نکات کلیدی
1. برتریطلبی سفیدپوستان یک عمل جادوگری زوالشناختی است که بدنهای انسانی و حیوانی را مصرف و دستکاری میکند
برتریطلبی سفیدپوستان بهعنوان یک نیروی مصرفکننده عمل میکند که بدنهای انسانی و حیوانی را میبلعد و دستکاری میکند تا قدرت خود را تقویت کند. این عمل فراتر از خشونت فیزیکی است و بهطور متافیزیکی "روحها" و "جوهر" افراد تحت ستم را میخورد.
نمونههای تاریخی. نویسنده به نمونههای تاریخی نگرانکنندهای اشاره میکند، مانند مالکین برده که بهطور واقعی بخشهایی از بدن افراد برده را مصرف میکردند یا از پوست آنها برای ساخت اشیاء استفاده میکردند. این تمایل آدمخواری نشان میدهد که برتریطلبی سفیدپوستان چگونه برخی بدنها را بهعنوان منابع مصرفی میبیند.
احیا و کنترل. فراتر از مصرف، برتریطلبی سفیدپوستان بهدنبال توخالی کردن و احیای بدنهای تحت ستم است و آنها را به ظرفهایی برای فانتزیها و کنترل سفیدپوستان تبدیل میکند. این عمل به taxidermy تشبیه میشود - حفظ پوسته بیرونی در حالی که جوهر درونی جایگزین میشود. هدف این است که آگاهی سیاهپوستان را منقرض کند و در عین حال بدنهای سیاهپوست را به ابزارهای فوقالعاده قابل مشاهده تبدیل کند.
2. دوگانگی انسان-حیوان در مرکز نژادپرستی قرار دارد و باید برای آزادی واقعی تجزیه و تحلیل شود
مفهوم "حیوان" تنها به معنای "گربه" یا "سنجاب" یا "گاو" نیست. حیوان یک برچسب است. این یک ساختار اجتماعی است که طبقه حاکم برای علامتگذاری برخی بدنها بهعنوان دور ریختنی ایجاد کرده است.
حیوان بهعنوان یک ساختار. مفهوم "حیوان" یک دسته بیطرف بیولوژیکی نیست، بلکه یک ساختار اجتماعی است که برای علامتگذاری برخی بدنها بهعنوان پایینتر و دور ریختنی استفاده میشود. این ساختار در مرکز نحوه عملکرد نژادپرستی قرار دارد.
تعاریف متغیر. آنچه بهعنوان "حیوان" شناخته میشود بهطور مناسب برای خدمت به نیازهای گروه حاکم تغییر میکند. نویسنده از استعاره یک لیوان که میتواند مایعات مختلفی را در خود جای دهد استفاده میکند - محتویات ممکن است تغییر کند، اما عملکرد همان باقی میماند.
تجزیه و تحلیل دوگانگی. برای دستیابی به آزادی واقعی، باید دوگانگی انسان-حیوان را بهطور کامل تجزیه و تحلیل کنیم. این به معنای شناسایی این است که چگونه حیوانیت بهعنوان سلاحی علیه هم حیوانات غیرانسانی و هم انسانهای نژادپرست استفاده شده و یافتن راههای جدید برای مفهومسازی روابط ما با دیگر موجودات است.
3. جنبشهای حقوق حیوانات غالباً دیدگاههای نژادی انتقادی درباره حیوانیت را نادیده میگیرند
این چگونه اتفاق افتاد؟ چگونه سنت غنی پژوهشهای نژادی که بر دوگانگی انسان/حیوان متمرکز است، از جنبش حقوق حیوانات اصلی جدا شده است؟
جنبشهای جداشده. با وجود سنت غنی پژوهشهای نژادی که دوگانگی انسان-حیوان را بررسی میکند، جنبشهای حقوق حیوانات غالباً این دیدگاههای انتقادی را نادیده میگیرند. این جدایی کارایی جنبش را محدود کرده و دینامیکهای نژادی مضر را تداوم میبخشد.
