرگ است.
پرورش استقلال بسیار مهم است. اجازه دادن به کودکان برای تصمیمگیریهای متناسب با سن به آنها کمک میکند تا اعتماد به نفس پیدا کنند و از اشتباهات خود بیاموزند. والدین میتوانند راهنمایی کنند بدون اینکه هر جنبهای از زندگی کودک را کنترل کنند.
راههای تشویق استقلال:
- اجازه دهید کودکان لباسهای خود را انتخاب کنند (در حد معقول)
- اجازه دهید ناهار یا کولهپشتی خود را بستهبندی کنند
- آنها را تشویق کنید تا قبل از دخالت، راهحلهایی برای مشکلات خود پیدا کنند
- به آنها مسئولیتهایی در خانه بدهید
- اجازه دهید وقتی ایمن است، عواقب طبیعی انتخابهای خود را تجربه کنند
تشویق استقلال به معنای رها کردن کودکان برای تصمیمگیریهای تنها نیست. این به معنای فراهم کردن محیطی حمایتی است که در آن بتوانند به تدریج مسئولیت بیشتری بپذیرند و از تجربه بیاموزند.
6. احساسات خود را بیان کنید و انتظارات واضحی تعیین کنید به جای تنبیه
ما میخواهیم راهی پیدا کنیم تا ناراحتی یا عصبانیت خود را بدون آسیب رساندن بیان کنیم.
تنبیه اغلب نتیجه معکوس دارد. به جای آموزش به کودکان برای رفتار بهتر، اغلب منجر به کینه، شورش یا رفتار مخفیانه میشود. بیان واضح احساسات خود و تعیین انتظارات مؤثرتر است.
جایگزینهای تنبیه:
- احساسات خود را بیان کنید ("من ناراحت میشوم وقتی...")
- اطلاعات بدهید ("حولههای خیس میتوانند به کف چوبی آسیب بزنند")
- آنچه باید انجام شود را توصیف کنید ("اسباببازیها باید جمع شوند")
- انتخابی ارائه دهید ("میتوانی صدایت را پایین بیاوری یا بیرون بروی تا فریاد بزنی")
- اقدام به حل مشکل کنید ("مداد رنگیها را کنار میگذارم تا زمانی که بتوانیم با آنها به درستی استفاده کنیم")
این روش به کودکان میآموزد که چگونه اعمالشان بر دیگران تأثیر میگذارد و مسئولیت حل مشکلات را بر عهده بگیرند، به جای اینکه فقط از تنبیه اجتناب کنند.
7. ارتباط محترمانه را مدلسازی کنید تا به کودکان بیاموزید چگونه به طور مثبت تعامل کنند
ما میخواهیم چرخه گفتار غیرمفید که از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است را بشکنیم.
کودکان با مثال یاد میگیرند. نحوه ارتباط والدین با کودکان و دیگران به مدل ارتباطی کودکان تبدیل میشود. با استفاده از زبان محترمانه حتی در زمان ناراحتی، والدین مهارتهای اجتماعی ارزشمندی را آموزش میدهند.
عناصر کلیدی ارتباط محترمانه:
- از جملات "من" به جای اتهامات استفاده کنید
- مشکل را بدون حمله به شخص توصیف کنید
- به طور فعال گوش دهید بدون اینکه قطع کنید
- دیدگاه شخص دیگر را بپذیرید
- بر راهحلها تمرکز کنید نه سرزنش
وقتی والدین به طور مداوم ارتباط محترمانه را مدلسازی میکنند، کودکان یاد میگیرند که چگونه به طور مؤثر خود را بیان کنند و تعارضات را به صورت مسالمتآمیز حل کنند.
8. از بازیگوشی و طنز برای کاهش تنش و انگیزه همکاری استفاده کنید
کودکان بازی را دوست دارند. روز میتواند با تمام کارهایی که باید انجام دهند، بسیار غمانگیز شود.
بازیگوشی میتواند لحظات دشوار را تغییر دهد. استفاده از طنز و تخیل میتواند یک نبرد بالقوه را به یک تعامل سرگرمکننده تبدیل کند. این روش میتواند کودکان را بدون احساس اجبار به همکاری ترغیب کند.