پایههای اروپامحور. جنبش حقوق حیوانات بر پایههای اروپامحور بنا شده است که اغلب دیدگاههای افراد رنگینپوست را حذف یا حاشیهای میکند. مفاهیمی مانند "نژادپرستی گونهای" بهعنوان حقایق جهانی تلقی میشوند و نه بهعنوان یک چارچوب ممکن از میان بسیاری.
نیاز به چارچوبهای جدید. برای آزادی واقعی حیوانات، به چارچوبهایی نیاز داریم که فراتر از محدودیتهای فعلی جنبش حقوق حیوانات بروند. این به معنای پذیرش اپیستمولوژیهای متنوع و شناسایی این است که چگونه ستم بر حیوانات با دیگر سیستمهای سلطه در هم تنیده است.
4. نظریه تقاطعگرایی نمیتواند پیچیدگی کامل ستم و آزادی را درک کند
تقاطعگرایی به پیچیدگی نژاد و جنسیت توجه نمیکند و بخشی از آن نیز از این میگذرد که چگونه خود نژادپرستی خود نوعی خشونت جنسی است.
محدودیتهای تقاطعگرایی. در حالی که نظریه تقاطعگرایی بهدنبال پرداختن به اشکال مختلف ستم است، اغلب نمیتواند پیچیدگی واقعی نحوه تعامل سیستمهای مختلف سلطه و تشکیل یکدیگر را درک کند.
تسطیح پیچیدگی. نویسنده استدلال میکند که تقاطعگرایی میتواند به "لایهسازی اجتماعی" منجر شود که در آن ستمهای مختلف بر روی یکدیگر انباشته میشوند بدون اینکه واقعاً به هم متصل شوند یا ارتباطات عمیقتری را فاش کنند.
نیاز به مدلهای جدید. بهجای تلاش برای ایجاد "تقاطع" بین جنبشها یا ستمهای مختلف، به مدلهای کاملاً جدیدی نیاز داریم که بتوانند به ماهیت چندبعدی ستم و آزادی توجه کنند. این نیازمند فراتر رفتن از تفکر دستهبندی است که بسیاری از گفتمانهای فعالان کنونی را پایهگذاری میکند.
5. رویکرد چندبعدی برای درک درهمتنیدگی ستم نژادی و حیوانی ضروری است
جنسیت یک دسته مستقل نیست که مشابه و موازی با نژاد باشد، بلکه یک دسته است که از طریق نژاد منعکس یا زندگی میشود.
فراتر از تقاطعها. نویسنده به رویکرد چندبعدی تأکید میکند که اشکال مختلف ستم را بهعنوان درهمتنیده و تشکیلدهنده یکدیگر میبیند، نه بهعنوان دستههای جداگانه که صرفاً به هم متصل میشوند.
تصویرسازی ستم. کتاب از استعاره یک خانه برای نشان دادن تفاوت بین درکهای دو بعدی و چندبعدی از ستم استفاده میکند:
- دو بعدی: ساختارهای جداگانه برای هر نوع ستم
- چند بعدی: یک ساختار واحد با نقاط ورودی متعدد و ارتباطات پنهان
امکانهای جدید فعالان. پذیرش یک چارچوب چندبعدی امکانهای جدیدی برای فعالیتهای اجتماعی فراهم میکند. این به ما اجازه میدهد تا ارتباطات و نقاط قوتی را ببینیم که ممکن است در تمرکز بر مسائل واحد یا تقاطعهای ساده از دست برود.
6. رسانههای محبوب مانند "Get Out" ابعاد زوالشناختی برتریطلبی سفیدپوستان را آشکار میکنند
"Get Out" نمایانگر یک تغییر میانجیگرانه به سمت تصور شورش افرو-زوالشناختی بهعنوان فعالیت ضد نژادپرستانه است و نمونهای از یک ژانر نوظهور رسانهای است که افراد سیاهپوست را بهعنوان افرادی که از دوگانگی آگاهانه رهایی یافتهاند، به تصویر میکشد.
رسانه بهعنوان لنز نظری. نویسنده از رسانههای محبوب، بهویژه فیلم "Get Out" جوردن پیل، برای توضیح مفاهیم نظری پیچیده درباره نژاد و حیوانیت استفاده میکند. این رویکرد ایدههای انتزاعی را قابل دسترستر میکند و نشان میدهد که چگونه این دینامیکها در روایتهای فرهنگی بهکار میروند.
تصویرسازی زوالشناختی در "Get Out". فیلم پر از تصویرسازی زوالشناختی است که ابعاد حیوانی برتریطلبی سفیدپوستان را آشکار میکند:
- گوزنی که با خودرو برخورد کرده و سر گوزن نصب شده
- قهرمان داستان که به صندلی چرمی بسته شده
- پروسه "کوگولا" که بدنهای سیاهپوست را به ظرفهایی برای آگاهی سفید تبدیل میکند
شورش افرو-زوالشناختی. فرار و پیروزی نهایی قهرمان داستان نمایانگر نوعی "شورش افرو-زوالشناختی" است که حیوانیت را بهعنوان ابزاری برای آزادی بهجای ستم بازپس میگیرد.
7. مقاومت افرو-زوالشناختی حیوانیت را بهعنوان ابزاری برای فعالیت ضد نژادپرستانه بازپس میگیرد
کریس به ما نشان میدهد که باید رقص قبلی خود را در مقاومت رها کنیم که بهجای آنکه بر روی حیوان پا بگذاریم، بدنهایمان را بههم نزدیکتر کنیم تا آزادی واقعی حاصل شود.
بازپسگیری حیوان. مقاومت افرو-زوالشناختی شامل بازپسگیری حیوانیت بهجای رد آن است. این به معنای شناسایی این است که چگونه ستم بر حیوانات و ستم نژادی در هم تنیدهاند و یافتن راههایی برای مقاومت همزمان در برابر هر دو.
رقص جدید مقاومت. نویسنده استدلال میکند که باید استراتژیهایی را که سعی در تأکید بر انسانیت با فاصلهگذاری از حیوانات دارند، رها کنیم. در عوض، باید آسیبپذیری مشترک خود را شناسایی کرده و در این ارتباطات قدرت پیدا کنیم.
نمونههایی از "Get Out". استفاده قهرمان داستان از پنبه (نماد بردهداری) برای مسدود کردن کنترل هیپنوتیک و استفاده از سر گوزن نصب شده بهعنوان سلاح، نمایانگر این نوع جدید از مقاومت است که حیوانیت را بازپس میگیرد و رد نمیکند.
8. طبیعت و حیوانات بهعنوان سلاحی برای تقویت برتریطلبی سفیدپوستان استفاده شدهاند اما میتوانند بازپس گرفته شوند
طبیعت تنها محیط مادی نیست. . . . نژاد و طبیعت هر دو مادی و نمادین هستند. . . . شخصیت طبیعی در گفتمان و بیان نوشته شده است اما همچنین در گوشت و منظر کار شده است.
طبیعت بهعنوان ساختار نژادی. مفهوم "طبیعت" خود بهعنوان یک ساختار نژادی بهکار رفته و بهعنوان سلاحی برای حمایت از برتریطلبی سفیدپوستان استفاده شده است. این شامل چارچوببندی برخی فضاها بهعنوان "سفید" بهطور ذاتی و استفاده از تصویر حیوانات برای غیرانسانی کردن افراد رنگینپوست است.
بازپسگیری تاریخی. با وجود این سلاحسازی، طبیعت همچنین مکانی برای مقاومت و آزادی بوده است. نویسنده به نمونههایی اشاره میکند مانند افرادی که از دانش خود درباره زمین برای فرار به آزادی استفاده میکردند.