نمونههایی از رویکردهای بازیگوشانه:
- اشیاء بیجان را به صحبت وادارید ("مسواک احساس تنهایی میکند!")
- از صداها یا لهجههای خندهدار استفاده کنید
- کارها را به بازی تبدیل کنید ("ببینیم چقدر سریع میتوانیم تمیز کنیم")
- عمداً احمقانه رفتار کنید ("باید به ماشین بپریم یا بپریم؟")
بازیگوشی به معنای جدی نگرفتن مسائل نیست. این یک ابزار برای سبک کردن فضا و لذتبخشتر کردن کارهای روزمره برای والدین و کودک است.
9. با نوشتن یادداشتها به طور مؤثر و بدون رویارویی ارتباط برقرار کنید
گاهی اوقات هیچ چیزی که میگوییم به اندازه کلمه نوشته شده مؤثر نیست.
پیامهای نوشتاری میتوانند قدرتمند باشند. یادداشتها امکان ارتباط واضح را بدون بار احساسی که ممکن است با رویاروییهای رو در رو همراه باشد، فراهم میکنند. آنها به کودک زمان میدهند تا پیام را پردازش کند بدون اینکه احساس فشار کند.
استفادههای مؤثر از یادداشتها:
- یادآوری قوانین یا انتظارات
- ابراز قدردانی
- درخواست کمک یا تغییر رفتار
- تشویق یا حمایت
یادداشتها میتوانند به ویژه برای موضوعات حساس یا زمانی که احساسات بالا هستند، مفید باشند. آنها راهی برای ارتباط واضح بدون وارد شدن به بحثها فراهم میکنند.
10. به کودکان کمک کنید تا خود را در نقشهای جدید و مثبت ببینند
هرگز قدرت کلمات خود را بر زندگی یک جوان دست کم نگیرید!
کودکان اغلب به برچسبها عمل میکنند. وقتی کودکان به طور مداوم به عنوان "مشکلساز" یا "خجالتی" دیده میشوند، تمایل دارند که آن انتظارات را برآورده کنند. والدین میتوانند به کودکان کمک کنند تا از نقشهای محدودکننده رها شوند با برجسته کردن آگاهانه ویژگیها و پتانسیلهای مثبت آنها.
استراتژیهایی برای تشویق نقشهای مثبت:
- نقاط قوت و تواناییهای خاص را نشان دهید
- فرصتهایی برای موفقیت در زمینههای جدید ایجاد کنید
- از برچسبهای منفی، حتی به شوخی، خودداری کنید
- داستانهایی از زمانهایی که کودک ویژگیهای مثبت نشان داده است، به اشتراک بگذارید
- اعتماد به توانایی کودک برای رشد و تغییر را ابراز کنید
با نشان دادن مداوم یک دیدگاه مثبتتر از خود به کودکان، والدین میتوانند به آنها کمک کنند تا اعتماد به نفس پیدا کنند و حس خود را از آنچه ممکن است گسترش دهند.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب چگونه با کودکان صحبت کنیم تا گوش دهند و چگونه گوش کنیم تا کودکان صحبت کنند بهطور کلی نقدهای مثبتی برای ارائهی راهکارهای عملی در ارتباط با کودکان دریافت میکند. خوانندگان از تکنیکهای قابلفهم، مثالهای واقعی و تمرکز بر والدگری محترمانهی آن قدردانی میکنند. بسیاری این کتاب را برای بهبود روابط با کودکان و تقویت استقلال آنها مفید میدانند. برخی منتقدان معتقدند که توصیههای کتاب قدیمی یا غیرواقعی است، در حالی که دیگران آن را منبعی بیزمان برای والدگری میدانند. تأکید کتاب بر شناخت احساسات، اجتناب از تنبیه و تشویق به همکاری با بسیاری از والدینی که به دنبال جایگزینهایی برای روشهای انضباطی سنتی هستند، همخوانی دارد.