امکانهای معاصر. بازپسگیری رابطه ما با طبیعت و حیوانات امکانات جدیدی برای مقاومت و بهبودی فراهم میکند. این شامل چالشکشیدن روایتهای غالب درباره اینکه چه کسی در فضاهای طبیعی تعلق دارد و چگونه با دیگر گونهها ارتباط برقرار میکنیم، است.
9. دوگانگی آگاهی، حسهای طبیعی تحت ستم را شکسته است
محل غرقشده به یک تجلی فیزیکی از ویرانی دوگانگی آگاهی تبدیل میشود؛ جایی که ما به مسافران فلج در بدنهای خود تبدیل میشویم و روحهای ما توسط طبقه حاکم متابولیزه میشود.
آگاهی شکسته. مفهوم "دوگانگی آگاهی" W.E.B. Du Bois توصیف میکند که چگونه ستم یک حس خود شکسته در افراد حاشیهای ایجاد میکند. نویسنده این را گسترش میدهد تا نشان دهد که چگونه این امر حسهای طبیعی ما و رابطهمان با جهان را مختل میکند.
"محل غرقشده". در "Get Out"، "محل غرقشده" نمایانگر این شکستن آگاهی است. این یک حالت است که در آن افراد سیاهپوست به مسافران بدنهای خود تبدیل میشوند و جوهر آنها توسط برتریطلبی سفید بلعیده میشود.
بازپسگیری حسهای طبیعی. بخشی از آزادی شامل بازپسگیری حسهای طبیعی ما و اعتماد به ادراکات خود بهجای درونیسازی روایت غالب است. این در "Get Out" با اعتماد نهایی قهرمان به غریزههایش و استفاده از "لنز" خود (دوربین) برای دیدن حقیقت نمادین است.
10. جنبش حقوق حیوانات "حیوان" را مالک نیست - به چارچوبهای جدید نیاز است
اگر در جنبشهای آزادیخواهی خود آزادی برای فکر کردن به افکار جدید و بینظمی نداشته باشیم، در نهایت چه نوع دنیای آزادیخواهی را در حال مبارزه برای آن هستیم؟
محدودیتهای چارچوبهای کنونی. نویسنده استدلال میکند که جنبش اصلی حقوق حیوانات، با تمرکز بر مفاهیمی مانند "نژادپرستی گونهای"، توانایی ما را برای درک و پرداختن به ستم بر حیوانات بهطور کامل محدود میکند.
نیاز به دیدگاههای متنوع. آزادی واقعی حیوانات نیازمند پذیرش اپیستمولوژیهای متنوع و شناسایی این است که چگونه ستم بر حیوانات با دیگر سیستمهای سلطه در هم تنیده است. این به معنای نگریستن فراتر از مرزهای جنبش فعلی حقوق حیوانات است.
بازنگری در فعالیت. کتاب خوانندگان را به بازنگری در آنچه بهعنوان فعالیت حقوق حیوانات محسوب میشود، به چالش میکشد. گاهی اوقات مؤثرترین کار برای حیوانات ممکن است از مکانهای غیرمنتظره بیاید یا اشکالی به خود بگیرد که بهطور سنتی با حقوق حیوانات مرتبط نیستند.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب نژادپرستی بهعنوان جادوی حیوانشناسی به بررسی ارتباطات بین نژادپرستی و بهرهکشی از حیوانات میپردازد و از ارجاعات به فرهنگ عامه مانند "برو بیرون" برای توضیح نکات خود استفاده میکند. منتقدان سبک نوشتاری قابلفهم کو و ایدههای تحریککننده او را تحسین کردهاند، بهویژه نقد او بر تقاطعگرایی و پیشنهادش برای رویکردی چندبعدی به رهایی. برخی از مفاهیم را گیجکننده یا کمتوسعهیافته یافتند، اما بیشتر خوانندگان دیدگاه منحصربهفرد کتاب در مورد برچیدن برتری سفیدپوستان را قدردانی کردند. بسیاری از خوانندگان احساس کردند که به چالش کشیده شدهاند تا درک خود از ستم و فعالیتگرایی را بازنگری کنند.